سفارش تبلیغ
صبا ویژن







نمی دانم می توانید حال و روز مدعیان تشکیل دهکده جهانی را در روزگاری مانند امروز که انقلاب اسلامی با شتابی باور نکردنی در حال لگدمال کردن آمال و آرزوهای آنان است تصور کنید یا نه ؟!

مدعیانی که تا چندی پیش سقوط شوروی و برچیده شدن دیوارهای برلین را امضائی بر پایان چیدمان دوقطبی بودن قدرت و حاکمیت می دانستند و خود و اندیشه هایشان را کدخدای بلامنازع همه مدل های فکری و حکومتی تلقی می کردند، امروز در به در دنبال ایسم های جدید و دین های خودساخته نوظهور برای تقابل با خدا و ابدیت می گردند  !!

آنان نمی دانستند زمانی که کارشناسان  به ظاهرخبره لابی صهیونیزم که پایه های اندیشه شان بر غفلت و کج فهمی استوار بود و با ژستی پیروزمندانه در حال ترک اتاق فکرشان بودند ، مردانی از قبیله آفتاب ، موشکافانه،‌ تک تک پروتکل های صهیونیزم را با مداقه ای مبتنی بر آموزه های مکتبی استوار بر وحی، تبدیل به نسخه پایانی تفکرات دین ستیز و منفعت محور خواهند کرد .

پیش ترزمانی که جان لاک غرق در تفکرات فلسفی خود در گوشه ای از بریتانیا ، صغرا کبرای لیبرالیسم را برای شاگردانش دیکته میکرد، شاید نمی دانست گروهی  با بهره گیری از اضغاث احلام پیروان او،‌ و بر اساس تفکراتی که ریشه در 1400 سال پیش دارد، اساس و بنای لیبرال را در هم خواهند کوفت و او را درمسیر تحقق آرمانی به نام دین پیرایی از حیات بشری،  ناکام خواهند گذاشت .

شاید کسانی که اومانیسم را پله ای ساختند تا بتوانند از بطن آن،‌ لیبرالیسم و از پس آن ، لیبرال دموکراسی را به عنوان نسخه پایانی به اصطلاح نجات بشر از سلطه سلاطین برای ساکنان انگلوساکسن غرب هجی کنند ،‌ حتی به فکرشان هم خطور نمی کرد که در عصری که به عصر ظهور اشتهار دارد ،‌ جوانانی که اساس فکری شان عرفان خمینی است تئوری پایان جهان  را مضحک ترین سخنی بدانند که می توان از زبان مجنونی خیابانی شنید !!!

جالب است بدانید  وقتی جان لاک لیبرالیسم را به عنوان فریادی در برابر نظام سلطه و در لفافه جملاتی زیبا مانند آزادی بیان و حق مخالفت ، اصل حکومت قانون و تفکیک قوا و در بیانی عوام فریبانه ترو زیباتر با ندای آزادی های مدنی  فریاد می زد ؛‌آنطرف تر اقتصاددانی به نام آدام اسمیت منتظر بودتا لیبرالیسم اقتصادی را به عنوان مکمل سعادت بشری مطرح کند تا ماراتون لیبرالیسم سیاسی در نقطه ای به نام لیبرالیسم اقتصادی از خط پایان بگذرد،‌ تا جامعه بشری به بلوغ ورود به عرصه لیبرال دموکراسی و سپس نئولیبرالیسم برسد اما مگر چنین شد ؟؟!!!

انقلاب اسلامی در این میان با ظهورش و با اندیشه های نابی که متصل به وحی بود ، عالمانه خواب پریشان آنان را تعبیر کرد و همه آنچه سالهای سال رشته بودند پنبه شد !!

این خاصیت اسلام ناب محمدی(ص) است که مانند صدفی آغوش باز می کند و پذیرای شنیدن سخنان همه مکاتب می ماند و آنگاه که اندیشه ها به کمال عرضه شدند پهلوانان اندیشه اسلامی و یلان ایده و تز ، مبانی اندیشه های التقاطی را در هم می کوبند و ازسنگریزه های موسوم به دین مرواریدی می سازد که باید آویزه گوش بشریت باشد !!!

عصر  حاضر عصر انقلاب اسلامی است و این  حقیقی است که اثباتش،  نیاز به توشیح مدعیان قدرت ظاهری ندارد ؛ اگرچه وجدان های بیدار و جان های تشنه حقیقت،‌ با تمام وجود آنرا دریافته اند .

عصر حاضر عصر ی است که گفتمان مهدویت حرف اول و آخر سعادت بشری را  رقم خواهد زد و این گفتمان از حنجره اندیشه ای به نام انقلاب اسلامی با عالمیان سخن می گوید !!

عصر امروز عصری است که در آن حقیقتی به نام انقلاب اسلامی ، واقعیتی به نام افول را برای همه اندیشه های التقاطی فریاد می زند و هر آنکه بصیرت الهی دارد صدای شکستن استخوانهای لیبرال دموکراسی و عرضه کنندگان مدل زندگی امریکایی را به وضوح می شنود !! (اللهم عجل لولیک الفرج )

               

<   <<   6   7      
کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی