ولاً: در حرم مطهر حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما دعاگوی دوستان بودم. انشاءالله قسمت همه ی مشتاقان بشود...
البته پا قدممان خیلی خیر نبوده انگار؛ پادشاه عربستان هم بعد از ما به سوریه آمد. یک ساعت بعد از ورودمان به لبنان هم درگیری شد و احتمالا بقیه ی ماجرا را از رسانه ها شنیده اید.
ثانیاً: ظاهرا در این چند روز که نبودم خیلی خبرها از نوع شایعات بی اساس راه افتاده است. امروز بعد از مدتی که از اخبار داخل بی اطلاع بودم سری به اینترنت زدم و دیدم حرف و حدیث هایی ناجوانمردانه درباره ی حضور من در برخی برنامه های ماه مبارک رمضان پخش شده است. یک سایت هم از مذاکره مسوولان شبکه یک با من و تلاش من(!) برای اجرای برنامه سحر شبکه یک با قطعیت سخن گفته بود. همه را تکذیب می کنم. در این مدت بنده فقط در حدود یک دقیقه و سی ثانیه آنهم با پدرم درباره ی تاریخ برگشت به ایران مذاکره کرده بودم... همین. ضمناً ما خودمان هم خانوادگی به اجرای شیرین و لحن صادقانه و با اخلاص دوست ارجمندم فرزاد جمشیدی عادت کرده ایم. اجرای برنامه های اینچنینی هم توفیق می خواهد و هم اخلاص. در ماه مبارک برای ما هم جدّاً دعا بفرمایید.
ثالثاً: برای اینکه بدقولی نکرده باشم چند تا رمان خوب برای مطالعه پیشنهاد می کنم:
?. کتاب "خانه ی پریان" اثر تورج زاهدی، رمانی بسیار خواندنی است. قبلا در دوجلد منتشر شده بود ولی چند سالی است در یک مجلد جمع شده است. این رمان داستان جوانی است که استعداد خاصی در حضور در عالم رویای صادقه یا همان عالم مثال داردو در این آمد و شد اتفاقات خاصی را از سر می گذراند. روابط عاشقانه و بخش درام رمان هم خواندنی و هم پاک است و از طرفی از تعلیق های خاص مورد علاقه ی ایرانیان هم برخوردار است.
?. کتاب "شطرنج با ماشین قیامت" اثر حبیب احمد زاده، اثری متمایز در تصویرسازی از دفاع مقدس است. این کتاب بیشتر به نوعی تحلیل جامعه شناختی یا حتی تأملات شبه فلسفی درباره ی حواشی انسانی جنگ شبیه است. با این همه خواندنی و جذاب است. ظاهرا جایزه هم زاد برده است.
?. از میان کتاب های امیرخانی، بیش از همه از "بیوتن" خوشم می آید. درباره ی این کتاب مطلب زیاد نوشته شده، من دیگر نمی نویسم.
?. اخیراً کتاب "بابا نظر" را خواندم. این کتاب خاطرات مستند شهید نظرنژاد درباره آغاز تا پایان جنگ است. شهید نظرنژاد از شخصیت های خاصی است که تمام دوران دفاع مقدس را در سطوح فرماندهی حضور داشته است. هرچند کتاب بطور حرفه ای تدوین نشده است ولی همان لحن صادقانه ی راوی کار خودش را می کند. من کتاب در حوزه ی دفاع مقدس زیاد خوانده ام ولی این چیز دیگری است. با خواندن آن چیزهای بسیاری درباره ی پشت پرده ی جنگ خواهید آموخت.
?. مصطفی مستور را از دست ندهید. کتابهای خوبی مثل "روی ماه خداوند را ببوس" یا "عشق روی پیاده رو" به کنار . کتاب "استخوان خوک و دستهای جذامی" احتمالا معروفترین کتاب او باشد. راجع به مستور و کتابهایش قبلا مطلبی منتشر کرده ام با عنوان : تشویش های اگزیستانسیالیستی ببینید.
کمی فلسفی تر اگر بشوم، مستور را بخاطر زنده کردن تشویش های اگزیستانسیالیستی اش تحسین خواهم کرد. این تشویش ها را که می شکافی در دلش طعم روح افزایی از یک ایمان را می چشی. اصلاً ایمان اگزیستانسیالیستی همین است...هی می رود... هی می آید... آرام نمی گذاردت. ایمان نیست که، بقول کی یر که گور، «ترس و لرز» است.
?. از میان رمان های غیر ایرانی ترجیح می دهم فقط درباره ی شاهکارها حرف بزنم. البته بسیار تردید دارم که بی محابا معرفی کنم. ولی بی تردید آثار آلبرکامو و داستایفسکی را همیشه پیشنهاد می دهم. از کامو "بیگانه" و "طاعون" و از داستایفسکی "برادران کارامازوف" و "قمارباز" را از دست ندهید. البته این کتابها برای آدم های بی حوصله که از سر تفریح و سرگرمی کتاب می خوانند توصیه نمی شود. اثر عمیق این کتاب ها تا مدتها روی شما خواهد ماند. اگر کار و زندگیتان را رها کنید و به آنها بچسبید احتمالا بعد از مدتی سر از سلوک اگزیستانسیالیستی در خواهید آورد و یا ژست روانکاوانه خواهید گرفت.
درباره داستایفسکی هم قبلا مطلب مختصری منتشر کرده ام که می توانید اینجا ببینید: رمان مدرن، ژورنالیسم و خود فراموشی
نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]