سفارش تبلیغ
صبا ویژن







پایان مایکلیسم»
88/4/7 6:47 ع

نویسنده: عطاء الله بیگدلی
1- مایکل جکسون مرد. این خبر را صبح جمعه پس از بازگشت از دعای کمیل حرم سید الکریم در خبرگزاری‌های خارجی دیدم.او در اثر مصرف بیش از حد مرفین دچار ایست قلبی شد. «مایکل جکسون مرد»؛ این جمله برای کسانی که با فضای فرهنگی ایران به خصوص در دهة شصت آشنایی دارند بسیار دلالت آمیز و پر سخن است. مایکل نماد غرب‌زدگی و جوانان غرب‌گری ایران و بلکه تمام جوانان جهان سم بود. او در بین این قشر از جوانان واقعاً پرستیده می‌شد کما این‌که در خود غرب نیز این‌گونه بود. اما میان پرستش لسانجلس‌نشینان با تهران‌نشینان فرقی سترگ است. فرقی میان غربی بودن و غرب‌زده بودن.
2- ما اهمیت امثال مایکل را درک نمی‌کنیم؛ در تمام طول روز جمعه تمام شبکه‌های مهم ماهواره‌ای جهان تمامی برنامه‌های عادی خود را قطع نمودند و فقط فقط به «مایکل» پرداختند.حتی موضوع به ظاهر مهمی مانند انتخابات ایران به کلی فراموش شد. این مسأله تا آن‌جا پیش رفت که شبکة یورونیوز عکس وی را به صورت ثابت در بالای صفحه خود به صورت ثابت قرارداد و تمامی شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی مغرب‌زمین دراین باره سخن گفتند. مرگ پادشاه پاپ(roi du pop) مهم‌ترین مرگ فرهنگی دنیای جدید بود که ابعاد و عمق آن برای ما کاملا غیر قابل درک است.
3- استادی نقل ‌می‌کرد که با فرهیخته‌ای آلمانی به کنسرت مسیقی کلاسیک رفته بودند، پس از دو ساعت اجرا و فراآمدن وقت استراحت استاد ملول شده، از فرهیختة آلمانی پرسیده بودبرنامه تمام شده است؟ و او با تعجب گفته بود که این درآمد برنامه بوده و اصل برنامه چند ساعتی به طول خواهد انجامید. او در یافته بود که استاد نمی‌شنود. او گفته بود شما شرقیان از شنیدن طنین واقعی ارکستر کلاسیک عاجز هستید، او گفته بود: آیا نمی‌شنوید؟ صدای تمدن را؟ صدای غرب را؟ صدای یونان را؟!
4- مایکل رویی‌ترین و رسا‌ترین فریاد غرب مدرن بود. او ابلیسی‌ترین اسطورة عالم تجددزده بریده از عالم بالا بود.او به معنای واقعی کلمه artist و chanteur بود(هنرمند واژه‌ای است که حیف است خرج شود). او صدای عالم سفلا و انسان «پرت شده» در منجلاب کفر را می‌شنید و باز می‌سرود. او «واگوینده» بود. او همتای فیلسوفان بزرگ مغرب‌زمین بلکه بسیار فراخ‌تر و واضح‌تر از آنان صدای درد‌های انسان فاوستی را می‌شنید و در قالب art می‌آورد. مرگ او در عالم غرب از مرگ بزر‌گترین فیلسوفان و نظریه‌پردازان غرب مدرن برای اهالی آن سرزمین گران‌تر آمد. و واقعاً‌نیز اینگونه است. او در افقی بالاتر از فلسفه می‌زیست در افق art. او مفهمو را محسوسو می‌کرد او فرشتة وحی ابلیس به دوستانش بود. بیهوده نیست که مخاطبانش تنها با دیدن او گریبان چاک می‌زدند و می‌گریستند و از حال می‌رفتند؛ آنان چیزهایی می‌شنیدند که ما از درک آن عاجزیم؛ صدای تجدد.
5- اکنون او مرده است. «نماد» و «اسطورة» غرب‌زدگی جوانان دهة شصت ایرانی؛ نماد pop و نماد تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی؛ مرگ به هنگام او خبر از چیزی می‌دهد، و غرب هراسیده است.این را می‌شود از چشمان و سخنان آنانکه در لس‌آجلس تجمع کرده‌اند دریافت.هراس از نشنیدن الهام ابلیسی، هراس از رها شدگی، از «تودیع» و «اغلاء». از اینکه پس از فیلسفان به پایان رسیدة غرب اکنون art نیز پایان بپذیرد. مرگ او برای ما مژده‌ای در پی دراد. باید منتظر ماند....
---------------------------------------
به نظرم مرگ او مهم است
مایکل مرد
این را نباید سرسری گرفت
چیزی نوشتم
ببینید به در د می خورد یا نه
بابا یه ذره فرهنگی نگاه کنید
پی نوشت به برخی دوستان علاقه مند به مباحث فکری



نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی