یورش های عجیب و برنامه ریزی شده رسانه ملی به ارزش های دینی، اخلاقی و اجتماعی چیزی نیست که تازگی داشته باشد و حتی به جرأت می توان گفت چنان مسبوق به سابقه است که ذهن و ذائقه مخاطب ایرانی به نوعی ازهماهنگی کامل با این تولیدات رسیده است به نحوی که وقتی نشانی از یورش نباشد تعجب همگان بر انگیخته می شود !
زمانی که سخن از پیام های مختلف تولیدات رسانه ملی بخصوص در قالب سریال های تلوزیونی به میان می آید برخی دوستان بر ما خرده می گیرند که این برداشت هایی که شما از فلان سکانس یا فلان دیالوگ می کنید برداشتی نیست که مخاطب عام به آن رسیده باشد و به عبارتی طرح این موضوعات را بیش از آنکه پیشگیرانه بدانند معتقدند امثال بنده داریم آموزش می دهیم به ملت که اگر فلان سکانس از فلان سریال را دیدید این برداشت سوء را داشته باشید !
قرار بر این ندارم که در این مختصر به بررسی سریال هایی که تیشه بر ریشه فرهنگ و باور مردم می زنند بپردازم اگرچه در فرصتی دیگر به آن نیزخواهم پرداخت ؛ اما سخن اینجاست که به نظر می رسد طرفداران این نظریه از وجوه مختلف تاثیرات تولیدات رسانه ای بر مخاطب غافل بوده یا خود را در ورطه تغافل افکنده اند .
سوال بنده اینست که آیا وقتی مریضی برای درمان فلان بیماری به پزشک مراجعه می کند دانستن مکانیزم تاثیر دارو بر فلان بییماری تاثیری بر نفس تاثیر آن روش درمانی یا داروبر فرد بیمار دارد یا نه ؟!
اگر پاسخ مثبت است بنابراین کسانیکه شیمی و طب خوانده اند باید در هنگام خوردن یک دارو زودتر حالشان خوب شود و یا بالعکس افراد بی سواد با هر دوزی هم که بخواهند دارو مصرف کنند به صرف ندانستن نحوه تاثیر آن دارو می بایست در برابر آن داروی مشخص بدن آنها عکس العملی نشان ندهد؛ زیرا نمی دانند آن دارو با چه مکانیزمی درد آنان را درمان می کند !!!
سوال دوم اینست که آیا پزشک معالج می داند که چه دارویی را تجویز می کند یا نمی داند ؟!
اگر نمی داند چگونه طبابت می کند؟ و اگر می داند که می داند، لابد باید پاسخگوی تبعات تاثیر سوء داروی تجویزی خود بر بیمار باشد !
رسانه فرهنگ ساز است ! و کسانیکه فعال رسانه ای هستند اصولا باید خبره این کار باشند !!
اجازه بدهید با یک مثال مفهومی موضوع را پیش ببریم ؛
آیا صرف ندانستن مفهوم سکس پنهان ، مخاطب جوان ما را که در اوج احساسات و غلیانات شهوی است اما امکان ازدواج ندارد به سمت مالیخولیای هم آغوشی دو کاراکتر زن و مرد نمی برد ؟!
پیش فرض اینست که سازنده باید بداند و می داند که اگر دیالوگ ها و حرکات بازیگرانی که نقش زن و شوهر را بازی می کنند به کجا انجامید و پس از آن چه اتفاقی افتاد به بیننده القا میکند که صحنه بعدی آن می باید صحنه سکس باشد ولی سازنده به دلیل ممنوعیت های موجود نمی تواند آن صحنه را علنا نشان دهد بنابراین مفاهیم متعدد مشابه به مخاطب می رساند آن مفهومی را که باید !
آنهایی که ذات رسانه را سکولار می دانند و معتقدند حضور رسانه در میان مخاطبین ایجاب می کند که رسانه نباید مروج آیین خاصی بوده و در سیطره باور خاصی باشد ،شاید یادشان رفته است که رسالت رسانه ما بیش از آنکه جذب مخاطب جدید باشد تلاش برای نگهداشت مخاطبین خودی و جلوگیری از سایش و ریزش در میان این گروه ازمخاطبین است .
گویی ما برای اینکه بخواهیم افراد سکولار را به پای جلسات وعظ بکشیم العیاذ بالله می بایست در این مجالس با مشروبات الکلی از حضار پذیرایی کنیم تا به این وسیله بتوانیم پای اهل عیش و نوش را به این مجالس باز کنیم تا هدایت شوند، غافل از اینکه در همان مجلس هستند افراد کثیری که قطعا تابحال لب به مشروب نزده وبا این کار ما مرتکب فعل حرام خواهند شد .
مقام معظم رهبری بیان بسیار ارزشمندی در این باب دارند :
ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا مىکند، ما نباید مجبور شویم حرفى را که او مىخواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقهى جدیدى براى مردم کشور خلق مىکند، ما نباید تبعِ آن ذائقهى خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقهى دیگرى خلق کنیم؛ یعنى همانى که مطابق فکر و ایمان و عقیدهى ماست. خلاصه اینکه، اگر دشمن خصوصیّاتى را در کار خودش برجسته مىکند، ما تقلید نکنیم.
22/ 4 / 1373
تعطیلات عید و به تبع آن پخش سریال های نوروزی در راه است و بازهم دریچه ای دیگر بر خانه های بدون دیوار خانواده های ایرانی گشوده خواهد شد تا به بهانه جلوگیری از مصادره مخاطب ایرانی توسط رسانه های فراملی با ترویج فرهنگ اجنبی از دریچه رسانه خودمان به جنگ فرهنگ و باورهای خود برویم .
هر چند سریال هایی که باید ساخته می شدند ساخته شده اند یا در حال ساخت هستند اما شاید بتوان از این منظر به موضوع نگریست که مخاطبین بدانند چه چیزی را ببینند و چه چیزی را نبینند !!!
البته در این میان ، رسانه ملی نتایج نظر سنجی های انجام شده در خصوص سریال های تولید و پخش شده خود را مانند پتکی بر فرق منتقدین تولیدات خود می کوبد که اگر سریال فلان، خوب نبوده چرا فلان درصد مخاطبین در خواست ساخت فصل دوم آنرا داشته اند که البته این خود جای بررسی دارد چرا که وقتی ارزیابی شونده و ارزیابی کننده یک شخص باشند ارزش نتایج آن ارزیابی هرچند در اصل واقعیت داشته باشد به اندازه همان تولیداتی است که امروزه به عنوان یکی از اساسی ترین تهدیدات فرهنگ ما مطرح است ...
ادامه دارد
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]