سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به بهانه سالروز وفات حضرت ام البنین(س)

در تاریخ مشهور است امیرالمومنین(ع) پس از شهادت حضرت فاطمه(س) برادرش عقیل را که در علم انساب و شناسایی قبایل مهارت داشت فراخواند و از او خواست از میان طوایف مختلف برایش همسری برگزیند. حضرت امیر(ع) به عقیل توصیه کرد «ولدتها الفحوله من العرب لیتزوجها فتلد له غلاما فارسا» (اعیان الشیعه 8 : 389) زنی برای من انتخاب کن که از شجاعان زاده شده باشد، از شجاعان ارث برده باشد می خواهم از او فرزند شجاع به دنیا بیاید. البته در متن تاریخ این وجود ندارد که علی(ع) گفته باشد هدف و منظور من چیست، اما آنها که به روشن بینی علی(ع) معترف و مومنند می گویند علی(ع) آن آخر کار را پیش بینی می کرد. عقیل پس از تأمل، «فاطمه بنت حزام بن خالد بن ربیعه» از قبیله بنی کلاب را پیشنهاد کرد و گفت این زن از نوع همان زنانی است که تو می خواهی، در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود. به گواه تاریخ پدران و داییان حضرت ام البنین(س) از دلیران عرب بوده و از آن ها به هنگام نبرد، دلیرمردی های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعت، بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده اند. از این بانوی بزرگوار، چهار پسر متولد می شوند که ارشدشان وجود مقدس اباالفضل العباس(ع) است، هر چهار پسر او با رشادت در کربلا در رکاب اباعبد الله حرکت می کنند و شهید می شوند.
در این سیره امیرالمومنین(ع) درس ها و نکات آموزنده ای نهفته است که یکی از این موارد در شیوه انتخاب همسر است که امروز می تواند الگویی شایسته برای جوانان باشد.
حضرت(ع) در توصیه به برادرش دو نکته را مورد توجه قرار می دهد؛ اول طایفه و نسب زن و بعد فرزندانی که از او به دنیا خواهد آمد.
این امر پیام روشنی دارد و آن اینکه در انتخاب همسر باید توجه داشت که قرار است او مادر فرزندانی باشد که ادامه نسل و اعقاب هستند و باید از همان قبل از تولد کودک به مسائل تربیتی او حساس بود و یکی از مهم ترین موارد تربیتی، مادر فرزند است. اسلام برای صفات اخلاقی و خصوصیات خانوادگی و درونی اهمیت بسیاری قائل شده است؛ زیرا صفات مادر در تکوین آینده کودک نقش موثری دارد، لذا امام صادق(ع) می فرماید: «طوبی لمن کانت امه عفیفه؛ خوشا به حال کسی که مادرش پاکدامن باشد.»
چنانچه از رسول خدا(ص) روایت شده است: «انکحوا الاکفاء و انکحوا منهم و اختاروا لنطفکم؛ (وسائل الشیعه14: 295) به هم شأن خود زن بدهید و از هم شان خود زن بگیرید و برای نطفه های خود (جایگاه مناسب) انتخاب کنید.» از سوی دیگر باید دانست که همین امر درباره شخصیت آن زن نیز صادق است، یعنی او نیز در دامان خانواده ای بزرگ شده است که بی شک بر شکل گیری شخصیت و رفتار او موثر بوده اند از این روست که می بایست نیم نگاهی هم به خویشاوندان او نیز داشت. در همین رابطه حضرت رسول(ص) بیان می دارد: «ویژگی های دایی در شکل گیری شخصیت فرزند، اثر می گذارد.» و نیز می فرماید: «ایاکم و خضراءالدمن؛ بر شما باد که پرهیز کنید از گلهایی که در زباله دانها پرورش یافته اند.» از حضرت پرسیده شد: «منظورتان از گل زیبای پرورش یافته در زباله دان چیست»؟ پیغمبر(ص) فرمود: «منظور من دختر زیبایی است که در یک خانواده ناپاک به دنیا آمده است.»
اصالت و ریشه خانوادگی، برای انتخاب همسر از مهم ترین عوامل یک ازدواج موفق است. اگر امیرالمومنین(ع) چنین دغدغه ای داشتند، از این باب بوده است که همسر، کسی است که می خواهد نسل انسان را ادامه دهد. بنابراین، در گزینش فردی که می خواهد ادامه نسل و باقیات صالحات باشد، خیلی باید احتیاط کرد. لذا آن دغدغه ای که امیرالمومنین(ع) در انتخاب همسر داشتند، باید دغدغه همه مومنان باشد و بدون احساسات، گزینشی دقیق و درست داشته باشند تا زمینه مساعدی برای پرورش نونهالان پاکدامن و عفیف، ایجاد شود.
انتخاب حضرت ام البنین(س) با آن همه دقتی که حضرت در این امر داشته اند، ثابت می کند که آن بانوی بزرگوار، به طور حتم از ویژگیهای مد نظر حضرت امیر(ع) برخوردار بوده اند. ام البنین(س) از شخصیتهای بسیار درخشان تاریخ اسلام و از خانواده ای است که در شجاعت و شهامت و پیکار در جبهه ها نظیر نداشته و از خانواده ای نبوده که پس از سالها به اسلام گرایش پیدا کرده باشند، بلکه از همان روزهای نخستین مسلمان شده و به خاندان عصمت و طهارت(ع) ارادت داشتند.
البته حضرت ام البنین(س) ویژگی های ممتاز دیگری هم داشته اند که مورد انتخاب علی(ع) قرار می گیرند و بدیهی است که صرف شجاعت، تنها خصوصیت مد نظر حضرت امیر(ع) نبوده است. ادب و احترام ایشان نسبت به علی(ع) و فرزندان فاطمه(س) از ویژگی های برجسته شخصیت ایشان است. یکی دیگر از خصوصیات ام البنین(س) این بوده که ایشان شاعره ای زبان آور و بزرگ بوده اند و در هنر و شعر و ادبیات بسیار تسلط داشته است.
نگاهی که ام البنین(س) در زندگی خانوادگی به امیرالمومنین(ع) داشت، یک نسبت زن و شوهری نبود، نگاه یک زن خانه به شوهر نبود، بلکه نگاه یک مأموم به امام، نگاه یک شیعه به امام زمان خودش بود، به گونه ای که در تاریخ ثبت نشده حتی یک بار از ناحیه ایشان، حرکتی صادر شده باشد که برداشت دور از ادب از آن بتوان کرد.
بر این مبنا در این دامن پاک فرزندانی تربیت می شوند که یک نمونه آن ابوالفضل العباس(ع) است و این ارزش واقعی مادر را می رساند. اینکه عباس همواره مودبانه با امام حسین(ع) روبه رو می شود، ثمره ادب مادرش در برابر اولاد حضرت زهراست، چنانچه حضرت امام(ع) بیان کرد از دامن زن مرد به معراج می رود.
¤بخشی از این نوشتار برگرفته از سخنان حجه الاسلام سیدکاظم ارفع است.

صبح صادق، ش.499، ص.6



  • کلمات کلیدی : ام البنین

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    مذمت یک مداح»
    90/2/5 1:47 ع

    اول: «تقوا در مسائل شخصى یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و عمومى خیلى مشکلتر است، خیلى مهمتر است، خیلى اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ى او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جاده‌ى تقواست. آیه‌ى شریفه‌اى که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنى استوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.

     من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست - نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکى از چهره‌هاى معروف دنیاى اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملى کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جمله‌ى مذمت‌آمیزى راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فرداى آن روز یا پس‌فردا - درست یادم نیست - صبح با امام کارى داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردى که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کارى را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسى که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنى آن جمله‌ى مذمت‌آمیزى را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلى مهم است. آن جمله‌ى مذمت‌آمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلى از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنى یا تصرف معنوى ایشان بود، یا کم‌حافظگى من بود؛ نمیدانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جمله‌ى مذمت‌آمیزى بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فى رسول‌اللَّه اسوة حسنة».

     درباره‌ى زیدى که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانى که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانى که در آن آمیزه‌اى از ظلم وجود دارد. این دومى بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانى که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهى میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکى از خطوط اصلى حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم». (14خرداد88)

    دوم: «به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همه‏ى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى»؛(7) اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بى‏انصافى کنید، بى‏عدالتى کنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست. بى‏عدالتى‏ها را همه کنار بگذارند؛ بى‏انصافى‏ها را همه کنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بکنند. در کنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد. چه اشکال دارد؟ همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى که این اختلاف سلیقه‏ها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، کار خراب میشود. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه کرد. به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. نگاه کنیم ببینیم کجا نفس است و هوى‏هاى نفسانى ماست؛ کجا نه، واقعاً احساس تکلیف است؛ و در احساس تکلیف هم دقت بکنیم که قدم از دایره‏ى تکلیف آنطرف‏تر نباید گذاشت؛ زیاده‏روى نباید کرد.» (3مرداد88)

    سوم: سخنان آقای سعید حدادیان در رمضان سال گذشته –بلوتوث آن انتشار یافته است- را نباید نقد و انتقاد بر عملکرد کسی دانست بلکه باید آن را در زمره یک هتاکی و فحاشی به حساب آورد که متاسفانه از جایگاه رفیع ذاکری اهل بیت(ع) صورت گرفته است! با تمام انتقاداتی که به گفتار و رفتار آقای مشایی وارد است همان گونه که مقام معظم رهبری بارها بر این مطلب تاکید داشته­اند نبایست از دایره انصاف خارج شد و حتی افزون بر آن به فحاشی نیز روی آورد. بی­شک این عمل یک کردار غیر اخلاقی و مخالف با منویات رهبری معظم است. مروری بر فرمایشات ایشان در این ماههای اخیر –که به عنوان نمونه دو مورد در صدر این نوشتار ذکر شده است- به خوبی نمایان می سازد که ایشان اعتقادی به حرمت شکنی حتی نسبت به فتنه گران و خائنین به ملت هم ندارد چه رسد به افرادی که با تمام نقصها و کمبودها و کژروی هایشان هنوز مورد اعتماد رهبری و نظام هستند.

    شایسته است در این مورد نیز عناصر متدین جامعه احساس مسئولیت کنند و بر این بد اخلاقی آشکار هجوم ببرند تا این رفتار نسجنیده که متاسفانه گوینده ان را از زبان حزب الله بیان می­کند به پای حزب الله نوشته نشود. بی­شک چنین هجمه­ای دفاع از ولایت و منویات واضح مقام رهبری است.

    البته این امر متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک رویکرد است و آنچه این روزها به نام یک مداح منتشر شده است ظهور و بروز این رویکرد نادرست و غیر اخلاقی –و حتی ضد اخلاقی-  است که بایستی مقابل آن ایستاد و از گسترش آن جلوگیری نمود. چه آنکه این مداحان الگوی بسیاری از جوانان در این عرصه هستند و چه بسا نسل بعدی مداحان نیز در دام این انحرافات غیر اخلاقی قرار گرفته و با عنوان انجام وظیفه راه اساتید خود را با شتاب­ بیشتری طی کنند! البته این در حالی است که اکنون مداحی مانند آقای حدادیان از مداحان با سواد و نجیب می باشد و از سویی دیده می شود ورود مداحان جوان کم سواد و بی آموزش به این عرصه فزونی یافته است و این نگرانی هایی از این دست را افزایش می­دهد که مداح یه عنوان یک عنصر مستقل و بدون مشورت با عالم و بزرگتری به خود اجازه اظهار نظر در هر موردی آن هم به هر نحو ممکن را بدهد.

    صاحب این قلم تنها به پاسداشت اخلاق و دفاع از فرمایشان رهبری عزیز دست به قلم برده است و سابقه قلم به خوبی نشان می دهد انتقادات فراوانی به مشایی دارد اما اعتقاد دارد انتقاد چارچوبی خاص دارد.

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست!

    از امیرالمومنین(ع) در مورد ایمان سوال شد و ایشان در پاسخ فرمود: «الایمان علی اربع دعائم علی الصبر و الیقین و العدل و الجهاد» ایشان یکی از چهار رکن ایمان را جهاد معرفی کرده که نشان از این دارد برای استحکام ایمان بایستی به این مهم نیز توجه داشت. جهاد به معنای عام آن - از جهاد اصغر گرفته تا جهاد با نفس و جهاد اکبر- سفارشی است که هم خداوند متعال و هم رسول اکرم و هم ائمه اطهار (علیهم السلام) بدان تأکید ویژه نموده اند و بر این اساس است که مجاهدان مورد تکریم خاص خدا و رسولش هستند؛ «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» (نساء: 95). دلیل این فضیلت بخشیدن شاید این باشد که با رکود و قعود و سکون هیچ پیشرفت و حرکتی صورت نمی گیرد و تلاش و تحرک است که موجب حیات و تعالی می گردد و جهاد معنای کامل این تلاش و تحرک است. به خصوص اگر این نکته را هم اضافه کنیم که همواره خداوند همراه مجاهدین فی سبیل الله بوده و راه های هدایت را برای آنها می گشاید؛ «و الذین جاهدوا فینا لنهد ینهم سبلنا و ن الله لمع المحس نین » (عنکبوت: 69) در آیه اخیر، جهاد معنایی عمومی دارد و لذا «معیار جهاد، شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد، همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه «مبارزه» وجود دارد. ... نویسنده مبارز؛ نویسنده غیر مبارز. عال م مبارز؛ عال م غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه مبارز؛ دانشجوی غیرمبارز و طلبه غیرمبارز. جامعه مبارز و جامعه غیر مبارز. پس جهاد یعنی مبارزه» (رهبر انقلاب در شروع درس خارج فقه، 20/6/73) البته این را هم باید اضافه کرد: «جهاد یعنی مبارزه برای یک هدف والا و مقدس، میدان هایی دارد؛ یکی از میدان هایش حضور در نبردهای مسلحانه رایج جهانی است. میدان سیاست هم دارد؛ میدان علم هم دارد؛ میدان اخلاق هم دارد. ملاک در صدق جهاد این است که این حرکتی که انجام می گیرد، جهتدار و مواجه با موانعی باشد که همت بر زدودن این موانع گماشته می شود؛ این می شود مبارزه. جهاد یعنی یک چنین مبارزه ای که وقتی دارای جهت و هدف الهی بود، آن وقت جنبه تقدس هم پیدا می کند.» (1/4/83) با این تعریف از جهاد، مطلب دیگری خود به خود بروز می کند و آن اینکه «مبارزه یعنی تلاش پر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعی در مقابل انسان نباشد، مبارزه وجود ندارد. در جاده آسفالته، انسان پایش را روی گاز بگذارد و با باک پر از بنزین سفر کند؛ این را مبارزه نمی گویند. مبارزه آن جایی است که انسان با مانعی برخورد کند که این مانع در جبهه های انسانی، می شود دشمن و در جبهه های طبیعی، می شود موانع طبیعی. اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعی کند آنها را از میان بردارد، این می شود مبارزه. ... جهاد در قرآن و حدیث هم به همین معناست؛ همه جا به معنای جنگ مسلحانه نیست.(20/8/83) پس اگرچه ریشه لغوی جهاد از جهد و به معنای تلاش است اما «هر تلاشی را نمی شود گفت جهاد. در جهاد، حضور و رویاروئی با دشمن، مفروض است. انسان یک تلاشی می کند، دشمنی در مقابل او نیست؛ این جهاد نیست.» (1/8/90) بر اساس آنچه بیان شد «کار جهادی باید هدفمند، درست متوجه به آرمانها و هوشمندانه و عاقلانه و دشمن شکن باشد.» (25/4/86) و کسی مجاهد و دارای روحیه جهادی است که در عرصه های مختلف اینچنین دست به مبارزه بزند! اما این تمام مطلب نیست و این مبارزه حتماً شرایط و ضوابط دیگری نیز خواهد داشت و امام راحل در کلامی ماندگار به خوبی ملزومات را تبیین نموده اند. ایشان در پیام جاودان خود که به مناسبت کشتار خونین مکه و پذیرش قطعنامه 895 صادر کردند، بیان داشته اند: «... مبارزه، با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند... بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقوله ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند.» این راهبرد اساسی و رمز راستین هر جهادی در عرصه های گوناگون است که امام راحل از آن به عنوان الفبای مبارزه تعبیر می کنند. دلیل این سخن نیز روشن است چرا که در بطن جهاد، کار و همت دوچندان و مضاعف نهفته است و افتادن در ورطه راحت طلبی و رفاه زدگی انسان را کسل و فشل و دون همت بار می آورد. همین خصوصیت بود که سبب گردید امام رحمت و رأفت، امیرالمومنین(ع) را به جایی رساند که لب به نفرین مردم کوفه بگشاید. مردمی که در هنگامه زمستان، سرما و در تابستان، گرما را بهانه فرار از جهاد قرار می دادند. حضرت امیر(ع) این افراد را این گونه مورد خطاب قرار می دهد: «یا اشباه الرجال ولا رجال، حلوم الاطفال ، و عقول ربات الحجال» ای کسانی که به مردان می مانید ولی مرد نیستید! ای کودک صفتان! بی خرد و ای عروسان حجله نشین! - که جز عیش و نوش به چیزی نمی اندیشید. (نهج البلاغه: خطبه 27) این کلام به روشنی از رفاه طلبی مردمان کوفه خبر می دهد که به گفته خود حضرت امیر(ع) خون به دل ایشان کردند. بهانه آوردن، توجیه، ترس، مصلحت اندیشی افراطی و دلبستگی به زخارف دنیا همه صفات مذمومی است که از راحت طلبی نشأت می گیرد و موجب فاصله گرفتن از دین و غلتیدن به مذلت و زبونی می گردد. کسی که طاقت گرسنگی، خستگی، کم خوابی، دوری از فرزند و همسر را ندارد و نمی تواند چشم بر اموال و خانه و مقام خویش ببندد هیچ گاه وارد عرصه جهاد نخواهد شد چرا که جدا شدن از این خو و ملکه نفسانی، همانند بسیاری از عادات و خوی های اخلاقی رذیله دیگر به راحتی امکان پذیر نخواهد بود و همین است که حضرت امیر(ع) جهاد را مخصوص اولیای خاص خدا می داند! «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه» و این چنین است که در صحرای کربلا تنها تعداد معدودی در کنار حضرت سیدالشهداء(ع) می مانند و یاران واقعی و سرداران اصلی حضرت حجت(عج) 313 نفرند.
    حضرت امام(ره) در تبیین جریان قاعد می فرماید: «از صدر اسلام تا کنون دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم - آنهایی که مسلمان بودند- می کردند، اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود. در صدر اسلام، از این اشخاص بودند. وقتی که حضرت سید الشهداء- سلام الله علیه- می خواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم، بعضی از اینها نصیحت می کردند که برای چه، شما اینجا هستید، مأمونید و حاصل، بنشینید و بخورید و بخوابید... حضرت امیر -سلام الله علیه- از اینها تعبیر می کند که اینها همشان علفشان است. یک دسته دیگر هم انبیا بوده اند و اولیای بزرگ. آن هم یک مکتبی بود و یک خطی بود؛ تمام عمرشان را صرف می کردند در اینکه با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع می شود، همشان را اینها صرف می کردند در مقابله با اینها. (صحیفه امام 14: 521) البته روشن است منظور از رفاه طلبی دوری گزیدن از دنیا و ریاضت های غیر شرعی نیست، بلکه همان گونه که گرما و سرما اموری مطلوب هستند، اما گرمازدگی و سرمازدگی نوعی بیماری است و نیاز به درمان دارد، رفاه هم تا حدی که به رفاه زدگی نینجامد، برای جامعه لازم است و نباید جامعه را در فقر و تهی دستی نگه داشت؛ چنانچه حضرت امام(ره) به خوبی این موضوع را تشریح کرده اند: «خوی کاخ نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خویش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد. کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمی تواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمی تواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخ نشینانند.» (صحیفه امام 71: 376) مقام معظم رهبری نیز در تبیین همین موضوع می فرماید: «(در دعای مرزداران صحیفه سجادیه آمده است) که فکر مال فتون (مال فتنه انگیز) را از دل آنها ببر. مال فتنه انگیز، جاه طلبی، مقام طلبی، راحت طلبی، عیش طلبی و تجمل طلبی چیزهایی است که تردید را از طریق جسم و شهوات، وارد دل و مغز انسان می کند. مراقب اینها باشید. بنده نمی خواهم کسی را به زهد علوی دعوت کنم؛ زهد علوی بزرگتر از دهان و ذهن ماست، اما به قناعت و به این که نگذارید زیاده طلبی و افزون طلبی به سمت شما هجوم آورد، دعوت می کنم. اینها مراقبت می خواهد. راحت طلبی، رفاه طلبی و عیش طلبی، چیزهایی است که به تدریج در انسان اثر بد می گذارد و خود انسان هم اول نمی فهمد. یک وقت می خواهد حرکت کند، می بیند نمی تواند؛ می خواهد پرواز کند، می بیند نمی تواند. ذهن ها و دلها و فکرها و ایمان ها را مورد پاسداری دقیق قرار دهید؛ این سفارش همیشگی من است. بدانید در این صورت، هیچ عامل و نیرویی زیر این آسمان وجود ندارد که بتواند بر شما غلبه کند.» (24/6/81) در این میان البته وظیفه مسئولان و سران نظام اسلامی به مراتب بیشتر است، حضرت امام(ره) که معتقد بود در برابر انقلاب اسلامی، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، از سوی دیگر پرتگاه انقلاب را رفاه طلبی مسئولان دانسته و بیان می دارد: «آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم... آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.» (صحیفه امام 17: 377) «اگر مردم احساس کنند بخشی از مسئولان نظام به مسابقه رفاه طلبی و جمع آوری ثروت مشغولند، ایمان و اطمینان آنان به نظام که پشتوانه اصلی حکومت محسوب می شود ضربه می بیند.» (20/8/81)
    با این توضیحات در سالی که موسوم به جهاد (مبارزه) اقتصادی است یکی از اصلی ترین اهداف و راهبردهای دستگاه های فرهنگی باید مبارزه با خوی رفاه طلبی باشد در این صورت است که راه برای جهاد در عرصه اقتصاد باز خواهد شد و الا مردم و مسئولانی که در مسابقه تجمل و رفاه هستند نمی توانند اهداف جهاد اقتصادی را محقق کنند!


    صبح صادق، ش.494 ، ص.6 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    مسخره بازار!!»
    90/1/4 11:12 ع

    برنامه­های نوروزی امسال سیما از همان آغاز سال جدید و ویژه برنامه­های سال تحویل نگرانی­هایی را برای متدینین به وجود آورد. این وجیزه قصد بررسی آنچه تا کنون در سیمای نوروزی گذشته است ندارد اما یکی از برنامه های شبکه سوم جای نقد بسیار دارد. برنامه خنده بازار که هر شب از شبکه سوم پخش می شود برنامه ای غیر شرعی و غیر اخلاقی است. در این برنامه طنز برای اینکه لحظه ای خنده بر لبان مخاطبین به تمسخر و استهزای افراد می پردازد. اینکه برنامه­های سیما با نگاه طنز آمیز نقد شود کار نیکویی است اما در برنامه خنده بازار این کار با تمسخر افراد در آمیخته است و افرادی مانند فریدون جیرانی، عادل فردوسی پور، صالح اعلا، مجید جلالی، فراستی و ... مورد تمسخر واقع می­شوند! مذمت و نکوهش استهزا و تمسخر و غیر شرعی و غیر اخلاقی بودن آن نیازی به توضیح و تفصیل ندارد. آنچه موجب ناراحتی است این است که اگر در فیلم یا برنامه ای مقداری حتی جزیی بدحجابی و بدلباسی و ... دیده شود متدینان جامعه فریاد اعتراض سر می­دهند که البته موضع­گیری به جا و به حقی است اما در این گونه موارد که استهزا و تمسخر صورت می­گیرد و یک کار حرام قطعی صورت می­گیرد اعتراضهای کمی شنیده می­شود و چه بسا سبب فرح و شادی نیز می­گردد!!

    شایسته است در ساعت پخش این برنامه با ارسال پیامک 33 به 30000162 اعتراض خود را به این برنامه نشان دهیم



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    1-رییس جمهور سه شنبه سوم اسفند در سالروز صدور منشور روحانیت توسط حضرت امام با جمع از روحانیون و طلاب در دفتر ریات جمهوری دیدار کرد...

    2-رییس جمهور ساعت 16و 30 دقیقه وارد جلسه شد. و با قرائت آیات قرآن مراسم آغاز شد. طلابی از تهران قم کاشان مشهد و  ... در این جلسه حضور داشتند.

    3- چهار نفر از طلاب و اساتید قبب از سخنان رییس جمهور مطالبی را مربوط به فرهنگ و حوزه بیان کردند.

    4-مشایی در این دیدار حاضر نبود و همراه رییس جمهور فقط بهداد حضور داشت البته امیری فر دبیر کل خودخوانده مجمع واعظون ولایی که رابطه صمیمی با مشایی دارد در این جلسه حاضر بود و در سمت احمدی نژاد درست جایی که معمولا مشایی می نشیند نشست...  البته نباید نقش بعضی از اطرافیان رییس جمهور را در این امر نادیده گرفت که چگونه با لطایف الحیلی امیری فر را جانشین مشایی کردند... امیری فر پس از انشعاب از جامعه وعاظ تهران به فریب جمعی از طلاب مجمعی به راه انداخت که به گفته برخی هزینه آن توسط مشایی تامین می شود. از آن پس امیری فر با حکم مشایی عضو شورای فرهنگی دولت شد و نزدیک به سه ماه است امام جماعت مسجد سلمان نهاد ریاست جمهور هم شده است!


    بهداد در کنار امیری فرجابه جایی بهداد و امیری فر!!

    4-پس از سخنان رییس جمهور طلاب گرئ ایشان حلقه زدند و تعدادی از آنها پیرامون مشایی با رییس جمهور صحبت کردند که باز هم با دفاع احمدی نژاد از مشایی مواجه شدند. طلاب هم چنین شعار علیه فتنه گران شعار دادند و خواستار محاکمه آنها شدند.

    5- در پایان مراسم دست اندرکاران سایت همت انلاین و ایرنا کتاب زندگی نامه مرحوم والی جزوه ای با عنوان حوزه و روحانیت در نگاه امام خامنه ای به ضمیمه نشست نقد و بررسی ذوالقرنین و کورش در موسسه آموزشی -پژوشی امام خمینی بین روحانیون و طلاب توزیع شد علاوه بر این به هر یک از روحانیون دو عدد سی دی مانند هم سخنرانی مشایی د رجمع روحانیون داده شد!



  • کلمات کلیدی : امیری فر، روحانیون

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی