بسم الله.

تشریف بیارین …

اولین گردهمایی حزب الله سایبر در ضیافت رمضان

سلام بر شهدایی که در گرمای شلمچه با زبان روزه، “ســر” دادند و در “خــون” افطار کردند

بسم الله.

در یکی از سفرهای استانی رئیس جمهور، وقتی دکتر احمدی نژاد مشغول سخنرانی بود، دقیقاً پشت سر ایشان احمدرضا دستغیب نماینده مردم شیراز و اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور مشغول گپ و گفت‏های طولانی بودند.

- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -

پ.ن1: به لطف خدا پس از بازگشت از مشهد و به همت دوستان “حزب الله سایبر” هم آمد و انشاءالله اولین گردهمایی رو در 26 مرداد خواهیم داشت.

پ.ن2: در سفرم به مشهد و بعد تدریس عکاسی خبری، به خودم قول دادم کمی منصفانه تر با رعایت مرامنامه‏های اخلاقی فتوژورنالیسم دیگه هیچ قضاوت شخصی‏ای رو بزور برای عکس‏هام برای مخاطب ارائه ندم، مگر مصلحتی ببینم یا آبروی نظام در خطر باشه. پس از این به بعد من فقط شرح عکس مینویسم و شما با کامنت‏هاتون خودتون به قضاوت می‏نشینید.

یا حق

بسم الله.

از اون روزی که مستند “الماسی برای فریب” رو دیدم ضمیر ناخودآگاهم به من تلنگر میزد که این سردار مدحی رو جایی قبلاً دیدم، اما با خودم میگفتم کجا ممکنه یک سپاهی یا یک وزارت اطلاعاتی رو دیده باشم؟!

همون روزها بود که با یک جستجوی ساده توی اینترنت عکسی از سردار محمدرضا مدحی مربوط به سالها پیش رو با ماسک اکسیژن و عبا پوشیده روی تخت بیمارستان دیدم که در کنار ایشون دکتر الهام و مهندس سعیدلو نشسته اند!!! بله از اونجا بود که فهمیدم ایشون غیر از پاسدار بودن جانباز شیمیایی هم هستند و هی این ضمیرناخودآگاه من تلنگر میزد که شخص سوژه این تصویر رو قبلاً جایی دیدم.

گذشت و گذشت تا یک روز اتفاقی وقتی دوباره به سردار مدحی و فریبی که به اپوزیسیون خارج کشور و ضدانقلابهای داخل و خارج زده فکر میکردم، خیلی سریع و مثل برقی یاد عکس یک جانباز شیمیایی افتادم که سیزده آبان سال هشتاد و چهار یعنی شش سال پیش ازش توی خیابان طالقانی در مراسم یوم الله سیزده آبان عکاسی کرده بودم.

بله!!! دقیقاً وقتی به سراغ آرشیوم رفتم با عکس جانبازی سردار محمدرضا مدحی برخورد کردم، خیلی خوشحال شدم که از این پاسدار و جانباز وفادار به انقلاب اسلامی و حافظ دستاوردهای امام و انقلاب و شهداء عکسی به یادگار گرفتم و اما نکته دیگری هم دستگیرم شد که روی سِرُم های وصل شده به دستانشون چیزی نوشته شده بود که لزومی نداره اینجا بنویسم، شاید صاحب عکس راضی نباشد.

اما مدتیه حرف و حدیث هایی پشت سر ایشون هست که واقعاً نمیدونم درسته یا غلطه؟!، لکن منم که همیشه بدبین بوده و هستم، از خدا هم میترسم و میخوام به خاطر گذشته مثبت این پاسدار وفادار، این جانباز مظلوم خوشبینانه نگاه کنم، میخوام با دید مثبت و خوب ماجرا رو برای خودم بسازم که این شخص کسی نیست جز همون سردار محمدرضا مدحی که اتفاقا در راه امام و ولایت قدم برداشته، جا پای همان شهداء گذاشته و رهرو همسنگران و همرزمان شهید خودشه. کسی که در اوج مظلومیت چه زمانی که در خارج کشور طعمه ج.ا.ا اسلامی برای فریب دشمن شد چه حالا که برگشته تهمت ها و تیر و ترکشهای زیادی بروش نشانه گرفته شده و از زمین و هوا دارن ایشون رو ترور شخصیت میکنن.

ضد انقلاب که سرخورده شد رفت کنار، این پاسدار وفادار رو بچسبید که باید سالها دستهاش رو ماچ کرد و اون نفس شیمیایی شده اش رو تنفس کرد که چه زحمتی برای این نظام کشیده.

در ضمن میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار، میلاد حضرت اباالفضل العباس و روز جانباز و میلاد امام زین العابدین (ع) مبارکباد.

————————————————————–

“محبت را از درخـت بیاموز، که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد”