وزیر کشور تشریح کرد:
رکوردهای سال 86، انتقال پایتخت، ازدواج موقت و مسکن

 

 

مصطفی پورمحمدی وزیر کشور مشهور به تبحر در اقناع سازی است. شاید به همین دلیل است که حتی وقتی خبر استیضاح او برای چندمین بار از سوی برخی نمایندگان فراکسیون اقلیت شایعه شد، نامه ای با 240 امضا در حمایت از وی منتشر شد. پورمحمدی یک روز قبل از برگزاری انتخابات مجلس هشتم به گفتگویی 5/2 ساعته با خبرنگاران روزنامه ایران نشسته و اصرار داشته است که در مقدمه گفتگو بر این نکته تأکید شود که وزیر کشور یک روز قبل از انتخابات 280 دقیقه بی دغدغه مصاحبه می کند و رئیس جمهور کشور نیز در سفر به سنگال برای شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی به سر می برد و این یعنی نظام و ثبات کشور.

 

به گزارش رجانیوز، در این گفتگوی تفصیلی موضوعات متنوعی مورد بحث قرار گرفته است که شاید مهم ترین آنها آمارهای امیدوارکننده ای از اقدامات و جهش های دولت به ویژه در سال 86 است. آمارهایی که بیش از هر چیز نشان می دهد برخلاف دولتهای هفتم و هشتم که در پایان هر سال سعی داشتند ناکارآمدی ها و عدم عمل به وعده های خود را با بهانه هایی از قبیل "نمی گذارند کار کنیم"، "هر 9 روز یک بحران" و... تحت الشعاع قرار دهند، دولت نهم علی رغم حملات بی سابقه به آن و به تعبیر سخنگوی دولت "هر روز 9 بحران"، در عمل به آنچه که وعده داده بوده، تاحدود زیادی موفق بوده است. در این گفتگو که بخش هایی از آن در ادامه آمده است، به موضوعات جنجالی مانند ازدواج موقت و انتقال پایتخت از تهران نیز پرداخته شده است:

 

یکى از موضوعاتى که در یکى دو سال اخیر به نام شما زده شده، «ازدواج موقت» است که اتفاقاً با موضوع امنیت اجتماعى هم بى ارتباط نیست. به رغم آن که عرف جامعه و دیدگاه سنتى ایرانیان این مسئله را برنمى تابد و قوانین هم جامع و کامل نیست، چرا در این باره هرازگاهى سخن مى گویید؟

 

من این موضوع را در یک محفل علمى و تخصصى در آن زمان مطرح کردم، چرا که نمى توانم خود را از یک مشکل اجتماعى مبرا بدانم. طرح برخى مسائل متناسب با مخاطب خاص خودش است اما نمى توانیم به خاطر این که این مخاطب محدود است، بى تفاوت از آن بگذریم.

 

شخصیت علمى شما از جایگاهتان به عنوان وزیر کشور جدا نیست. وقتى شما در این باره مى گویید، این تصور پیش مى آید که شاید برنامه اى براى اجرا درنظر گرفته شده است و حالا دارید افکارسنجى مى کنید؟

 

بله من وزیر کشورم، اما این مبحث را در یک جمع تخصصى و علمى مطرح کردم که به مسائل اجتماعى و موضوعات مرتبط با آن به شکلى تخصصى نگاه مى کنند.

 

یکى از برجستگى هاى فرهنگى و اعتقادى ما چه از منظر اسلامى و بومى و میهنى و از باب ایرانى بودن، مبحث خانواده است. استحکام، اصالت، جایگاه و منزلت خانواده از نقاط برجسته فرهنگ دینى، اسلامى و ایرانى ماست. همه ما باید تلاش کنیم که عنصر و کانون خانواده حفظ و تقویت شود، آسیب نبیند و ظرفیت ها و قابلیت هاى آن هم افزایش پیدا کند، چرا که به هر میزان در خانواده سرمایه گذارى صورت بگیرد، منافع آن مستقیماً متوجه کلیت جامعه مى شود. یعنى از آن دسته حوزه هایى است که سرمایه گذارى در آن فوق العاده با ارزش افزوده روبه روست.

 

براى این که بتوانیم کانون خانواده را حفظ کنیم، همه ابعاد آن را باید به دقت بررسى کنیم. از مقدمات تشکیل خانواده، ضوابط مراودات و روابط خانواده، مطالب پیرامونى آن و ارتباط خانواده و جامعه اینها را باید به طور کامل درنظر گرفت.

 

در هر حوزه اجتماعى یک حوزه حاشیه اى نیز وجود دارد و افرادى به دلایلى نمى توانند از این موقعیت تشکیل خانواده برخوردار شوند. از طرفى عده اى یکسرى نیازهایى دارند که عمدتاً نیازهاى عاطفى، مادى، اقتصادى است و برخى از این نیازها مقدماتى و براى آشنایى است و جنبه تحقیقاتى دارد. باید این موارد را به صورت منطقى درنظر گرفت و براى آنها راهکار ارائه داد، هرچند که درصد این گروه هم کم باشد. شما اگر براى سلامت جامعه هم برنامه ریزى مى کنید باید حتى آن بیمارى را که جمعیت کمى را پوشش مى دهد، درنظر بگیرید.

 

مثلاً شمار بیماران «ام.اس» در کشور زیر ?? هزار نفر است و براساس آمار غیررسمى زیر ?? هزار نفر. براى این موضوع امروز چند ده میلیون دلار دارو مى خریم، چرا که این بیمارى براى جامعه پزشکى ما دغدغه جدى است. اگر ?? هزار نفر را هم درنظر بگیریم، مى بینیم که تعداد این افراد کمتر از یک دهم درصد است.
مگر مدیر اجتماعى مى تواند از این تعداد به خاطر آن که بخش کمى از جامعه است، غفلت کند؟ درست است که جمعیت کمى است، اما روان کل جامعه را به هم مى ریزد. اصلاً مى تواند زندگى اجتماعى را مختل کند. اگر یک بچه اى را افرادى بدزدند و خداى نکرده او را بکشند، نمى توان گفت که حالا یک بچه کشته شده است، چرا به این مسئله ترتیب اثر بدهیم؟ به این مسائل بى توجه شویم، مرض مى ریزد بیرون و نظام اجتماعى را مختل مى کند.

 

با این حساب شما نقشه مهندسى فرهنگى را خیلى باز درنظر مى گیرید.

 

بله، همین طور است. باید در آرایش و آمایش فرهنگى همه شاخص ها را درنظر بگیریم، چرا که هرکدام از این مقولات دایره تأثیرگذارى خود را دارد.

 

بى توجهى به این مسائل یعنى بیمارى «ام.اس» را که کمتر از یک دهم درصد جمعیت کشورند، بعد از چند سال به نیم درصد و سپس دو درصد اضافه کنیم. دو درصد یعنى یک میلیون و ??? هزار نفر. آنگاه دیگر نمى توان جلوى آن را گرفت.

 

مدیر اجتماعى اگر غفلت کند، یک لحظه چشمش را باز مى کند و مى بیند که با یک فاجعه روبه رو شده است. بنابراین نمى توان گفت که ازدواج موقت، مسئله همه جامعه ما نیست، پس نباید به آن پرداخت. من در همان سخنرانى گفتم که ازدواج موقت مسئله خانواده ها نیست. ما هم متمایل به این موضوع نیستیم. نه ترویج مى کنیم و نه جایزه مى دهیم به کسى به خاطر آن. خود من هم در خانواده اى مقید، ملتزم و خانواده دوست زندگى مى کنم. مردم ایران هم همین طورند. از لحاظ فرهنگى مردم ایران ازدواج موقت را دوست ندارند، نه مردان و نه زنان. من هم جزو همان ها هستم، اما به عنوان یک مدیر اجتماعى نمى توانم بگویم چون دوست ندارم، پس نباید راهکارى براى حل این مشکل اندیشیده شود. به عنوان وزیر کشور باید دغدغه هر بخش کوچک اجتماعى را داشته باشم، هرچند تعداد آنها کم باشد. باید مسائل را تفکیک کرد و هر چیز را در جاى خود قرار داد. اکنون ?? درصد جامعه احساس به ازدواج موقت نمى کنند و خواهان آن نیستند، بلکه روال سنتى ازدواج آن هم به شکل دائم و مطلوب را دنبال مى کنند که من هم جزو آنها هستم، اما این بدان معنا نیست که از پنج درصدى که به دلایلى مشکلاتى دارند و نیاز آنها با ازدواج سنتى تأمین نمى شود غفلت کرد.

 

البته قطعاً این مشکل بیش از پنج درصد مردم است. همان طور که مى دانید، سن ازدواج در کشور ما بسیار بالا رفته است.

 

با این حساب دیگر حرفى با من نخواهید داشت. ممکن است حتى روزى از من گله کنند که چرا براى این موضوع بیشتر کار نکردید. ما باید نسبت به مسائل اجتماعى خود واقع بین شویم.

 

انعکاس آن سخنرانى شما این طور بود که ازدواج موقت، تمامى مشکلات جامعه را حل مى کند!

 

راه حل این موضوع اسلامى است. مثلاً بدترین حلال خدا طلاق است و حلال مبغوض است، ولى نمى توان از طلاق گذشت، چرا که عده اى نمى توانند با هم زندگى کنند و نیاز به طلاق دارند. نمى توان که حکم خدا را توضیح نداد.

 

البته بر اساس دستورات و آموزه هاى اسلامى تحکیم خانواده  و بنیان آن ضرورت دارد. سنت ایرانى هم ازدواج موقت را نمى پسندد، اما از نظر شریعت براى حل مشکلات برخى افراد راه حلى اندیشیده شده است. اگر این افراد نتوانند مشکلات خود را حل کنند، جامعه را به فساد مى کشانند، هنجارشکن مى شوند و احساس گناه مى کنند و قبح ناهنجارى هاى اجتماعى پائین مى آید. یعنى باید به چندین مسئله منفى و مضر در جامعه تن داد، چرا؟ چون نمى خواهیم به یک راهکار فرعى و حاشیه اى تن دهیم. به نظر من این نوع موضوع با منطق عقلایى سازگار نیست.

 

در حوزه تشکیل خانواده و نیازهاى مادى و معنوى و عاطفى و جنسى جامعه باید همه ابعاد را در نظر گرفت. مثلاً باید به جوانان قبل از ازدواج راهکارى ارائه داد که همسر مناسب خود را پیدا کنند.

 

زمانى که به آنها مى گوییم «چشم بسته ازدواج کنید»، تعدادى به شکل سنتى این کار را مى کنند که در این میان خوشبختانه شمار زیادى، زندگى شان آسیبى نمى بیند اما متأسفانه زندگى  برخى آسیب مى بیند. از سوى دیگر شمارى از جوانان قصد دارند همسرشان را آگاهانه انتخاب کنند، آیا راهکار این مسئله آن است که بگوییم مراودات عادى و متعارف داشته باشید؟ طبعاً کسى که مى خواهد همسرش را انتخاب کند، باید خیلى با وى محشور باشد و این که این روابط چگونه باید باشد، قانونى و مشروع باشد یا غیرقانونى، باید براى آن فکر کرد.

 

در این باره مى توان گفت دو جوانى که مى خواهند با هم ازدواج کنند، پیش از آن مى توانند صیغه محرمیت بخوانند. در صیغه محرمیت هم مى شود همه شرایط را محدود کرد و گفت تنها مجاز باشید به حرف زدن با یکدیگر، مجاز باشید به این که با هم جایى بروید و برگردید. همه این شروط را مى توان با نظارت کامل خانواده و بزرگتر  ها تعیین کرد.

 

اگر این شرایط را توانستیم براى کسانى که نیاز دارند و مى  خواهند آگاهانه ازدواج کنند فراهم کنیم، از طلاق جلوگیرى کرده ایم.

 

در تعداد کمى از خانواده ها نیز جوانان قبل از ازدواج مى خواهند با جنس مخالف خود مراوده داشته و دوست باشند که در برگیرنده حدود دو تا پنج درصد جامعه است.

 

اغلب جامعه ما خوشبختانه خیلى به مراودات قبل از ازدواج دوجنس مخالف اعتقاد ندارند و به همان روش هایى که در جامعه ما عرف محسوب مى شود، پایبند هستند. ما هم به این نوع سلوک زندگى افتخار مى کنیم و طرفدار آن هستیم، اما اگر افرادى هر چند اندک بخواهند قبل از سن ازدواج مراوده داشته باشند، چنانچه دین اجازه آن را به صورت مشروع و صحیح مى دهد آیا ما مجازیم ممنوع کنیم و پاسخ منفى بدهیم؟

 

باید به پدران و مادران و جوانان طبق این اصول آموزش دهیم که شما مى توانید مشروع و قانونى مراوده داشته باشید تا جوان ما آلوده نشود، به گناه و ابتذال کشیده نشود، مشکلاتى در زندگى براى خود ایجاد نکند و زندگى خود را به خطر نیندازد. یک تعدادى بلوغ زودرس دارند و نمى توانند تشکیل خانواده دهند و حتى مى توان در جمع نخبگان هم آنها را یافت، اما نمى توان نسبت به آنها بى توجه بود. آنها یا استطاعت تشکیل زندگى ندارند، یا از نظر عرف نمى توانند ازدواج کنند.
به هرحال براى این  ها و آسیب شناسى اجتماعى باید به فکر راهکارى باشیم، هرچند درصدهاى ناچیزى از جامعه را تشکیل مى دهند.

 

مثال دیگر این که خانمى همسرش را از دست داده و بیوه است و مى خواهد با کسى زندگى کند. شاید موقعیت ازدواج دائم براى او فراهم نشود و از این رو مى تواند به صورت موقت در یک دوره زمانى و در شرایطى خاص تشکیل زندگى بدهد.

 

اگر ازدواج موقت بخواهد منشأ هوسرانى و هوس بازى و زیاده طلبى عده  اى باشد، به ضد خود تبدیل مى شود و این راهکار، به این درمان اجتماعى آسیب مى زند و به دنبال آن عده اى دنبال فساد مى روند و این را به عنوان کلاه شرعى و ظاهرى براى فساد خود در جامعه استفاده مى کنند. این شرایط هیچ فایده اى به حال اعضاى جامعه نخواهد داشت و مثل این است که ما رباخوارى را در جامعه ترویج دهیم و با کلاه شرعى هایى بخواهیم مشکل ربا را حل کنیم. بنابراین روابط ناسالم و فاسد با هر پوششى که باشد آثار مخرب خود را خواهدگذاشت.

 

البته نباید عجله کرد و در فضاسازى منفى، حواشى بحث ازدواج موقت را بزرگ کرد. در حالى که تا مى آییم یک چیزى بگوییم، مى گویند این ترویج فساد است، این به هم زدن خانواده است و این که، دیگر کسى دنبال تشکیل خانواده نمى رود. تا این موضوع مطرح مى شود، مى گویند بچه هاى ناشى از ازدواج موقت چه مى شود؟ در صورتى که آن هم مقررات خاص خود را دارد.

 

آن ها به این واقعیت ها توجهى نمى کنند که هزار مسئله از مفاسد اجتماعى نظیر موج افزایش طلاق ها، بالارفتن سن ازدواج، افسردگى روحى جوانان و مشکلات اقتصادى برخى خانواده هاى بى سرپرست دامنگیر ماست.

 

من متوجه شدم در اطراف این مبحث، حواشى برجسته مى شود و به اصل قصه و نقاط کانونى و محورى آن کمتر توجه مى شود و دیگران مى خواهند با مقاصد مختلف به آن دامن بزنند که عده اى دنبال تخریب احکام شرعى، تحریک احساسات خانم   ها و ترویج فساد هستند.

 

طبیعى است که نباید خود را به دم تیغ ماجراجویى هاى رسانه اى بدهیم و سعى کرده ام در گفت وگوهاى کوتاه به این بحث نپردازم، چون به نحوى این مطلب از بین مى رفت و تلف مى شد و درحق این حکم دقیق الهى بى انصافى مى شد.

 

بنابراین در وهله نخست باید این مسئله و حکم الهى را خوب فهمید و از ابعاد مختلف به آن توجه کرد. اگر در آن حوزه و مجموعه  توانستیم خوب بهره بردارى کنیم، نتیجه اش را مى بینیم در غیر این صورت مطمئناً  آسیب خواهیم دید.

 

مقوله ازدواج و در حاشیه آن ازدواج موقت براى گروه هاى مبتلا که درصد کمى از جامعه را تشکیل مى دهند، به افزایش سلامت اجتماعى منجر و به دنبال آن استحکام خانواده حفظ مى شود، تمایل به تشکیل زندگى در جامعه افزایش پیدا مى کند، طلاق در جامعه کاهش و محبت و مودت در خانواده   ها افزایش مى یابد و به نوعى دفاع از حقوق زنان نیز هست. بنابراین باید به همه ابعاد تشکیل خانواده توجه کرد. البته این موارد در صورتى محقق خواهد شد که جلوى فساد را بگیرید. اگر فساد در جامعه ترویج شود، مطمئناً خانواده و بیش از همه زنان آسیب مى پذیرند. تردیدى نیست در جوامعى که فساد در آن رشد داشته، قشر آسیب پذیر زنان بوده اند نه مردان.

 

همانگونه که اشاره شد یکى از راهکارهاى پیشگیرى از فساد، ازدواج موقت است. اما در همان دایره تعریف شده اى که گفتم نه بى مغز و تحریف شده، نه لجام گسیخته و نه در دایره شهوترانى کنترل نشده و پوشش دادن براى یک سرى مفاسد و لجام گسیختگى ها. از این منظر که نگاه کنیم، خواهیم  دید آنچه که شارع حکیم تصویب کرده و تجویز فرموده، دقیقاً در جهت خیر و صلاح انسان   ها و تشکیل خانواده است.

 

اجازه بدهید بحث را تغییر دهیم. اخیراً انتقال پایتخت مطرح شد، چرا به دنبال این کار هستیم. آیا چنین چیزى متصور است و آیا مشکلى از «پایتخت بدون تهران» یا «تهران بدون پایتخت» یا حتى مشکلى از مشکلات کشور حل مى کند؟

 

قبلاً بحث انتقال پایتخت از تهران مطرح بوده است. همه کارشناسان معتقدند که تهران از حدود ??? سال پیش بهترین منطقه کشور با ظرفیت هاى خوب طبیعى بوده که به عنوان پایتخت انتخاب شده است.

 

مزیت هاى دیگر تهران از گذشته جغرافیاى سیاسى، پدافند غیر عامل، ذخایر زیرزمینى و دشت خوب است. با این حال تهران یک ظرفیت مشخص براى تأمین نیازها و معیشت مردم دارد. عبور از این مرز، فضا و عرصه را بر مردم تنگ خواهد کرد. من در این قسمت بحث مشهد را مثال مى زنم. شهر مشهد یکى از مناطق خوب کشور است که همواره دشت و آب و هواى خوبى دارد. اما الآن این شهر با جمعیت دو میلیون و ??? هزار نفرى با کمبود آب شرب مواجه است. اکنون براى تأمین آب دشت مشهد باید از سدهاى دیگر از جمله سد دوستى و از کشورهاى دیگر آب وارد کرد، برخى نیز اصفهان را براى پایتخت کشور مطرح کرده اند. امسال بارندگى در اصفهان کاهش داشته، به طورى که آب سرچشمه هاى زاینده رود کم شده است. براى کشت کشاورزان اصفهان اکنون با مشکل مواجه هستیم. حالا که جمعیت اصفهان و اطراف آن بیش از دو میلیون نفر است، اگر از این سقف بالاتر رود، با مشکل مواجه خواهیم شد.

 

پس مى بینیم که مرکزیت یافتن هر شهر مشکلاتى را به وجود مى آورد. مهاجرت هایى که تاکنون به خاطر اشتغال، تحصیل و درمان به شهرهاى بزرگ صورت گرفته است، به خاطر نظام ناهماهنگ اقتصادى کشور در گذشته بوده که در پى سوء مدیریت ها صورت گرفته است.

 

مى خواهیم بدانیم آیا با انتقال پایتخت از تهران مشکلات این کلانشهر حل مى شود یا نه؟

در این باره چند مسئله وجود دارد. اول این که به خود شهر تهران باید توجه کرد. اگر شهر تهران از مرحله فعلى عبور کند و جمعیت آن بیشتر شود، زندگى غیر قابل تحمل خواهد شد. به طور میانگین سالانه ??? تا ??? هزار خودرو وارد تهران مى شود. این مسئله مشکلات خاصى ایجاد کرده است. برخى معتقدند که باید جلو ورود خودرو به تهران گرفته شود، اما من مى گویم اگر ?? درصد مردم تهران خودرو دارند، نمى توان دیگران را از داشتن آن محروم کرد. از طرفى اگر بقیه خانواده ها نیز خودرو داشته باشند، مشکلات بیشتر مى شود، چرا که آلودگى هوا و ترافیک در تهران وجود دارد.

 

پس خود شهروندان تهرانى نیز باید به فکر چاره باشند. یکى از راه هاى پیش رو، آن است که مراکز ادارى، پادگان ها، دانشگاه ها و مانند آن، به خارج از تهران منتقل شود، ولى عملاً چون مرکز حکومتى اینجاست، این مراکز جزو حواشى حکومت اند و به راحتى تخلیه نمى کنند. به علت مرکزیت تهران بار سنگینى را به این شهر تحمیل مى کنیم. شهر تهران حداکثر ? میلیون نفر جمعیت مى تواند تحمل کند. قدم اول آن است که افزایش جمعیت تهران را متوقف کنیم. اگر بتوانیم محل مناسبى براى پایتخت پیدا کنیم، جلو توسعه نامناسب تهران را خواهیم گرفت.

 

نکته دیگر آن است که بیشتر مردم با نهادها و سازمان هاى اصلى کشور سر و کار دارند، بنابراین ما هم یک بار سنگین به شهروندان تهرانى تحمیل مى کنیم و هم بار سنگین دیگرى به همه هموطنان.

 

اگر فردى بخواهد مشکل خود را در تهران حل کند، براى یک مسافرت کوتاه کلى هزینه روى دوش وى خواهد گذاشت. مثلاً اگر بگوییم که مشکل خود را در اصفهان یا یک شهر دیگر حل کند، به این مشکلات دامن نخواهیم زد.

 

انتقال پایتخت ?? سال پیش هم در دبیرخانه شوراى عالى امنیت ملى با حضور چند تن از وزرا در جلسات متعدد مطرح بود. در جلسه اى عنوان شد که اگر مثلاً این مقدار پول خرج سازندگى تهران شود، نیاز نیست که جاى دیگر خرج کنید و پایتخت بسازیم، چون مشکلات تهران حل مى شود، اما متأسفانه چندین برابر آن پول در تهران خرج شد و تهران مشکلات بیشترى پیدا کرد، چرا که هر چه پول در تهران بیشتر هزینه شود، مشکلات آن بیشتر مى شود.

 

?? ، سال رکوردشکنى دولت بود

 

اگر مى خواهیم تئورى بدهیم که تهران خوب بماند، یک راه آن هم این است که به این کلانشهر هیچ امکاناتى ندهیم و به عوض آن، جاى جاى کشور را بسازیم و جاذبه در تهران ایجاد نکنیم، اما آیا ساکنان تهران چنین اجازه اى به ما مى دهند؟!

 

آیا شما خبرنگاران چنین اجازه اى مى دهید؟! شما خبرنگاران بیچاره کردید تهران را!؟ به خاطر آن که شما ساکن تهران هستید و دغدغه شما تهران است. خبرنگاران دغدغه شهرستان و روستاها را ندارند. خبرنگاران باید همراه ما به روستاها و شهرستان ها سفر کنند، نه این که فقط مسائل و مشکلات تهران را مطرح کنند. انتقادات بسیارى درباره مترو تهران و ساخت آن مطرح مى شود، درحالى که برخى کوچه هاى شهرستان ها و روستاها آسفالت ندارد.

 

در بودجه سهم تهران و سهم شهرستان ها مشخص است. در تهران چون مشکلات زیاد است، ضریب ?‎/? مى دهیم، به همه کشور ضریب یک. این عدالت نیست. شما اجازه نمى دهید این اتفاق بیفتد.

 

شوراى شهر تهران نیز اجازه نمى دهد. مدیریت شهرى تهران اجازه نمى دهد. شهردارى تهران فکر مى کند که همه بودجه کشور باید در تهران خرج شود. این طورى نمى شود کشور را اداره کرد. بسیارى از نمایندگان ما وقتى در تهران ساکن مى شوند، دغدغه تهران براى آنها بیشتر از شهرستان متبوعشان است.

 

شما همه را متهم مى کنید!

 

من هم به نمایندگان و هم به خبرنگاران به این خاطر که مطالباتشان را از ما به عدالت درخواست نمى کنند، انتقاد جدى دارم. من بشدت به توسعه شهرى به ویژه در تهران اعتقاد دارم و بر این باورم که تهران نیاز به کمک دارد و باید به مترو و شبکه هاى حمل و نقل آن کمک کرد، اما باید این مسائل به طور متوازن باشد، اگر به طور متوازن به این مسئله فکر نکنیم به تهران ظلم کرده ایم و تهران ? میلیونى در یک چشم بهم زدن ?? میلیونى مى شود.

 

نباید تصور کرد که اگر پارک ها، شبکه هاى حمل و نقل و بزرگراه ها را در تهران خوب توسعه دهیم، کمک به آن کرده ایم، بنابراین اگر بتوانیم جاى خوب و مناسبى براى پایتخت شدن پیدا کنیم و اجازه ندهیم آنجا مثل تهران شود، یعنى آنجا تبدیل به قطب اقتصادى کشور نشود و هرکس که به دنبال پول است به این منطقه سفر نکند، آنجا را پایتخت قرار مى دهیم.

 

نباید به خاطر این که عده اى مى خواهند در بهترین دانشگاه ها باشند، به تهران سفر کنند، بلکه باید در مناطق مختلف کشور دانشگاه هاى مطلوب داشته باشیم. بهترین بیمارستان هاى ما باید در کل کشور توزیع شود. این منطق را دولت نهم بشدت ترویج مى کند و کارهاى بسیارى انجام داده  است. البته اگر پایتخت از تهران منتقل شد نباید تصویر حذف تهران از منطقه در ذهن مردم نقش ببندد. تهران به عنوان بزرگترین، پیشرفته ترین و ثروتمندترین شهر تا چشم اندازى که ما پیش بینى مى کنیم، باقى خواهد ماند. یعنى مسئله انتقال پایتخت دغدغه اى براى ساکنان تهران نخواهد بود. شهرى هم که به عنوان پایتخت انتخاب مى شود، مثل اصفهان، شیراز و مشهد هم نخواهد شد، بلکه یک مرکز سیاسى خواهد بود با مراکز دیپلماتیک که مراکز ادارى و کوچک خدماتى نیز خواهد داشت، تا هرکس با پایتخت کار دارد براحتى به آن دسترسى داشته باشد و مشکلات خود را حل کند. ما اکنون این تئورى را دنبال مى کنیم و این تئورى قابل دفاع است.

 

آیا گزینه هایى وجود دارد؟

 

هنوز جایى مورد نظر نیست.

 

آمارهای ما مثبت است

لینک گزارش:http://www.rajanews.com/News/?25855

  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    الامام ابو عبد الله جعفر ابن محمد الصادق(علیهم السلام): یوم النیروز هو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا اهل البیت _  نوروز (حقیقی) روزی است که قائم ما اهل البیت در ان ظهور می کند . بحار ج52 ص 276_اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعنا من انصاره

    سالی همراه با عزت وسعادت وسر بلندی ر برایتان آرزو مندیم

     

    سلام دوستان امیدوارم سال جدید سال پر از خیر و خوبی و نیکی و سعادت و سلامت و ایمان برای همه شما و خانواده های محترم و همه هموطنانمون در هر کجا که هستند  و همه مومنین باشد انشاء الله .بیایید بدیهایمان رافراموش کنیم و با خوبی و خاطراهای شیرین سال جدید را اغاز  کنیم و با خدای خوب پیمان ببندیم که  خدایا روز از نو روزی از نو و یک زندگی جدید و خدایی را اغاز کنیم . موفق باشید و تا سال دیگه خدا نگهدار_اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    خاطراتی منتشر نشده از یادگار امام(ره)

    خبرگزاری فارس: حاج سید احمد آقا نه تنها در برابر ترفند‌ها و تهدید‌های مقامات ساواک و دیگر سردمداران رژیم شاه ایستادگی می‌کرد و تسلیم نمی شد بلکه با هشیاری و با به کار بستن اصول پنهان‌کاری و تاکتیک‌های ریز و دقیق مبارزات زیرزمینی هرگز به دشمن رخصت نمی‌داد که بتواند از فعالیت‌های سیاسی او سرنخی به دست آورد و اطلاعاتی کسب کند.

    در گذشت ناگهانی و نابهنگام یادگار حضرت امام (س) جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی(ره) در واپسین روزهای سال 1373 از دردناک‌ترین ، جانسوز‌ترین و غمبارترین رویدادها برای ملت ایران پس از عروج ملکوتی حضرت امام بود که از ابعاد گوناگون آسیب‌های سنگینی به همراه داشت؛ زیرا که تنها یادگار امام از میان ما رفت و با از دست رفتن او که سرمایه گران‌بهایی برای آینده انقلاب اسلامی به شمار می‌رفت، چراغ پرفروغ امید امت، دستخوش تندبادی توفان‌بار قرار گرفت. او گنجینه رازهای ناگفته امام بود و اطلاعات ژرف و گسترده‌ای از جریان‌های پشت پرده داشت و درگذشت او ضربه‌های جبران‌ناپذیری بر تاریخ انقلاب اسلامی وارد کرد.

    فقید سعید ، حاج سید‌احمد خمینی در 24 اسفند 1324 دیده به جهان گشود. در سال 1342 از دبیرستان حکیم نظامی قم در رشته طبیعی دیپلم گرفت. مدتی عضو باشگاه ورزشی شاهین در رشته فوتبال بود و در مسابقات فوتبال شرکت فعال داشت و برای انجام این مسابقه به شهرهای تهران، اراک، ساوه ، کاشان ، کرج و ... نیز مسافرت کرد و در این ورزش پرشور، در دوران خود توانست گوی سبقت از هماوردان خود برباید.
    در نوروز سال 1345 برای نخستین بار برای دیداری از امام ، به طور پنهانی به عراق رفت و در تاریخ 22/5/45 به ایران بازگشت و نیز در فروردین سال 1346 بار دیگر به طور مخفیانه به عراق سفر کرد و پس از چندی در تاریخ 8/4/1346 وارد ایران شد. ساواک شاه در هنگام وروداو به ایران در مرز خسروی او را دستگیر و در تاریخ 10/4/46 در زندان قزل قلعه بازداشت کرد. در گزارش ساواک اتهام او: «اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور و به علت اهمیت بزه و بیم تبانی» ذکر شده است!‌

    در پی اقدامات به عمل آمده از سوی برخی از مقامات بلندپایه روحانی مانند مرحوم آیت‌الله العظمی آقای سید محسن حکیم (ره) رژیم شاه او را در تاریخ 24/5/1346 آزاد کرد.

    روزنامه‌های کیهان و اطلاعات در تاریخ 23/5/1346 زیر عنوان: «بازداشت سید احمد مصطفوی فرزند آیت‌الله خمینی توسط مأمورین عراقی» ! نوشتند:

    «آقای سیداحمد مصطفوی فرزند آیت‌الله خمینی که به طور غیر مجاز به عراق سفر کرده بود همراه عده‌ای وسیله مأمورین عراقی دستگیر و در تاریخ 8/4/46 تحویل مأمورین مرزی ایران گردیده است. در تحقیقاتی که به عمل آمده روشن شده مشارالیه دوبار دیگر به طور قاچاق از مرز ایران گذشته و به عراق عزیمت نموده است».

    حاج سید احمد خمینی که در دامان مادری با فضیلت و آراسته و پدری عالم، عارف، با تقوا و وارسته پرورش یافته بود آنگاه که دوران دبستان و دبیرستان را به پایان برد و دیپلم طبیعی گرفت. با آنکه راه ورود دانشگاه به روی او باز بود و می‌توانست از دید دنیایی و عنوان به مدارج والایی برسد، از این موقعیت چشم پوشید و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و با آنکه در آن روز، حوزه‌های علمی، هیچگونه گیرایی ظاهری و جلوه دنیایی نداشتند و طلبگی با محرومیت، مهجوریت، ناداری و ... همراه بود به سلک روحانیت در آمد (1346) و دوره مقدمات ،سطح و خارج را در حوزه قم، در نزد اساتید بزرگی مانند آیت‌الله سلطانی ، آیت‌الله مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری و ... به پایان برد.

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8612250261

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    بر حسب استقبال دوستان بخش سوم مصاحبه مدیر پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی را  با خبر گزاری قرانی به حضورتان ارائه

    می نمایم

    سه‌شنبه ?? اسفند ????   ??:??    شماره‌ خبر : 229797

    امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی/ 24
    وبلاگ‌نویسان متخصص دینی مهم‌ترین حلقه امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی هستند

    گروه وبلاگ و IT: مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی، از بلاگران متخصص دینی به عنوان مهم‌ترین حلقه امر به معروف و نهی از منکر در جهان مجازی یاد کرد و نقش آنان را در صورت داشتن هدف مشخص و پشتوانه علمی و دینی لازم، برای ترویج مفاهیم دینی در این فضا پررنگ عنوان کرد.

    «علی کریمی»، مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در بخش دوم مصاحبه خود با اشاره به اینکه اینترنت ابزاری برای ارتقاء آگاهی‌های فرهنگی در جامعه و امر به معروف و نهی از منکر است، بر لزوم تولید محتوای دینی و قرآنی بر اساس ذائقه مخاطبان جوان این فضا و برنامه‌ریزی طولانی مدت توسط نهادهای ذیربط تأکید کرد.
    بخش دوم مصاحبه علی کریمی را اینجا بخوانید!

    بلاگر «فصل آگاهی» وبلاگ‌نویسان را مهم‌ترین حلقه سیکل فعال در فضای مجازی دانست و گفت: با عنایت به فراوانی و کمیت بلاگر در ایران(درحدود یک میلیون بلاگر فعال در عرصه نت داریم که از این تعداد سی درصد بلاگرهای دینی هستند) اصلی‌ترین نقش را در ترویج امر به معروف و نهی از منکر خواهند داشت.

     نظارت همگانی
    در جامعه مصطلح شده که امر به معروف و نهی از منکر، یک نظارت همگانی است ولی این بدان معنا نیست که همه مردم بدون شناخت کافی از کم و کیف آن و اطلاع دقیق از مفاهیم اسلامی به این امر همت گمارند

    وی ادامه داد: اگر کارها همان‌گونه که اشاره شد با برنامه و منظم پیش برود و حمایت جدی از وبلاگ‌نویسان شود، عملیاتی کردن فریضه امربه معروف و نهی از منکر را به خوبی انجام خواهند داد مشروط بر اینکه انگیزه لازم در آنان برای پرداختن به این امر ایجاد شود.

    این فعال رسانه‌ای افزود: ولی مهمترین مشکل بلاگرها ذائقه مخاطبان است که تمایل کمتری به مطالعه مقالات تحلیلی طولانی دارند و لازم است ابتدا برای این مشکل فکر اساسی شود، گرچه برای اثرگذاری بیشتر مقالات و آثار باید در قالب داستان و یادداشت‌های کوتاه ارائه شود ولی ماهیت مفاهیم دینی به گونه‌ای است که همه گزاره‌ها و مؤلفه‌های آن را نمی‌توان در این قالب ریخت.

    کریمی در ادامه تصریح کرد: در جامعه مصطلح شده که امر به معروف و نهی از منکر، یک نظارت همگانی است ولی این بدان معنا نیست که همه مردم بدون شناخت کافی از کم و کیف آن و اطلاع دقیق از مفاهیم اسلامی به این امر همت گمارند.

    اجرای امر به معروف و نهی از منکر متخصصان اهل این فن را می‌طلبد

    وی تأکید کرد: این فریضه آمران و ناهیان متخصص و اهل مطالعه را می‌طلبد که شناخت کافی از اسلام و اعتقادات دینی داشته باشند تا مخاطبان را به خوبی هدایت کنند.

    مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی ادامه داد: علاوه بر اینکه چندسالی است گروه‌هایی با استفاده از امکانات وبلاگستان تشکیک در اصول و فروع دین را ترویج می‌کنند و پاسخ به شبهات هم تخصص می‌خواهد که بخش دیگری از کار بلاگرها پرداختن به این زاویه است.

    این محقق فضای مجازی در یک نگاه جامع بلاگرها را به دسته‌های متعددی تقسیم و اظهار کرد: «گروه بی‌هدف» کسانی هستند که برای تفریح و پر کردن اوقات فراغت خود اقدام به ایجاد وبلاگ می‌کنند. این گروه به دنبال اشاعه فرهنگ خودی نیستند و در برابر هجوم فرهنگ بیگانه هم حساسیت به خرج نمی‌دهند.

    وی ادامه داد: این نوع بلاگرها به‌طور منظم به‌روز رسانی نمی‌کنند و در واقع فعالیت آنها هدفمند نیست.

    این بلاگر «گروه مستعد» را دومین دسته از انواع بلاگران دانست و افزود: این گروه برای شکوفایی استعدادهای سرخورده خود اقدام به ایجاد وبلاگ می‌کنند که این افراد به دنبال مطرح کردن خود هستند و از هر امکانی برای جلب توجه مخاطبان استفاده می‌کنند.

    کریمی در توضیح «گروه سرخورده» نیز تصریح کرد: دسته‌ای دیگر کسانی هستند که در محیط خانواده و اجتماع توجه کافی به آنها نشده، بنابراین از فضای مجازی برای انتقام گرفتن از اجتماع استفاده می‌کنند. این دسته با همه سر دعوا دارند و به هر چیزی می‌تازند بدون اینکه از ماهیت آن خبر داشته باشند.

     مقابله با اسلام
    تعدادی از بلاگرها به مقابله با فرهنگ اسلامی برخواسته‌اند، اینان چون هدفمند فعالیت دارند گاهی خود را در قالب و هیئت وبلاگ‌نویسان دینی جای می‌دهند و با استفاده از این عنوان و اعتمادی که مخاطبان به بلاگرهای دینی دارند اهداف خود را دنبال می‌کنند

    وی در ادامه به «گروه اقتصاد محور» اشاره کرد و گفت: اینها کسانی هستند که از فضای مجازی برای کسب و تجارت استفاده می‌کنند و سود مالی مهم‌ترین محرک آنها است.

    مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی «گروه مسئولیت محور» را یکی دیگر از انواع بلاگران فعال در فضای مجازی برشمرد و افزود: افراد متعلق به این گروه با احساس مسئولیت وارد این عرصه شده‌اند و دغدغه فرهنگ اسلامی و حفظ و حراست از ارزش‌های اسلامی آنان را وادار به فعالیت می‌کند.

    وی ادامه داد: این گروه چون پشتوانه کافی برای ادامه کار ندارند پس از مدتی فعالیتشان کم شده و یا وبلاگ را تعطیل می‌کنند.

    این پژوهشگر در فضای مجازی «گروه خواص» را آخرین دسته وبلاگ‌نویسان فعال خواند و عنوان کرد: مهم‌ترین گروه کسانی هستند که با هدف و برنامه وارد فضای مجازی شده‌اند خود این گروه را می‌توان به چند زیرگروه تقسیم کرد.

    وی ادامه داد: تعدادی از بلاگرها به مقابله با فرهنگ اسلامی برخواسته‌اند، اینان چون هدفمند فعالیت دارند گاهی خود را در قالب و هیئت وبلاگ‌نویسان دینی جای می‌دهند و با استفاده از این عنوان و اعتمادی که مخاطبان به بلاگرهای دینی دارند اهداف خود را دنبال می‌کنند.

    باید انگیزه کافی برای وارد شدن بلاگران سیاسی به عرصه فرهنگی ایجاد شود

    او افزود: این افراد کسانی هستند که با زیرکی شبهاتی را به اصول مسلم دین وارد می‌کنند و در واقع هدفشان ایجاد تفرقه و دشمنی بین اقوام مختلف کشور است. به‌طور معمول اینان از جانب سایت‌های خارجی حمایت و تغذیه می‌شوند.

    کریمی در ادامه یادآور شد: عده‌ای از بلاگرهای این گروه کسانی هستند که وابستگی حزبی و جناحی داشته و یا هوادار یکی از جناح‌های مطرح کشور هستند که هم تحت لوای الفاظ و القاب دینی تلاش می‌کنند تا مخاطبان خود را به سوی اهداف و برنامه‌های حزب و جناحشان سوق دهند. دیدگاه این افرد به وبلاگ ابزاری است و تا آنجا پیش می‌روند که منافعشان ایجاب می‌کند.

     درایت
    بیشتر بلاگرانی که با درایت و هدفمندی فعالیت دارند، در حوزه سیاست قلم می‌زنند ولی همان‌گونه که اشاره شد اگر انگیزه کافی در آنها برای فعالیت‌های فرهنگی ایجاد شود می‌توانند در عرصه فرهنگ هم مانند حوزه سیاست اثرگذار باشند

    این کارشناس فضای مجازی ادامه داد: عده‌ای دیگر هم هستند که هم تعهد و هم بنیه علمی کافی برای فعالیت دارند و از نظر کمیت در اقلیت هستند، ولی به جهت اثرگذاری از دیگر گروه‌ها مؤثرتر عمل می‌کنند.

    وی تصریح کرد: این اشخاص اینترنت را عرصه‌ای برای ترویج ارزش‌های ناب محمدی(ص) می‌پندارند و با مطالعه و پژوهش و مخاطب‌شناسی آثار ماندگار و اثرگذار تولید و عرضه می‌کنند.

    بلاگر «فصل آگاهی» خاطرنشان شد: بیشتر بلاگرانی که با درایت و هدفمندی فعالیت دارند، در حوزه سیاست قلم می‌زنند ولی همان‌گونه که اشاره شد اگر انگیزه کافی در آنها برای فعالیت‌های فرهنگی ایجاد شود می‌توانند در عرصه فرهنگ هم مانند حوزه سیاست اثرگذار باشند.

    وی در پایان با اشاره به بلاگرانی که وقت زیادی را برای مطالعه منابع و همچنین آثار دیگران صرف می‌کنند، افزود: بنابراین آثاری که ارائه می‌دهند پرمحتوا و قابل توجه است و بهترین گروهی هستند که برای ترویج فریضه امر به معروف و نهی از منکر و تبدیل کردن آن به فرهنگ عمومی می‌توانند مؤثر واقع شوند.


    وبلاگ «فصل آگاهی» را اینجا ببینید!



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    دوشنبه ?? اسفند ????   ??:??    شماره‌ خبر : 225908
    امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی/ 22
    محتواهای دینی و قرآنی بر اساس ذائقه مخاطبان فضای مجازی تولید شود

    گروه وبلاگ و IT: مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی، با اشاره به اینکه اینترنت ابزاری برای ارتقاء آگاهی‌های فرهنگی در جامعه و امر به معروف و نهی از منکر است، بر لزوم تولید محتوای دینی و قرآنی بر اساس ذائقه مخاطبان جوان این فضا و برنامه‌ریزی طولانی مدت توسط نهادهای ذیربط تأکید کرد.

    «علی کریمی»، مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در بخش نخست مصاحبه خود امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه دارای کارکردی اجتماعی دانست و رمز ماندگاری این مفهوم را در جامعه مجازی تبدیل شدن آن به فرهنگ عمومی بیان کرد.
    بخش نخست مصاحبه علی کریمی را اینجا بخوانید!

    وی در ادامه سخنان خود به نقش وبلاگ‌نویسان در این جریان اشاره کرد و گفت: جنبش‌های وبلاگی که توسط وبلاگ‌نویسان راه می‌افتد نشان می‌دهد که وبلاگ‌نویسان توانایی پرداختن به موضوعات اجتماعی را دارند گرچه عموم این جنبش‌ها صبغه سیاسی داشته‌اند ولی متولیان و مشارکت‌کنندگان در آن وبلاگ‌های دینی هستند، بنابراین اگر با یک برنامه مدون این موضوع را به وبلاگستان تزریق کنیم مطمناً نتیجه مطلوب خواهیم گرفت.

    بلاگر «فصل آگاهی» در ادامه درباره مصادیق عملیاتی شدن امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی گفت: برای عملیاتی کردن امربه معروف و نهی از منکر در وبلاگستان باید برنامه داشته باشیم و لازمه برنامه‌ریزی هم اطلاعات و آمار دقیق و درست است. یعنی اینکه معضلات جامعه را بشناسیم، مخاطبان وبلاگستان را بشناسیم، وضعیت و میزان امکانات موجود باید در دستمان باشد و بر اساس نتایج آمار و اطلاعات برنامه‌ای بلند مدتی را تدوین کنیم که در آن نقش هریک از مبادی ذیربط مشخص و شفاف باشد .

    وی ادامه داد: در حال حاضر اکثریت وبلاگ‌نویسان قوی ما سیاسی‌نویس هستند چرا که ضرورت پرداختن به مسائل سیاسی برایشان مسجل شده و از طرفی جامعه مجازی از آن استقبال می‌کند و سایت‌هایی هم هستند که به انحاء مختلف وبلاگ‌نویسان را به آن سوی سوق می‌دهد، ضمناً منابع متعددی هم برای مراجعه و بهره‌مندی وبلاگ‌نویسان در دسترس است، درحالی که در امور فرهنگی هم از حیث منابع و هم تشویق و ترغیب با بی‌مهری مواجه هستیم.

     دکترین
    بعضی از وبلاگ‌نویسان فرهنگی‌نویس در مقاطعی به دلیل شناخت نسبی از معضلات جامعه توانسته‌اند موفق عمل کنند ولی زمانی این فعالیت‌ها نتیجه می‌دهد که فراگیر و با برنامه باشد، اینجاست که تدوین دکترین فرهنگی کشور ضرورت پیدا می‌کند

    این فعال رسانه‌ای افزود: در محرم سال 85 با همکاری تعدادی از وبلاگ‌نویسان مسابقه‌ای را با محوریت فرهنگ عاشورا و انتظار در سطح وبلاگستان برگزار کردیم، این مسابقه موجی را ایجاد کرد و وبلاگ‌نویسان را به سمت و سوی فرهنگ اسلامی سوق داد، گرچه این نقطه شروعی بود که می‌بایست ادامه داشته باشد ولی همین مسابقه نشان داد که اگر انگیزه لازم در وبلاگ‌نویسان ایجاد شود به موضوعاتی غیر سیاسی نیز تمایل داشته و بدان اهمیت می‌دهند.

    مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی در ادامه اظهار داشت: بعضی از وبلاگ‌نویسان فرهنگی‌نویس در مقاطعی به دلیل شناخت نسبی از معضلات جامعه توانسته‌اند موفق عمل کنند ولی زمانی این فعالیت‌ها نتیجه می‌دهد که فراگیر و با برنامه باشد، اینجاست که تدوین دکترین فرهنگی کشور ضرورت پیدا می‌کند.

    مصادیق عملیاتی شدن امر به معروف ونهی از منکر در فضای مجازی

    این پژوهشگر فضای مجازی احصاء معضلات و ناهنجاری‌های جامعه به‌صورت کمی(آمار) و دسته‌بندی آنها، برنامه‌ریزی برای از بین بردن ناهنجاری‌ها و ترویج هنجارهای اجتماعی مطابق با موازین اسلامی، مخاطب‌شناسی و دسته‌بندی مخاطبان وبلاگستان و تولید محتوا مطابق با این معضلات را با در نظر گرفتن ذائقه مخاطبان از موارد عملیاتی شدن این مفهوم عنوان کرد.

    کریمی ادامه داد: ایجاد سایت‌هایی به‌عنوان پشتیبان و حامی وبلاگ‌نویسان، شناسایی وبلاگ‌نویسانی که می‌تواند در این عرصه‌ها فعالیت کنند، حمایت جدی از آنان، هم از جهت منابع و هم معرفی در سطح عموم و تشویق و ترغیب مخاطبان به مطالعه مقالات تحقیقی، نیز از دیگر موارد مصادیق کاربردی شدن این مفهوم است.

    وی افزود: چرا که اکثر مخاطبان وبلاگ‌ها به دنبال اخبار و مطالب و یادداشت‌های روز هستند تا مطالب تحلیلی و پژوهشی. بنابراین این موضوع نیاز به برنامه‌ریزی دراز مدت دارد تا به‌مرور زمان ذائقه مخاطبان به این جهت سوق داده‌شود.

    بلاگر «فصل آگاهی» در نهایت اقدامات دیگری را مانند تهیه و انتشار گزارش از نحوه فعالیت وبلاگ‌نویسان دینی در پایگاهها، سایت‌ها، خبرگزاری‌ها و مخصوصاً سیمای جمهوری اسلامی و همچنین برگزاری مسابقات فرهنگی با محوریت ابعاد گوناگون امر به معروف و نهی از منکر در سطح دنیای مجازی و وبلاگستان به‌منظور جهت‌دهی به وبلاگ‌نویسان نام برد.

    کریمی خاطرنشان شد: آمار روبه رشد استفاده‌کنندگان از اینترنت عرصه جدیدی از فعالیت‌های فرهنگی را فرا روی نهادهای دینی گشوده‌است. اگر در گذشته اینترنت وسیله‌ای برای پرکردن اوقات فراغت بود ولی امروزه ابزاری در جهت ارتقاء آگاهی‌های عمومی، علمی و مخصوصاً فرهنگی جامعه است.

    وی افزود: بیشتر مخاطبان فضای نت را افراد 17 الی 25 ساله تشکیل می‌دهند که از همین تعداد، بخش اعظم آن را دانش‌آموزان و دانشجویان تشکیل می‌دهند، بنابراین حضور جدی نهادهای دینی به‌ویژه حوزه‌های علمیه و مراکز فرهنگی در این عرصه ضرورتی انکار‌ناپذیر است و هرچه دیرتر به آن پرداخته شود آسیبی که متوجه جامعه می‌شود بیشتر و زیان‌بارتر خواهد بود.

    این نویسنده در عرصه فرهنگی یادآور شد: مهم‌ترین نقشی که نهادهای دینی می‌توانند در فضای مجازی داشته باشند، تولید مواد و محتوای دینی براساس ذائقه مخاطبان است. همان‌گونه که به‌طور مثال درس ریاضی ابتدا با الفاظ و مفاهیم ساده به نوآموزان یاد داده می‌شود و در مقاطع بالاتر همان درس گسترش یافته و روش‌های یادگیری هم تغییر می‌یابد، لازم است مفاهیم و گزاره‌های دینی هم در حد اطلاعات مخاطبان و شرایط سنی آنان تدوین و در اختیارشان قرار گیرد.

    اگر نهادهای دینی در حوزه‌های اجرایی وارد شوند کارایی آنچنانی نخواهند داشت

    وی تأکید کرد: درواقع نهادهای دینی به‌عنوان لایه میانی بین برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران و مجریان(وبلاگ نویسان) عمل می‌کند. اگر نهادهای دینی در حوزه‌های اجرایی وارد شوند کارایی آنچنانی نخواهند داشت، ولی حمایت از مجریان(وبلاگ‌نویسان) با تولید منابع مورد نیاز آنان بهترین نقشی است که در این عرصه می‌توانند داشته‌باشند.

     استعداد
    استعدادهای فراوانی در فضای مجازی وجود دارد که بدون برنامه و براساس تکلیف‌مداری به‌صورت پراکنده و فردی فعالیت می‌کنند که یکی دیگر از وظایف نهادهای دینی شناسایی و سازماندهی این افراد می‌تواند باشد

    مدیر پایگاه وبلاگ‌نویسان ارزشی در ادامه گفت: استعدادهای فراوانی در فضای مجازی وجود دارد که بدون برنامه و براساس تکلیف‌مداری به‌صورت پراکنده و فردی فعالیت می‌کنند که یکی دیگر از وظایف نهادهای دینی شناسایی و سازماندهی این افراد می‌تواند باشد.

    وی نقش نهادهای دولتی اعم از دانشگاه‌ها و وزارتخانه‌های ذیربط از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به‌عنوان حامی و پشتیبان دوگروه بعدی یعنی نهادهای دینی و وبلاگ‌نویسان مؤثر خواند.

    کریمی افزود: احصاء ناهنجاری‌ها‌ی فرهنگی و اجتماعی و تهیه آمار کمی طوری که به استناد آن برنامه‌ریزی صورت پذیرد مهم‌ترین کاری است که دولت با عنایت به توانایی که دارد می‌تواند انجام دهد.

    این کارشناس ادامه داد: در مرحله بعد برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کلان و تعیین نقش هریک از بخش‌هایی که در ترویج و فرهنگ‌سازی امر و به معروف و نهی از منکر دخیل هستند. همچنین حمایت از نهادهای دینی و مراکز فرهنگی هم از جهت مالی و هم معنوی و به تبع آن حمایت از وبلاگنویسان از دیگر وظایف دولت است.

    وی ادامه داد: ارتباط مستمر و تنگاتنگ با نهادهای دینی فعال در عرصه فضای مجازی به‌منظور احصاء بازخورد سیاست‌ها و برنامه‌ها و بازنگری در برنامه‌های اجرایی که این مورد باید بصورت زنجیروار اجراء شود. کریمی در توضیح این مطلب افزود: احصاء ناهنجاری‌ها، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، تولید ابزار و امکانات، اجرا، احصاء بازخوردها، اصلاح سیاست‌ها و برنامه که به‌صورت منظم و بدون وقفه انجام می‌یابد تا فعالیت‌های مجموعه با موفقیت همراه شود.

    ادامه دارد...

     



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   121   122   123   124   125   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی