بریدن سر حزب الله بدون درد و خون ریزی
وقتی دادگاه کیهان و جوان به شکایت سران فتنه و شیرین عبادی تشکیل شد، صدای کسی در نیامد. چون قوه قضائیه می خواهد عدالت علوی را در جمهوری اسلامی به رخ بکشد!
وقتی فرمانده بسیج دانشجویی امیر کبیر، محمد یلماز عزیز را به جرم نوشتن یک بیانیه در اعتراض به مرخصی حسین مرعشی برای روزهای خوش تعطیلات نوروزی احضار کردند، صدای کسی در نیامد، قوه قضائیه می خواهد شانش و هیمنه اش حفظ شود!
وقتی ده ها شهدای نیروی انتظامی، بسیج و سپاه در مبارزه با فتنه سیاه، منافقان رسوا و دوستان صامتِ نامرد، از همان روز اول در کوچه پس کوچه های زندگی به فراموشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شد، کسی اعتراض نکرد، چون نباید باعث ناراحتی و تجری بدنه معترض مردمی ... شویم!
وقتی مسببان اصلی فتنه دستگیر و یا حتی به دادگاه احضار نمی شوند، محاکمه که بماند، جز چند نفر معدودی اعتراض نمی کنند، چون احتمالا نظر مقام معظم رهبری غیر از آن چیزی است که در سخنرانی ها می فرماید و یا اینکه معترضان تحریک شده از ناحیه دفتر رئیس جمهور هستند!
وقتی وبلاگ ها و بلاگرهای حزب اللهی و کمربسته جمهوری اسلامی در مقابله فتنه کثیف یاران سابق، به جرم های نامشخص، فیلتر، حذف و مسدود می شوند، کسی اعتراضی نمی کند، حتما صلاح کار خویش خسروان می دانند.
وقتی فریب خورده ها و سربازان گمراه میدانی و خیابانی فتنه استوانه های انقلاب در زندان تلف می شوند، باید نام شهید برگیرند و خانواده های شهدای فتنه برای تقدیم شکایت شان از بانیان دروغ و توهم از این دادگاه به آن دادگاه حواله شوند، کسی اعتراض نمی کند، لابد مصلحتی در کار است.
وقتی آیت الله کعبی و دکتر الهام دو حقوق دان شجاع و غیور و مدافع ولایت در شورای نگهبان ، دیگر از سوی قاضی القضات به عنوان حقوق دان انتخاب نمی شوند، کسی اعتراضی نمی کند، قوه قضائیه تازه کار است باید به او فرصت داده شود.
وقتی رئیس جمهور و رئیس دفترش یک سال، با استدلال های سیاه و رفتار پلشت، هم دل آنها را بسوزانند هم جگرشان را ، باید به درستی مسائل را اصلی و فرعی کرد و دم برنیاورد. (دل مان می سوزد که عزیز دلمان این گونه یابو برش داشته است و جگرمان می سوزد بس که از دشمن نیش و کنایه می خوریم.)
وقتی برنامه دیروز امروز فردا را تعطیل می کنند، کسی اعتراض نمی کند، چون رهبری فرموده اند کرسی های آزاد اندیشی باید در محافل خاص برگزار شود و رئیس محترم رسانه ملی تشخیص مصداق داده اند که این برنامه همان است!
وقایع این دوره آن قدر شگفت انگیز شده اند که دیگر نباید آنها را چند استثناء بدانیم، بلکه باید آن را خصوصیت زمانه جدید بر بشمریم، که قرار است سر حزب الله به نام حزب الله بریده شود و صدایی از کسی برنیاید. این عصر قرار است برای اثبات مظلومیت «قتل صبر» شویم. البته حزب الله سر و جان خویش را برای تیرهای بلا آماده کرده است.
اعتقاد ندارم همه توجیهات و دلایل سکوت و عدم اعتراض غلط هستند، حقیقت ماجرا این است که باید برای اثبات حقانیت حق به تمامه، مظلومیت نیز به تمامه رخ دهد.
این بار قرار است مظلومیت مضاعف باشد!
خیلی مرتبط: "دیروز، امروز، فردا" فدای یک تار موی عادل فردوسی پور!
مرتبط: کرسی های آزاد اندیشی هیچ ربطی به صدا و سیما ندارد!
نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]