دین خدا کامل شد و ولیّ خدا در خانه خدا دیده به جهان گشود تا بار رسالت نبوی تمامی انبیاء الهی به سر منزل مقصود برسد، امامتِ دوازده خورشید و آینده انسان و تاریخ، به دست های یداللهی این نوزاد مبارک سپرده شد، تا در سایه عدالت و محبت بی دریغش جهان به آرامش برسد، راه راست نمایان و حُبِ علی علیه السلام سر آغاز همه خوبی ها شد.
نقطه عطفی در تاریخ بشریت بوجود آمده بود، نوزادی که در نسل ابراهیم خلیل(ع) ریشه دارد در خانه کعبه متولد شده تا دنیای کهنه را از دنیای جدیدش جدا کند، جهان به لحظه حساس تاریخ خود رسیده است، مردی برگزیده از طرف خداوند لازم بود تا قرآن را در وجود خویش تجسم دهد، و عدالت را در همان سطحی که خدا خواسته در وجود خویش متجلی کند، تا این صلاحیت و شایستگی را داشته باشد که بگوید من قران ناطقم.
خداوند همانگونه که دریا را بر موسی(ع) شکافت و همانگونه که به حضرت مریم(س) فرمان داد تا از خانه خدا از بیت المقدس خارج شود تا تولد حضرت مسیح(ع) معجزه اى بزرگ باشد، فاطمه بنت اسد(س) را به درون خانه خود فرا خواند تا این تحول را جاودان سازد.
یا فاطمه بنت اسد(س) هم اکنون کعبه از شوق حضور طفل تو سینه خواهد شکافت تا عظمتِ کودک تو را تحویل آفرینش دهد، عظمت کودک تو آسمان ها را به زانو در خواهد آورد، چرا که او کامل کننده دین احمد و سنگ صبور محمد(ص) است، کسی که بیابان های خشکِ ظلم و تبعیض را به سر سبزترین باغ های عدالت پیوند خواهد زد.
به یک باره سنگ های خارای دیوارهای بیت العتیق کعبه از شوق حضور نوزاد آغوش گشودند، دیوارهای خانه کعبه که مرکز عالم و کانون سکون زمین است با لبخندی لب باز کردند و نام علی (ع) را همچون کلامی مقدس بر زبان آوردند، فاطمه بنت اسد(س) به درون خانه خدا فراخوانده شد تا زیباترین تولد تاریخ بشریت، به نام مبارک حضرت على علیه السلام ثبت شود، کسی که سرفراز ترین قله معرفت است و به مریدانش می آموخت رفعت یک انسان در آزادگی اوست.
و ای مولای ما، تو به دنیا آمدی از خانه ای که صاحبش، تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید، گویا صاحب این خانه، بیش از همه با تو نرد عشق می باخت که آغاز ماجرایت را از قلب خانه خویش رقم زد.
خوش آمدی ای نطق بلیغ توحید، نگاه کن که احمد چگونه دلگرمِ آمدن توست، چگونه لبخند شکر بر لبان مبارکش نشسته است و ذوالفقار، بی تاب رخسار تو، به آتیه ای می اندیشد که چون عصای موسی، در دستان قهرمان تو اعجاز کند و اسطوره بیافریند، تا خروش رعد آسای ذوالفقارت در بدر و اُحُد حماسه بسراید، در خندق تمامی اسلام در برابر تمامی کفر بایستد و در فتح خیبر آسمان و زمین را به تحسین وادارد.
ای مرد روزهای سخت در راه، حضرت موسی(ع) هارون را داشت و باز در غربت بود، ای یاور رسول خاتم، حضرت محمد(ص) اما تو را داشت که بت های کفر را به خاک نابودی می کشاند، محمد(ص) تو را داشت که کعبه را از هر چه لات و عزی بود می تکاند و پرچم توحید را بر بامش برمی افراشت، ، موسی(ع) اگر تو را داشت سامری قبیله اش را فریب نمی داد و بنی اسرائیل را گوساله ای زرین از خود بی خود نمی کرد.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط :بهمن یار::نظرات دیگران [ نظر]