سفارش تبلیغ
صبا ویژن







  حالا که پس از وقفه طولانی حکم جلب مهدی هاشمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته و افکار عمومی منتظر اقدام سریع مسئولین این وزارت هستند و در نهایت از قوه قضائیه انتظار اجرای عدالت  بدون ملاحظه عنوان و شهرت اشخاص را دارد ، از این فرصت استفاده کرده و از آقای هاشمی رفسنجانی می خواهیم همانگونه که چندین سال در نماز جمعه بحث عدالت اجتماعی را مطرح می کردید حالا یکی از مصادیق عدالت اجتماعی در پیش رویتان می باشد و شما که هم با تاریخ اسلام آشنا هستید و هم از آموزه های دینی اطلاع دارید ، خوب می دانید که تکلیف شرعی و حتی تاریخی شما در این مقطع چه می باشد .

همه می دانند که برای یک پدر سخت است که بخواهد علیه فرزندش اقدامی بکند آنهم در برابر نگاه تیز بین همه مردم بخصوص که طی 30 سال بعد از انقلاب دارای شهرتی شده است که آن را هم از توجه و عنایت همین مردم کسب کرده باشد.

البته که همه از سختی این کار با خبر هستند اما سخت تر از آن دادگاه عدل الهی است که در روز« یوم تبلی السرائر» هیچ عذری را نمی پذیرند و آن روز باب توجیه کردن نیز بسته می شود و خطاب می شود:

 « الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون – یس/65 »  

  آقای هاشمی اگر می خواهید مردم آنچه را که شما درسلسله بحث های عدالت اجتماعی در نمازهای جمعه بیان داشتید باور کنند و شما را نیز بعنوان یک فرد عادل قبول داشه باشند ، (همانطور که می دانید امام جماعت باید عادل باشد ) در این امتحان الهی به الگوهایی مانند آیت الله گیلانی اقتدا کنید که با شجاعت و ایمان به حساب آخرت ، خودش پسر منحرفش را به دست قانون سپرد و مجازات کرد     و همچنین شاهد برخورد قاطع حضرت امام(ره) با نوه خودشان بودید و الا اگر خدای نکرده در این امتحان الهی موفق نشوید و مانند آقای منتظری بخواهید با تعصب از اعضای بیت خودتان حمایت بکنید دیگر نه گوش شنوایی برای بحث های عدالت اجتماعی شما خواهد بود و نه کسی حاضر می شود در نماز جمعه به امام جماعتی که عدالت ندارد اقتدا کند.

امیدواریم شما نیز با موفقیت در این امتحان الهی ، خودتان در اجرای قانون پیش قدم شوید و از برخورد قانونی با فائزه و مهدی استقبال کنید .



  • کلمات کلیدی :
  • اینهم دو کلمه حرف حساب یک دوست خوش بیان که مطلبش را بعنوان عیدی به ما داد :

    سراغ " فعال حقوق بشر"  را گرفتم ، گفت رفته خارج گل بچینه

    گفتم کدام کشور ؟ گفت رفته عراق پادگان اشرف تعلیم حقوق بش احمد باطبی فعال حقوق بشر!ر ببینه !!!

    گفتم مگر نمی شد تو کشور خودمان چهارتا کتاب بخوانه تا ازحقوق بشر سر در بیاره ؟

     گفت تو حالیت نیست ، این احمد باطبی رو که می بینی ، کلاسش بالاس تازه این کلاس ها هم کلاس های فوق پیشرفته حقوق بشره! ، آنهم در انحصار چندتا کشور مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل هستش ! الان هم در عراق نمایندگی دارند !

    گفتم مگر عراق جزء کشورهای پیشرفته است که کلاس های فوق پیشرفته در عراق برگذار میشه ؟

    گفت دیدی گفتم تو حالیت نیست ، اصلا مثل اینکه خیلی از مرحله پرتی !

    گفتم من امروز زیاد حالم خوش نیست لطفا بدون اینکه از سئوالاتم عصبانی بشی منو راهنمایی کنید.

