1- قدرت اخلاص :
حکایت شده است که : درختى بود که عدهاى آن را می پرستیدند. عابدى از بنى اسراییل از این جریان باخبر میشود.
غیرت ایمان ، او را وادار کرد تا تیشهاى برداشته و جهت قطع آن درخت بسوى آن درخت روانه شود. در بین راه ، شیطان به صورت مردى بر او ظاهر شد و پرسید : به کجا میروی ؟ عابد گفت : درختى است که عدهاى از کفار به جاى پروردگار ، آن را میپرستند ، میروم تا آن را قطع کنم. شیطان گفت : تو را چه به این کار ؟
و گفتگو میان این دو به طول انجامید تا این که دست در گریبان شدند و عابد ، شیطان را بر زمین افکند. چون شیطان خود را عاجز دید گفت : معلوم است که تو این عمل را به قصد ثواب انجام میدهی و من براى تو عملى قرار میدهم که ثواب آن بیشتر باشد ، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده ات میگذرام آن را بردار و به فقرا عطا کن.
عابد فریب شیطان را خورد و از تصمیم خود مبنى بر قطع درخت منصرف شده ، به خانه برگشت. هر روز هنگامى که سجادهاش را جمع میکرد ، همان مبلغ را در آن جا می دید برمیداشت و صدقه میداد.
چون چند روز به همین ترتیب سپرى شد ، شیطان قطع وظیفه کرد و عابد در زیر سجاده خود مبلغ مورد نظر را نیافت. تیشه برداشت و جهت قطع درخت به طرف آن روانه شد. شیطان سر راه جلوى او را گرفت ، باز با یکدیگر مجادله کردند. این بار ، شیطان بر عابد پیروز شد و او را بر زمین افکند. عابد حیران شد. از شیطان پرسید : چگونه این بار بر من پیروز شدی ؟!
گفت : به خاطر این که در ابتدا نیت تو خالص بود و به خاطر خدا تصمیم بر قطع درخت داشتى و این بار به جهت آلودگى طمع ، به طرف درخت (براى قطع آن) میروى و نیت تو خالص نیست ، به این جهت من بر تو پیروز شدم.»
احیاءالعلوم: ج 4، ص 322
مطلب از این سایت گرفته شده است www.essay.monajat.org
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]