استریوتایپ از نوع ایرانی»
90/9/29 3:31 ع
همه خانم های چادری، چادرشون را بردارند!!!»
90/8/28 3:16 ع
سلام دیروز اختتامیه بیست و چندمین جشنواره غیر بین المللی کودک و نوجوان در اصفهان بود و من متاسفانه حضور داشتم ،قصد داشتم امروز مقاله ای راجع به حاشیه های این اختتامیه بنویسم که با وبگردیهای روزانه ام میان وبهای بچه های دانشگاهمون تغییر نظر دادم و این مقاله را موکول به بعد میکنم ،چون یکبار این اتفاق برای خودم افتاده بود و من هم راجع به این موضوعات مقاله هایی نوشتم که آدرس آنها را در پی نوشت قرار دادم،خواستم شما هم در جریان اوضاع فعلی دانشگاهها و بی اهمیتی مسئولین باشید!!کم کم دارم به این فکر میکنم که درس خواندن در بلاد کفر با چادر آسان تر از اینجاست!!
* امروز امتحان شبکه های عصبی مصنوعی داشتیم که یک اتفاق خیلی جالب افتاد. استاد قبل از شروع امتحان بلند گفت خانم هایی چادر سرشون هست لطفا چادرهاشون را بردارند و چادر نپوشند. مراقب جلسه که اتفاقا قبلا هم رئیس انتظامات دانشگاه بود و من میشناختمش و الان در بخش دیگری از دانشگاه حضور دارند حسابی تعجب کرده بود. راستش خیلی جالب بود. این استاد ما از اون استادهای خیلی خیلی مقرارتی تشریف دارند و خیلی هم سخت گیر هست و از آنجایی که گاهی پیش میاد که بعضی از خانم ها فقط در زمان امتحانات چادر سر میکنند ( برای استفاده از شیوه های تقلب با چادر)، از همه خانم ها خواست تا چادرهاشون را بردارند و بعد امتحان را شروع کرد. (این هم ماجرای کشف حجاب بود در دانشگاه آزاد اسلامی)
به نظر خودم که دلیلش اصلا قابل توجیه و پذیرفتنی نیست.
* دوشنبه 30-1-90
الان که مسنجر را باز کردم از طرف یکی که ID اش را هم نمیشناسم یک پیام داشتم که فکر کنم به این پست مربوط میشه. متن بسیار جالبی هست.
“سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند. سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دو نمره ازش کم کرد. شد هجده، بالاترین نمره.”
این متن از وبلاگ سید امیر است
..................................
پی نوشت:
و اما این یکی که شرح حال خودم بود به سیاهی چادرم لبخند بزن استاد...
امام(ره): آقای خامنهای نعمتی است که خدا به ما داده است»
90/4/2 4:52 ع
به مناسبت سالگرد انتخاب حضرت آیتالله العظمى خامنهاى به رهبرى نظام جمهورى اسلامى ایران توسط مجلس خبرگان، برخی جملات و تعابیر بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت به ایشان تقدیم مخاطبین عزیز میشود.
حضرت امام خمینى(ره):
آقاى خامنهاى، نعمتى است که خدا به ما داده و در بین متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، چون خورشید، روشنى مىدهند
آواى دعوت او در جهان طنینانداز است
من آقاى خامنهاى را بزرگ کردم.(1) (او کسى است) که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنینانداز است؛(2) متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین سیاست.(3)
چون خورشید روشنى مىدهند
اینجانب که از سالهاى قبل از انقلاب با (ایشان) ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط بحمدالله تعالى تاکنون باقى است، (ایشان) را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبدارى مىکنید، مىدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى (هستند) که چون خورشید روشنى (مىدهند).(4)
نعمتى است که خدا به ما داده است
شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، (در بین) رئیسجمهورها و سلاطین و امثال اینها، (مىتوانید) یک نفر را مثل آقاى خامنهاى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار و بناى قلبىاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمىکنید. من ایشان را سالهاى طولانى مىشناسم و در آن زمانى که اول نهضت بود، ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیامها تشریف مىبردند و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان همه جا حاضر واقعه بود تا آخر و حالا هم هست. (او) یک نعمتى (است که) خدا به ما داده (است).(5)
در پناه خود حفظ فرماید
ما در پیشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه افتخار مىکنیم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مىبرند. من به شما خامنهاى عزیز تبریک مىگویم که در جبهههاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم(6) (و) ان شاء الله تعالى خداوند، امثال جناب عالى را که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید.(7)
1- صحیفه نور، ج 15، ص 139
2- صحیفه نور، ج 15، ص 41
3- صحیفه نور، ج 15، ص 179
4- صحیفه نور، ج 15، ص 173
5- صحیفه نور، ج 17، ص 170
6- صحیفه نور، ج 15، ص 41
7- صحیفه نور، ج 20، ص 171
ماه گرفتگی در ماه رجب از نشانه هاست!»
90/4/1 7:45 ص
سالی که قیام ها، بحرانها و شورشها جهان اسلام
را درهم می کوبد. سالی که اگر درک شود نشانه ها
ظهور مانند دانه های تسبیح یک به یک پیش می روند.
از اینجا، ما چاره ای جز جستجو، رصد و انتظار نداریم.
چنانکه ضمن پرهیز از تعیین وقت چشم به حوادث
و وقایعی داریم که روایات درباره آنها خبر داده اند
. کسی چه می داند شاید ما هم در جمع کسانی باشیم
که آن سال موعود و وقایعش را درک می کنند.
روایات حضرات معصومین علیهم السلام، چونان تابلوهای راهنمایی در جاده انتظار مسافران را راهنمایی می کنند. از خطرات و نقاط خطرخیز آگاهی می بخشند و آمادگی آنها را طلب می کنند.
ولی فقیه چه کسی را ضد ولایت فقیه می دانند؟»
90/1/28 10:22 ص
متن زیر بیانات مقام معظم رهبری پیرامون منافقین و عناد با ولایت است... |
یک نکتهى دیگرى که در دنبالهى آن مطالبهى دانشجوئى عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضهى با مسئولان کشور نشود - که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود - این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبرى هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیهى مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مىنشینند؛ خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت کردن، به معناى ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد.
(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها.17/7/86)
مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسى را بمجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمیشود هر کسى را بمجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلى باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیز خود من، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز، همین است. انگیزهها با شدت، با قوّت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در تشخیصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود. بىدقتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.
(بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور.4/9/88)
بدون تحقیق نبایستى افراد را متهم کرد. به ظواهرِ خیلى ابتدایى نبایستى نسبت به وجود جرمى در کسى حکم کرد؛ مثلاً الان رایج شده که بعضیها را به اندک چیزى «ضد ولایت فقیه» مىگویند! معلوم نیست اگر کسى یک وقت در جایى یک کلمه حرفى زد، این ضدیت با ولایت فقیه باشد. البته ضدیت با ولایت فقیه، یعنى ضدیت با اصیلترین و رکینترین اصول و ارکان نظام جمهورى اسلامى - شکى نیست - منتها ضدیت معنایى دارد. مثلاً یک نفر هست که علیه این معانى مىنویسد یا حرف مىزند، یا با موقفها و مواضعى که از طرف دستگاه رهبرى یا از طرف رهبرى گرفته مىشود و طبق قانون اساسى سیاستهاى اصلى نظام را تشکیل مىدهد، صریحاً و غالباً - ولو نه دایماً - مخالفت مىکند، یا در مواقع حساس مخالفت مىکند؛ اینها ضدیت است؛ لیکن آن کسى که حالا یک وقت در جایى یک کلمه حرفى زده، یا مثلاً نسبت به چیزى عکسالعملى نشان داده، این ضدیت محسوب نمىشود.
ضدیت با ولایت فقیه، شواهد و ضوابطى دارد
در زمان امام(رضواناللَّهعلیه) ما مىدیدیم که ایشان مطلبى را مىفرمودند، اما در مجلس همه به آن رأى نمىدادند؛ نمىشود گفت اینها ضد ولایت فقیهاند. من یادم هست که یک وقت راجع به رادیو و تلویزیون یک نظر این بود که رؤساى سه قوه، شوراى عالى رادیو و تلویزیون باشند؛ همان شوراى سرپرستىیى که سابق بود. بنده خودم با ایشان صحبت کرده بودم و مىدانستم که نظرشان این است که رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس قوهى قضاییه، اعضاى شوراى سرپرستى را تشکیل بدهند. قاعدهاش هم همین بود که وقتى مىگویند سه قوه نظارت کنند - که در قانون اساسى قبلى، تعبیر اینگونه بود - باید شورایى با این ترکیب تشکیل شود؛ آسانترین وجهش این است. وقتى این پیشنهاد به مجلس آمد، آقاى هاشمى آن را مطرح کردند؛ اما با اکثریت قاطعى رد شد! با اینکه ایشان هم گفتند که این نظر امام است، اما فقط عدهى معدودى به آن رأى دادند! واقعاً نمىشود به آن اکثریت گفت که شما ضد ولایت فقیه هستید؛ نه، همهشان هم فدایى امام و علاقهمند به امام و مخلص امام بودند؛ خیلیهایشان هم جبههبرو بودند؛ اما این حرف را قبول نداشتند؛ بنابراین باید واقعاً این چیزها از هم تفکیک بشود. در همان وقت ما کسانى را مىشناختیم که به فلان مرکز مىرفتند و صحبت مىکردند و در اصلِ اعتبار نظر ولایت فقیه خدشه مىکردند! این حرفها مربوط به امروز نیست که حالا کسى خیال کند بعضیها امروز این حرفها را مىزنند؛ نه، همان زمان مىزدند؛ ما در جریان بودیم و افرادش را مىشناختیم؛ الان هم یقیناً آثار و نوارها و حرفهایشان هست. غرض، رمى به «ضدیت با ولایت فقیه» چیز آسانى نیست که ما تا اندک چیزى از کسى دیدیم، فوراً این مُهر را به پیشانى او بزنیم؛ ضدیت با ولایت فقیه، شواهد و ضوابطى دارد.
علىاىّحال، این جهات اخلاقى باید خیلى با دقت رعایت بشود.
(بیانات در دیدار با اعضاى هیأت مرکزى نظارت بر انتخابات چهارمین دورهى مجلس شوراى اسلامى.4/12/70)
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]