نگاهی به رفتار دو صحابی علی علیه السلام در برابر امام
مقدمه
مقدمه
تاریخ ذخیره و ماده خام عبرت آموزی برای ابناء بشر بوده و هست و خواهد بود. اما مقاطعی از تاریخ به دلیل ویژگی های خاص خود برای امت ها و ملت ها از عبرت آموزی ویژه ای برخوردار است. همان طور که سرنوشت امم و تمدن ها شایسته تدبر و تأمل هستند، افراد و شخصیت ها نیز می توانند تابلوی برجسته ای برای پندآموزی باشند.
تاریخ صدر اسلام برای ملت آخرالزمان مشحون از این عبرتها و آموزه هاست. هر دوره ای هر واقعه ای حتی برخی کلمات ضبط شده در تاریخ صدر اسلام گویای صدها نکته لطیف و ظریف است.
حضور حضرات معصومین صلوات الله علیهم به عنوان میخ هایی بر دیوار تاریخ هستند، یا به تعبیر بهتر در نگاه شیعیان بصیر این دیوار تاریخ است که بر دیرک های عصمت و طهارت و درایت تکیه داده است. قله هایی افراشته در تاریخ که پس از هزار چهارصد سال هنوز از دیدرس خارج نشده اند. از سوی دیگر این نقاط روشن هستند که به صورت مبدأ و معیار هر حرکت و عمل و سخنی ، دیگران هستند که دورتر یا نزدیک تر، نسبتشان را با حقیقت معین می کنند و جستجوگران از گم شدن در کلاف تحلیل های سخیفِ پیچیده نما به دور می دارند. دیدگاه هایی که بعضاً با علوم جدیده هم آغشته شده اند. نقطه نظراتی که با دور شدن از محکمات سعی در جستن ثابتاتِ«من عندی» هستند.
همه مردمان خصوصاً یاران و نزدیکی وَلیّ زمان همگی در معرض امتحان عظیم تبعیت و خطر عقب افتادن و یا جلورفتن از حجت خدا بوده و هستند. در شناخت امر ولی خدا در استقامت و پایمردی در اقامه منظور نظر امام جامعه همه بر لبه تیغ حرکت می کنند و در این میان باطلی که در صورت حق در می آید و به ضربِ شبهه حریم حَرم را از نامحرمان پاک می کنند. دشمن شناسی و ذکاوت در تفطّن به شیوه های دشمنی و فریب شیطان است، که قدرتش را در ...یحسبون أنهم یحسنون صنعا، ظاهر می کند.
البته هر دوره ای از تاریخ نسبت به دوره قبل امتحانی سخت تر و ظریف تر در میان خواهد بود چرا که درس ها و عبرتها نعمت های پروردگار هستند، که به ملت های بعدی داده شده اند و حضرت باری عادل و حکیم، فتنه و ابتلاء را به میزان داده ها و داشته های افراد و ملت ها برقرار می کند.
آن چه از چند سال گذشته در جامعه شیعه ایرانی رخ داده است و این روزها به اوج خویش رسیده است چیزی نیست جز فتنه و امتحان الهی که هر روز شدید تر شده است. از آن روزی که سرازیری دنیاگرایی در فضای ایران پس از جنگ سرعت بیشتری گرفت و در تیر هشتاد و چهار یک ترمز سیاسی و یا مکث سیاسی اجتماعی در این مسیر از میانه بزرگراه تجمل گرایی و اشرافیت مسئولین سربرآورد. انتخابات دهم نیز نوعی شنا بر عکس خلاف جریان سیلاب بود. آن چه به صورت آشوب ها و ناآرامی ها دیده می شود، مِحَنی است که برای قبولی در ابتلاء باید پرداخته شود.
حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله نائب العام امام زمان صلوات الله علیه، ذریّه و خلف صالح اجداد طاهرین خویش وَلیّ و امام جامعه در تصویرگری از فتنه مبالغی سخن گفته و می گویند اما آن چه که برای برون رفت از بلیّه این روزها، مکرراً تکرار کرده اند، روشنگری و جایگاه خواص در تبیین و شفاف سازی است. آن چه که بر همگان واضح و مبرهن است آن است که عوام جامعه همیشه تابعی از خواص هستند. اما گویی این زمان در تاریخ را باید استثنایی بر این قاعده دانست که عوام هوشیارتر از خواص در صحنه هستند.ولی این کافی نیست چرا که مسئلهی عمل و اقدام چیزی است که در عهده اختصاصی خواص است. نخبگان و اصحاب نزدیک هستند که می توانند با تبیین و هوشیاری خویش هزینه عبور از این امتحان را کاهش دهند و اجازه دهند تصفیه سازی مسیر انقلاب با درد و رنج و هزینه کمتری اتفاق افتد.
یک از مداخلی که مقام معظم رهبری برای اشاره به بحث بصیرت زایی متعدد استفاده کرده اند، عبرت آموزی از تاریخ حکومت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، خصوصاً جنگ صفین و علی الخصوص شخصیت و عملکرد «عماربن یاسر» رحمه الله علیه است.
همان گونه که اهل علم می دانند در جنگ صفین اولین نبرد تاریخ اسلام، در حمله خلافت مسلمین به ولایتی از مسلمین است، بدون آن که طرف مقابل جنگی را آغاز کرده باشند. از ابتدای ماجرا عده ای در حقانیت این جنگ تشکیک می کنند و در گرماگرم جنگ که نوای پیروزی در لشکر امیرالمومنین نواختن می گیرد، قرآن ها بر نیزه می شوند و تردیدها به یقین می رسد و جمع زیادی از جنگ آوران بعد از چند ماه جنگ و لشکرکشی به خواستار به پایان بردن بلادرنگ نبرد می شوند.
عماربن یاسر صحابی رسول صلوات الله علیه و آله از یک سو تمام تلاشش را برای اقامه حق علوی به کار بسته است. خصوصا در میانه جنگ صفین که عمار علاوه بر شمشیر زدن وظیفه رجزخوانی و خطبه خوانی و تشجیع یاران را برعهده دارد. هر چند عمار به نیزه شدن قرآن ها را ندید ولی افشاگری و روشنگری او با اهدای خونش نیز تداوم یافت که، حضرت ختمی مرتبت در حدیث شریف فرموده بود: تقتل عماراً الفئه الباغیه، کشندگان عمار گروه بیدادگر خواهند بود.[1]
در همین جنگ یکی دیگر از اصحاب علی علیه السلام اشعث بن قیس کندی است که با آن که مدتها در صف حضرت شمشیر می زند و مأموریت های ایشان را انجام می دهد. اما در میانه جنگ راه تحمیل حکمیت را به امام در پیش می گیرد.
نگاهی به رفتار و گفتار عماربن یاسر و اشعث بن قیس در قبال امیرالمومنین سلام الله علیه خصوصاً از نظرگاه مقایسه ای می تواند راهگشای خواص و اهل دقت و تحلیل گران سیاسی باشد.
در گزارش و جمع آوری صورت گرفته صرفاً چند منبع اصلی بررسی شده اند.
کامل ابن اثیر،
وقعه صفین،
تاریخ یعقوبی،
شرح ابن ابی الحدید
به دلیل طولانی بودن متن، این مطلب در چهار بخش دیگر برای مطالعه ساده تر تقسیم شده است!
تاریخ صدر اسلام برای ملت آخرالزمان مشحون از این عبرتها و آموزه هاست. هر دوره ای هر واقعه ای حتی برخی کلمات ضبط شده در تاریخ صدر اسلام گویای صدها نکته لطیف و ظریف است.
حضور حضرات معصومین صلوات الله علیهم به عنوان میخ هایی بر دیوار تاریخ هستند، یا به تعبیر بهتر در نگاه شیعیان بصیر این دیوار تاریخ است که بر دیرک های عصمت و طهارت و درایت تکیه داده است. قله هایی افراشته در تاریخ که پس از هزار چهارصد سال هنوز از دیدرس خارج نشده اند. از سوی دیگر این نقاط روشن هستند که به صورت مبدأ و معیار هر حرکت و عمل و سخنی ، دیگران هستند که دورتر یا نزدیک تر، نسبتشان را با حقیقت معین می کنند و جستجوگران از گم شدن در کلاف تحلیل های سخیفِ پیچیده نما به دور می دارند. دیدگاه هایی که بعضاً با علوم جدیده هم آغشته شده اند. نقطه نظراتی که با دور شدن از محکمات سعی در جستن ثابتاتِ«من عندی» هستند.
همه مردمان خصوصاً یاران و نزدیکی وَلیّ زمان همگی در معرض امتحان عظیم تبعیت و خطر عقب افتادن و یا جلورفتن از حجت خدا بوده و هستند. در شناخت امر ولی خدا در استقامت و پایمردی در اقامه منظور نظر امام جامعه همه بر لبه تیغ حرکت می کنند و در این میان باطلی که در صورت حق در می آید و به ضربِ شبهه حریم حَرم را از نامحرمان پاک می کنند. دشمن شناسی و ذکاوت در تفطّن به شیوه های دشمنی و فریب شیطان است، که قدرتش را در ...یحسبون أنهم یحسنون صنعا، ظاهر می کند.
البته هر دوره ای از تاریخ نسبت به دوره قبل امتحانی سخت تر و ظریف تر در میان خواهد بود چرا که درس ها و عبرتها نعمت های پروردگار هستند، که به ملت های بعدی داده شده اند و حضرت باری عادل و حکیم، فتنه و ابتلاء را به میزان داده ها و داشته های افراد و ملت ها برقرار می کند.
آن چه از چند سال گذشته در جامعه شیعه ایرانی رخ داده است و این روزها به اوج خویش رسیده است چیزی نیست جز فتنه و امتحان الهی که هر روز شدید تر شده است. از آن روزی که سرازیری دنیاگرایی در فضای ایران پس از جنگ سرعت بیشتری گرفت و در تیر هشتاد و چهار یک ترمز سیاسی و یا مکث سیاسی اجتماعی در این مسیر از میانه بزرگراه تجمل گرایی و اشرافیت مسئولین سربرآورد. انتخابات دهم نیز نوعی شنا بر عکس خلاف جریان سیلاب بود. آن چه به صورت آشوب ها و ناآرامی ها دیده می شود، مِحَنی است که برای قبولی در ابتلاء باید پرداخته شود.
حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله نائب العام امام زمان صلوات الله علیه، ذریّه و خلف صالح اجداد طاهرین خویش وَلیّ و امام جامعه در تصویرگری از فتنه مبالغی سخن گفته و می گویند اما آن چه که برای برون رفت از بلیّه این روزها، مکرراً تکرار کرده اند، روشنگری و جایگاه خواص در تبیین و شفاف سازی است. آن چه که بر همگان واضح و مبرهن است آن است که عوام جامعه همیشه تابعی از خواص هستند. اما گویی این زمان در تاریخ را باید استثنایی بر این قاعده دانست که عوام هوشیارتر از خواص در صحنه هستند.ولی این کافی نیست چرا که مسئلهی عمل و اقدام چیزی است که در عهده اختصاصی خواص است. نخبگان و اصحاب نزدیک هستند که می توانند با تبیین و هوشیاری خویش هزینه عبور از این امتحان را کاهش دهند و اجازه دهند تصفیه سازی مسیر انقلاب با درد و رنج و هزینه کمتری اتفاق افتد.
یک از مداخلی که مقام معظم رهبری برای اشاره به بحث بصیرت زایی متعدد استفاده کرده اند، عبرت آموزی از تاریخ حکومت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، خصوصاً جنگ صفین و علی الخصوص شخصیت و عملکرد «عماربن یاسر» رحمه الله علیه است.
همان گونه که اهل علم می دانند در جنگ صفین اولین نبرد تاریخ اسلام، در حمله خلافت مسلمین به ولایتی از مسلمین است، بدون آن که طرف مقابل جنگی را آغاز کرده باشند. از ابتدای ماجرا عده ای در حقانیت این جنگ تشکیک می کنند و در گرماگرم جنگ که نوای پیروزی در لشکر امیرالمومنین نواختن می گیرد، قرآن ها بر نیزه می شوند و تردیدها به یقین می رسد و جمع زیادی از جنگ آوران بعد از چند ماه جنگ و لشکرکشی به خواستار به پایان بردن بلادرنگ نبرد می شوند.
عماربن یاسر صحابی رسول صلوات الله علیه و آله از یک سو تمام تلاشش را برای اقامه حق علوی به کار بسته است. خصوصا در میانه جنگ صفین که عمار علاوه بر شمشیر زدن وظیفه رجزخوانی و خطبه خوانی و تشجیع یاران را برعهده دارد. هر چند عمار به نیزه شدن قرآن ها را ندید ولی افشاگری و روشنگری او با اهدای خونش نیز تداوم یافت که، حضرت ختمی مرتبت در حدیث شریف فرموده بود: تقتل عماراً الفئه الباغیه، کشندگان عمار گروه بیدادگر خواهند بود.[1]
در همین جنگ یکی دیگر از اصحاب علی علیه السلام اشعث بن قیس کندی است که با آن که مدتها در صف حضرت شمشیر می زند و مأموریت های ایشان را انجام می دهد. اما در میانه جنگ راه تحمیل حکمیت را به امام در پیش می گیرد.
نگاهی به رفتار و گفتار عماربن یاسر و اشعث بن قیس در قبال امیرالمومنین سلام الله علیه خصوصاً از نظرگاه مقایسه ای می تواند راهگشای خواص و اهل دقت و تحلیل گران سیاسی باشد.
در گزارش و جمع آوری صورت گرفته صرفاً چند منبع اصلی بررسی شده اند.
کامل ابن اثیر،
وقعه صفین،
تاریخ یعقوبی،
شرح ابن ابی الحدید
به دلیل طولانی بودن متن، این مطلب در چهار بخش دیگر برای مطالعه ساده تر تقسیم شده است!
نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]