    گفت مگر یادت رفته که وقتی آمریکای ها به عراق حمله کردند که مهره سوخته شون یعنی صدام را سرنگون کنند ، می گفتند ما برای آموزش دموکراسی به عراق آمده ایم !

    گفتم آره یک چیزایی یادم آمد.

    گفت خوب در راستای همان قولی که داده بودند ، زندان ابو قریب را تأسیس کردند ! و برای تبلیغ از زحماتشان  عکس هایی از نحوه شکنجه عراقی ها را که شکنجه گران آمریکایی بعنوان یادگاری گرفته بودند را منتشر می کردند!          فرهنگ آمریکایی

    گفتم خوب این چه ربطی به پادگان اشرف داره !

    گفت خودت را زدی به اون راه یا واقعا داری گیج می زنی ؟!

    گفتم من که بهت گفتم بدون اینکه عصبانی بشی منو راهنمایی کن.

    گفت این شعاری که چند ماه قبل این گروهک سبز می دادند و می گفتند : « اوباما ، اوباما یا با اونا یا با ما » را شنیده ایی ؟

    گفتم آره

    گفت این شعار اصل و ریشه اش ، در واقع منطقش مال خود آمریکایی هاست ، اگر یادت باشه ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفته بود هر کسی با ما نباشد برعلیه ماست !

    گفتم هنوز من ارتباط پادگان اشرف و اینکه چرا برخی فعالان حقوق بشر می روند آنجا و آموزش می بینند و عکس یادگاری می گیرند را نفهمیدم.

    گفت جون من راستشو بگو کله ی تورو کروبی ماچ نکرده ؟!

    گفتم این حرفا خوبیت نداره ، ننه جونش نفرینت می کنه . اصل مطلب را بگید و خلاص .

    گفت آمریکایی ها که مغز خر نخوردند ، تازه اینقدر هم وقت ندارند که برای هر تازه از راه رسیده کلاس آموزش حقوق بشر بگذارند آنهم از نوع پیشرفته ، برای همین ، هر کسی که بتونه  وفاداریش را به آمریکایی ها ثابت کنه و بتونه به آمریکایی ها بفهمانه که با اوناست نه با ملت ایران ! آنوقت آمریکایی ها با هزینه خودشان یکدوره کلاس فشرده بصورت تشویقی و سفارشی برایش در نظر  می گیرند وبعد اون رو می فرستند به پادگان اشرف تا همه چم و خم حقوق بشر را آموزش ببینند تا وقتی برگشت به کشور خودش بتواند به ملتش خدمت کنه!!!

    گفتم خوب دارم کم کم می فهمم اما یه چندتا سئوال باقی مانده که اگر وقت ندارید از یک فعال حقوق بشر دیگه مثال عماد باقی می پرسم یا زنگ می زنم از شیرین عبادی یا شادی صدر یا یکی از اونا بالاخره           می پرسم .

    گفتش نه تو دیگه امروز وقت ما را گرفتی حالا هرچی می خواهی همینجا بپرس و خلاص .

    گفتم میخوام بدونم این فعالان حقوق بشر هم مثل پزشکان بدون مرز هستند  که هر جای دنیا گرفتاری برای بشر پیش بیاد حاضر می شوند ، چون پزشکان بدون مرز طبق شعار خودشان بشر آفریقایی یا بشر فلسطینی یا بشر ایرانی برایشان فرقی ندارد؟

     گفت منظورت چیه ؟

    گفتم آخه من هنوز نفهمیدم چرا این فعالان حقوق بشر ایران شعار می دادند نه غزه نه لبنان جانم   فدای ایران ؟! تازه من هنوز نفهمیدم اگر فقط بشر ایرانی دارای حقوق بشره پس چرا یک عده فعال حقوق بشر ایرانی فقط برای آمریکا و انگلیس خدمت می کنند؟!

    یا مثلا اینهایی که می گفتند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران ، چرا در مقابل شعار نه آمریکا نه انگلیس جانم فدای ایران ترش می کنند ؟ یا ده ها سئوال دیگه مثل اینکه چرا عبد المالک ریگی از این فعالان حقوق بشر حمایت می کرد مگر ریگی هم جزء فعالان حقوق بشر بود ؟! و چه ارتباطی بین شیرین عبادی با افراد پادگان اشرف و چه ارتباطی بین رجوی و گروه های سبز یا نوع ارتباط بهائیان با اتاق فکر سبزها مثل سروش و مهاجرانی و کدیور و حقیقت جو  و غیره داره ؟! حقیقتش رو بخواهی من تازه کلی سئوال در مورد ارتباط همه اینها با میر حسین موسوی و بنیاد باران و کروبی و خیلی از فعالان حقوق بشر دارم .

    نمی دونم چی شد یک دفعه گفت کاری نداری من دیگه باید برم!!!  

     



  • کلمات کلیدی :
  • آیا مسئولین فرهنگی نمی خواهند با مصادیق ابتذال فرهنگی برخورد قاطع داشته باشند ؟

    آیا با گذشت زمان ارزش ها به فراموشی سپرده می شود ؟

    آیا از تبلیغات یا بهتر بگوییم از هوچی گری یک عده روشن فکر نمای غرب زده می ترسید ؟

    آیا مشغله های روزمره ، مسئولین فرهنگی را از وظایف رسیدگی و نظارت بر تولید و محتوای فرهنگی غافل کرده ؟

    آیا اصولا برخی خرده پاهای فرهنگی منحرف از نظر مسئولین فرهنگی کم اهمیت می باشند ؟

    آیا مسئولین فرهنگی ، کارشناسان مجربی دارند برای بررسی و نظارت بر اماکن فرهنگی و غیر فرهنگی و عملکرد و کارکرد آنها را بر روی فرهنگ جامعه مطالعه می نمایند ؟

    آیا اصولا مسئولین فرهنگی اینگونه نظارت ها را جزء وظایف خودشان می دانند یا مانند مهاجرانی قائل به این نظر هستند که ما فقط وزارت فرهنگ داریم و ارشاد اسلامی ربطی به ما ندارد؟

    آیا وقت آن نرسیده که مسئولین فرهنگی کشور با نظر خواهی از صاحب نظران متعهد و حضور مستقیم در عرصه های مختلف با معضلات ریز و درشت فرهنگی آشنا شوند و راه علاج آن را هم با جدیت دنبال نمایند قبل از آنکه پیاده نظام فرهنگی دشمن ذهن و دل برخی جوانان و نوجوانان را آلوده کنند ؟  بنابراین

    آیا نباید خرید و فروش محصولات فرهنگی اعم از cd  و فیلم های ویدئویی و غیره در مکان های شناسنامه دار و با مجوز باشد و فروشنده مسئولیت آنچه می فروشد را بعهده بگیرد و فروش هرگونه محصول فرهنگی بصورت دست فروشی و متفرقه ممنوع باشد؟

    مناسب است مسئولین فرهنگی این هشدار مقام معظم رهبری را به یاد داشته باشند که ایشان در یکی از جلسات (مورخ 29/3/85) با مسئولین نظام فرمودند: 

    «...این «اصول» چه هستند؟ در درجه‏ى اول، ایمان و هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن. این، وظایفى را بر عهده‏ى دولت مى‏گذارد. نمى‏شود گفت دولت به ایمان مردم کارى ندارد؛ نه. مدتى این فکر را ترویج کردند؛ اما این غلط است. دولت وظیفه‏دار است. چطور وزارت بهداشت با داروفروشهاى مصنوعى ناصرخسرو مبارزه مى‏کند؛ اما وزارت ارشاد با مخدر فروشهاى فرهنگى مبارزه نکند؟! با سم‏پراکنان فرهنگى مبارزه نکند؟! این، وظیفه‏ى دولت است؛ صدا و سیما یک جور، وزارت ارشاد یک جور و دستگاههاى گوناگون یک جور. وظیفه‏ى مهم این است که ما پایه‏هاى یک ایمان روشن‏بینانه و استوار را در ذهن نسلهاى جوان و رو به رشد خودمان تقویت کنیم؛ ایمانِ دور ازخرافه‏گرى و سست‏اندیشى، ایمانِ روشن بینانه، ایمانِ به دین، ایمانِ به نظام، ایمانِ به مردم، ایمانِ به آینده، ایمانِ به خود، ایمانِ به استقلال کشور و ایمانِ به وحدت ملى و ایمانى که در هیچ بخشى برافروزنده‏ى آتشهاى تعصب فرقه‏اى نباشد. »

     بنابراین کوتاهی مسئولین نظام یا غفلت آنها از این امر مهم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست آنهم در زمانی که دشمنان داخلی و خارجی  بیشترین سرمایه گذاری را برای ضربه زدن به این ملت ، در زمینه تهاجم فرهنگی کرده اند.

    حالا که دشمنان این ملت و همه احزاب داخلی و خارجی اتاق فکر مشترک تشکیل داده اند و راه های مختلف را در جنگ نرم برای ضربه زدن به ملت و کشور ما را بررسی و تجزیه و تحلیل می کنند ، آیا وقت آن نرسیده که مسئولین فرهنگی این راه سخت را به تنهایی طی نکنند و با تشکیل اتاق فکر و فراخوانی نخبگان دلسوز و بسیج افراد و امکانات ، اقدام انقلابی و موثر برای ریشه کنی مفاسد و آفت های فرهنگی بنمایند ؟ تا دیگر شاهد  نمونه هایی از این دست نباشیم.



  • کلمات کلیدی :
  • افزایش بصیرت»
    88/12/12 8:0 ص

    « درس هایی برای افزایش بصیرت و شناخت فتنه ها از زبان مولای متقیان علی علیه السلام »

    ...فتنه ها آنگاه که روی آورند با حق شباهت دارند ، و چون پشت کنند حقیقت چنان که هست ، نشان داده می شود،فتنه ها چون می آیند شناخته نمی شوند، و چون می گذرند ، مورد شناسایی قرار می گیرند ، فتنه ها چون گردباها می چرخند ، از همه جا عبور می کنند ، در بعضی از شهرها حادثه می آفرینند و از برخی شهرها می گذرند....

                                                                                                  نهج البلاغه / خطبه 93



  • کلمات کلیدی :
  • دست مریزاد»
    88/12/6 3:0 ع

    ...... هرکس دستی در آتش این نبرد 31ساله برای به زیرکشیدن پرچم شیطان داشته، سرمستی و خلسه این توفیق بزرگ، گوارایش باد! اما بدا به حال آنان که در هر مرحله از این جدال سرنوشت، با دشمنان خدا هم اردو و هم کاسه شدند. سلاح آنها را تیز کردند و زیر بغل دشمن علیل، عصا گذاشتند و کوشیدند با تنفس مصنوعی، این خصم نیمه جان را از مرگ نهایی برهانند.
    آنچه اصحاب و سران فتنه، از آشوب و اغتشاش و بالاتر از آن، تردید و حیرت افکنی در ذهن و دل جماعتی از مردم طی ماههای اخیر مرتکب شدند، آیا جز تلاشی مذ بوحانه برای پیشگیری از «تغییر» مبارک سرنوشت جهان در عصری است که با بهمن 57، آغازی امید بخش داشته است؟
    امثال آقای موسوی و کروبی و کسانی از این دست، چه بخواهند و چه نخواهند در چنین نقش رسوایی ظاهر شدند؛ بی آنکه خود و مخدوم خویش را نفعی برسانند. اما در کارنامه ایشان، ننگ ابدی هم پیاله شدن با نوچه های شکست خورده غرب، امثال منافقین، سلطنت طلبان، هرزه های لس آنجلسی و جانیانی همچون عبدالمالک ریگی به ثبت رسید.

    از آنجایی که آقای حسین صفار هرندی حرف دل همه دوست داران واقعی انقلاب اسلامی ایران را زده است و ماهیت شیطانی سران فتنه را بصورت شفاف تبین نموده است ، ما هم این مقاله را برای خوانندگان این وبلاگ انتخاب کردیم تا در این جهاد فرهنگی سهیم باشیم .

    متن مقاله...



  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی