سفارش تبلیغ
صبا ویژن







چه کسانی تابوت میر حسین موسوی را حمل خواهند کرد ؟

حوادث غم بار روز های اخیر دل هر ایرانی غیر تمندی را به درد می آورد .همانطور که پیش تر شرح آن رفت میر حسین موسوی تابلوی نفرت و خشونت خود را ترسیم کرد و هنر نمایی خود را در ترسیم این تابلو به کمال رساند .اینک میر حسین موسوی به جنازه ای متعفن تبدیل شده است .جنازه ای که دیگر شایسته نیست بیش از این بر روی زمین بماند و شاید وقت آن رسیده که این جنازه به خاک سپرده شود .میر حسین موسوی نمی خواهد باور کند که در این بازی بازنده اصلی است و پدر خوانده وسازمان سیا از ابتدا هم نقش ماندگاری در این تراژدی تلخ به او نداده بودند .او امروز یک بازنده و یک جسد متعفن است که ارزش جنازه اش برای طراحان انقلاب رنگی به مراتب بیشتر از کالبد زنده و ساده لوح اوست .عکس های رنگی شهید میر حسین موسوی در کنار عکس آشوب های خیابانی تا سال ها می تواند طراحان خارج نشین انقلاب رنگی را به اهداف خود بر ساند .یاران انقلاب صبوری پیشه کنند و در دام این طراحی از قبل بر نامه ریزی شده نیفتند بگذارید تا عوامل اجنبی خود تیر خلاص را به این ساده لوح نقاش بزنندهر چند دوری جستن از اتهام   قتل این جنازه دشوار خواهد بود اما بگذارید تا آنها خودشان تیر خلاص اورا بزنند میر حسین موسوی بازنده ای است که طرح انقلاب رنگی را با شکست مواجه کرد او ماموریت داشت تا در این انتخابات پیروز شود و موج انقلاب رنگی چند ماه بعد آغاز گردد حماسه حضور ملت و انتخاب دکتر احمدی نژاد طرح انقلاب رنگی را به کودتای رنگی تغییر فاز داد .میر حسین موسوی در همان ساعات اولیه شمارش آرا خود را رئیس جمهور منتخب معرفی میکند .ومحسن مخملباف از مشاوران و اعضای ستاد او در مصاحبه با صدای امریکا اعلام می کند :که وزارت کشور به آقای میر حسین موسوی اعلام کرده که ایشان رئیس جمهور منتخب هستند و مقام رهبری هم موافقت خودشان را با این مطلب اعلام کرده اند و جناب رئیس جمهور منتخب در حال نوشتن متن پیام خود به ملت هستند !مخملباف در سخنرانی خود در پارلمان اروپا با تکرار این حرف اضافه میکند :پس از اعلام نتیجه به میر حسین موسوی تعدادی از سران ارشد نظامی به ملاقات میر حسین آمدند و گفتند :ما نمی گذاریم انقلاب رنگی شود و بر علیه میر حسین موسوی کودتا کردند !این حرف ها را کیومرث کاتوزی یا یک آدم دیوانه دیگر نزده این حرف ها را محسن مخبلباف زده !و اینک میر حسین کذاب باید پاسخ دهد که اگر این اراجیف صحت داشت چرا درنامه دفاعیه خود به شورای نگهبان اشاره ای به این حقایق نمی کند و با دستان خالی و کلی گویی نتیجه آرای انتخابات و حماسه 22خرداد را به زیر سوال می برد ؟آیا اگر یکی از یاران احمدی نژاد چنین دروغ هایی را گفته بود کودتا چیان با او چه معامله ای می کردند ؟آیا خون های به هدر داده شده به خاطر این سخنان خود را در معرض مرگ و گلوله قرار ندادند ؟آیا اگر این سخنان صحت داشت سزاوار آن نبود که میلیون ها انسان خود را قربانی کنند ؟این از معجزات انقلابخمینی است که در سالگرد خرداد 60  پرده از نفاقی جدید بر داشته می شود اینک نظام اسلامی در آستانه انتخابی بزرگ قرار گرفته است ما باید بین دست نشانده امریکا بودن و حیات طیبه یکی را انتخاب کنیم می توان کار دنیا را به دنیا طلبان واگذار کرد و در گوشه سلوک به حیات معنوی پرداخت و نیز می توان چون شیر در این عرصه ایستادو پایه گذار یک تمدن بزرگ بشری بود انقلاب اسلامی در دهه چهارم خود به اصول بازگشته است در کنار تابوت نمادین میر حسین موسوی تابوت اشرافیت دولتی و مردم گریزی و تابوت حزب مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی وحزب کارگزاران سازندگی ایران اسلامی و یک دوجین احزاب خود ساخته مردم گریز تشییع خواهد شد .هر چند تلخی این روزها و خاطره تلخ مرگ بیگناهان تا آخرین روزهای زندگی با ما خواهد بود اما روزهایی پر از نشاط و سازندگی در پیش رو داریم و حلاوت خدمت صادقانه تلخی این خروج ظالمانه و این زخم عمیق را که روح و وجدان های بیدار را آزرده ساخته التیام خواهد داد.        تا او چه خواهد...

 والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    حوادث روزهای اخیر برای همه تحلیگرانی که حوادث انتخا بات را از چند ماه قبل از آن پیگیری میکردند قابل پیش بینی بود .نحوه ورود میر حسین موسوی به عرصه انتخا بات آن چنان برای سیاسیون اصلاح طلب غیر قابل پیش بینی بود که حتی افرادی نظیر ابطحی از نزدیکان خاتمی قادر به هضم آن نشدند .و اینها همگی حکایت ازآن داشت که میرحسین موسوی توسط عوامل پشت پرده به صحنه انتخابات هل داده شده بود
    نحوه چید مان ستادهای موسوی و تبلیغات گسترده و پر هزینه و همراهی افرادی نظیر بیژن نامدار زنگنه با او پرده از روابط مافیای قدرت و ثروت بامیر حسین موسوی برداشت .اینک دیگر این حقیقت آشکار شده است که میر حسین موسوی با هدایت پدر خوانده با هدفی کاملا ساختارشکنانه پا به عرصه رقابت های ریاست جمهوری گذاشت .هدف از ورود و انتخاب میر حسین موسوی به پازل انتخا بات خنثی کردن ماهیت مردمی احمدی نژاد و جذب آرای محرومین بود .چنانکه میر حسین موسوی پس از ورود به عرصه انتخابات شروع به بازی با واژگانی نظیر مستضعفینشد .شاید اگر تیز هوشی و افشای میر حسین موسوی توسط حامیان عدالت نبود توطئه عوامل پشت پرده و میر حسین موسوی به ثمر می نشست .افشای روابط پشت پرده میر حسین موسوی وهاشمی رفسنجانی در مناظره تلویزیونی توسط احمدی نژاد تیر خلاصی بود که به انقلاب رنگی وارد شد .در واقع میر حسین موسوی کلاه گشادی بود که توسط مافیای ثروت و قدرت برای بدست گرفتن قدرت مطلقه در ایران بزک و به صحنه انتخا بات وارد شد .اینک با تحلیل حوادث روز های اخیر در می یابیم که هدف  از این انقلاب رنگیاستحاله کامل جمهوری اسلامی تغییر کادر رهبری و قانون اساسی و انحلال نهاد هایانقلابی وعقب نشینی از مواضع هسته ای و به رسمیت شناختن موجودیت صهیونیستی بود .چنانکه موسوی در یکی از مناظره ها به این مسئله اشاره کرد :سالهاست که می گوییم اسرائیل باید نابود بشود ولی نشد !
    این گروه کودتا چی در ارسال پیام خود به خارج از کشور کاملا موفق بود . تصویر نیمه عریان دختران در مقابل سفارتخانه های خارج از کشور برای رای دادن به میر حسین موسوی گویای آن بود که کودتا چیان توانسته اند خود را به عنوان اپوزوسیون بر انداز جمهوری اسلامی به خارج از کشور معرفی کنند .به قدرت رسیدن او باما در امریکا و ارسال پیام نوروزی او به ملت ایران  وپاسخ منطقی و روشن مقام رهبری با این پیام و دیپلماسی فعال احمدی نژاد در ارتباط با امریکا باعث شدتا حلقه هایی از قدرت در ایران از تثبیت گفتمان عدالت در ایران به وحشت بیفتندلذا طرح کودتای رنگی با اهدافی کاملا ساختار شکنانه به مرحله اجرا در آمدکودتا چیان در این طرح به عنوان گروهی طرفدار حقوق بشرو مخالف انکار هولو کاست  و طرفدار ضمنی حفظ مشرو عیت اسرائیل  به خارج از کشور معرفی شدند .پیام های انتخا باتی به گونه ای تنظیم شده بود که مخاطب آن نه توده های مردم که سیاسیون تل آویو و واشنگتن بودند در واقع توده های محروم و میلیونی با حضور پرشور و انتخاب دکتر احمدی نژاد طرح کودتای رنگی را به جلو انداختند در صورت انتخاب موسوی کودتا گران در اولین چالش جدی با مجلس و یا کادر رهبری طرح کودتا را آغاز و طرفداران خود را به خیا بان های تهران فرامی خواندند .اما موسوی در فریب توده های محروم و روستایی ناکام بود در شهر های بزرگ نظیر تبریز و اصفهان و اهواز و... نیز جنبشی فراگیر در توده های مردمی در حمایت از احمدی نژادبه وجود آمد .هیچ کس منکر آرای میلیونی موسوی در تهران نیست و حضور یک میلیون نفر یا بیشتر در حمایت از موسوی هیچ حق حقوقی را برای او به وجودنمی آورد چون ملاک نهایی در هر دموکراسی اکثریت آراست .در واقع مخاطبین امروز موسوی توده های مرفه شمال شهری  و وابستگان مدیران اصلا حات و سازندگی و به نوعی در تحلیل اجتماعی بورژوازی متعفن دولتی است .
    و موسوی امروز نماد این طبقه تلقی شده و ارتباط ساختاری کودتاگران با توده های محروم قطع شده است .این طبقه به تنهایی در هیچ جامعه ای قادر به تحرکات انقلابی نیستند و صرفا در حرکت های هدایت شده از خارج کشور قادر به ایفای نقش هستند .چنانکه از وجود فواحش و مرفهین در کودتا بر علیه آلنده و دولت مصدق نیز استفاده شده بود .قدرت های خارجی می بایست از دخالت در امور داخلی ایران خوداری کنند .
    هنوز چند روز بیشتر از سخنرانی اوبا ما در مصر و عذر خواهی ضمنی او در خصوص کودتابر علیه مصدق نگذشته است.خوب است که آقای او باما در تحولات اخیر ایران دقت نماید تا روسای جمهور بعدی مجبور به عذر خواهی نشوند.
    تا او چه خواهد..
    والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    میر حسین موسوی هر سابقه و حکمی که در انقلاب داشته است . در حال حاضر یک کودتا چی شورشی است
    که بر علیه آرا و اراده یک ملت با هدایت امریکا و انگلیس و در یک سناریوی انقلاب رنگی ایفای نقش می کند .
    حکم چنین فردی به جرم خیانت به کشور و منافع ملی و حیثیت یک نظام حتی در ایالات متحده امریکا مرگ است .
    میر حسین موسوی از همان سا عات اولیه پایان انتخا بات با اعلام یک طرفه خود به عنوان رئیس جمهور کودتای رنگی خود را آغاز نمود .
    میر حسین موسوی در لباس یک کودتا چی هیچ یک از ارکان نظام و قانون اساسی و رهبری نظام را باور ندارد .
    و بدون هیچ مستنداتی و با توهین به بیست و چهار میلیون انسان شریف و کم ادعا خود را رئیس جمهور می داند .
    و علیرغم تاکیدات مقام معظم رهبری شیرینی حماسه 22خرداد را در کام ملت ایران تلخ کرد .
    او خود را کاندیدای ریاست جمهوری نظامی کرد که هیچ یک از ارکان آن را صادق نمی داند
    او از نشان دادن عکس پرسنلی و سیاه و سفید همسرش در یک مناظره تلویزیونی به خشم می آید و ناموس پرستی میکند
    ولی هزاران دختر بیگناه ایرانی را به صورت زننده و با شال سبز خوراک تبلیغاتی رسانه های غربی میکند
    امروزکودتای رنگی میرحسین موسوی در واشنگتن و لندن هدایت می شود
    آیا میر حسین به هاله ای از نور رسیده یا عصای موسی و دم عیسی را دارد که قبل از شمارش آرا خود را رئیس جمهور می داند .
    میر حسین موسوی زمینه را برای اظهار نظر قدرت های خارجی در جزیی ترین مسایل داخلی ایران فراهم کرده است .
    و به جای تمکین به نظر مقام رهبری و پی گیری شکایات خود از طریق مجاری قانونی با اقلیت میلیونی خود میتینگ انتخا باتی ترتیب داده
    و خون بیگنا هان را به هدر می دهدو حامیانش بر علیه ارکان مقدس نظام هجو گویی می کنند .
    میر حسین موسوی دیگر نخست وزیر دفاع مقدس نیست
    انسان مرعوب و وابسته و کاذبی است که خود را تحت الحمایه انگلیس و امریکا و مافیای قدرت قرار داده و استقلال و شرافت ایران را نشانه رفته است .
    میر حسین موسوی می خواهد در یک کودتای رنگی بورژوازی متعفن دولتی را که در زمان اصلاحات و سازندگی ریشه دواند
    به عنوان یک اکثریت غارتگر بر میلیو نها انسان حاکم کند .
    او تا دیروز پرچمدار سوسیالیسم دولتی بود و اینک می خواهد سارکوزی ایران بشود . میرحسین موسوی در اتوبان یک طرفه ای حرکت میکند که پایان آن تباهی است
    اگر امام راحل در قید حیات بود و این رفتار را از میرحسین میدید با او همان رفتاری را می کرد که با جریان نفاق در سال 67 کرد .
    میر حسین موسوی دیگر امروز حتی یک نامزد معترض انتخا بات ریاست جمهوری تلقی نمی شود چون صلاحیت چنین عنوانی را ندارد
    دستگاه قضایی به خاطر مماشات در برابر میرحسین موسوی و باند کودتا باید پاسخ گوی افکار عمومی باشد
    میر حسین موسوی باید با مستندات قانونی ثابت کند که در شعب اخذ رای تقلب صورت گرفته است
    میر حسین موسوی باید پاسخگوی اغتشا شات به وجود آمده و حیثیت های بر باد رفته باشد
    میر حسین موسوی باید پاسخ گوی امنیت ملی و منطقه ای و به خطر افتادن منافع هسته ای ملت ایران باشد
    میر حسین موسوی باید پاسخ دهد که به کدامین دلیل جامعه منسجم خمینی کبیر را در دهه چهارم انقلاب با فرو پاشی
    و طمع ورزی بیگانگان مواجه کرده و ملت بزرگ ایران را در حد یک کشور مستعمره و محتاج حضور بیگانگان به جهانیان معرفی کرده است .
    کلام آخر !
    نه ایران لهستان و روسیه است و نه جنابعالی لخ والستا و یلتسین هستید از آن روزی می ترسیم که خشم ملت دامن ناپاک خائنین را بگیرد و در آن روز نه لابی انگلیس و نه لابی امریکا به داد شما و وطن فروشان نخواهد رسید .
    تا او چه خواهد...
    والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    انتخابات دهم ریاست جمهوری ویژگی های منحصر به فردی را در تاریخ ایران ثبت کرد .بی تردید هنوز انتخا بات به مراحل پایانی خود نرسیده تاثیرات منطقه ای آن خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است .سخنان نسنجیده لابی هاشمی و مثلث تحت الحمایه او حزب الله لبنان را به عنوان اولین قربانی به آستان صهیونیست و امریکا تقدیم کرد .سخنان جگر سوز سید حسن نصرالله پس از شکست در انتخا بات پارلمانی لبنان همه حق خواهان جهان را آزرده خاطر ساخت .سخنان سخیف میر حسین موسوی و کروبی در تحقیر دولت احمدی نژاد به خاطر حمایت از حزب الله لبنان دست مایه تبلیغاتی نیرو های مخالف این جریان در لبنان شد وسید حسن نصرالله را باید اولین قربانی موج انقلاب رنگی در ایران به رهبری هاشمی رفسنجانی دانست .
    هاشمی رفسنجانی در سالیان اخیر نوعی حاکمیت دوگانه در کشور پایه گذاری کرده است .مصلحت نظام که صرفا نهادی برای حل اختلافات شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی بود و با این هدف پایه گذاری شد اینک به نهادی بی در و پیکر با بودجه گذاف و با اهدافی فراتر از یک نهاد ریش سفیدی انجام وظیفه نموده و در بسیاری از مصوبات مجلس دخالت نموده و یا خود به دخالت در قوای سه گانه می پردازد .به واقع پس از پایان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی موقعیت سیاسی او با خطر مواجه گردید .ولی او زیرکانه صندلی قدرت خود را در کنار قوای سه گانه مستقر کرد و قوه چهارمی را در نظام اسلامی تعریف کرد .امروز دیگر هاشمی رفسنجانی به یک مرام مدیریتی تبدیل شده است مرامی که از آن به عنوان هاشمیسم یاد می کنند .فرهنگهاشمیسم در دوران اصلا حات وسازندگی طیفی از مدیران دولتی و اشرافیت لجام گسیخته دولتی را پرورش داد.هاشمیسم خود را مالک ایران می داند و دموکراسی و صندوق رای را به ابزاری برای تداوم این مالکیت تلقی میکند .مشکل عمده هاشمی رفسنجانی مقبولیت عمومی و همزیستی با توده های مردم است

