طرح جلد آخرین شماره «کیهان بچه ها» به مدیرمسئولی امیرحسین فردی
طرح جلد اولین شماره «کیهان بچه ها» در فراق جان سوز امیرخان
پشت جلد شماره 2821 مجله پرخاطره و به یاد ماندنی «کیهان بچه ها»
هم «امیرخان» هم «امیرخوان»/ تو خانی نبودی که من دیده بودم!»
92/2/15 5:49 ع
طرح جلد آخرین شماره «کیهان بچه ها» به مدیرمسئولی امیرحسین فردی
طرح جلد اولین شماره «کیهان بچه ها» در فراق جان سوز امیرخان
پشت جلد شماره 2821 مجله پرخاطره و به یاد ماندنی «کیهان بچه ها»
آیا مردم 2 ماه قبل از انتخابات 24 خرداد سردرگم و بلاتکلیف اند؟!»
92/2/1 11:39 ص
حسین قدیانی، وطن امروز/ 1 اردیبهشت 1392
اول: حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 دشمن را به این صرافت انداخت تا بلکه به بهانه هر انتخاباتی، حتی شوراها، کمی تا قسمتی جمهوری اسلامی را اذیت کند! آری، اذیت کند! حقا که دوره «این هفته نه، هفته بعد جمهوری اسلامی سقوط می کند» گذشته است. رئیس جمهور به رئیس جمهور، سران کاخ سفید مودبانه تر با جمهوری اسلامی سخن می گویند. این وسط اگر تحریمی هم هست، دشمن تحریم کننده بیشتر ترس و واهمه دارد، تا مای تحریم شونده. الان سال هاست که هم تحریم آمریکا و هم تهدید اسرائیل با تنی لرزان صورت می گیرد! با دست لرزان، ژست می توان گرفت، هارت و پورت می توان کرد، اورد می توان داد، اما سیلی نمی توان زد. حقا که این وسط، آنچه هوشمندانه تر، مشخص تر و دلیرانه تر است، واکنش جمهوری اسلامی است. اگر حضرت روح الله دیروز از نابودی اسرائیل سخن می گفت، امروز فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی، دقیقا نقطه فرود موشک های نظام را معین می کند. جمهوری اسلامی البته با زیرکی، از جای جای جهان اسلام برای اتاق بیضی، مسائل لاینحل درست کرده. الان سال هاست که آمریکا به جای جنگ مستقیم با نظام جمهوری اسلامی، رو به «جنگ نیابتی» آورده، با این و آن می جنگد! و علیه نماینده های رسمی و غیر رسمی ما اسلحه می فرستد. در زبونی این روزهای کاخ سفید همین بس که طرف حسابش ایران است، اما محل نزاعش خاک مقدس ما نیست. «سه راه مرگ شلمچه» سال هاست زیارتگه کاروان راهیان نور شده و در اوج امن و امان، بوی زندگی و زیارت می دهد… و اصلا فتنه 88 را ول کن! ماراتون زخمی بوستون را بچسب. جناب پرزیدنت! مانده ایم خبر کدام ناامنی در خاک آمریکا را پوشش دهیم، کدام بماند!
دوم: سال 90 آمریکایی ها هر آن کار که می شد انجام دادند، مگر انتخابات، در خاطره جمهوری اسلامی، زنجیره وار و مکرر و لاینقطع تیره و تار جلوه کند. قصدشان این بود که فتنه 88 را در اشل انتخابات مجلس، بازتولید، و نظام را با «فتنه های زنجیره ای» سرگرم کنند. انتخابات، «شیرینی های پر خاطره» جمهوری اسلامی است. دشمن بنا داشت از انتخابات، «تلخی های پر مخاطره» بسازد و از دل فرصت، تهدید بزاید! 2 سال بعد از فتنه 88 اما جمهوری اسلامی از آزمون سخت انتخابات مجلس شورای اسلامی مثل همیشه کما و کیفا سربلند بیرون آمد. مردم نیز بی اعتنا به ادعای تحریم بعضی از اصلاح طلبان تندرو، پای صندوق آرا حاضر شدند و وکلای خود را انتخاب کردند. انتخابات مجلس 90 با همان روحیات حماسی برگزار شد که انتخابات های مجلس قبل از فتنه هشتاد و اشک. از آن قبلی ها، چیزهایی شاید بیش داشت، لیکن هیچ چیز کم نداشت. پس انتخابات خرداد پیش رو، اولین انتخابات بعد از رخداد 88 نیست، اما خب! اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از کش و قوس 88 هست… و بالطبع برای دوست و دشمن حائز اهمیتی مضاعف است. این واقعیت را نمی توان کتمان کرد.
عشق و حال در اردهال»
92/1/16 11:25 ص
تقدیم به روح مطهر شهید سیدابراهیم شعبانی اردهالی
یک: ورودی هیچ شهری به قشنگی شهر محلات در استان مرکزی نیست. بلواری عریض و طولانی با سیر صعودی آرام که آشتی دهنده کویر و کوه است. وسط این بلوار اما تا چشم کار می کند، تصاویر شهدا را می بینی… و مات و مبهوت که مگر از خاک این شهر کوچک، چه تعداد لاله شهید روییده؟… نه عجب که محلاتی های خون گرم را همگان به 3 ویژگی می شناسند؛ گل، آبگرم، شهید. گل، آبگرم، شهید… و مردمانی مهربان و رشید که حرارت آفتاب به صورت شان نشسته و حلاوت ماه به سیرت شان. آرام اند و بی ادعا. طنزی نهفته در خاک محلات. هنوز مانده به شهر برسی، بوی گوگرد آبگرم شاید به مزاجت نسازد، اما وارد شهر که می شوی، از عطر گل و رایحه گلاب سرمست می شوی. شگفتا از قدرت خدا. در یک وجب جا، هم بوی گوگرد قرار داده، هم گل و گلاب. آبی گرم و نرم برای جسم، عطری خوش و خرم برای جان. خاکی که اولش به واسطه چشمه های آبگرم، بوی تند گوگرد می دهد، فقط و فقط از قدرت حضرت حق است که قدمی بعد، محل رشد و نمو گل های معطر می شود. اینجا خاطر خاک، حزین است، اما باز هم شعر… شعر و شهد و شهود، تر می انگیزد!
