عاقبت به خیری مهمه، باید ببینیم در کدام صف ایستاده ایم؟
آنهایی که در آستانه ماه مبارک رمضان ، آرزوی شنیدن قرائت ربنای شجریان را دارند، خوب است مطلب ذیل را بخوانند :
یک چهارم از شب گذشته بود که امیرمومنان علی (ع) از مسجد کوفه بیرون آمد و به سوی منزل رهسپار گردید. کمیل بن زیاد که از اصحاب خاص و مخلص آن حضرت بود، همراه آن حضرت حرکت میکرد، در راه به در خانه ی مردی رسیدند، صدای قرآن را از خانه وی شنیدند.
او نیمه شب برخاسته بود و قرآن میخواند، علی (ع) و کمیل شنیدند او این آیه را با صدای دلنشین و پرسوز میخواند: امن هو قانت اناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الاخره و یرجو رحمه ربه...
(آیا کسی که در دل شب به اطاعت خدا و سجده و قیام به سر برد و از آخرت ترسان و به رحمت خدا امیدوار است، با کسی که با گناه و کفر زندگی میکند یکسان میباشد؟!» (سوره زمر/ آیه 9)
کمیل در دل خود آهی کشید. صدای دلنشین قرآن، آن هم در دل شب و از لبان یک انسان شب زنده دار، او را به نشاط آورد، ولی چیزی نگفت.
امام به کمیل توجه کرد و فرمود: «صدای دلنشین این شخص تو را نفریبد، این قاری قرآن، از اهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد.»
کمیل، در حیرت و تعجب فرورفت، از این رو که امام (ع) از فکر و نیت او آگاه گشته و گواهی میدهد که آن قاری قرآن از اهل دوزخ است!!
مدتی از این جریان گذشت، تا اینکه ماجرای خوارج نهروان پیش آمد و آنها بر ضد علی (ع) اعلام جنگ کردند و در سرزمین نهروان، جنگ خونینی بین سپاه علی (ع) با سپاه خوارج درگرفت و همه ی خوارج جز 9 نفر فراری- کشته شدند.
کمیل در جبهه همراه علی (ع) بود - علی (ع)، به کمیل رو کرد و فرمود: با من بیا سپس هر دو نفر به اتفاق هم کنار کشته ها و سرهای بریده که به زمین افتاده بود رفتند، علی (ع) سر شمشیرش را بر سر کشته ها می نهاد، تا اینکه نوک شمشیر را بر سر همان قاری قرآن نهاد و فرمود: ای کمیل امن هو قانت آناء اللیل... این سر همان شخصی است که نیمه شب این آیه قرآن را میخواند و تو را مجذوب ساخته بود.
کمیل امام را بوسید و از آرزوی جاهلانه خود استغفار کرد.
(داستان های نهج البلاغه – محمد محمدی اشتهاردی ص 295 )
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]