هوالمحبوب
به مردم حق دانستن بدهیم و مسئولین را مجبور به پاسخگویی کنیم
شاید شما هم هر چند صباحی در رسانه های شنیداری و دیداری و سایبری دیده و یا شنیده باشید که سازمانها ، نهادها ،یگانهای نظامی انتظامی، روحانیون، پرستاران، دکترها و..... قضات از رسانه ها در خصوص مطلبی که به نوعی به طبقه اجتماعی آنها بر می خورده و رسانه ها بدان پرداخته اند اعتراض و بعضا از آن رسانه ها شکایت کرده اند نمونه کوچکی از آن شکایت قضات تهرانی از نماینده اصفهان در خصوص مطلبی بوده است که در خصوص رشوه گیری بعضی از قضات در مجلس گفته اند قضات محترم استان تهران در شکواییه خود آورده اند که این موضوع صحت نداشته و از آقای رهبر نماینده اصفهان به جرم تشویش اذهان عمومی و تهمت و افترا شکایت کرده اند ! اما واقعا این موضوع و این شکایتها در جامعه انقلابی و اعتقادی ما محلی از اعراب دارد ؟ آیا این شکایتها می تواند مسیر عدالتخواهانه ملت ایران را هموار کند ؟ آیا واقعا هیچ رشوه خواری و تخلفی در قضات وجود ندارد ! یا اگر دارد هیچ کس حق ندارد بدان بپردازد ؟ بگذارید به این نکته مهم اشاره کنم بر اساس یافته های تاریخی و مستندات غیر قابل انکار در همه اقشار جامعه تکرار می کنم در هر قشر و طبقه اجتماعی جامعه ما تخلف و تخلف منجر به جرم و حتی محکومیت برگرفته از جرایم انجام شده وجود دارد از سالمترین قشر جامعه ما یعنی روحانیون که خود واعظانی هستند که ما را به سوی پاکی و نجابت دعوت می کنند تا نیروهای انتظامی که جنایتکاران را دستگیر و به سیستم قضایی برای محاکمه و صدور حکم معرفی می کنند و افرادی در مسئولیتهای مختلف در سیستم قضایی و تا جامعه پزشکی که قسم خورده اند در هر شرایطی به بیماران رسیدگی کنند و ..... و اگر جرم و جرایمی در اینگونه طبقات وجود نداشت نیازی به دادسرای ویژه روحانیت و یا دادسرای انتظامی قضات و یا دادسرای نظامی و ..... نبود در حالیکه ما شاهد انواع تخلفات بوده و هستیم اما اینکه ما بخواهیم از هر رسانه و کسی را که از جرمی و جرایمی و تخلفی می گوید شکایت و از همگان بخواهیم هیچ نگویند آیا همه چیز درست می شود؟ آیا این بر مصلحت نظام و حتی آن طبقه است ؟ خیر از دید بنده اینطور نیست اول از همه مابر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای آزادی اندیشه و آزادی بیان هستیم البته می دانم ما می بایست بر اساس واقعیت و مستندات آزادی بیان داشته باشیم و البته می بایست در قبال بیانمان نیز پاسخگو هم باشیم و دیگر اینکه به عنوان مسلمان وظیفه امر به معروف و نهی از منکر از اصولیست که می تواند جامعه ما را از ناپاکی ها پاک گرداند و سوم اینکه بر اساس عقل و منطق گفتن ضعفها و گفتن اشتباهات نه تنها موجب ضعف نمی شود بلکه موجب تقویت و بالندگی و اتفاقا باعث روشنگری و حساس شدن مردم به تخلفات و مجرمین شده و دیگر اینکه مطالبات مردمی را واقعی می کند و اینکه دیگر مردم براحتی گول هر کسی را نخورده و سعی می کنند قانونمند عمل کنند، و اینکه هر از گاهی البته به کرات مردمی که از کشورهای اروپایی بر می گردند و از قانون مداری و دروغ نگفتن آنها می گویند بر اساس دانسته های ما بر می گردد به پاسخگو بودن تمامی اجزای حکومت آنها در مقابل مردم و آزادی رسانه های آنها از گفتن واقعیتهایی که می تواند برای بسیاری تلخ و گزنده باشد اما با صدا در آوردن زنگهای خطر و اینکه اجزای حکومتها می فهمند زیر دره بین رسانه ها هستند از تخلف پرهیز می کنند و آنها که مرضی هم دارند از ترس افشاء شدن در رسانه ها جرعت تخلف پیدا نمی کنند اما ما در ایران متاسفانه توسط اجزای حکومت و در قوای مختلف به نگفتن حقیقتهای مسلم هم محکوم می شویم کسی نباید از رشوه خواری در قوه قضاییه و در بین کارمندان و مسئول دفتر ها و یا دادیاران و بازپرسها و یا حتی قضات چیزی بنویسد چرا که احتمال دارد به کسی دیگر بر بخورد در حالیکه باید گفت باید رشوه خوار معرفی شود تا انسانهای خوب ما در این قوه امکان رشد و بالندگی پیدا کنند تا مردم احساس امنیت داشته باشند در همه جا این مطلب صدق می کند باور بفرمایید این جرمها دارد بدنه اعتقادی این کشور را همچون موریانه از بین می برد سالها پیش وقتی از رانت خواریها و آقازاده های متخلف می نوشتیم خیلی ها دعوت به سکوتمان می کردند و تهمت تندرویی به ما می زدند اما در فتنه 88 عمق خیانت این آقایان و آقازاده هایشان و اعوان و انصارشان که در همه جا وجود دارند نشان داده شد پس بیایید حقیقت را باور کنیم که باید اجازه دهیم رسانه ها وارد نقد و افشاگری و رسانه ای کردن تخلفات شوند البته بازهم تاکید می کنم بدون حب و بغض و بر اساس مستندات قانونی و محکمه پسند که در صورت شکایت افراد از رسانه بشود در هر دادگاهی از حقوق قانونی ایشان دفاع کرد این حق رسانه هست که بنویسد این حق نماینده مردم است که بگوید بیایید نگذاریم ما را دوباره در یک خودسانسوری نگه دارند و دوباره برای عده ای و قشری حریمی از قداست و هاله ای از قداست قائل شوند تا جایی که امروز شاهد این هستیم از دل این هاله های قداست کروبی ها و موسوی و خاتمی و فرزندان هاشمی و بیرون آمده و اگر سکوت کنیم دیری نخواهد پایید گه از دل آن مشاعی و رحیمی و علی آبادیها و آقازاده هایی دیگر .. بیرون خواهد آمد و هر روزمان بدتر از روز دیگر خواهد شد .
در پایان قابل ذکر است در خصوص رسانه های جمعی دنیا این اعتقاد وجود دارد که اکثریت مطلق رسانه های دنیا تحت سیطره صهیونیسم جهانی هستند ولی به هر صورت در جوامع مختلف اروپایی بر اساس عرف آن جامعه نیز فعالیت می کنند و در ابعاد بین المللی و استراتژیک تابع محض سیاستهای صهیونیسم جهانی هستند و گفته های من دلیلی بر تایید سیاستهای کلی آنها نیست.
نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]