دو: نقشه زیبای ایران را بگذار جلویت. تا پی به کرامت پروردگار ببری، باید نوک پرگار را بگذاری روی همین محلات و دقیقا به شعاع شهر قم، دایره ای رسم کنی. منطقه مدوری که حاصل می شود، از دیدنی ترین جاهای ایران زیباست. منتهی الیه شرقی این دایره، وصل به کویر مرکزی ایران و منطقه مرنجاب می شود، و منتهی الیه غربی آن، آرام آرام به رشته کوه های گسسته زاگرس دست می دهد. در داخل دایره، نیمه شرقی کویر است و نیمه غربی کوه. با این همه، در همان نیمه شرقی کویری، آبشار قشنگ و سبزاسبز نیاسر قرار دارد و در همان نیمه غربی کوهی، تا بخواهی به شهرهایی چون تفرش و آشتیان، حتی خمین برسی، مناطق خشک می بینی و کویری. و واقعا می مانی که مسافر کوهی یا کویر؟! سرما یا گرما؟!… و کوه یا کویر، سرما یا گرما، عاقبت با خاک خشک طرفی یا خاک معطر؟! خاک سرخ گوگردی یا خاک سبز گل محمدی؟! خلاصه این امتزاج عجیب و دیدنی اما قلب دایره ترسیمی، یعنی شهر محلات است. از محلات تا انتهای هر کجای این دایره، حدودا یک ساعت فاصله است. بسته به همواری راه، حالا کمی کم و بیش… این همه لطف خدا به ما و ایران ما، سجده می خواهد خدایی اش.
می آیی سه شنبه قرار بگذاریم؟ «جانباز شیمیایی» و «شهید عشقیایی»
91/12/28 9:9 ص
تقدیم به روح مطهر سردار مظلوم و غریب؛ احمد پاریاب
روزنامه وطن امروز/ 26 اسفند 1391
در حیرتم از این موج آخرین… قشنگ گرفت احمد پاریاب را. گرفت و برد! فرمانده گردان شهادت لشکر 27 باید هم چنین روزهایی می رفت…
- روزهای سر و کله زدن ما، به خاطر بی خودترین جبهه های سیاسی… روزهای «جبهه گیری» در عوض «جبهه بینی»… از مدعیان دروغین عمار بگیر تا آقازاده های راستین زبیر… روزهای متلک… بدبوترین اختلاف ها، اما تعدد ائتلاف ها… روزهای تنگی نفس… روزهای پرتاب مُهر کنار محراب وحدت… روزهای محزون بودن دل «آقا»… «پایداری» یعنی احمد پاریاب… و «چند + چند» یعنی «حاج همت و عباس کریمی و متوسلیان و باقری + طهرانی مقدم و احمدی روشن و غلام کبیری و پاریاب»…
امام گفت: این دعوا مرافعه شما قلب مرا ناجور به درد می آورد»
91/12/8 12:46 ع
صحبت صمیمی حسین قدیانی با حجت الاسلام رحیمیان
«نسلا بعد نسل» با «خدمتگزار والاتر»
دست ما که از دامان ماه کوتاه است، اما از سیاست و سیاسی بازی، هر وقت دلم می گیرد، می روم طبقه دهم ساختمان بنیاد شهید در خیابان طالقانی… آنجا حاج آقایی هست که هنوز هم با شنیدن نام امام خمینی، بغض می کند، خاطره تعریف می کند، گریه می کند، اشک می ریزد… می لرزد شانه هایش… آنجا حاج آقایی هست که از گریه با صدای بلند نمی ترسد… آنجا حاج آقایی هست که هنوز خیلی سیاسی نشده… آنجا حاج آقایی هست که به شدت «آدم» است… آنجا حاج آقایی هست که با گل گاو زبان از مهمانش پذیرایی می کند… آنجا حاج آقایی هست که شاید خواننده نداند، اما تمام کتیبه های حرم امام حسین (ع) و عباس بن علی (ع) به خط زیبای اوست… قصه برمی گردد به 40 سال پیش، غصه برمی گردد به دل من…
*** *** ***
حجت الاسلام رحیمیان نماینده امام خامنه ای در بنیاد شهید، محکم ترین دلیل برای حکیمانه بودن انتصاب های رهبر است. یک خط امامی اصیل، روح اللهی ناب، ساده زیست، ساده و بی ریا، اهل دل، اهل هنر، خطاط و خط شناس، خط مقدم شناس، اشکی و آرام، نماینده «آقا» در بنیاد شهید است. ناظر بر علاقه ممتد خانواده شهدا به امام راحل، گمانم وقتی رهبر انقلاب می خواست نماینده ای در بنیاد شهید معرفی کند، گشت و گشت و گشت تا یک خط امامی اصیل را رهسپار طبقه دهم بنیاد کند. خط امام، یعنی خط خون، خط خون دل، خط مقدم… یعنی خط خوش اکتاب بین الحرمین… یعنی خط و خطوط پیشانی های نورانی… خط امام یعنی دیده های همچنان بارانی…
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]