دیروزهشتم شهریور چهره های شاخص اصول گرایان مجلس ماهیت اصلی خود را به توده های میلیونی نشان دادند .این محمود احمدی نژاد نبود که در مجلس هفتم و با زعامت لاریجانی قربانی شد .این اصول گرایی بغض آلود و کاسب کارانه بود که در برابر مظلو میت بیست و چهار میلیون رای قربانی شد .دیروز زمان در سال 84 متوقف شده بود و رقبای انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات آن سال عقده های چهار ساله را گشودندوخود را تخلیه روانی کردند و انتقام خود را از ملتی که آگاهانه آنان را از صحنه اجرایی دور کردند گرفتندرقیبان انتخاباتی احمدی نژاد هنوز  استارت دولت دهم زده نشده رقابت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را آغاز کردند .

سران اصول گرایی با افکار عمومی ملت چه کردند ؟

یکی از رقیبان شکست خورده سال 84 را با سلام و صلوه بر کرسی قم در پارلمان نشاندند و او را از در پشتی ساختمان بهارستان به کرسی ریاست مجلس هدایت کردند تا با ادبیات طنز آلود خود عدالت را به سخره گیرد و دولت نهم و اراده یک ملت را ابترسازد .و دیگری را که بازی را نیمه کاره رها کرده بود بر کرسی مرکز پژو هش های مجلس نشاندند تا با طرح های متناقض و غیر کارشناسی خود دولت نهم را بر خاکستر نابودی نشاند .دیروز تشنگان قدرت بار دیگر مغلوب هوش سیاسی احمدی نژاد شدند احمدی نژاد به راحتی با اعطای چند وزارت خانه به تشنگان قدرت و اعوان و انصارشان و به سیاق دولت اصلا حات و سازندگی قادر بود تا نمایشی نمادین از وحدت را در معرض دید عموم و رسانه ها بگذارد .ولی او آگاهانه این کار را نکرد و نه تنها این کار را نکرد بلکه با ترکیبی مستقل و به دور از نفوذ اصول گرایان سنتی به بهارستان رفت .تا سران اصول گرایی بهارستان را به خاطر عملکرد چهار سال گذشته استیضاح کند .دیروز توکلی در مجلس رئیس جمهور را به لحاظ اقتصادی دارای تفکری اقتضایی معرفی کرد .معنی دیگر این حرف این است که احمد توکلی این دانش آموخته اقتصاد از دولت فخیمه که با رانت اصلا حات خلعت دکتری بر تن نمود خدای اقتصاد است !آیا این نابغه اقتصاد همان کسی نیست که از یک سو در شیپور تثبیت قیمت ها دمید و از دیگر سو با افزایش جهانی قیمت نفت میلیاردها دلار بودجه کشور را در تنور یارانه غیر هدفمند انرژی سوزاند ؟توکلی زمانی اسطوره عدالت بود ولی امروز انسان مرعوبی است که با مواضع متناقض خود را بینابین اصولگرایی لرزان و موج استحاله قرار داده و یک ابزار تبلیغی موج سیاسی خارج از کشور است .همواره این سوال پس از انتخا بات در ذهن حقیر وجود داشت که چگونه میر حسین موسوی خود را در ساعت یازده شب و قبل از شمارش آراء رئیس جمهور معرفی نمود؟آیا میر حسین موسوی که با مصلحت اندیشی سیاسی بیست سال خود را از قیل و قال به دور نگهداشته بود آن قدر خام بود که با چراغ سبز بهزاد نبوی و یا ابطحی و خاتمی فریب خورده و یک شبه چه گوآرا بشود ؟آیا امروز و با مشخص شدن عمق عناد سران اصول گرایی بهارستان نمی توان این احتمال را مطرح کرد که در شب انتخا بات و با مشخص شدن نتایج انتخا بات این سران شناخته شده آن بودند که میر حسین موسوی را به میدان آتش هل دادند ؟البته این به میر حسین موسوی مربوط است که روزی پرده از این راز بگشاید ولی شواهد و قراین امروز دم خروس اغتشا شات اخیر را در ساختمان بهارستان به توده مردم نمایانده است .هنوز دیر نیست اکثریت اصول گرایان شریف مجلس راه خود را از مثلث توکلی و مرد خاکستری و لاریجانی جدا کنند تا از این طریق حیات سیاسی خود و حمایت مردم را در ادامه راه داشته باشند .

تا او چه خواهد...

والسلام

احمدی نژاد در عرصه سیاسی به معادله پیچیده ای تبدیل شده است . رفتار سیاسی و کنش های او همزمان می تواند مخالفینش را به سکته قلبی و حامیانش را به مرز جنون بر ساند !

اصولا همین رفتار غیر قابل پیش بینی است که احمدی نژاد را در بین توده مردم و مخالفینش جذاب کرده است .هنگامی که نام احمدی نژاد در بین مخالفینش برده شود ابتدا قهقهه ای از سر تمسخر سر می دهند اما به فاصله چند ثانیه از صدای قهقهه آنها کاسته شده و گوشهای آنها از شدت عصبانیت قرمز می شود و به سکوت معنی داری فرو می روند .حامیان احمدی نژاد نیز که غالبا توده های محروم اجتماعی و تحصیل کردگان به دور از قدرت هستند او را به طور پیچیده و متناقضی دوست دارند .

در همسایگی ما کودک بازیگوشی وجود دارد که همه همسایگان از شیطنت های او به ستوه آمده اند و بیشتر همسایگان شیشه شکسته ای از او به یادگار دارند .مادر کودک در پاسخ به اعتراض زنان همسایه با حالتی توام با غرور و عصبانیت می گفت :این یکی پسرم به احمدی نژاد شبیه است !در واقع احمدی نژاد توانسته است خود را به جزیی از زندگی و دیالوگ توده مردم تبدیل کند .احمدی نژاددولت نهم را به طور معجزه آسایی و بدون همکاری موثر مجلس و دستگاه قضایی اداره کرد .انتخا بات دهم ریاست جمهوری از سوی اصول گرایان سنتی و هاشمی رفسنجانی به گونه ای کارگردانی شده بود که احمدی نژاد در چرخ گوشت انتخا بات تکه تکه شود !اما با کمال ناباوری احمدی نژاد با بیست و چهار میلیون رای به رکورد تازه ای در انتخابات کشور رسید .موجی از طلبه های جوان در حوزه های علمیه روحانیون سالخورده را درجهت حمایت از احمدی نژاد تحت فشار گذاشته اند .همزمان روحانیون سنتی که غالبا از تمکن مالی بالایی بر خوردارند از مخالفین جدی او هستند واعظ طبسی و هاشمی رفسنجانی سردمدار این جریان هستند ولی حوزه نفوذ این افراد حتی در حوزه های علمیه بسیار کم است .اصو لگرایان سنتی امیدوارند با ایجاد فضای بازی برای هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی از دامنه نفوذ آرای احمدی نژاد بکاهند و از این طریق اورا وادار به دادن امتیاز های بزرگ کنند .میر حسین موسوی به یک طنز سیاسی تبدیل شده است .او در حلقه محافظانش به متینگ های ساختار شکنانه می رود و جلسات سخنرانی تشکیل میدهدو قبل از انتخابات ظرف یک روز مجوز روزنامه میگیرد کسانی که از برو کراسی ایران آگاهی دارند معنی این حرکات را خوب می فهمند حضور هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه نیز از سوی این طیف از اصول گرایان طراحی شده بود انتخاب اسفندیار رحیم مشایی از سوی احمدی نژاد به معاون اولی رئیس جمهور پاسخی از سوی احمدی نژاد به اصول گرایان سنتی بود که می خواهند خود را در کیک پیروزی احمدی نژاد شریک کنند !اسفندیار رحیم مشایی مرزاصولگرایی سنتی و احمدی نژاد است و احمدی نژاد با این اقدام به اصول گرایان پیام داد که قدرت تغییر در ساختار های جناحی را دارد

پیش از این با کارگردانی رحیم مشایی احمدی نژاد با همسر دکتر فاطمی دیدار کرده بود و حتی در یک سخنرانی از دکتر فاطمی تجلیل کرد کاری که خاتمی و حتی میر حسین موسوی آن را بر زبان نیاورده اند 0بزرگداشت نوروز ونیز امیر کبیر از سایر اقدامات معنی دار و هدایت شده رحیم مشایی بود رهبری نظام از سوی روحانیون سنتی به شدت تحت فشار قرار دارد تا حمایت خود را از احمدی نژاد بکاهد .رهبری نظام تا به امروز از ساختاری قانون مدارانه حمایت کرده است بر اساس همین ساختار رهبری نظام به مدت شانزده سال از ریاست جمهوری خاتمی و هاشمی رفسنجانی حمایت کرد و اصولا آیت ا.. خامنه ای در ارتباط با عملکرد دولت ها از رفتاری قانون مدارانه و دموکرات پیروی کرده و به دولت ها آزادی عمل کامل می دهد .

حضور میر حسین موسوی در عرصه انتخا بات خود دلیل محکمی از سلو ک معتدل رهبری نظام است

و دفاع او از دولت احمدی نژاد نیز در راستای دفاع از ساختار های قانونی صورت می گیرد 0اما مخالفین احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی سعی داشته و دارند تا با استفاده از اختیارات رهبری دامنه امواج احمدی نژاد را کاهش دهند اقدامی که تا به این لحظه و با همه فشار های وارده به رهبری نظام قادر به آن نبوده اندمتن نامه آیت ا... خامنه ای به خوبی شاهد آن است که رهبری نظام در چه شرایطی آن را نگارش کرده است ایشان در آن نامه در جلوی نام رحیم مشایی از کلمه جناب استفاده می کند و چون پدری دلسوز به احمدی نژاد در خصوص اعتماد حامیانش هشدار می دهد مواضع رهبری در فردای استعفای رحیم مشایی سبب شد تا منتقدینی چون شریعتمداری نیز مواضع خود را اصلاح کنند . نا آرامی های بعد از انتخابات اینک توسط طیفی از اصولگرایان سنتی و با بازیگری میر حسین موسوی ادامه دارد هنوز اصول گرایان سنتی موفق به دریافت سهم خود از احمدی نژاد نشده اند و این تنش ها را تا دریافت سهم خود ادامه خواهند داد .آشوب گران توانسته اند کلکسیونی از کشته شدگان مظلوم حوادث اخیر تهیه کرده و از این طریق به تهییج مردم و رسانه های خارجی بپردازند .شباهت زیادی بین حوادث اخیر و قتل های زنجیره ای وجود دارد. در جریان آن قتل ها که بعدها توسط روح ا.. حسینیان در خصوص آنها افشاگری شد مشخص شد که انجام آن قتل ها با مدیریت عناصر دوم خردادی و با هدف تصفیه وزارت اطلا عات در زمان خاتمی و تحریک افکار عمومی و ایجاد بدبینی به رهبری نظام صورت گرفته است وعوامل حزب مشارکت از طراحان آن بودند ..سابقه امنیتی حامیان میر حسین موسوی این فرض را تقویت می کند که انجام این قتل های مشکوک توسط تیمی از حامیان میر حسین موسوی و با هدف تحریک افکار عمومی انجام می شود واقعیت این است که حامیان موسوی در تمام دستگاههای نظامی و امنیتی ووزارت خانه هاو حتی بسیج حضور دارند و به راحتی می توانند انجام این قتل ها را مدیریت کنند .لیست کشته شدگان اخیر و سیمای آنها به گونه ای است که مشخص می کند این افراد نمی توانسته اند به صورت اتفاقی و در یک در گیری خیابانی کشته شوند .جوان بیست ساله ای که کمترین خطر تشکیلاتی ندارد و یا ندا آقا سلطان چه خطری برای نظام دارد که بخواهد با این وضع آنها را بکشد ؟استفاده تبلیغاتی موسوی از این قتل ها گویای آن است که با یک سناریوی پیوسته در این خصوص مواجهیم اگر این فرضیه صحت داشته باشد میر حسین موسوی بر قبر کسانی حاضر میشود که خود حکم قتل آنها را صادر کرده است .و خوب است در پرونده موسوی که قطعا در دادگاه صالحه بر رسی خواهد شد صفحه ویژه ای برای این قتل های مشکوک باز شود .از کوچه صدای شکسته شدن شیشه می آید گویا احمدی نژاد کوچه ما باز شیشه شکسته !

کم کم این تحلیل در ما قوت میگیرد که دستان ناشناسی در صدد آن هستند تا با ایجاد حوادث غیر قابل جبران و تحریک حامیان طرفین  به ایجاد شکاف عمیق بین بخشی از مردم و حاکمیت اقدام کنند .خاطره تلخ کشته شدگان راهپیمایی غیر قانونی میر حسین موسوی هنوز از خاطره ها و سایت های جهانی محو نشده است که دستانی برای تطهیر آقای هاشمی اصل نظام را با چالش جدی مواجه میکنند .همه دیگر این حقیقت را قبول داریم که آقای هاشمی در اغتششات اخیر چهره ای بی طرف و مرضی الطرفین نبوده اند و خود و بیت محترمشان یک طرف دعوا هستند .آقای هاشمی چه برای ابراز ندامت از حوادث اخیر و اشتباهات منسوب به خودشان و بیت شان قصد حضور در نماز جمعه را داشته باشند و چه برای به زیر سوال بردن نتایج انتخابات و پناه بردن مجدد به حضرت باری تعالی فضایی را برای تحریک حامیان مخلص رئیس جمهور محبوب و مقام معظم رهبری و نیز تحرک فراگیر آشوب گران در روز جمعه فراهم میکنند که درهر دو حالت نتایج آن غیر قابل پیش بینی خواهد بود و صدمات احتمالی به بیگناهان که در هر موج احساسی متصور است فضا را غبار آلوده تر خواهد کرد .حالت سوم این است که هاشمی سخنی از وقایع روز بر زبان جاری نسازد که در این صورت حضور او در جایگاه سیاسی روز جامعه به چه معناست و چه ضرورتی آن را طلب می کند ؟لذا جا دارد تا شورای تامین استان تهران با حفظ جایگاه امامت هاشمی رفسنجانی  جهت جلو گیری از حوادث تلخ و ناگواراز بر گزاری نماز جمعه توسط ایشان جلو گیری کند و یا شاید بهتر این باشد که حضرت ایشان فعلا از این حضور پر تنش صرفنظر فرمایند و دعای خیر مومنین را بدرقه و توشه آخرت خویش سازند در شرایط حاضر کشور نیازمند صلابت در تصمیم گیری عقلایی است و نباید برای خوشامد این و آن جان انسان های مظلوم و بی گناه را با خطر مواجه کرد هرقطره خونی که در فتنه میر حسین موسوی بر زمین ریخته شود پیوند های برادری و اتحاد ملی را تضعیف می کند تمام قدرت و مکنت هاشمی به ریختن خون بیگناهی نمی ارزد نباید برای تطهیر یک فرد امنیت ملی یک کشور را با مخاطره مواجه کرد
تا او چه خواهد ...
والسلام

در روزهای اول انقلاب وقتی در دادگاه کودتا چیان افسر عالی رتبه نیروی دریایی که از ایادی حزب توده بود خطاب به قاضی دادگاه که آیت ا..ری شهری بود گفت(نقل به مضمون) :چگونه مرا جاسوس دشمن میدانید در حالی که نه نقشه نظامی به دشمن داده ام و نه امکانات و مهماتی را در اختیار دشمن قرار داده ام ؟آقای ری شهری با صلابت پاسخ داد:آیا دشمن از شما تقاضاکرد و ندادید ؟چند روز بعد آن افسر نیروی دریایی به جوخه تیر باران سپرده شد منطق انقلابی آن روزها مانند هر انقلاب دیگری باعث شد تا میراث خمینی بزرگ پایدار بماند و افرادی نظیر میر حسین موسوی در آن شرایط جنگ تحمیلی عهده دار پست نخست وزیری شوند گمان نمیرود که در شرایط فعلی کشور به لحاظ وجود قضاط شریف و انقلابی کمبودی داشته باشیم آن چه نباید اتفاق بیفتد افتاده است
شیرینی یک حماسه بزرگ و انقلابی و یک پیروزی و همنوایی با ولایت و رهبری در کام ملت تلخ گردیده و خون بیگناهانی به زمین ریختهشده است .حیثیت و استقلال یک کشور بر باد رفته است و امور داخلی آن به مضحکه کسانی تبدیل شده است که خود خون صدها هزار زن و کودک و بی گناه را در عراق و افغانستان و فلسطین بر زمین ریخته اند.کشور ما در آستانه خطری بزرگ قرار گرفته است که تجزیه و فروپاشی ارکان اجتماعی کمترین خطرات موجود است .دیگر دغدغه امنیت و ثبات کشور صرفا دغدغه حامیان نظام نیست
که اگر این گونه بود صاحبان نظام و انقلاب این حق را داشتند که از حق خود در خصوص حفظ نظام بگذرند بحث، بحث حیثیت و شرافت یک کشور و موقعیت های حساس دیپلماتیک است که همه توسط میر حسین موسوی با قطبی کردن فضای سیاسی و اجتماعی کشور بر باد رفته است .میر حسین موسوی با ملتهب کردن فضای سیاسی جامعه نظام اسلامی را صرفا در جهت یک انتخاب هدایت کرد گر چه از این انتخاب هراسی وجود ندارد ولی نتیجه چنین انتخابی صدمات فراوانی به نسل آینده کشور وارد خواهد کرد این انقلاب از مرحله هیجانات اول انقلاب عبور کرده و به مرحله تثبیت رسیده بود .احمدی نژاد و خاتمی در همین مکانیزم انتخا باتی انتخاب شدند و میر حسین موسوی در همین مکانیزم توانست چنین تبلیغاتی را ساماندهی کند که حتی دموکراسی های غربی با هیجان روند آن را دنبال می کردند. خیانت میرحسین موسوی به منافع ملی کشور آن چنان وسیع و همه جانبه است که حتی بر اساس عرف کشورهای دموکرات باید او را به اتاق مرگ فرستاد !
خیانت او به رهبری دل سوز و فرزانه و نیرو های خدوم و جان بر کف انقلاب و مهیا کردن شرایط برای طمع ورزی بیگانگان و خارج کردن کشور از حالت عادی و قرار دادن آن در مسیری ویژه و فوق العاده که تبعات آن حتی در دهه های آتی گریبان فرزندان این ملت را رها نخواهد کرد .
کشور ما پس از سه دهه تنش انقلابی به مرحله ای از ثبات سیاسی رسیده بود که حتی قدرت های سلطه گر واقعیت عینی آن را پذیرفته بودند .اگر دیروز افسر عالی رتبه نیروی دریایی به احتمال واگذاری اطلاعات و امکانات نظامی به دشمنان ملت به جوخه تیر باران سپرده شد اینک با کسی مواجه هستیم که حیثیت یک نظام و ملت را به دشمن واگذار کرده است
محاکمه و اعدام میر حسین موسوی تنها خواسته به حقی است که طمع ورزی بیگانگان را در کوتاه مدت قطع و پیام روشنی به کشور های غربی خواهد داد .آن چه نباید اتفاق بیفتد افتاده است و انقلاب در مسیری بدون بازگشت قرار گرفته است
این مسیری است که میر حسین موسوی با خیانت به آرای یک ملت بزرگ فرا روی انقلاب قرار داد و خود باید اولین قربانی این مسیر باشد .
تا او چه خواهد ...
والسلام

در آغاز دهه چهارم انقلاب بر کات فراوانی به سوی انقلاب و نظام اسلامی روان گردیده و عنایت ویژه امام عصر ارواحنا له الفداءحقایقی روشن را برای تداوم مسیر انقلاب آشکار ساخت .

پس از ارتحال امام راحل نوعی حاکمیت دوگانه از سوی آقای هاشمی رفسنجانی در کشور پایه گذاری شد . با انتخاب هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور و با عنایت به این که رئیس جمهور بنا بر قانون اساسی شخص دوم کشور است این حاکمیت دوگانه نمودی عینی نیافت .

مسیر رخداد های به وجود آمده درکشور پس از پایان دوره ریاست جمهوری جناب هاشمی تا به امروز همه در راستای حفظ این حاکمیت دو گانه بوده است . به واقع از خرداد 76 تا به امروز نظام و کشور و مردم هزینه های فراوانی برای حفظ این حاکمیت دو گانه پرداخت کرده اند .

آسیب شناسی این حاکمیت دوگانه نیاز به فرصتی طولانی دارد حاکمیت دو گانه توانسته است طیفی از مدیران اصلا حات و سازندگی را در چمبره حمایت خود در آورده و نهاد های بازرسی و نظارتی و در بسیاری موارد گزینشی را از کار انداخته و حساسیت های انقلابی و قانونی را از آنها سلب نموده ودر بسیاری موارد از آنها در جهت سر کوب و خفه نمودن هواداران عدالت استفاده نمایند .

خلق حماسه دوم خردا دکه آغاز انحرافی بزرگ در مسیر انقلاب اسلامی و تقویت موج استحاله و طمع ورزی بیگانگان بود محصول مستقیم حاکمیت دو گانه بود .

حاکمیت دو گانه باتکیه بر ثروت میلیاردی و رسانه ای و ارتبا طات خارج از کشور توان قابل ملا حظه ای در تاثیر گذاری بر افکار عمومی دارد .

حاکمیت دو گانه از سال 42و قبل از آن در تمامی فراز و نشیب های انقلاب دخالت مستقیم داشته است .

اگر اپوزوسیون خارج نشین معتقد است که در سی سال گذشته حقوق بشر رعایت نشده و یا خون بیگناهان بر زمین ریخته شده و یا اتفا قات ریز ودرشت دیگر افتاده عامل همه این اقدامات در مرز بندی سیاسی امروزایران در طرف مقابل احمدی نژاد قرار دارند !

و این از معجزات  حاکمیت دو گانه است که همواره خود را در صف مدعیان امتیاز و باج خواهی قرار میدهد و همواره علیرغم بهره مندی های فراوان مادی ومدیریتی از انقلاب و نظام و کشور طلبکار است .

احمدی نژاد از سال 84به ریاست جمهوری رسیده و قبل از آن هم به اعتراف مخالفینش هیچ نقشی در فر آیند تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور نداشته است .

این حق مردم است که خواهان آزادی های فردی و حقوق انسانی باشند و اصولا انقلاب اسلامی در جهت پاسخگویی به این نیاز های بشری شکل گرفته است.

اما جوانان عزیز و غیرتمند ایران نباید خود را بازیچه و قربانی اهداف غارتگرانه حاکمیت دو گانه کنند .حاکمیت دو گانه امروز در صدد آن است تا با منکوب کردن نهاد های ارزشی باقی مانده در حاکمیت نوعی از استبداد با محوریت عناصر غیر روحانی در کشور پایه گذاری نمایند .

الگوی حاکمیت دوگانه در این حکومت فاشیستی و استبدادی مورد نظر نوعی از حکومت نظیر حزب بعث عراق در دوره صدام حسین است .

هدف از اجرای این طرح کسب مقبولیت جهانی و حمایت ایا لات متحده امریکاست

کودتا گران از فردای انتخابات در برنامه ای حساب شده به میر حسین موسوی لقب رهبر جریان اصلاح طلبی دادند .

و یا اخیرا به او لقب گاندی داده اند !

جوانان غیور وطن !

این یک توطئه بزرگ و کلاه گشادی است که مافیای اقتصادی و سرویس های خارجی برای تاراج منابع اقتصادی کشور طراحی کرده و گام به گام آن را پیش می برند و بر صاحبان اندیشه فرض است که جوانان عزیز میهن را از افتادن در این گرداب بزرگ بر حذر دارند.

امروز شرایط کشور به گونه ای ست که تداوم حاکمیت دوگانه میتواند خسارات جبران ناپذیری بر منافع ملی و استراتژیک کشور وارد نماید . ریشه نا آرامی های کشور نه در خیا بان های نا آرام پایتخت  که در تداوم این حاکمیت دو گانه است .

امروز شرایط کشور مشابه همان روز هایی است که امام راحل بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و وزنه تعادل را به نفع انقلابیون تغییر داد .

امروز رفراندم 22خرداد فرصتی مناسب برای پایان حاکمیت دوگانه در کشور فراهم آورده است . می
بایست کفه ترازو به نفع عدالت خواهان تغییر یابد و در اولین قدم شاید بهتر باشد که مجمع تشخیص در مسیر تعدیل و تغییر مدیریت قرار گیرد .

این اقدام انقلابی کمکی بزرگ به حل و فصل آشوب های کشور خواهد کرد .

تا او چه خواهد...

والسلام