    این ضعف عمده باعث شد تا در دوران خاتمی عناصر تند روی مشارکت در انتخا بات مجلس تهران اورا به ریشخند بگیرند و با اما و اگر های فراوان سردار سازندگی را به عنوان نفر آخر لیست وارد مجلس کنند توهینی بزرگ که سردار تاب تحقیر آن را نداشت .هاشمی رفسنجانی با زیرکی توانسته است دولت های پس از جنگ را به حیطه نفوذ خود در آورد و دولتمردان گزارش کار خود را به کاخ مرمر ارایه کنند .همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که یک آهنگر زاده پنجاه و چند کیلویی عین استخوان ماهی در گلوی سردار سازندگی گیر کرد و اورا از جلوس مجدد بر کرسی ریاست جمهوری باز داشت .این آهنگر زاده شجاع عین ماهی لیز بود وگزارش کار خود را به طور مرتب به بیت رهبری می داد وگذرش به کاخ مرمر نمی افتاد هاشمی بر خی حقوق را برای خود نهادینه کرده است و این حقوق به طور نانوشته برای او ثبت شده است .از جمله این حقوق هر گونه ارتباط با امریکای جهانخوار تنها از طریق جناب ایشان و آقازاده و بیت هاشمی باید صورت گیرد تا خدای ناکرده امپریالیسم جهانی باعث گمراهی مومنین نشود .اما آهنگر زاده شجاع گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و هر سال به نیویورک می رفت و کانال های جدیدی از نخبگان را برای دیالوگ با ایا لات متحده بر قرار کرد این کانال ها چهره هایی دانشگاهی بودند که نوعی دیپلماسی فعال و محتر مانه را بین دوکشور پایه گذاری کردند .کانال های ارتباطی هاشمی نوعا از تجار محترم پسته بودند و در برقراری ارتباط بیشتر قیمت پسته را لحاظ می کردند و از پرداختن به امور کلی و حوزه های مردمی خوداری می کردند .اصولا امپر یالیسم امریکا در فرهنگ جناب هاشمی چند معنی دارد یک معنی همان است که مومنین در خطبه های جمعه حضرت ایشان بر آن مرگ می فرستند و البته در این حد ایرادی ندارد و نوع دیگر آن است که آقازاده ها و متعلقین منزل به آن رفت و آمد می کنند که البته این فرق می کند و عوام نباید وارد آن امور شوند .آما این آهنگر زاده بد دردی بود هر روز یک جوری وارد حوزه حضرت استوانه میشد

    و آن قدر پیله شد تا بالاخره جناب اوباما به زبان ثلیث فارسی فرمودند :
    عید شما مبارک
    !
    ای به گور پدرش خندید این سیاه بی ریشه !این چه رئیس جمهوری است که نمی داند عید چه کسی را مبارک کند !اگر قرار است این آهنگر زاده پنجاه کیلویی سفیر صلح و دوستی بشود پس حضرت استوانه چه بکند ؟اینجا بود که حضرت استوانه فکر اساسی کرد میر حسین نامی که در پستوی مصلحت بیست سال خاک خورده ومهر اموال حضرت استوانه را بر پیشانی داشت به خلعتی فاخر مرهون الطاف ساخت . و از انوار معنوی در او دمید چنانکه که میر حسین که در این سالیان بر دهانش تار عنکبوت تنیده شده بود بلبلی خوش الحان گشت و در هر مکان نغمه شادی سرداده با عیال مربوطه پارتی مستانه نشستند و خلایق را فرمود که این میر حسین آن میر حسین نباشد که ما اورا در پستو فرستادیم و این میرحسین افتاده ای است که نوای دوستی دارد و بیرقش سبز است و فائزه دختر خویش را در رکاب او قرار داد و آقازاده ها همه سنگ تمام گذاشتند و قصد جان آهنگر زاده را کردند .و از دیگر سو عمال دیگر خود را در رکاب شیخ مهدی قرار داد و اورا خلعت و انعام داد و آقا محسن رانیز که از کاتبان مصلحت است به کارزار فرستاد و اینان از سه موضع بر آهنگر زاده شوریدند و آن چنان بر او هجو گفتند که خلایق گمان کردند کار آهنگر زاده تمام است و همه میگفتند که این آهنگر زاده اگر صد جان داشته باشد از دام حضرت استوانه نجات نتواند
    !
    و اما آهنگر زاده در شوی سیما دلیری نموده بر میر حسین شورید و عرض کرد:تورا بر مقابل خویش راست نمی بینم و تو مهره ای کوچک از جانب حضرت استوانه ای! که به سوی این بنده گسیل شده ای و چون من با حضرت دوست معامله کرده ام از امثال تو که با لبخند و شال سبز رهزنان را در توبره خود داری هراس نیست !خلایق نفس ها در سینه حبس و چشمان خود بر این نبرد بسته بودند و کس را زهره نبود که چیزی بگوید الا میرحسین که چیز چیز می کرد !و هرچه آهنگر زاده از میر حسین پرسید توان پاسخ نداشت و چون خلایق این شجاعت از آهنگر زاده دیدند دلیر شدند و در اصفهان آهنگر زاده را چون نگینی در آغوش گرفتند و بعد از آن در تبریز و مازندران و تهران و اهواز و دیگر بلاد شال های سبز را به دور انداخته و بیرق آهنگر زاده را بلند کردند و فریاد دادخواهی سر دادند و اینک که این رقوم می نویسم حضرت استوانه نامه به محضر رهبری فرستاده و سخنان درشت سر داده وچاکران از این گستاخی در رنجند .و چون سه خورشید غروب کند به یقین بیرق شادی در اردوی آهنگر زاده طنین انداز خواهد شد
    .
    تا او چه خواهد
    ...
    والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]

    خر داغ می کنند بوی کباب نیست !

    از ویژگی های انتخابات دهم ریاست جمهوری چیدمان منحصر به فرد تیم عملیاتی هاشمی رفسنجانی در ستاد کاندیداهای ثلاث است .

    هسته متفکر واجرایی کارگزاران سازندگی یعنی غلام حسین کرباسچی و مهاجرانی و نجفی به همراه جمیله کدیور ستاد کروبی را در کنترل خود در آورده اند .

    البته این از نکات طنز این دوره است که فرآیند حزبی کروبی در حزب اعتماد ملی نمودی در ویترین ستادش نداشته است .

    این گروه از کارگزاران همان کسانی هستند که در خرداد 76 زمینه به قدرت رسیدن و مطرح کردن خاتمی ونیز عبور خاتمی

     از چپ خط امامی به موج استحاله را فراهم کردندو دارای ضریب هوش با لاتری نسبت به عمال نسبی هاشمی در کارگزاران هستند .

    وشیخ مهدی کروبی نیز تا این لحظه دولت احتمالی خود را به طور دربست در اختیار آنها گذاشته است این گروه از کارگزاران رابطه نسبی با هاشمی ندارند و هاشمی را پدر معنوی خود می دانند .

    همزمان وابستگان نسبی هاشمی در کارگزاران به ستاد میر حسین موسوی گسیل شده و هدایت این ستاد را به عهده گرفته اند .

    فیلم مستند کروبی تا حدودی پرده از نقشه های این گروه بر داشت

    صرفنظر از بی ادبی گستاخانه دلقک خاتمی به رئیس جمهور که ارزش پاسخ گویی نداشته و صرفا در حد شوخی های منیژک دربار ناصری ارزش دارد .

    دیالوگ های کرباسچی به نوعی کدورت کرباسچی از خاتمی به خاطر قدر ناشناسی و عدم حمایت خاتمی از وی در جریان پرونده اختلاس شهرداری تهران تا حدودی قابل فهم بود .

    در قسمتی دیگر از دیالوگ کرباسچی به نوعی اعلام آمادگی هاشمی رفسنجانی برای نوشاندن جام زهر به کادر رهبری ایران در خصوص برقراری بی قید و شرط رابطه با امریکارا اعلام میکند

    در این قسمت از مستند اصولا می توان به جای شیخ مهدی یک گلدان گذاشت و کاراکتر اورا حذف کرد .

    در واقع هاشمی از طریق کر باسچی به اوبا ما پیام میدهد که همه چیز برای نوشیدن جام زهر مهیاست !

    و انقلاب رنگی به خوبی سوار بر موج احساس پیش میرود

    شاید قرعه بد این فال برای عمال کارگزار آن باشد که از بخت بد آنها در همین روز شرکت عظیم جنرال موتور امریکا ورشکست می شود

    و ناخود آگاه این پرسش اساسی مطرح میشود که کشوری که خود در گیر چنین مسایل بزرگ اقتصادی است چگونه با نوشیدن

    جام زهر توسط کادر رهبری ایران میتواند در ایران اشتغال ایجاد کرده و اشک تمساح کرباسچی را به خنده مبدل سازد .

    از طرفی انفجار و نا آرامی های زاهدان پروژه عمال کارگزار را قبل از شروع با شکست مواجه کرد .

    عمال زیرک سازندگی از این شوی تلویزیونی یک هدف دیگر را دنبال میکنند وآن قرار دادن احمدی نژاد و حامیان او در موضع رادیکال است .

    احمدی نژاد توانسته است رابطه ایران و امریکا را در موضع عمل گرایانه ای قرار دهد و همین موضوع باعث و حشت و انفعال عمال کارگزار شده است

     و آنها نگران این هستند که حل عزت مندانه مناقشه ایران و امریکا در زمان احمدی نژاد صورت پذیرد لذا باید صبورانه از افتادن در دام آنها خوداری کرد .

    در روزهای آتی باید دید که بین گزینه میر حسین و کروبی عمال کارگزار کدام یک را قربانی خواهند کرد

    کارگزاران سازندگی با نفوذ در ستاد این دو کاندیدا توان قربانی کردن هر یک به نفع دیگری را دارند

    تا او چه خواهد ....

    والسلام



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :کیومرث کاتوزی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   41   42   43   44   45      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی