سفارش تبلیغ
صبا ویژن







مذاکرات هسته‌ای به نقاط حساسی رسیده است. در طی این سالهای  این مذاکرات فراز و نشیب‌های بسیاری را سپری کرده است. دولت یازدهم از همان ابتدای کار خود توان بسیاری را برای رفع مساله هسته‌ای ایران به کار برد و با انتقاد به روند مذاکرات در گذشته، به کارگیری روشهای ابتکاری جدید و لحنی تازه در مذاکره را تنها راه برون رفت از این مساله چندین ساله معرفی کرد. تلفن آقای روحانی با اوباما، ارتقا سطح مذاکره کنندگان به سطح وزرای خارجه، مذاکرات مستقیم متعدد با آمریکا، پیاده‌روی صلح‌جویانه یا جان کری، پیشنهاد حذف شعار مرگ بر امریکا، توقف بخش مهمی از فعالیتهای هسته‌ای، محرمانه نگه داشتن مذاکرات، گره زدن مذاکرات با انتخابات مجلس  و در آخر توافق ژنو از این دست اقدامات ابتکاری دولت یازدهم بود!

تیم فعلی مذاکره کننده در اوایل دهه هشتاد نیز ماموریت مذاکره پیرامون مساله هسته‌ای را به عهده داشت. روند مذاکرات آن زمان با روند امروزه تفاوت چندانی نکرده است و به نظر می‌رسد تیم مذاکره کننده بنا ندارد از تجربه یک دهه مذاکره بهره برده و عبرت بگیرد. تنها تفاوتی که امروز می‌توان به آن اشاره کرد این است که با مدیریت مقام معظم رهبری و فعالیت تیم مذاکره کننده اصولگرای قبل، ایران به مرحله‌ای از هسته‌ای شدن رسیده است که دیگر قدرتهای جهانی از حذف انرژی هسته‌ای در ایران سخن نمی‌گویند!

اما سخنان 19 بهمن امام خامنه‌ای نقطه عطفی در مذاکرات اخیر بود.

پیش از این در 29 دی ماه آقای ظریف پس از مسافرت نمادین با مترو در بین خبرنگاران از «توافق در 22 بهمن» خبر داده بود. شاید به این معنا که تیم مذاکره کننده قصد داشت موفقیت در توافق را انقلابی جدید در کشور بنامد!

اما امروز با گذشت چند روز از 22 بهمن خبری از توافق و حتی کمترین اشاره‎ای هم از آن نیست! سوال اینجاست چه توافقی قرار بود انجام شود و چرا این توافق انجام نشد؟

به نظر می‌رسد سخنان امام خامنه‌ای در 19 بهمن می‌تواند گره از این پرسش باز کند. رهبری معظم انقلاب از همان ابتدای مذاکرات حمایتهای جدی از تیم مذاکره کننده داشتند و از مردم نیز خواستند با انصاف مساله هسته‌ای را زیر نظر داشته باشند.

ایشان در دیدار اخیر خود فرمودند: «من همین جا این را بگویم: اوّلا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکایی‌ها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است».  

این بیان ایشان به این معناست که ایشان با تعبیر «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مخالف است و هر توافقی را مجاز نمی داند. پیش از این خبری در مهرماه سال جاری منتشر که که وزیر امور خارجه از این تعبیراستفاده کرده است و چند روز بعد کمپینی متشکل از چند کارگردان مشهور با ا شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست.» راه اندازی شد. یکی از کارگردانان گفت این کمپین به سفارش وزارت خارجه تشکیل شده بود!  (خبرگزاری دانشجو، 23 مهر 1393، کدخبر 362606)

مورد دیگری که مقام معظم بر آن دست گذاشتند این مطلب بود که: «این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که «در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات»، این را هم بنده نمی‌پسندم؛ این را من نمی‌پسندم. با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس می‌کنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌درپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست» .

در آذر ماه امسال وزیر امور خارجه در دانشگاه علامه طباطبایی در مورد تمدید هفت ماهه توافق ژنو گفت: «توافق روی کلیات انجام شده است و برای جزییات نیاز به فرصت داشتیم»، چندی قبل نیز در نشست مونیخ ایشان به علاقه غربی‌ها به توافق بر روی کلیات خبر داد! به نظر می‌رسد با این بیانات مقام معظم رهبری نقشه راهی برای مذاکره کنندکان ترسیم شده باشد و در توافق اخیر فقط روی گزینه توافق کلی و جزیی باهم فکر کنند بعلاوه اینکه توافق به تعبیر رهبری باید شفاف و صریح باشد نه اینکه مانند توافق قبلی طرف ایرانی در ایران آن را به زانو در آمدن قدرتهای بزرگ در برابر ایران بداند و طرف مقابل از آن به عنوان شکست تعبیر کند!

اما این سخنان رهبری بار دیگر مسیر عزت و اقتدار ایران را در چارچوب حکمت و عزت و مصلحت نشان داد ایشان در ادامه همین بیانات به اقدامات طرف ایرانی برای توافق اشاره کردند و فرمودند:

«طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می‌توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده:

1-گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده،

2-تولید اورانیوم بیست درصد را ... متوقّف کردند، 

3-کارخانه‌ی اراک را ...، فعلا متوقّف کرده‌اند؛

4-فردو را ... فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند»

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    امروز در کنار میدان آزادی آقای رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی را دیدم. ابتدا با خنده و مهربانی تحویلم گرفت!

    خوشحال شدم که اینها برگشتند بین مردم.. هفت هشت نفری دورش بودند!

    ایشان یک مقاله در روزنامه  معطله «مردم امروز» نوشته بود در مورد رفراندومی که رییس جمهور مطرح کرده بود.. نظری داده بود به این نحو: «در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی درباره اصل نظام همه پرسی صورت گرفت و مردم درباره آن نظر خود را با قاطعیت مطرح کردند اما بسیاری از کسانی که در آن مقطع در همه پرسی شرکت کردند در حال حاضر در قید حیات نیستند و بسیاری دیگر که اکنون مطالبه همه پرسی را مطرح می کنند در سال 58 به دلیل نرسیدن به سن قانونی، حق شرکت در آن همه پرسی را نداشتند.» بعد با گزینش کلام امام در بهشت زهرای سال 57 تلویحا خواست اصل نظام را به رفراندم بگذاریم!

    امروز در قالب سوال از ایشان پرسیدم: «آقای منتجب نیا من مقاالات شما را می‌خوانم(هنوز مهربان است). به نظر شما حزبی که از آرای باطله کمتر رای آورده می‌تونه ادعای رفراندم کنه؟... بعد اشاره کرده به جمعیت و گفتم این رفراندم!!»

    ایشان در جواب به من عصبانی شد و گفت شما دوست شریعتمداری هستی و کیهان شما رو اجیر کرده بیایی فتنه کنی و اینجا رو به هم بریزی!

    من گفتم من فقط سوال دارم و من جز مردمم من به کیهان چی کار دارم؟ شما که خودت تو مجلس 90 هزار رای آوردی و مردم تهران در مجلس هشتم به شما رای ندادند و بعد هم در ریاست جمهوری 300 هزار رای داشتید نباید از رفراندم درباره انقلاب بگی!

    ایشان جواب داد اینها دروغ است بعد چون مرا گرفت و گفت تو طلبه‌ای بیا بهت درس بدم تا بفهمی! تو اصلا می‌دونی انفلاب را با کدام الف می‌نویسند؟ من 52 ساله تو انقلابم!! مردم نشون دادند به ارتجاع و تحجر رای نمی‌دهند!!

    من گفتم برای همین به آقای کروبی رای ندادند؟ کروبی این جوری بود؟

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    خبر انتشار مجوز به یک خواننده زن به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلفن همراه منتشر شد و برخی مدعی شدند برای اولین بار پس از انقلاب برای یک زن مجوز خوانندگی صادر شده است!

    اما با مرور تاریخ موسیقی مشخص می‌شود این فرد  پنجمین «اولین زن» خواننده پس از انقلاب است!

    پیش از ایشان در آبان سال 92 خبری از خوانندگی خانم «مهدیه محمدخانی» در تالار وحدت تهران به عناوان اولین خواننده زن پس از انقلاب معرفی شد!!

    قبل‌تر نیز خانم «ارکیده حاجی وندی» به عنوان اولین خواننده زن ایرانی پس از انقلاب ملقب شده بود!

    پیشتر از همه اینها نیز در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد خانمی با نام هنری «شیدا» همراه با همسر خود، آلبومی با مجوز وزارت ارشاد منتشر کرد و اولین خواننده زن پس از انقلاب لقب گرفت! که البته آخرین آلبوم آن‌ها به تشخیص وزارت ارشاد و به دلیل غالب بودن صدای زن ممنوع و جمع‌آوری شد.

    البته برخی دیگر با توجه به تیتراژ پایانی سریال مختار که لالایی توسط یک زن بود، خانم «صدیقه بحرانی« را اولین خواننده زن پس از انقلاب نامیدند! البته ممکن است تحقیقات بیشتر بر این تعداد بیفزاید! البته گروههای کر شامل زن و مرد بسیاری در کشور وجود دارند و همخوانی زنان و مردان امری شایع بوده است.

    اما امروز چه شده است که برای خانم «نوشین طافی»، پنجمین «اولین خواننده زن» این همه هیاهو به راه افتاده است؟ چرا برخی سعی در بزرگنمایی این خبر و دمیدن در بحث خوانندگی زنان دارند؟

    به نظر می‌رسد برخی قصد دارند با بزرگنمایی این ماجرا و تحریک عناصر متدین به انجام واکنشهای احساسی دست به مظلوم‌نمایی دیگری زده و افکار عمومی را از مسایل اصلی کشور باز دارند و به جای پاسخگویی به ضعفهای خود حاشیه سازی کنند!  جا دارد نیروهای متدین توجه کنند چنین کاری مسبوق به سابقه است و ترکیب صدای زن و مرد اگر صدای مرد غالب باشد یک امر قانونی بوده است و پیش از این نیز مجوز گرفته است.

    دوم اینکه برخی دیگر قصد دارند بدون توجه به اینکه این آلبوم با صدای ترکیبی خانوم طافی و آقای کرامتی انجام گرفته است  راه را برای خوانندگی تک نفره زنان باز کنند و قبح مساله را در افکار عمومی بشکنند به خصوص با توجه به سخن وزیر ارشاد که قبلا گفته بود «در مورد تک‌خوانی خانم‌ها اتفاق‌نظر و اجماعی در بین آقایان مراجع وجود ندارد. برخی از مراجع اعتقادشان این است که بحث درباره تک‌خوانی و جمع‌خوانی خانم‌ها نیست، بحث این است که صدای آن‌ها لهوی نباشد. برخی مراجع نظرشان این است که اگر مفسده‌انگیز نباشد مشکلی وجود ندارد».

    به هر حال بزرگنمایی و پرداختن وسیع به این خبر کمی مشکوک به نظر می رسد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    تنه سال 88 را باید فتنه پیچیده‌ای دانست که اگرچه عاملان فتنه با نظریه عجیب «داماد لرستان و پسر آذربایجان» سعی کردند دامنه فتنه‌گری خود را در شهرهای دیگر هم بگسترانند، اما آنچه مشاهده شد، اعتراضاتی بود که تنها در تهران نمود پیدا کرد که اوج آن در روزهای اواخر خرداد سال 88 بود که البته روزبه‌روز به افول گرایید.

    آرای آقای موسوی در شهر تهران حدود سیصد هزار رأی بیشتر از رئیس‌جمهور منتخب بود. ادعای دروغین تقلب در انتخابات که از ماه‌ها پیش از انتخابات از سوی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شد سبب گردید بخشی از حامیان موسوی در تهران به خیابان‌ها بیایند تا به‌اصطلاح، حق خود را مطالبه کنند، اما این ادعای دروغین در دیگر نقاط کشور با هیچ واکنشی از سوی مردم مواجه نشد و با وجود تبلیغات گسترده فتنه‌گران و شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب برای تشویق مردم به حضور اعتراض‌آمیز در خیابان‌ها، مردم دیگر استان‌ها تنها با نگرانی به نظاره وقایع پایتخت نشستند.

    رسانه‌های معاند نظام که معمولاً کوچک‌ترین اجتماعات و اعتصابات صنفی در ایران را با آب‌ و تاب فراوان منعکس می‌کنند، هیچ‌گاه نتوانستند در طول هشت ماه فتنه‌گری در کشور خبر قابل توجهی از اعتراضات مردم در غیر از شهر تهران را پوشش دهند!

    باوجود تلاش آشوب‌طلبان، مرز فتنه از بخش‌های محدودی از تهران هم فراتر نرفت. شعارهای ساختارشکنانه و ضدانقلابی و توحش و خرابکاری فتنه‌گران که ربطی به مسئله انتخابات نداشت، سبب می‌شد تا در اجتماعات بعدی تعداد افراد از دفعه گذشته کمتر شود. تاسوعا و عاشورای حسینی سال 88 اوج نقطه ‌امید فتنه‌گران و دشمنان بود تا به زعم خود با استفاده از حضور پررنگ مردم در عزاداری‌ها بتوانند با تکیه بر توپخانه‌های رسانه‌ای داخلی و خارجی مردم را به اعتراض و فریاد علیه نظام اسلامی در عاشورا فراخوانند. اما این بار هم در تهران آن‌گونه که دشمنان توقع داشتند، کسی با اینان همراه نشد و فقط جمعی از اراذل آشوبگر و عده‌ای از ورشکستگان سیاسی به خیابان آمدند که با حماقت در هتک‌حرمت این روز، این پروژه شکست خورد و مردم علیه حرمت‌شکنان به خروش آمدند.

    مردم بابصیرت برخی شهرها که تحرکات موذیانه فتنه‌گران در پایتخت را رصد می‌کردند، در اعتراض به هشت ماه فتنه‌گری و آشوب و اهانت به مقدسات آنان، در روزهای پس از عاشورا به خیابان‌ها آمدند. اما در روز نهم دی بسیاری از شهرها به‌ویژه تهران با حماسه‌ای فراگیر، تومار فتنه را در هم پیچیدند و اعتراضاتی که در ابتدا علیه فتنه‌گران از شهرهای رشت و تبریز به گوش رسید،

    در نهم دی ماه سال 1388 به سرتاسر ایران و در لوای حمایت از ولایت و نظامی اسلامی بلند شد. خروش میلیونی مردم ایران که هشت ماه پیش از آن در انتخاباتی با 85 درصد مشارکت ضمن حمایت از نظام و انقلاب، به پویش و سرزندگی کشور مهر تأیید زده بودند، نشان داد با رویارویی یک فتنه پیچیده که یک سر در داخل کشور و یک سر در خارج از این مرز و بوم دارد دست از حمایت از نظام دینی خود بر نمی‌دارند و تقریباً همان چهل میلیونی که در 22 خرداد 88 با آرای خود ابتدا به جمهوری اسلامی بله گفتند و سپس رأی خود را به صندوق انداختند، این بار با گام‌های خود به طرفداری از انقلاب اسلامی به میدان آمدند و از دشمنان ملت برائت کردند.

    در تهران نیز خیل عظیم چند میلیونی جمعیت در خیابان انقلاب و خیابان‌های اطراف نشان از این داشت که حتی برخی رأی‌دهندگان به سران فتنه نیز از فتنه‌گری او بیزارند و دیگر به ادعاهای دروغین‌شان وقعی نمی‌نهند. این‌گونه بود که فتنه‌ای که در تهران و البته با همدستی برخی کشورهای خارجی صورت گرفت، با جواب دندان‌شکن همه مردم ایران در نهم دی روبه‌رو و مضمحل شد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    از برکات مهم انقلابی اسلامی ایران توجه عمومی به قرآن و بازگشت این کتاب مقدس به بدنه جامعه است. به فرموده امام خامنه‌ای؛ «از وقتى‏که جمهورى اسلامى ایجاد شد، الحمدللّه جوانها و بچه‏ هاى ما شوق پیدا کردند و به سمت تلاوت رفتند. الآن شاید دهها هزار جوان در سنین کم هستند که بدون آنکه درس و کلاس مشخصى هم داشته باشند، تلاوت قرآن مى‏ کنند. همین نوارهاى اساتید را گوش کردند و به تدریج رشد نمودند و الآن به برکت همین کار، یک قشر و طبقه‏ ى خوبى به وجود آمدند که خودشان هم استادند؛ یعنى بدون آنکه کلاس و دوره‏یى دیده باشند، بتدریج با استماع و دقت و مطالعه‏ ى کتابهاى قرائت‏ استاد شدند. اگر ملتى بخواهد به قرآن عمل کند، قدم اولش آشنایى با همین الفاظ و ظواهر قرآن است. عامّه‏ى مردم باید با قرآن انس بگیرند. این انس، حرکت به سمت مفاهیم قرآن را تضمین مى‏ کند». (20/11/1368) ایشان در جایی دیگر می‌فرماید: «انقلاب، ما را وارد وادىِ آشنایى با قرآن‏ کرد. ما تازه وارد این وادى شده‏ایم. وقتى در کشورى، مثلًا بیست یا بیست و پنج میلیون جوان از زن و مرد هست، جا دارد که در میان این‏ها، اقلًّا یک دو، سه میلیون تالى قرآن، با آداب و شرایطش باشد؛ اقلًّا یک میلیون از این جوانان، حافظ کلام خدا باشند؛ تعداد معتدٌبهى از جوانان، عارف به معانى قرآن و قادر به فهم الفاظ و ظواهر قرآن باشند؛ تعداد معتدٌبهى، عالم به قرائات مختلف و نوافل قرائت‏ و زینتهاى تلاوت قرآن باشند و بدون استثنا، همه‏ى مردم در این کشور، قادر به روخوانى قرآن باشند. این، قاعده است. نمى‏شود قبول کرد، در کشورى که مردمش معتقد به اسلام هستند، احدى از آحاد مردم غیر از اطفال بسیار کوچک باشند که نتوانند قرآن را بخوانند؛ چه رسد به اینکه در نظامى، مردم بر پایه‏ى اسلام زندگى کنند» (19/ 01/ 1369)

    توجهات خاص رهبری به این مقوله تا حدی است که ایشان هر ساله در ابتدای ماه مبارک رمضان دیداری طولانی با فعالان و قاریان قرآنی دارند و وقت بسیاری را صرف استماع قرائت قاریان می‌کنند.

    با وجود پیشرفتهای چشمگیر و غیر قابل انکار کشور در حوزه قرآنی به نظر می‌رسد هنوز با آنچه مورد نظر رهبری است فاصله وجود دارد. گرچه نهادها و گروههای خودجوش مردمی در ترویج و گسترش فرهنگ و فعالیتهای قرآنی کوشش می‌کنند اما هنوز قرآن به عنوان یک مساله مهم و عمومی به خصوص در میان رسانه‌ها بدل نشده است. هنوز قهرمانان قرآنی و قاریان بین المللی مورد توجه رسانه‌ها نیستند و اصحاب رسانه‌ ترجیح می‌دهند بیشتر در مورد سیاست و فوتبال و سینما مطلب منتشر کنند.

    درگذشت استاد ابراهیم پورفرزیب (مولایی) به خوبی این نقیصه رسانه‌ای را آشکار کرد. اینک در ایام چهلمین روز در گذشت این استاد قرآنی قرار داریم که متاسفانه تشییع جنازه و مراسم ترحیم ایشان در رسانه‌ها -چه دیداری چه نوشتاری- بازتاب مناسبی نداشت. به گونه‌ای که خبر در گذشت ایشان در رسانه‌ها منعکس نشد از این رو تشییع پیکر ایشان شکوه در خور شان یک استاد قرآن را نداشت و در مراسمات ایشان از رسانه‌ها و حتی سیما خبری نبود! حتی شبکه قرآن سیما که رسالت اصلی‌اش پرداختن به موضوعات قرآنی است به خوبی دراین باره اقدامی نکرد!

    استاد مولایی از جانب مقام معظم رهبری لقب «اکبرالقرای ایران» را گرفته است و قریب 60 سال صدها شاگرد و قاری تربیت کرد. امام خامنه‌ای که همواره به مساله قرآن توجه دارد، پیام تسلیتی برای ایشان صادر نمودند و در آن پیام ایشان را «استاد مسلّم و برجسته تجوید و قرائت و مربّی اساتید قرآنی و نویسنده کتابهای مفید» خواندند اما با این حال پیام مقام معظم رهبری هم در بسیاری از رسانه‌ها انعکاس درخوری نیافت! و اگر این پیام نبود شاید هیچ یک از روزنامه‌ها و جراید نامی از این استاد قرآنی در صفحات خود درج نمی‌کردند!

    مقام معظم رهبری ده سال قبل هم در وصف استاد مولایی فرموده بود: «یک روز در کشور ما قرآن‌خوانی مهجور بود؛ گوشه‌ای در تهران یا در مشهد، کسی مثل آقای مولایی پیدا شود که عاشق قرآن باشد و زحمت بکشد و جلسه پشت جلسه برگزار کند، تا در طی سال‌های متمادی تعدادی شاگرد را تربیت کند؛ آن وقت‌ها این‌طوری بود؛ این افراد در غربت بودند و در معرض، در عَلم و جلوی چشم و در تلویزیون نبودند. قرآن در جامعه‌ ما در حکومت طاغوت محکوم بود. ما خدا را بر حکومت اسلامی و بر حاکمیت اسلام شکر می‌کنیم که امروز قرآن مایه‌‌ افتخار در کشور ماست و قرآن‌خوانی برای کشور ما مایه‌‌ آبروست؛ این از موهبت‌های اسلام است؛ این را نظام اسلامی به ما داد؛ این هدیه‌ الهی به ما بود که قرآن در زندگی، در جان، در روح و در زبان ما وارد شد» (26/6/1383)

    با این وجود استاد مولایی هیچ‌گاه چهره رسانه‌ها نشد و برای رسانه ها جذاب نبود تا بدانند اکبرالقرا کیست و چه می‌کند! در این چهل روز پس از درگذشت ایشان در روزنامه ها و سایتها، مصاحبه‌ای از شاگردان و گزارشی از حیات قرآنی این استاد قرآن منتشر نشده و هیچ ویژه نامه ای به چاپ نرسیده است.

    در بسیاری از مراکز و نهادها و سازمانها کانون قرآن و عترت فعالیت دارد و عجیب است در مراسم گرامی داشت اکبرالقرای ایران از این کانونها حضوری فعالی دیده نشد! در حالیکه مرسوم است در چنین مواردی نهادهای مرتبط حداقل یک پیام تسلیت صادر کنند! (به جز فراکسیون قرآن و عترت مجلس که پیام تسلیت صادر کرد و خانم افتخاری به عنوان رییس فراکسیون در مجلس تشییع حاضر شد از سایرین خبری نبود!)

    اگر قرار باشد جامعه اسلامی و قرآنی شود بایستی رسانه ها و نهادهای فرهنگساز در معرفی بزرگان قرآنی تلاش بیشتری کنند که اکرام آنان در واقع اکرام قرآن است چنانچه سیره اهل بیت نیز چنین بوده است که قاری و معلم قرآن را می ستودند.

    امروزه جوانان بسیاری از کشورمان در عرصه های بین المللی قرآنی مقامهای ممتاز کسب می‌کنند اما در اثر غفلت رسانه ها این افتخار آفرینان متواضع به جامعه معرفی نمی شوند.

     

    در گذشت استاد مولایی می‌تواند هشداری باشد تا رسانه ها بیشتر به مسایل معرفتی و دینی بپردازند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی