سفارش تبلیغ
صبا ویژن







عجب و غرور»
90/2/20 11:0 ص

 

هوالمحبوب  

با سلام

دکتر عزیز رئیس جمهور محترم خیلی رک و صریح می گویم ما شما را بدون مشایی و باند وی دوست داریم هر چند حقیقت این است ،بعد از بازگشت از استراحت چند روزه اتان و بعد از اینکه دلهای ما را بخاطر شکستن یک دل بزرگتر شکستی خیلی محبتت در وجودمان کم رنگ شده اما هنوز فرصت داری جاتو توی دلهای بچه های جنگ باز کنی و کاری کنی که این کدورت هم از بین برود.

خواهش می کنم ما و مردم را نادان فرض نکن و سکوت ما در مقابل خیلی از جریانات را نفهمیدن و نادانی ما و زرنگی بعضی ها تعبیر نکن  حقیقت این است راز سکوت و نگاه پر از دردمون نشان از مصلحت سنجی ما بخاطر حفظ نظام و انقلاب و گوش دادن به فرامین رهبر عزیزمونه .

عجب و غرور بلای خانمانسوز

بزرگی می گفت عجب و غرور خیلی ها را توی این کشور زمین زد از بنی صدر گرفته تا منتظری و همه اونایی که راهشونو از ولایت و مردم جدا کردند و آنها که عجب و غرور وجودشان را تسخیر کرد سرنوشت مختومشان منفور شدن در تاریخ این انقلاب و مردم و ایران عزیز است . چون هنوز دوستتان داریم از شما می خواهیم مراقب باشید

ادبیات مذموم عدم پاسخگویی و لجبازی

آقای احمدی نژاد امروز ادبیات بسیار بدی در میان کارگزاران شما رواج پیدا کرده است که متاسفانه در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ مذموم است این ادبیات خارج از ارزشها و سفارشات مکرر رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی است امروز کارگزاران شما انتقادات و اعتراضات مردمی را کشک هم حساب نمی کنند انگار آنها دستور دارند گوشهایشان را بر روی انتقادات ببندند انگار هیچ خبری نیست هیچ چیزی نشنیده اند هیچ اتفاقی نیافتاده است نمونه بسیار زیادی وجود دارد که براحتی می توانید در سایتهای خبری ببینید اما دریغ از یک پاسخ  از طرف کارگزاران شما از جمله استانداران منصوب و ...... بسیاری دیگر ، باور بفرمایید این شیوه صحیح زمامداری نیست،  مگر قرار نبود کابینه شما 70 میلیونی باشد و پاسخگو ! اما امروز کابینه شما در تعداد اندکی که اتفاقا منفور خیلی ازاصولگرایان می باشند محدود شده است البته حساب وزرای شما از آن گروه اندک که اتفاقا بر منابع  و برنامه ریزیهای استراتژیک چمبره زده اند جداست .

در میان کارگزاران شما یعنی همان باند خبیث و منحرف،  لابی قدرت و چانه زنی برای مرعوب کردن مخالفان بشدت رواج دارد که با کمی تامل و تفکر و تحقیق در جای جای کشور دیده می شود.

آقای احمدی نژاد آغوش ملت همیشه بر روی مردی از جنس مردم باز باز است اما از جنس مردم ! کاری نکنید احساس کنیم شما دیگر از جنس مردم نیستید ما هنوز به شما امیدواریم و می دانیم ریشه شما از خانواده ای هست که ولایت مداری و مردمی بودن در خون و پوستشان هست اما دوستانه از شما می خواهیم بیایید راهتان را از این گروه خطرناک و منحرف جدا کنید .

باور بفرمایید شیطان در کمین شما بسیار بیشتر از امثال ماست شما می توانید شیطان را با همه قدرتش با تمسک به ذات احدیت شکست دهید و با اسثقاثه بدرگاه خدا شیاطین اطراف خود را بهتر شناخته و آنها را از اطراف خود دور کنید این اعتقاد ریشه در اعتقادات دینی ما دارد که شما در قالب شعار ما می توانیم آن را جهانی کرده اید ما هنوز زحمات شما را در ابعاد بین المللی و داخلی باور داریم اما شما برای ما مثل همه کارگزاران نظام جمهوری اسلامی یک سرباز و یک خدمتگذار محسوب می شوید که بار مسئولیت سنگین ریاست جمهوری بر اساس تکلیف مردم بر دوش شماست که مشروعیت این مقام از رای مردم و تنفیض ولایت فقیه گرفته شده است این را باور کنید و سعی کنید اسیر هوای نفس نشوید و ما نیز از خدا برای شما سلامتی و دوری از هوای نفس را خواستار می شویم و امیدواریم خدا شما را تا پایان این ماموریت کمک و در طول زندگیتان هدایتتان کند.آمین

من به عنوان یکی از دوستداران شما وظیفه خودم را انجام دادم حال خود می دانید

در آینده در خصوص لزوم تبدیل شدن وزارت اطلاعات به سازمان اطلاعات خواهم نوشت

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    بر اساس گزارش سایت دولت یار شب گذشته  بنقل از  یکی از منابع آگاه در هئیت دولت! و از قول رئیس جمهور اعلام گردید :  با صحبتهایی که با رهبر معظم انقلاب داشتد آقای مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نبوده و در جلسه هئیت دولت شرکت نخواهد کرد.

    بعد از این خبر مشکوک  و معنا دار این سوال برای همه علاقمندان به انقلاب اسلامی و خصوصا برای اصحاب رسانه مطرح شده است که موضوع  به این مهمی آیا نباید از مبادی رسمی به سمع و نظر مردم برسد آیا این همان روش منافقانه و تخریب بعضی از سایتهای مدعی طرفداری از دولت نیست که به با پول و حمایت بعضی از منحرفین در دولت سعی در ایجاد فضای تخریبی برعلیه همه  کسانی که منتقد و مخالف مشایی هستند شده اند.
    باید به آقای مشایی و منحرفینی که جبهه اصولگرایی را به انشقاق کشاندند گفت آیا ماندن در قدرت اینقدر برایتان ارزش دارد که تمام وزرا و مدیرانی که مخالف و منتقد جریان انحرافی در هئیت دولت هستند باید برکنار شوند

    و در یکی دیگر از سایتهایی که با پول منحرفین در دولت راه افتاده(محرمانه نیوز)مطلبی ناجوانمردانه خواندم که در آنجا مخالفین مشایی را اقتدارگرا نامیده بود و همانجا برایش نظری گذاشتم .

    آقای احمدی نژاد ما فقط پابرهنه ایم اقتدار گرا نیستیم

    نوشتم :

    سالهای قبل از انقلاب وقتی بر علیه رژیم ستم شاهی مبارزه می کردیم رژیم جنایتکار پهلوی بر ما ارتجاع سیاه نام نهاد وقتی انقلاب پیروز شد و ما بر علیه کمونیستها و منحرفین و التقاطیها مبارزه خود را شروع کردیم آنها ما را مرتجع و گروهی دیگر ما را فالانژیست و چماقدار خواندند و زمانی دیگر وقتی در مقابل عربده کشی های تجزیه طلبها در نقاط مختلف ایران قیام کردیم و پوزه همه یاران امریکا را بخاک مالیدیم و رئیس جمهور منحرف و ضدانقلابی بنی صدر و منافقین خلق را از کشور فراری دادیم مرتجع ، جنایتکار، و.... نام گرفتیم و وقتی در مقابل رژیم جنایتکار بعث عراق و حمله جنون آمیزش ایستادیم و با جان و مال از سر عشق به اسلام و کشورمان با آنها جنگیدیم دهها عنوان جنایتکارانه به ما دادند و وقتی جنگ تمام شد و هدف بعضی از منحرفین و اقازاده ها را در چپاول ملت را فهمیدیم و در مقابل حزب دولتی سازندگی ایستادیم بازهم بچه و نفهم و هزار عنوان دیگر به ما دادند و وقتی در مقابل انحرافات دولت اصلاحات ایستادیم و از ارزشهای دینی و انقلابی مردممان دفاع کردیم گروههای خودسر و لباس شخصی نام گرفتیم و وقتی از رای مردم  در مقابل آدمهای قدرت طلبی مثل موسوی و کروبی و خاتمی دفاع کردیم دیکتاتور و .... نامیدنمان و امروز بخاطر مخالفت با انحراف در دولت نهم و دهم و مخالفت با مردی که جبهه بزرگ اصولگرایی را دچار اختلاف کرده و خواستار عزل او و همه منحرفین دولتی هستیم که با رای خودمان و با مبارزات خودمان به بار نشسته، و آنها که بر بیت المال مسلمین پنجه افکنده اند با راه اندازی سایتهایی که عواملشان فقط قلم بدستانی هستند که برای پول می نویسند عنوان اقتدار گرا گرفته ایم اما حقیقت این است ما فقط آدمهای پابرهنه ای هستیم که از انقلابی که ثمره یاران و همرزمانمان هست دفاع می کنیم ما همان پابرهنه هایی هستیم همه جا در حمایت از انقلاب و امام و ولی فقیه امان حاضر بوده ایم در هئیتها در حسینیه ها سینه می زدیم از حسین می گفتیم و وقتی عاشورای انقلاب بپا شد در صف اول بودیم و وقتی یارانمان در خون غلتیدند از ما پیمان گرفتند در مقابل قدرتمندان و زورگویان و منحرفین سکوت نکنیم ما با خمینی پیمان بسته ایم با نهضت عاشورایی این ملت پیمان بسته ایم که سکوت نکنیم .

    ما فقط عده ای پابرهنه هستیم همانهایی که بعضی از آقا زاده ها ما را به چشم رعیت می دیدند و ما هم سیلی بر گوششان زدیم امروز هم  اجازه نمی دهیم امثال مشایی انقلاب را منحرفش کنند و به دکتر احمدی نژاد هم از اول گفته بودیم ما با کسی بجز برای  حفاظت از انقلاب  و پیروی از رهبری دست اخوت نداده ایم و هشدار می دهیم و  می گوییم کاری نکنید دست بیعتمان را از دولت دهم برداریم که مطمئن هستیم در این میان از همه بیشتر اقازاده های لندن نشین خوشحال خواهند شد پس آقای رئیس جمهور تا دیر نشده عوامل منحرف در دولت را اخراج و به دامن این مردم پابرهنه برگرد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

     

    هوالمحبوب

    اندر حکایات حملات مداحان تهرانی به مشایی و حمایتهای حداکثری رئیس جمهور از او

    از همان قدیم وقتی پای منبر مداحان خوب تهرانی می رفتم آرزو داشتم این مداحان در مقابل ستم و یا انحرافات یا بی عدالتی های اقتصادی وفساد و فحشاء  که توسط خیلی ها در جامعه رواج پیدا کرده افشاگری نمایند، در مقابل قدرتمندانی که نان دین می خوردند و فرزندانشان امروز خود را ارباب مردم می دانند،  اما به ندرت در سالهای دور این مواضع را از مداحان خوب می دیدم اما این روزها خوشبختانه یا متاسفانه بعضی از مداحان خوب تهرانی در حد و اندازه یک سیاستمدار البته با جسارتی که جایگاه مداحی اهل بیت  (ع) بدانها بخشیده  در جامعه حاضر شده و در کنار مراسمات مختلف سخنرانی کرده و متاسفانه بشدت برای مسئولین خط و نشان می کشند البته هوشیاری و حتی جسارت و شجاعتشان ستودنی است اما بنده اعتقاد دارم این نوع ادبیات که در مجالس این بزرگواران باب شده است خطرش برای نظام و ارزشهای دینی بیشتر از نگفتنش است

    با همه احترامی که برای آقای سعید حدادیان که بسیار هم دوستش دارم و تعدادی دیگر از دوستان قائلم باید بگویم از دید بنده این نوع ادبیات در خصوص رئیس جمهور و رئیس دفتر ایشان اصلا صحیح نمی باشد از دید ما روشنگری ها  باید براساس قانون و منطق و اخلاقیات باشد اگر ما به سمتی برویم که اخلاقیات و ادبیات دینی زیر سوال برود مصداق آن مثالی می شویم : که از هر دست بگیری از همان دست پس می گیری!

    متاسفانه مدتی است بر خلاف آموزه های دینی و اعتقادی ما بعضی افراد حتی شخصی، روحانی که در یکی از مساجد شهرک شهید محلاتی نماز بپا می دارد با ادبیاتی اینچنینی به آقای مشایی می تازد  این روش اصلا صحیح نیست در صورتی که ما با علم و بر اساس مستندات دینی و قانونی انحراف یک فرد را متوجه شدیم باید مستندات را به مردم ارائه داده و باید ادله خلاف و مشکل دار بودن افراد را  آن هم برای رضای خدا و جلوگیری از انحراف در مسیر انقلابمان به مردم بگوییم نه اینکه خود نیز از مسیر عدالت و اخلاق دور شده و با رفتار غیراخلاقی و با ادبیاتی متکبرانه و سخیف بر خلاف ارزش های دینی و اخلاقی،  جامعه را به واسطه کوبیدن یک فرد که از دید ما نیز دچار مشکل هست  به سمت و سوی بی اخلاقی و... پیش ببریم که در این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد ، باید توجه داشت  باشیم که همه ما  مدعی پیروی از اسلام ناب محمدی (ص) بوده  و خود را سرباز ولایت فقیه می دانیم.

    بنده نیز معتقدم وجود رحیم مشایی در هئیت دولت  توهین به جبهه بزرگ اصولگرایی و انقلابیون این سرزمین است بارها هم نوشتم ایشان لیاقت قدم زدن در خیابانهای پاستور را هم ندارد اما او را به اسم مگس صدا زدن و عنوانهای دیگر واقعا از انسانیت و روح تواضع انسانی بدور است .

    خطای رئیس جمهور

    از دید بنده هم رئیس جمهور هم دقیقا همان خطایی را مرتکب می شود که اقای هاشمی در حمایت بی چون چرا از فرزندانش مرتکب شد او به انتقاداتی که به فرزندانش می شد توجهی نمی کرد و تخلفات آنها را نادیده می گرفت و اگر نظام می خواست با آنها برخورد کند او برای حفظ  آنها حاضر بود نظام را هم با چالش مواجهه کند خوب امروز آقای احمدی نژاد عزیز و محترم نیز همین کار را در قبال بعضی از یارانش انجام می دهد اگر همه ملت منتقد یکی از یارانش باشند او با قدرت از او حمایت می کند اتفاقا برای از رو بردن مردم مرتب مسئولیتهای او را بیشتر وبیشتر هم می کند و حتی حاضر است جبهه بزرگ اصولگرایی متلاشی شود اما به دوست و یارش چیزی گفته نشود خوب واقعا چه تفاوتی بین هاشمی در حمایت از فرزندانش و یا حمایت خاتمی از وزرای متخلفش و یا موسوی در ایستادگی بر سر دروغ بزرگ تخلفش با این حمایتهای احمدی نزاد  از مشایی و بعضی از یاران دیگرش وجود دارد.

    بله اینها را می دانیم اما معتقدیم در مقابل هم اگر قرار می گیریم نباید متکبرانه برخورد کنیم نباید ناجوانمردانه مبارزه کنیم نباید ارزشهای دینی و اخلاقی را زیر پا بگذاریم و....

    خدایا از ما بگذر



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
    هوالمحبوب
    این داستان را در یکی از وبلاگهایی که در حاج رضا پرشین بلاگ لینک دادم خواندم واقعا متن زیبایی بود ، داستانی که همراه با اشک و دلی پر از اندوه خوانده شد داستانی که در بیشتر قسمتهایش رنگی از واقعیت دارد در بولتن هم لینک داده شد و اتفاقا مورد توجه بساری از مخاطبین قرار گرفت و این نشان می داد که چه اندازه کاربران اینترنتی به سرنوشت این عالم جلیل القدر توجه دارند امیدوارم هر چه زودتر چشم همه انقلابیون به جمال این مرد بزرگ روشن شود.

    به دنبال سقوط قذافی و پیش از آن که محل نگهداری رهبر ربوده شده شیعیان لبنان در لیبی توسط جاسوس های انگلیس و ایتالیا شناسایی شود با تلاش مجاهدان گمنام جبهه جهانی اسلام ، سید موسی صدر از زندان مخفی قذافی آزاد و به خاک پاک میهن خود پا نهاد .

    مراسم استقبال از او در فرودگاه امام خمینی باشکوه و دیدنی است . جمعیت قابل توجهی از مردم سراسر کشور از محوطه فرودگاه تا مرقد مطهر امام راحل به صف ایستاده و با در دست داشتن پرچم های ایران و حزب الله لبنان در انتظار ورود این بزرگ مرد تاریخ لحظه شماری می کنند . قرار است مراسم ویژه ای در کنار مرقد بنیان گذار انقلاب اسلامی برگزار شود .

    پیشاپیش استقبال کنندگان ، بسیاری از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی و خانواده امام موسی صدر نیز حضور دارند .

    بالاخره پرواز آزادی روی باند فرودگاه بر زمین می نشیند . شور و هیجان استقبال کنندگان و اشک شوق آنها به خصوص خانواده های شهدا و مفقود الاثرها مثال زدنی است . تعدادی از انقلابیون لیبی که در آزادی صدر نقش داشتند با صورت پوشیده در نقاب از هواپیما پیاده شده و فریاد الله اکبر و الموت لامریکا سر می دهند . . . .

    صدر به میان استقبال کنندگان می آید . با همه به گرمی برخورد می کند . سراغی از خانواده خود می گیرد . ناگهان با دیدن فردی که با اندکی فاصله از صف نخست ایستاده و اشک می ریزد سر جای خود میخکوب می شود . چروک های صورتش به لرزه می افتد . عینکش را تکانی می دهد و با هیجان به طرف او حرکت می کند . فریاد صدر بلند می شود : مصطفی  . . . مصطفی  . . .


    دوربین ها روی آن دو زوم می شود . اشک ها و گریه ها که تمام می شود آن فرد به امام توضیح می دهد که من برادر مصطفی هستم . او در جنگ با ارتش متجاوز عراق به شهادت رسیده است . خودش را معرفی می کند : مهدی چمران هستم .

    صدر دستی بر صورتش می کشد تا شاید ناراحتی خود را از شنیدن این خبر مخفی نگاه دارد . از همرزمان مصطفی در ایران می پرسد تا به سراغشان رفته و  . . . چمران نام سید علی خامنه ای را به زبان می آورد ؛ نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع که هم پای چمران با تشکیل گروه های چریکی به قلب دشمن می زد . صدر می پرسد : همین رهبر جمهوری اسلامی را می گویی ؟ و بعد ادامه می دهد : اساتید مشهد می گفتند که او جوان روشنفکر و آینده داری است  . . . مبارزان لیبی هم چه ارادتی نشان می دادند . . .


    امام کمی آرام می شود . از اوضاع جنوب می پرسد . می گوید : دلخوشی من به مصطفی بود . مهدی چمران می گوید :  از آن جا هم خبرهای خوشی می شنوید . فرزندان خمینی در لبنان گل کاشته اند . صدر تعجب می کند .

    -          به من گفته اند احمد آقا و آقا مصطفی هیچ کدام در قید حیات نیستند . چمران می گوید : اما سید حسن آن جاست .

    -          خدا را شکر پسر حاج احمد را می گویید ! چمران می گوید : منظورم سید حسن نصرالله است و مجبور است توضیح دهد که ما در ایران قرابت افراد را نه از نسبت قبیله ای که به سلوک شخصیتی و فکری می دانیم . کذّاب بودن امامزاده ای به نام جعفر و منّا اهل البیت بودن سلمان فارسی مثال خوبی است که به چمران کمک می کند تا رضایت خاطر را در چهره صدر مشاهده کند .


    امام نفسی بیرون می دهد و می گوید : گمان می کردم . بعضی از چهره های مطرح در انقلاب ایران لابد تا به حال پرچم اسلام را در کشورهای مختلف به اهتزاز درآورده اند .

    چمران اسم بعضی ها را بر زبان می آورد که همچنان پای کار ایستاده اند . بعضی ها شهید شده اند . بعضی ها کنار کشیده اند و  . . . صدر چند اسم را هنوز به خاطر دارد . می پرسد و چمران جواب می دهد . از این که بعضی از آنها توسط مردم طرد شده اند تعجب می کند . می گوید : مردم نباید کاری کنند که اسرلئیل و آمریکا خوشحال شوند . . .

    چمران مجبور است توضیح دهد که رسانه های اسرائیل و آمریکا از خوش رقصی های همان طرد شده ها چقدر به ذوق آمده و با واکنش مردم چه اندازه عصبانی شده اند . امام می پرسد : پس الان چه کسانی به رهبر کمک کرده و بار انقلاب را به دوش می کشند ؟ چمران تبسمی می کند : باز هم فرزندان خمینی ! صدر دیگر توجهی به اطراف ندارد . از چمران می خواهد بیشتر برایش توضیح دهد .

    چند دقیقه ای که می گذرد چمران احساس می کند حال صدر برای شنیدن بقیه مسائل مناسب نیست . سعی می کند از نفاق و دشمن شادکنی یاران انقلابی سابق دیگر چیزی نگوید . می خواهد سر بحث را عوض کند . می پرسد : شما قصد دارید در ایران بمانید یا نجف و بیروت را انتخاب می کنید . صدر به اقامت در ایران علاقه نشان می دهد . چمران دوباره می پرسد : قصد دارید در قم بمانید و رساله بدهید ؟

    صدر با حالی محزون سر تکان می دهد : نه !

    -          دوست دارید مسئولیتی را در جمهوری اسلامی به عهده بگیرید ؟

    -          نه !

    -          می خواهید به ارشاد مردم و تبلیغ بپردازید ؟

    -          نه !

    -          به نوشتن خاطرات خود از زندان های قذافی علاقه دارید ؟

    -          نه ! فقط دنبال جایی دنج می گردم !

    چمران یکّه می خورد . با نگرانی می پرسد : نکند شما هم قصد دارید گوشه انزوا اختیار کرده و کنار بکشید و . . .

    صدر آهی می کشد : دنبال گوشه ای دنج و خلوت می گردم . می خواهم تنها باشم و چند لحظه ای برای غربت اسلام و مظلومیت رهبرمان اشک بریزم . 

    منبع:وبلاگ اشک و آتش



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    سال 89 را در حالی به پایان رساندیم که بر اساس آموزه های دینی و انقلابی خدمت به مردم در هر شرایطی می بایست سرلوحه همه مجموعه های دولتی و غیر دولتی قرار می گرفت در این میان روزهای پایانی سال معیاری برای شناخت مجموعه ها و افرادی بود که می بایست با اجرای حداقل وظایف سازمانی در آخرین لحظات سال مشکلات مردم را برطرف و آنها را در شروع یک سال خوب همراهی  می کردند در این میان نقش مجموعه هایی از قوه قضاییه و نیروی انتظامی و مراکزی که مستقیما با مشکلات مردم سروکار دارند بسیار پررنگتر دیده می شود اما در کنار زحمات بی شائبه بسیاری از این مجموعه ها با توجه به دستور سازمانی و ساختار آن کسانی بودند که در لحظات پایانی سال دست بسیاری از مردم را در حنا گذاشته و دقیقا در دو سه روز پایانی سال یا در محل کارهایشان حاضر نشدند و یا در صورتی که  برای مدت کمی هم که حاضر شدند گره ای از مشکلات مردم باز نکردند و چه بسا مرتکب ظلمهایی شدند که در روز جزا جز به رضایت صاحب حق که همانا کسانی هستند که آنها وظیفه داشتند مشکلاتشان را برطرف کنند و می توانستند و نکردند از مجازات الهی گریزی ندارند .

    زندانیانی که می توانستند با فعالیت دقیق یک قاضی یا بازپرس یا حتی یک دادیار شب عید در کنار خانواده هایشان باشند یا حتی کسانی که خودروهایشان که بدلایل مختلف توقیف بود و تنها وسیله یک خانواده می شد با اجرای صحیح قانون در وقت قانونی از توقیف در بیایید و متاسفانه به خاطر کم کاری و عدم حضور بعضی از مسئولین مربوطه برای آنها سالی بی رنگ از بهار زندگی شاد آغاز شد و البته در این میان  نگارنده شاهد زحمات بی شائبه و در خور تقدیر بسیاری دیگر از این عزیزان در همین مجموعه های قضایی و انتظامی بوده است شاهد درایت قضاتی که با فعالیتی بیشتر با ازاد ساختن زندانیانی که واقعا ماندنشان در زندان منطقی نبود دل خانوادهای بسیاری را شاد کردند و یا مراکز مختلف نیروی انتظامی از جمله ستاد ترخیص خودرو که با فعالیتی با نشاط و منظم تا آخرین لحظه امکان رفع توقیف خودروهای مردم را فراهم می ساخت .

    نگارنده هم شاهد غم و اندوه خانواده هایی بوده است که فرزندانشان به خاطر تعلل و حتی عدم حضور مسئول مربوطه مجبور شدند ایام عید را در زندان بمانند و هم شاهد شادی خانواده هایی که بخاطر احساس تکلیف مسئول مربوطه در آخرین لحظات از زندان رها شده بودند .

    سال 89 هم گذشت مهمترین مطلبی که باید مد نظر همه مدیرانی  که سازمان مربوطه شان  بنحوی با مردم ارتباط پیدا می کنند باید این باشد که بررسی کنند نیروهای تحت امرشان تا آخرین لحظات چه مقدار بر اساس وظایف سازمانیشان در اجرای خواسته های سازمان مربوطه درست عمل کرده اند و آیا بر اساس اهداف متعالی دین مبین اسلام که رضایت مردم شرط شمرده شده عمل کرده اند یا خیر ؟ مدیران باید به جد مجموعه های نظارت و بازرسی خود را فعال کرده و گزارشی کامل از رضایتمندی ارباب رجوع را اخذ نمایند و در صورت تعلل کارمندان و نیروهای تحت امرشان تلاش نمایند تغییراتی در جهت رضایتمندی مردم برای سال آتی را سرلوحه فعالیت خویش قرار دهند .

    شرکتهای خصوصی و بانکها می تواند الگوی مناسبی برای فعالیتهای مجموعه های دولتی باشد آنها بدنبال سود بیشتر تا آخرین لحظات و حتی در ایام تعطیلات در بعضی از مراکزشان حضور داشتند مجموعه های دولتی نیز باید سود خویش را در رضایتمندی خلق خدا دیده و با همه وجود تا آخرین لحظات و حتی بصورت شیفتی می بایست طوری برنامه ریزی کرده و بکنند که مردم بتوانند بنحوی در صورت ایجاد مشکل حتی در ایام تعطیل مشکلاتشان را برطرف کنند و این همان سنت حسنه خشنود کردن خلق خداست که متاسفانه بواسطه عدم نظارت دقیق دستگاههای نظارتی در مجموعه های دولتی و حتی قضایی تحقق پیدا نمی کند .

    قصد نگارنده تضعیف هیچیک از قوای مجریه و قضاییه و حتی نیروهای انتظامی  نیست که بسلامت مدیران اصلی این مجموعه واقف بوده و ایمان داریم روسای این قوا با همه وجودشان برای اجرای هر بهتر وظایف در جهت حمایت از مردم و خدمت کردن به مردم تلاش می کنند اما متاسفانه کم نیستند افرادی که بدون توجه به زحمات شبانه روزی این عزیزان با ندانم کاری و یا تعلل و یا حتی با غرض ورزی به نحوی فعالیت می کنند که مردم را نسبت به فعالیتهای آنها بدبین و نظام الهی جمهوری اسلامی را مورد اتهام قرار می هند و موجب بدبینی مردم را به انقلاب اسلامی فراهم می کنند و در این میان از دید ما تنها قوی کردن بخش نظارتی و ارتباطات مردمی می تواند موجب تقویت سازمانها و تضعیف عناصر خاطی شود .

    امید است سال جدید با رویکرد سازمانهای دولتی و مراکز قضایی و…..  به سمت نظارت و کنترل و قوی کردن ارتباطات مردمی سالی در جهت پیشبرد اهداف متعالی انقلاب اسلامی و جهاد بزرگ اقتصادی به فرموده رهبر معظم انقلاب باشد.

    علیرضا حسینی



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی