وهنوزقصه دلدادگی امت و نور افشانی شمع وجود امام راحل بسیار شنیدنی و عبرت اموز است

و برای من و شما هنوز نگاه بلند نظرانه خمینی بسیار درسها و آموختنی ها به همراه دارد

  آخرین لحظات امام(ره) به نقل از دکتر عارفی
اثر منفی ماجرای منتظری بر سلامتی امام

دکتر عارفی، پزشک و همدم یازده سال حضور امام خمینی (ره) در ایران، مهمترین ویژگی بنیانگذار جمهوری اسلامی را نترس بودن ایشان دانست و گفت: وقتی صدای سوت پایانی قلب امام (ره) را شنیدم، احساس می‌کردم همدم، یارم و رهبرم از این دنیا رفته است. اما اینکه من می‌گویم را شاید دیگران حس نکنند، من هنوز حس نکردم، امام فوت کرده است. من قبول نکردم که ایشان رحلت کرده است. من ایشان را زنده می‌دانم.

دکتر سید حسن عارفی به بیان روزها و خاطراتی که با امام (ره) داشته پرداخت و اظهار کرد: من از ابتدای بازگشت امام (ره) به ایران در سال 57، در تیم پزشکی استقبال از امام (ره) حضور داشتم، بعد هم که ایشان مریض شدند، در بیمارستان‌های شریعتی و شهید رجایی نیز در محضر امام بودم، بعد هم که بیماری ایشان بیشتر شد، تیم تشکیل دادم و مسئول تیم پزشکی ایشان نیز بودم.

امام، همه‌اش خاطره بود

دکتر عارفی همه صحنه‌های حضور با امام را برای خود خاطره‌انگیز دانست و اظهار داشت: ممکن است، کسی امتحان نداده باشد و وقتی امتحان خود را می‌دهد، بگوید این بزرگترین امتحان من بود مثل یک ورزشکار که در جاهای مختلف شرکت کرده است و حالا راه به المپیک پیدا کرده است و آن را بزرگترین خاطره خود می‌داند اما چون امام، همه‌اش خاطره بود و هر کدام برای ما درسی بود، نمی‌توان بین خاطره‌ها چیزی را انتخاب کرد.

هر کدام از صفحات کتاب خاطرات من درباره امام (ره) با نام «طبیب دلها» یک درس است. به طور مثال حاج احمد آقا می‌گفت که آقا کف اتاق خوابیده بود و یک بالش زیر سرش گذاشته بود، مرحوم حاج آقا مصطفی می‌آید و می‌پرسد، "آقا به چه فکر می‌کنی؟ "می‌گوید: "آن که قدر مسلم است، بد فکر نمی‌کنم." این درسی است که هر کسی آن را اجرا کند، زندگی داخلی و اجتماعی او، نقصی ندارد. 

وی افزود: زیرا اگر من خوشبین باشم و بد فکر نکنم، زندگی خود و محیط من گلستان است. ممکن بود، امام بگوید راجع‌ به سیاست، آینده، ‌دین و... فکر می‌کنم زیرا زمانی هم که این حرف را زده است، زمان طاغوت بوده است و مسایل جدی مطرح بوده است اما امام جمله‌ای‌ می‌گوید که جامع همه چیز است.

وزیر علوم دولت شهید رجایی در ادامه خاطرنشان کرد: من به یاد دارم، دانشجوی سال دوم پزشکی بودم، سال 42، امام وقتی مسایل مملکتی را مطرح می‌کرد و به عنوان یک روحانی در جریان قرار می‌گرفت و مخالفت می‌کرد مثل کاپیتولاسیون، ما می‌فهمیدیم که ایشان تمام مسایل سیاسی دنیا و ایران را زیر ذره‌بین دارد و با آن چیزی که مغایرت و مخالفت با شئونات اسلامی و انسانی و ملی ما داشت، مخالفت می‌کردند.

وی افزود: آن زمان مرسوم بود که می‌گفتند از سه نفری که با هم نشستند، دو نفر حتما ساواکی هستند یعنی وحشت عجیبی ایجاد کرده بودند که در جایی شما حق ندارید، مخالفت کنید و هیچ جمله‌ای مخالف شاه و روش سیاست کلی مملکت بگویید. ایشان در آن شرایط بالای منبر رفت و سخنرانی‌های خود را ارائه کرد. این برای ما در آن سن جوانی، نشان دهنده این بود که امام خیلی نترس است.

استاد قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: ما قبل از انقلاب، امام (ره) را در قم دیده بودیم که به شاه دستور می‌داد و یکبار هم گفته بود "من بیرونت می‌کنم"؛ باید آدم خیلی قدرتمند باشد که با آن حالتی که ساواک قدرت داشت و خفقان ایجاد کرده بود، چنین صحبت کند. بعدا هم با ایشان تماس گرفتیم، دیدیم ایشان همین طور است.

به همین دلیل هم جذب ایشان شدیم، چون وقتی تشریف آوردند ایران، دیدم ایشان یک آدم کاملا صادق است و با محیط اطراف و دور و بری‌های خود صادق است. هیچ چیز پنهانی و پشت پرده ندارد. همان طوری عمل می‌کند که فکر می‌کند و بعدا در طول یازده سالی که در خدمتشان بودم، دیدم ایشان آدمی غیور و نترس است که فقط از خدا می‌ترسد و کاملاً خود را مسئول می‌داند و مسئولیت حس می‌کند.

حکمی که می‌دهد و صحبتی که می‌کند یا دستوری که می‌داد، احساس مسئولیت می‌کرد. بعد هم که انقلاب به ثمر رسید، باز از کسانی بودم که در مدرسه رفاه بودم.  

وی افزود: ساواک اعلام حکومت نظامی کرده بود و گفته بود که از ساعت یک کسی بیرون نیاید، ایشان با شهامت بیش از حدی دستور داد که بریزند در خیابان‌ها یعنی کاملا مخالف آن چیزی که رژیم اعلام کرده بود. رژیم، ارتش و تجهیزات داشت و وقتی به خیابان‌ها آمدیم، دیدیم نظامیان عبور می‌کنند ولی مردم در خیابان‌ها هستند.

مردم در خیابان‌ها ریختند و راه‌ها را بستند تا کسی اصلا نتواند عبور کند و با همین کار انقلاب پیروز شد. این نشان می‌داد که ایشان قبل از اینکه حرکتی را شروع کند، در وجود خود یک حالت انقلابی، اصلاحی و نترسی وجود داشت و کسی هم که تنها از خدا بترسد و از هیچ موجودی روی زمین نترسد، پیروز می‌شود و این درس بزرگی بود که به همه عملا داد.

امام ثابت کرد که دین، محرک ملت‌هاست

عارفی با اشاره به مطالعات خود قبل از انقلاب گفت: وقتی جوان بودیم، می‌گفتند که دین افیون ملت‌هاست یعنی خاموش کننده حرکت‌هاست و نمی‌گذارد ممالک حرکت کنند و اوج بگیرند و انقلاب کنند. ایشان کاملا این تفکر را شکست و بعد از اینکه انقلاب شد، همه می‌گفتند که امام ثابت کرد که این غلط است و دین محرک ملت‌هاست نه افیون ملت‌ها. دین، انقلابی مثل انقلاب اسلامی ایجاد می‌کند.

جوان‌ها در خیابان‌ها جمع می‌شدند. در حالی‌که پلیس و ارتش هم آماده دستگیر کردن آنها بودند. من به یاد دارم که به بیمارستانی در خیابان حافظ می‌رفتم که دیدم بیست نفر بر سر یک چهار راه شعار می‌دادند؛"زنده باد شاه" در ادامه می‌گفتند "شاه نجف، خمینی" و تا نیروها حمله می‌آوردند، متفرق می‌شدند و به راهی می‌رفتند و هیچ جای پایی هم نمی‌گذاشتند و هیچ کس هم نمی‌توانست اینها را بگیرد و اگر هم می‌خواستند بگیرند، متفرق می‌شدند.

پزشکی که یازده سال همراه امام خمینی (ره) بود در ادامه تشریح کرد: دو روز 21 و 22 بهمن من در بیمارستان‌ها بودم و کشتار عظیمی را می‌دیدم که در آن مردم با هدف، حرکت می‌کردند و این افراد انقلابی بودند و برای دین خود اقدام می‌کردند. به یاد دارم که سال 42 امام را تبعید کردند. من جوان بودم، در ناصرخسرو مردمی که به شکل دسته راه می‌افتادند، شعار خمینی سر می‌دادند و دائما شعارهای آتشین می‌دادند. 

مثلا می‌گفتند: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو،‌ بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»، این دشمن هم شاه بود، این شعار را زمانی می‌دادند که شاه در این مملکت بود ولی مردم دسته راه انداخته بود و به جای شعارهای مذهبی عادی، این شعارها را می‌دادند. بعد مردم را به گلوله بستند و یک زخمی از آنها به بیمارستان سینا آمد که گلوله در سینه‌اش رفته بود و سوراخ آن معلوم بود و خونریزی داشت ولی دائما می‌گفت؛" یاحسین!" یعنی این نشان می‌داد که به خاطر دین رفته بود و «یا حسین» شعار داده بود و با «یا حسین» هم زنده بود.

آرامش امام از آگاهی ایشان بود 

وی افزود: منظورم این است که امام خمینی، آدمی بود که علاوه بر اینکه غیور و شجاع بود، اما چون از خدا می‌ترسید، ترس داشت که یک وقت موضوعی را که باید بگوید، نگوید، یا کاری که باید بکند را نکرده باشد. بنابراین آن کاری که فکر می‌کرد باید انجام بدهد را انجام می‌داد و از مرگ نمی‌ترسید، تنها از خدا می‌ترسید.

استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه گفت:‌ در همه انقلاب‌ها برداشت‌های اشتباه از افکار رهبری وجود دارد. هر انقلابی را که نگاه کنیم، عده‌ای ممکن است به دنبال منافع شخصی خودشان و اهداف‌شان باشند و ممکن است این عده اعمال و رفتاری کنند که با هدف اصلی مغایرت داشته باشد.

وزیر علوم دولت شهید رجایی یادآور شد: حوادثی که ما فکر می‌کردیم، امام (ره) را تحریک می‌کند و بر سلامتی ایشان اثر می‌گذارد، اثرگذار نبود زیرا من شخصا حس می‌کنم، ایشان می‌دانست که زمانی که جنگ می‌کنیم قرار نیست همه‌اش پیروزی باشد؛ در جنگ قرار نیست که تنها ما پیروز باشیم و کسی از ما کشته نشود، بلکه ممکن است ما هم شکست بخوریم، به هر حال منطق جنگ است. این وضعیت را امام پذیرفته بود در صورتی که ما به این آ‌گاه نبودیم.

دکتر عارفی اظهار داشت: وقتی حزب جمهوری را بمب‌گذاری کردند، شهید رجایی به من اطلاع داد که زود خودت را برسان چون من وزیر علوم بودم. من هم به عنوان طبیب به آنجا رفتم، نه به عنوان وزیر علوم و تا صبح آنجا بودم و خیلی هم موثر بود، برای اینکه قبل از اینکه من برسم، کسانی که از زیر آوار بیرون می‌آمدند و می‌دیدند حالشان خوب نیست را رها می‌کردند اما من که رسیدم گفتم هر کسی از زیر آوار بیرون آمد، ‌چه زنده چه مرده، ‌یک سرم و یک ماسک اکسیژن به او وصل کنید و یک نوار بگیرید.

تیم‌هایی هم آماده کردم و خیلی از کسانی که علایم حیاتی نداشتند با همین روش ماساژ خوب شدند و زنده ماندند و من تا صبح آن جا بودم، تا ساعت 4 صبح که به منزل رفتم، باز به من اطلاع دادند که 6 صبح هیات دولت هست، در هیات دولت 9 نفر از ما شهید شده بودند و بعد هم صحبت کردیم و عیادت زندگان رفتیم و من یادم آ‌مد که امام (ره) را ندیدم، نکند که نگران باشند. آن موقع به راننده گفتم که به جماران برود.

وی افزود: رفتم پیش امام، سلام کردم، فشارشان را گرفتم، دیدم خوب است. ضربانشان هم خوب است. احساس کردم آرامش ایشان از آگاهی ایشان است. امام برای این آرام بود که می‌دانست در یک انقلاب و حرکت بالاخره یک عده هم کشته می‌شوند. ممکن است صدماتی بخوریم ولی هیچ انقلابی در دنیا نیست که بدون مبارزه و درگیری باشد. این اتفاقات تاثیر منفی روی امام نمی‌گذاشت.

اختلافات داخلی امام را ناراحت می‌کرد و بر سلامتی ایشان اثرگذار بود

عارفی، تنها حادثه اثرگذار بر روی سلامتی امام را اختلافات داخلی دانست و افزود: تنها یک چیز روی امام اثر می‌گذاشت و آن زمانی بود که احساس می‌کرد اختلافات داخلی وجود دارد و شدیدا ایشان را ناراحت می‌کرد. برای نمونه در جاهایی ذکر کردم که حضرت امام وقتی که مسایلی با آقای منتظری به وجود آمد، ما کما بیش از موضوع دور بودیم، ایشان با امام ملاقات می‌کرد، شب به آن جا می‌رفت و ما نبودیم، اگر امام مشکل پزشکی داشت من می‌رفتم، نمی‌رفتم آن جا بنشینم گوش بزنگ باشم که چه کسی می‌آید و می‌رود.

وی تشریح کرد: ولی بعدا هر یک شب در میان، قفسه سینه امام درد می‌گرفت که من یادم است، دو بار اتفاق افتاد و فکر کردیم به خاطر بیماری است اما وقتی رفتم آن جا، دیدم این واقعه تکرار می‌شود. یک شب قبل و دو شب قبل بوده است و امشب هم هست. پرس و جو کردم تا علت را پیدا کنم، گفتند مگر نمی‌دانی این موضوع آقای منتظری و امام، ایشان را نگران کرده است. ما فهمیدیم که مسایلی مثل حزب جمهوری، جنگ و بمب انداختن بر امام تاثیری ندارد.

چون اینها را طبیعی می‌داند ولی آن چیزی که تاثیر می‌گذارد، اختلافات داخلی است و آن مساله، امام را خیلی زجر می‌داد یا مسایل احساسی بر ایشان همین اثر را می‌گذاشت؛ مثلا یک روز شنبه من امام را ملاقات کردم، فشارشان را گرفتم، معمولا هم بعد می‌آمدم بیمارستان شریعتی کارهای علمی‌ام را انجام بدهم، به من زنگ زدند، گفتند:‌ بیا، امام درد قفسه سینه دارد.

عارفی افزود: من زود رفتم و گفتم که آقا من ساعت 8 این جا بودم، شما خوب بودید، چطور شد نیم ساعت بعد حالتان بد شده است. گفتند یک خانمی آمده است که مادر یک شهید بوده و پلیوری آورده و به امام داده گفته که من هر دانه‌ای را که بافتم یک صلوات فرستادم یا یک دعایی کردم و امام تحت تاثیر این قرار گرفته و احساس ناراحتی کرده و درد قفسه سینه پیدا کرده بود که دارو دادیم و خوب شدند و به سر کارمان برگشتیم.

منظورم این است که مسایل احساسی و اختلافات داخلی ایشان را ناراحت می‌کرد. ایشان هم که دائما می‌گفت متحد باشید، از دشمن نمی‌ترسید و همیشه می‌گفت که اگر شما خودتان با هم متحد باشید، اختلافات نداشته باشید، دشمن را به زانو در می‌آورید و درست هم می‌گفتند تا آخر عمرشان هم به همه مسئولین همین را می‌گفتند.

وی افزود: بروز درد قلبی برای حضرت امام که اکثرا معلول مسایل اجتماعی و سیاسی بود، روح لطیف و حساس حاج‌احمد آقا را سوهان می‌زد ولی به علت مصالح اجتماعی و انقلابی نمی‌توانست عکس‌العمل طبیعی در مقابل دردها و فشارها نشان دهد و در درون می‌ریخت و می‌سوخت و می‌ساخت.

هر لحظه با امام بودن درسی بزرگ است

عارفی در ادامه هر لحظه با امام بودن را درسی بزرگ دانست و گفت: بنابراین امام را نمی‌توان در یک یا دو جمله خلاصه کرد. ‌خاطرات من کتابی قطور است و آخر آن کتاب احساس کردم شاید من انجام وظیفه نکردم و امام را نتوانستم معرفی کنم و در کتاب مثلا گفتم امام منظم بود، در سلام پیشی می‌گرفت ولی این خصوصیات اخلاقی و روش زندگی است، اما آنچه در ایشان وجود داشت، ترس از خدا بود و می‌دانست و باور داشت که خدا همیشه هست و بر اعمالش نظارت دارد. اگر یک جمله می‌گفت یا حرکتی می‌کرد، فکر می‌کرد خدا او را می‌بیند، احساس می‌کرد. بنابراین به هیچ وجه خلاف عمل نمی‌کرد و همان طور که گفتم، بد فکر نمی‌کرد.

اگر کسی بخواهد امام (ره) را بشناسد باید دیوان امام را بخواند 

عارفی در ادامه اظهار داشت: من بعدا به این نتیجه رسیدم که اگر کسی بخواهد امام را بشناسد باید دیوان امام را بخواند، شعر ایشان را بخواند. آن جا امام خودش را نشان داده است که چه کسی است بنابراین، آن می‌تواند کمی کمک کند.

وی افزود: من الان هم با خانواده امام در تماس هستم و پزشک آنها نیز هستم و مشکلی در خانواده نیست. خانم حضرت امام که مسن هستند، مشکلی ندارند. من از قبل با امام و خانواده ایشان همراه بودم و بعد از امام هم رابطه‌ حفظ شد. من به خاطر سن خودم، خانواده را کاملا می‌شناختم.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: بیمارستان جماران را خودم ساختم. ایده من بود، به حاج احمد آقا گفتم که ما باید جایی درست کنیم که اگر آقا حالشان بد شد، بتوانیم این جا بیاوریمشان، بیرون از جماران نمی‌توان ایشان را منتقل کرد.

من در اتاق بیمارستان دوربین مداربسته گذاشتم، در آن ایام تمام مراحل را فیلم و عکس گرفتم. این ابتکار من بود و هیچ کسی در دنیا این کار را نکرده بود. همه فیلم‌ها را داریم. امام اجازه نمی‌داد کسی در زمان نمازشان فیلم و عکس بگیرد ولی یک دوربین سری گذاشتم که در همه حالات فیلم می‌گرفت و الان از تلویزیون پخش می‌شود. همه می‌پرسیدند چرا، من می‌گفتم از جهت تاریخی لازم است و بعدا هم معلوم شد که فکرم درست بوده است.

اگر مریضی داشته باشم که منظم باشد، یاد امام می‌افتم

وزیر علوم دولت شهید رجایی در ادامه تصریح کرد: اگر مریضی داشته باشم که منظم باشد یاد امام می‌افتم، زیرا ایشان در کمال نظم و اطاعت از دستورات طبیب بود. اما تنها یک بار که خسته شده بود، اعتراض کرد و آن روز هم ما ایشان را اذیت کرده بودیم.

از نظر پزشکی ساعت 7:30 دقیقه صبح عکس مری و معده گرفتیم، بعد آندوسکوپی کرده بودیم، بعد من برای ادامه کارم وقتی فهمیدم که زخم وجود دارد، خواستم قلب را ببینیم که توان دارد تا کار دیگر بکنیم و به ایشان گفتم. امام گفت "خسته شدم" و ما کوتاه آمدیم و بعدا ایشان از من عذرخواهی کرد. من هم از ایشان معذرت‌خواهی کردم. عکس‌هایی از این لحظه هست که من ایستادم و کفش امام آن سوی تخت است و وقتی رفت کفش را بپوشد، برگشت و از من عذرخواهی کرد.

دکتر عارفی در ادامه بیان کرد:‌ امام گفتند "این امکاناتی که برای من به کار می‌برید، باید کوشش کنید برای آحاد مردم این کار را کنید"، این را در همان اوایل که در بیمارستان شهید رجایی بودم گفته و نوار ضبط شده‌اش هست. ما از جهت کار پزشکی‌مان تصمیم داشتیم با امام مثل یک بیمار معمولی رفتار کنیم ولی از جهت زمینه‌های قبلی‌مان که امام را می‌شناختیم که فرد غیوری است و از کسی جز خدا نمی‌ترسد، برای ما یک رهبر بود.

پزشک امام یادآور شد: حضرت امام در ساعت چهار بعدازظهر 6/ 1/ 65 در حالی که برای ریختن چای به آشپزخانه تشریف برده بودند، احساس ضعف کرده و بعد کلیه علایم حیاتی مثل تنفس، ضربان قلب و هوشیاری از بین رفته بود و به لطف خداوند منان و تهمیداتی که قبلا پیش‌بینی شده بود توسط جناب آقای دکتر پورمقدس پزشک کشیک آن روز و پرستاران و خانواده محترم حیات دوباره یافتند.

بعد از آن حادثه با امکانات مجهز فراهم شده آماده پذیرایی بودیم، کنترل ضربان منظم و نامنظم قلب از راه دور به مدت سه سال و سه ماه منحصر به فردترین روشی بود که برای ایشان انجام دادیم.

وی فزود: من ایشان را آقاجون صدا می‌کردم، ایشان هم به من آقای دکتر می‌گفت. در واقع رابطه ما مثل یک پدر و فرزند بود. وقتی امام (ره) در بیمارستان شهید رجایی بود، عیدی به من قرآنی هدیه کرد که روی آن نوشتند؛ "از جناب آقای دکتر عارفی باید تشکر کنم، چون فرزندی عزیز از پدر پیرش پذیرایی کرد." ایشان علاوه بر مریض به صورت یک رهبر،‌ یک پدر، یک پیشوا و یک مرجع تقلید بود و با این دید ما او را می‌دیدیم.

دکتر عارفی خاطر نشان کرد: دستمان نمی‌لرزید چون از خود او یاد گرفته بودیم. گاهی اوقات هم اگر دستمان می‌لرزید، ایشان ما را تسکین می‌داد. چون می‌فهمید ما ناراحتیم، ما را تسکین می‌داد و می‌گفت "اتکا به خدا کنید، کارتان را انجام بدهید." باز آن جا هم یار ما بود. چند بار ایشان حس کرد که سیمای ما نشان می‌دهد که نگرانیم، ما را دلداری می‌داد تا ما ناراحت نشویم و کارمان را انجام دهیم، به هر جهت دوست و پدر خوبی بود.

وی افزود: پدر من وقتی در آمریکا بودم فوت شد، من وظیفه فرزندی‌ام را نسبت به پدر خودم داشتم، منتها پدر من روحانی، رهبر و مرجع تقلید نبود.

وزیر علوم دولت دوم جمهوری اسلامی ایران گفت: من در جایی این را نگفتم؛ آمریکا که بودم کراوات می‌زدم و وقتی هم محضر امام (ره) بودم، کراوات داشتم. اتفاقا وقتی امام (ره) را از قم به تهران آوردند به خانم گفتم کراوات من‌را بیاور تا کسی فکر نکند تا قبل از اینکه با ایشان بودم، کراوات می‌زدم حالا دیگر نمی‌زنم، مخصوصا پیراهن را عوض کردم، کراوات زدم و عکس‌هایم با ایشان همه‌اش با کراوات است و ایشان هم یک بار به من نگفت کراوات نزن. بعدا با اجازه ایشان مکه رفتم و دیگر نزدم.

امام (ره) وقتی می‌خواستم مکه بروم جمله خوبی گفتند. هر کسی به مکه می‌رود همه سفارش می‌کنند فلان جا برای من دعا کن، امام به من جمله‌ای گفت که بسیار مهم بود.

وی تشریح کرد: وقتی رفتم و گفتم می‌خواهم بروم، گفتند: "رفتی آن جا در مسجد النبی و مسجد الحرام، پیروزی انقلاب را از خدا بخواه"؛ اگر کسی دیگر بود می‌گفت برای سلامتی من دعا کن، اما امام جمله‌ای از من خواست که برای من خیلی ارزش داشت. این حرکت‌ها درس است. اگر کسی خیلی متدین هم باشد می‌گوید عاقبت به خیری من را بخواه ولی ایشان چنین حرفی نزدند.

عارفی در تشریح روزهای آخر زندگی و حضور امام (ره) در بیمارستان از 28 اردیبهشت تا 14 خرداد ماه 1368 گفت: ساعت 10:30 شب، مورخ 1/ 3/ 68 حضرت امام خمینی برای آماده شدن جهت عمل جراحی معده در صبح روز بعد در بیمارستان بقیه‌الله الاعظم شماره 2 بستری شدند.

با اینکه چندین بار به علت کسالت‌های مختلف در این بیمارستان بستری شده بودند ولی عکس‌العمل معظم‌له در آستانه در ورودی بیمارستان با حاج احمد‌آقا خمینی حاکی از معنی و آینده‌نگری دیگری بود زیرا امام عزیز در بدو ورود به بیمارستان به طور غیرمنتظره و ناگهانی حاج‌احمد آقا را در آغوش گرفتند و گردن ایشان را بوسیدند.

وی افزود: به تاریخ 2/ 3/ 68 در ساعت 45/ 6 دقیقه حضرت امام جهت گذاشتن پیس‌میکر موقت به لابراتور کاتتریراسیون منتقل شدند و بعد از گذاشتن پیس‌میکر موقت توسط جناب آقایان دکتر پورمقدس و دکتر محبی در حدود ساعت 8 صبح به اتاق عمل انتقال یافتند.

در این لحظه اعضای محترم خانواده و دفتر حضرت امام، آیت‌الله خامنه‌ای،‌ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله اردبیلی، مهندس موسوی و اغلب مسئولان بالای مملکتی حضور داشتند و جریان رفتن به اتاق عمل و عمل جراحی را از طریق تلویزیون مداربسته مشاهده می‌کردند.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران خاطرنشان کرد: وقتی امام از اتاق عمل بیرون آمد، حالش خوب بود. هوش آمد و مشکلی نداشت. بعد از مدتی هم شروع به غذا خوردن کرد ولی بیماری امام (ره)، مساله دیگری بود. سرطان، امام را آزار می‌داد؛ اول به شکل سرطان معده ظاهر شد ولی بعدا به شکل سرطان خون بود که آن سرطان خون او را آزار می‌داد.

این پزشک و مرید امام، لحظات آخر زندگی امام خمینی (ره) را چنین تشریح کرد: امام گه گاه چشمان خود را باز و به اطراف نگاه می‌کردند. برای آنکه حضرت امام حس کند حتی در لحظات آخر ما تیم پزشکی به خصوص حقیر از نظر خدمات پزشکی در خدمت ایشان بوده و هستیم، دست راست مبارک ایشان را در بین دستهایم گرفتم. حضرت امام درک کردند که در لحظات آخر عاطفه‌ها، محبت‌ها و احساسات پاک پدر و فرزندی و مقلد و مرید و مرادی مبادله شده است.

وی افزود: از این لحظه به بعد دست‌های مرا به هیچ وجه رها نکردند و من هم که می‌دانستم در لحظات آخر عمر، بیمار را به هر نحوی که شده نباید تنها گذاشت، چشمانم به صفحه تلویزیونی بود که ضربان قلب امام عزیز را نشان می‌داد و دست‌هایم دست مبارک امام عزیز را به آرامی می‌فشرد. فشار خون شریانی حضرت امام عزیز از طریق شریان رادیال کنترل می‌شد و این فروغ دل‌ها در افق آمال به خاموشی می‌گرایید.

عارفی اضافه کرد: سقوط تدریجی فشار خون شریانی و نامنظم و سریع شدن ضربان و عدم جواب مناسب به درمان دقیق وخامت حال حضرت امام را نشان می‌داد و هر لحظه انتظار حادث شدن فاجعه‌ای دردناک می‌رفت. به همین دلیل افراد تیم پزشکی ثابت و برادران جراح و پرستاران با مجهزترین و مدرن‌ترین امکانات پزشکی در کنار تخت امام عزیز حاضر برای انجام اقدامات پزشکی لازم ایستاده بودند که ناگهان در ساعت 3:58 دقیقه انتقال الکتریسیته از دهلیز به طرف بطن متوقف شد و به‌دنبال آن به فیبریلاسیون بطنی منجر و فشار خون به صفر رسید.

وی خاطر نشان کرد: در ساعت 3:58 بعدازظهر مطابق نوار قلبی، قلب از حرکت باز ایستاد ولی با آمادگی کامل تیم پزشکی با الکترو شوک‌های مکرر و با قرار دادن پیس‌میکر خارجی روی قفسه صدری (باطری) و با گذاشتن لوله داخل مجرای تنفس و متصل کردن به دستگاه تنفس مصنوعی موقتا ضربان قلب و تنفس ولو مصنوعی شروع به کار کرد؛ ولی امام عزیز ما بیهوش بود.

برای گذاشتن پیس میکر از راه ورید به داخل کت لب انتقال داده شدند و پیس‌میکر موقت از راه ورید گذاشته شد و ما می‌دانستیم سلول‌های سرطانی همه جا پخش شده و به جای سلول‌های طبیعی در اندام‌ها و اعضای مختلف سلول‌های سرطانی جایگزین شده است.

من امام را زنده می‌دانم

عارفی گفت: در ساعت 23:10 دقیقه قلب امام عزیزمان با زدن آخرین ضربه برای همیشه باز ایستاد و عاشقان و شیفتگان خود را در غم سوگ خود فرو برد.

پزشک 11 سال از عمر 87 ساله امام (ره)‌ خاطرنشان کرد:‌ وقتی صدای سوت پایانی قلب امام را شنیدم، احساس می‌کردم همدم، یارم و رهبرم از این دنیا رفته است. اما اینکه من می‌گویم را شاید دیگران حس نکنند، من هنوز حس نکردم که امام رفته است.

من قبول نکردم که ایشان رحلت کرده است. من ایشان را زنده می‌دانم، زنده کیست، زنده آن کسی است که کارهایی که او انجام می‌داد و دستورات او را همه انجام دهد و هدف‌های او را همه پیروی کنند. در اجتماع ممکن است که نقایصی وجود داشته باشد یا چند نفر انگشت شمار باشند که به اشتباه بدوند، اما در کل روند مثبت است.

وی در ادامه گفت: در سال 59، 65، 67 که امام بیماری جدی داشتند و حتی در سال 65 در اتاق و خارج از انظار دیگران دچار ایست قلبی شدند، چون خواست خدا بود حضرت امام نجات یافتند و دفعه سوم علی‌رغم همه تمهیدات و آمادگی قبلی و حضور همه زبدگان پزشکی مملکت کاری از پیش نرفت و در فاصله‌ای که حضرت امام در حالت اغما بودند و همه اطرافیان غم زده و افسرده، حاج احمدآقا با متانت و وقار کامل، مسئولان مختلف کشوری و دوستان و آشنایان را بر بالین حضرت امام هدایت می‌فرمودند تا برای آخرین بار آن حضرت را عیادت کنند و در همین حالت خانم زهرا مصطفوی و همسر حاج احمدآقا خانم طباطبایی بر بالین پدر بزرگوار خود مرتب دعا می‌کردند.

وی افزود: از همه مهم‌تر پس از رحلت جانگداز آن مرشد همگی از خرد و کلان، پزشک و پرستار و اعضای دفتر و مسئول و غیرمسئول بر سر و روی خود می‌زدند و با آه و فغانی وصف ناپذیر ناله‌هایی دلسوز سر می‌دادند ولی این یادگاران بزرگوار حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه (حاج احمدآقا و خانم زهرا مصطفوی و همچنین خانم طباطبایی) هر کدام نقش تسلی دادن و آرام کردن دیگران را بر عهده داشتند و با درایتی غیرقابل انتظار در آن شرایط حساس همه را آرام و افرادی را مامور جمع‌آوری وسایل حضرت امام (ره) و خواندن قرآن و مراسم تغسیل و تکفین و تدفین و غیره نمودند که به نظر حقیر همگی درس بود و از پدری آنچنان، فرزندانی اینچنین شایسته است.

«با هم باشید کسی نمی‌تواند به شما غلبه کند»

عارفی در ادامه اظهار داشت:‌ وقتی امام (ره) فوت کرد، همه گرد امام بودند. من، فرزندان، خانواده و همه بودند. همه ناراحت بودند، آن موقع آقایان خامنه‌ای، رفسنجانی، میرحسین موسوی و آقای موسوی اردبیلی بودند. دوستان دفتری و خانواده، مرحوم حاج احمد آقا حضور داشتند. مسئولین دیگر هم بودند. ما کارهایمان را در لحظات آخر انجام می‌دادیم و افراد هم برای ملاقات می‌آمدند. در همان ایامی که امام مریض بود، آقای رفسنجانی و خامنه‌ای و فکر می‌کنم آقای موسوی و اردبیلی آمدند و هر چهار نفر که مسئولین جاهای مختلف بودند، خدمت امام رسیدند، امام به آنها گفت: «با هم باشید کسی نمی‌تواند بر شما غلبه کند»، یعنی اتحاد را به آنها متذکر شدند. هر جمله امام پند بود. این اتحاد می‌تواند در منزل یا در کار یا در مملکت باشد.



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام

    سلام بر دوستان بزرگوار

    این خبررا خواندم وبا توجه به اینکه در این فضا خیلی از دوستان مشتاق هستند این خبررا در یافت کنند لذا بدون هیچ توضحیی برای شما نقل می نمایم

    به نقل از خبرگزاری رجا نیوز

     

    مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور وبلاگ شخصی خود را راه‌اندازی کرد.

     

    به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور وبلاگ شخصی خود را به نام "شاهد" راه اندازی کرده که در آدرس http://www.javanfekr.blogfa.comا قابل مشاهده است.

     

    وی امروز اولین یادداشت خود را در این وبلاگ منتشر و در توضیحات خود تصریح کرده که می خواهد از طریق این وبلاگ در فضای مجازی حضوری موثر و قابل اعتماد داشته باشد.

     

    پیش از این دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نیز سایت شخصی خود http://www.ahmadinejad.ir/را راه‌اندازی کرده بود.

     



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    فاطمه رجبی در دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی:
    جایگاه زن در جامعه اسلامی ابزارگونه نیست
    نباید برای غلبه بر رقیب، چارچوب‌ها را بشکنیم

    فاطمه رجبی جایگاه و نقش زن در خانواده و اجتماع را جایگاهی فرهنگی و فرهنگ‌ساز دانست و گفت: زن زمانی می‌تواند به طور متعالی فرهنگ‌سازی کند که شخصیت مستقل، اندیشه‌ی پویا وبدون وابستگی به ابزارسازان داشته باشد.

     وی که در مراسمی با موضوع «زن در جامعه اسلامی» در دانشگاه خواجه‌نصیرالدین طوسی سخنرانی می‌کرد، به جایگاه زن در زمان پیش از میلاد مسیح در غرب و بخش‌هایی از تاریخ ویلدورانت اشاره کرد و سپس ادامه داد: لیبرالیسم موج‌های مختلفی داشت ودر موج اولیه‌ی آن،‌ حقوق سیاسی برای زنان قائل نشده بود و زن یک موجود درجه دوم محسوب می‌شد.

    رجبی اضافه کرد: به تدریج که سیاست به دست آراء سپرده شد، فمینیسم به وجود آمد، اگر خوشبینانه نگاه کنیم فمینیسم جریانی برای احقاق حقوق زنان بود ولی اگر از دید واقع‌بینانه نگاه کنیم، فمینیسم یک ایدئولوژی سرمایه‌سالارانه‌ای است که با اهداف اقتصادی و بر اساس اصالت سود شکل گرفت و پشت سر جریان فمینیسم، مردان سرمایه‌داری بودند که برای رسیدن به سود بیشتر، زنان را از خانه بیرون کشیدند. بدین ترتیب زنان را به عنوان نیروی کار ارزان قیمت وارد صحنه اجتماع کردند و زنان و کودکان دو قشر نیروی کار ارزان قیمت بودند.

    وی با بیان اینکه به مرور با موج‌های دوم و سوم لیبرالیسم، فمینیسم هم پیش رفت، ابراز عقیده کرد: در جهان ما و متاسفانه در کشور ما به مرور که از مبانی اسلام فاصله گرفتیم و مساله توسعه مطرح شد و در هشت سال اصلاحات که غربی‌تر شدیم، نگاه ابزاری به زن بیشتر در جامعه ما رواج پیدا کرد.

    وی با بیان این که نگاه ابزاری و شی‌گرا به زن در جامعه رایج است و اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نمی‌شناسد، گفت: در همین مجلس هفتم دیدیم که زنان اصول‌گرا شعاری مبنی بر ارتقاء جایگاه زن سر می‌دادند و مثلا گفته می‌شد باید زنان به کابینه دولت راه پیدا کنند. این‌ها برای زنان جامعه چه نفعی دارد؟

    رجبی خاطرنشان کرد: در جوامع اسلامی وقتی که تفکر سرمایه‌داری در حاکمیت به وجود می‌آید، مساله فمینیسم رشد می‌کند و متاسفانه مهم‌ترین چیزی که در این مکتب دنبال می‌شود و در پشت پرده آن مردان قرار دارند، مساله حجاب و حدود شرعی است.

    وی با اشاره به جایگاه زن در جامعه اسلامی اظهار کرد: زن در اسلام الگوهایی مانند حضرت زینب دارد؛ آیا محدودیتی برای حضور این الگوها در صحنه‌های اجتماع وجود داشته است؟ در صحنه‌هایی که حضرت زهرا یا حضرت زینب وارد شدند، مردان هم توان وارد شدن را نداشتند و این صحنه‌ها همان صحنه‌های فرهنگ‌سازی بود و نظام‌نامه‌ی سیاسی تدوین می‌کردند.

    وی به جامعه اسلامی پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: زنان حتی پیش از انقلاب در عرصه‌های مختلف سرنوشت‌ساز حضور داشتند و حضرت امام(ره) هم موانع حضور زنان را برداشتند و آن‌ها به همه عرصه‌ها اعم از نظامی، سیاسی و علمی وارد شدند.

    رجبی در ادامه خطاب به اصولگرایان گفت: ما برای رای آوردن به هر شکل، نباید به فریب مردم بپردازیم و برای غلبه بر رقیب چارچوب‌ها را نباید بشکنیم؛ چرا که اگر این کار را بکنیم دیگر فرقی بین اصولگرا و اصلاح‌طلب نیست.

    وی با بیان اینکه زنان با درکی که دارند خیلی بهتر جایگاه خود را درک می‌کنند، از ایجاد تغییر در ظرفیت‌های دختران و پسران برای ورود به دانشگاه انتقاد کرد و گفت: دانشگاه جایی است که هر کس شایسته آن باشد باید به آن وارد شود؛ چرا باید ظرفیت خانم‌ها یا آقایان را بالا یا پایین ببریم؟ سوال من این است که اگر برای تحصیل‌کرد‌گان بازار کار نداریم اصلا چرا باید ظرفیت‌ها را بالا ببریم؟ زنان در جامعه اسلامی در صحنه‌های مختلف دارای جایگاه هستند.

    رجبی درباره زمینه‌های کاری زنان، با بیان این سوال که آیا ضرورت اشتغال باید مطرح باشد یا اشتغال ضروری؟ اظهار کرد: در جامعه اسلامی ضرورت اشتغال، زنان را به عرصه‌های کاری می‌کشاند پس ضرورت اشتغال مهم است نه اشتغال ضروری. برخی جایگاه‌ها وجود دارد که شان زن نیست؛ مثلا نشان می‌دهند که زنی راننده اتوبوس یا تریلی شده است؛ این که کسی توان این کار را دارد و بر اساس نیاز این کار را انجام می‌دهد یک بحث است ولی اینکه تبلیغ کنیم که زنان از مردان جا نمانده‌اند و حتی راننده تریلی هم شده‌اند، مساله دیگری است.

    وی همچنین به سال روز ولادت حضرت زینب و روز پرستار اشاره کرد و با بیان اینکه فرهنگ‌سازی، دگرگون‌سازی می‌کند، افزود: حضرت زینب نه در شخصیت علمی، قهرمان‌پروری و بیدادگری بلکه به عنوان یک پرستار مطرح است و این یک افتخار است. جایگاه زن در جامعه اسلامی مثل مردان و با حفظ حریم و حدود است. جایگاه زن در جامعه اسلامی ابزارگونه نیست و ابزار تبلیغاتی و ابزار غرب نیست و باید ضرورت‌های جایگاه خود را درک کند.

    وی افزود: اشکال کسانی که برای ما فرهنگ‌سازی می‌کنند این است که به اسطوره‌ها، جنسیتی نگاه می‌کنند و مثلا حضرت زینب را به عنوان الگوی زنان و حضرت علی را به عنوان الگوی مردان مطرح می‌کنند در حالی که اگر ما به ابعاد وجودی این افراد نگاه کنیم می‌بینیم که کارآمدی رفتار و وجود آن‌ها برای همه نسل‌ها و نگرش‌ها قابل استفاده است.

    رجبی در پایان سخنرانی خود، به پرسش‌های حاضرین پاسخ داد و درباره پرسشی مربوط به مساله ازدواج موقت گفت: فمینیسم، ظلم زنانه را حتی نسبت به زنان نه تنها ترویج بلکه حاکم می‌کند و دست‌های پشت پرده برای گسترش فساد زنانه، فمینیسم را دنبال می‌کند. من نه در مقام فقهی هستم و نه در مقام یک کارشناس مسائل خانواده. در بحث تعدد زوج‌ها چه به طورموقت و یا دائم، هر دو زن، سه یا چهار زن، همه از یک جنس هستند و از نظر شرعی برای زنی که نتوانسته مردی را به آسانی برای زندگی پیدا کند حقی وجود دارد.

    وی در پاسخ به این سوال که چرا شما به خانه‌داری علاقمند هستید؟ اظهار کرد: خانه‌داری را با تمام وجود دوست دارم. دوستی گفت منظور از خانه‌داری، خانه‌کاری نیست و این حرف بسیار قشنگی بود. خانه‌داری، مدیریت شخصیتی، فکری و تدبیری زن است. خانه‌داری یعنی حضور معنوی زن در خانه و من این کار را خیلی دوست دارم. هیچ گاه این طور نگاه نکردم که اگر زن شغل نداشته باشد، جایگاهی هم ندارد.

    وی در برابر سوالی درباره مساله کشف حجاب در زمان رضاخان و نیز پوشش امروزی برخی از زنان و دختران پاسخ داد: خیلی از این‌ افراد اراده ندارند و از نظر شعور و درک نباید آن‌ها را حساب کنیم و بر روی شعور انسانی آن‌ها باید فکر کنیم. زنانی در زمان رضاخان بودند که با کشف حجاب موافق بودند ولی اینها موارد نادری بود. مساله بی‌حجابی امروز هم دو جنبه دارد؛ اول زنانی هستند که ارزش وجودی خود را در همین رفتار ظاهری می‌دانند که البته نباید این تصور از زن را در محافل علمی و دانشگاهی بینیم. دومین نکته؛ نگاه‌های مردانه است اگر زنی که می‌خواهد به او نگاه و توجه شود، خریداری نداشته باشد آیا باز هم با همان ظاهر بیرون خواهد آمد؟

    در ادامه این نشست رجبی در پاسخ به این پرسش که آیا با دستور آقای احمدی‌نژاد مبنی بر فراهم‌کردن امکان حضور زنان در استادیوم‌ها موافق هستید؟ گفت: خیر، این کار ضرورتی ندارد. برخی کارها باید ضرورتی داشته باشد تا دستوری درباره آن داده شود. مساله شرعی این قضیه را هم نه من می‌توانم مشخص کنم و نه آقای احمدی‌نژاد. نکته‌ی دیگر، معضلات اجتماعی این موضوع است. من به این دلایل که این کار ضرورتی ندارد، مشکل شرعی دارد و معضلات اجتماعی به وجود می‌آورد با این قضیه مخالفم



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی سعید امامی مانند روزه گرفتن در پنج‌شنبه‌ها، خواندن نماز شب و پایبندی به احکام شرعی، گفت: ‌در کار اطلاعاتی واقعاً نمونه و اتمّ بود. مانند او را در بچه‌های وزارت ندیدم؛ وصیت‌نامه‌اش هم پیش من است که از پسرش خواسته طلبه شود.

     به نقل از فارس، روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی که بعدازظهر امروز سه‌شنبه در آمفی‌تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و با موضوع آفت‌های انقلاب اسلامی سخن می‌گفت، با اشاره به انقلاب‌های فرانسه، انگلیس و روسیه اظهار داشت: جامعه‌شناسان سیاسی معتقدند که همه انقلاب‌ها دچار دورانی به‌نام «ترمی‌دور» می‌شوند و هیچ انقلابی را گریز از آن نیست.
    وی با طرح این سؤال که آیا می‌توان در دوران حاکمیت و به نتیجه‌ رسیدن آفت‌ها در یک انقلاب جلوگیری کرد یا نه؟ تصریح کرد: جامعه‌شناسان با بررسی این سه انقلاب به این نتیجه رسیدند که این مسئله یک ضرورت تاریخی است و در آستانه ظهور «ترمی‌دور» نشانه‌های از بازگشت به سنن قبل از انقلاب مشاهده می‌شود.
    حسینیان از نشانه‌های «ترمی‌دور» را حاکمیت لذت‌گرایی به جای ایثار، شجاعت و فداکاری؛ تبدیل اصالت اجتماع به اصالت فرد و میانه‌رو و محافظه‌کار شدن رهبران انقلاب برشمرد و افزود: در زمان «ترمی‌دور» مسئولان و رهبران که زمانی پاک‌دامن و ساده‌زیست بودند به سمت زندگی مرفه، ثروت و تجملات شخصی می‌روند و کم‌کم رژیم سیاسی انقلابی هم به همان رژیم قبل از انقلاب بازگشت می‌کند همانگونه که سالها بعد از انقلاب فرانسه ناپلئون بناپارت به حکومت رسید.
    دانشجوی دیگری خواستار تشریح کامل قضیه قتل‌های زنجیره‌ای از سوی حسینیان شد که در پاسخ شنید: در آن زمان چند قتل پشت‌سر هم به‌وقوع پیوست که در زمان حاکمیت دوم خردادیها برای ما امر عجیبی بود و تحلیل‌مان این بود که سازمان منافقین برای بدنام کردن نظام این کار را کرده است ولی بعد فضایی بوجود آمد که جریان دوم خرداد شروع کرد این قتل‌ها را به گردن جناح رقیب بیندازد و آقای سروش در آن زمان در مقاله‌ و سخنرانی‌هایی علت این قتل‌ها را علت ایدئولوژیک عنوان کرد. عده‌ای هم وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی را متهم کردند.
    حسینیان با بیان اینکه من قبل از آن دوران قائم مقام دادستان انقلاب در وزارت اطلاعات بودم و به همین خاطر با بدنه وزارت ارتباط داشتم اظهار داشت: بعد از تحقیقات و به دست‌ آوردن اطلاعات متوجه شدم که عامل اصلی این قتل‌ها آقای کاظمی معروف به «موسوی» از جریان دوم خرداد بود.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    فوری/ پورمحمدی: بما صبرتم.تروریست های انفجار شیراز دستگیر شده و در محل انفجار اعدام می شوند/ وزن بمب منفجر شده، 8 پوند بوده/ به دلایل امنیتی، خبر "بمب گذاری"‌را دیرتر اعلام کردیم!
    خبرگزاری انتخاب : در حین حرکت به سوی محل برگزاری اجتماع شما، برای عرض تسلیت آمده بودم اما در اواسط راه،‌ یکی از برادران با من تماس گرفت و گفت که بمبگذراران حادثه اخیر را دستگیر کردیم. ‌پورمحمدی گفته است: این تروریست ها که در یکی از استان های دیگر؛ در حال عملیات برای انجام بمب گذاری بوده اند دستگیر شده و به بمب گذاری در حسینیه شیراز اعتراف کرده اند??
    خبرگزاری انتخاب :
    خبرنگار خبرگزاری "انتخاب" در شیراز، از برگزاری جلسه مصطفی پورمحمدی وزیر کشور - که در شیراز به سر می برد - با اعضای ارشد کانون رهپویان وصال و خانواده شهدا و جانبازان این حادثه تروریستی شیراز خبر داد.
    بنابراین گزارش ‌یک منبع مطلع که در این جلسه حضور داشت گفت: مصطفی پورمحمدی در این جلسه ضمن تسلیت به خانواده ی شهدا و جانبازان و اعضای کانون رهپویان وصال شیراز از دستگیری تروریست های حادثه شیراز خبر داد.
    وی گفت: در حین حرکت به سوی محل برگزاری اجتماع شما، برای عرض تسلیت آمده بودم اما در اواسط راه،‌ یکی از برادران با من تماس گرفت و گفت که بمبگذراران حادثه اخیر را دستگیر کردیم
    به گزارش خبرگزاری انتخاب ‌پورمحمدی گفته است: این تروریست ها که در یکی از استان های دیگر؛ در حال عملیات برای انجام بمب گذاری بوده اند دستگیر شده و به بمب گذاری در حسینیه شیراز اعتراف کرده اند.
    پورمحمدی همچنین تصریح کرد: تروریست های انفجار اخیر، در مقابل همین حسینیه اعدام خواهند شد.
    وزیر کشور دلیل عدم اعلام این خبر را؛ برخی دلایل امنیتی عنوان کرده است!
    حجت الاسلام انجوی نژاد دبیر کانون رهپویان نیز؛ در ابتدای جلسه؛ اطلاعات و نظرات خود در مورد این حادثه تروریستی را اعلام کرد.
    به گزارش انتخاب، یک منبع مطلع به خبرنگار انتخاب گفت: بمب منفجر شده در حسینیه ،‌ 8 پوند وزن داشته، و بمب گذاران اصلی طی پیگیری های سربازان گمنام امام رمان (عج) در استان های تهران و مازندران دستیگر شدند
    وی اضافه کرد:ا‌فراد مذکور، قصد خروج از کشور را داشتند و سرنخ های ارتباط این افراد با خارج از کشور کشف شده است.
    گفتنی است؛ خبرگزاری "انتخاب"‌تنها رسانه ای بود که بر وجود بمب گذاری در این حادثه تاکید می کرد ؛ اما برخی رسانه ها بدون اطلاع کافی و با حمله به موضع "انتخاب" و تهدید این رسانه، اعلام می کردند این حادثه تروریستی نیست و غیر عمدی نبوده
    لحظاتی پیش نیز، این خبر به صورت رسمی از سوی مقامات کشور اعلام شد



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   121   122   123   124   125   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی