سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بسم الله الرحمن الرحیم

 سال 89 توسط مقام عظمای ولایت ، حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله به عنوان سال همت مضاعف و کارمضاعف نامیده شده است.این نامگذاری بعد از سال پر هیجان سیاسی و در اوج کار یک دولت پر کار رنگ وبویی دیگر دارد

قبل از هرچیز باید گفت فرض ما اینست که خواننده گرامی این نوشتار، به ضرورت پیروی از سخن نائب عام امام زمان عج در زمان غیبت آگاه است و به درستی فرمایش های مقام رهبری را واجب الاطاعه می داند

 هر سالی که آغاز می شود بنا به اقتضائات سال و باتوجه به  سند چشم انداز و برنامه های توسعه بنا به صلاح دید رهبرانقلاب به یک اسمی نامگذاری می شود که این نامگذاری ها در ابتدا یعنی بیست سال گذشته بیشتر جنبه نمایشی داشت ولی با روند آگاهی مردم و دغدغه مندی مسئولین این نامگذاری ها بیشتر جنبه کاربردی به خود گرفت و می بینیم که در سال های اخیر این مهم به یک دغدغه عمومی تبدیل شده است که جای کار بسیاری وجود دارد چراکه رهبر معظم انقلاب نیز هنوز رضایت از این قضیه ندارند و در فرمایشاتشان در اولین روز سال  در حرم رضوی ،به آن اشاره می کنند:

 "این شعارها نه فقط یک امر نمایشى است، و نه هم اینجورى است که ما خیال کنیم در این سال، این شعار همه‌ى مشکلات کشور را حل خواهد کرد؛ نه، این تشریفاتى نیست، نمایشى نیست؛ این خط روشنى را به ما نشان میدهد."

 اما نکته ای که باید به آن توجه کرد اینست که همه ی آحاد جامعه وظیفه شرعی و ملی خود باید بدانند که در جهت تحقق این مهم حرکت کنند ولی در این بین باید گفت که وظیفه همه آحاد جامعه یکسان نیست و مسئولیت اقشار مختلف ، متفاوت است

همت و کار مضاعف

در این بین بار مسئولیت بسیج اعم از بسیج دانشجویی و مساجد و ... بیش از بیش مضاعف خواهد بود چرا که به طور کلی بسیج تعریف خاصی دارد که مختصات خاصی را از مسئولیت ها برای او تعریف می کند.

جایی که رهبر معظم انقلاب به تعریف بسیج می پردازند اهمیت این برای ما بیشتر نمایان می شود

 " وقتى با حقیقت معنا به بسیج نگاه شود...جمعى از بهترین و مؤمن‌ترین مردم در هر عرصه‌اى که کشور و نظام به آن احتیاج دارد، بى‌محابا وارد شوند، همه‌ى توان خودشان را کف دست بگیرند، بیاورند توى میدان، اجر و مزدى هم نخواهند، نام و نشانى هم برایشان مطرح نباشد؛ این خیلى چیز مهمى است "( بیانات در جمع کثیری از بسیجیان،4/9/1388)

 طبق تعریف رهبر انقلاب از بسیج،بسیجیان کسانی هستند که در مواقع حساس که کشور به آن ها احتیاج دارد وارد عرصه عمل می شوند و با یک حرکت جهادی، انقلاب را به اهداف تعریف شده نزدیک می نمایند

 حال برگردیم به شعار امسال که توسط  معظم له انتخاب شده بود

 باید دید که وظیفه عمومی که رهبر انقلاب برای تک تک جامعه تعریف کردند چیست تا بعد از آن بخواهیم بار سنگین تری را برای بسج و بسیجیان تعریف نمائیم

 البته در این مختصر مقال قصد ندارم که تمام آنچه که رهبری برای جامعه تعریف کرده اند را مورد بررسی قراردهم که تنها می خواهم به اولین اولویت که ایشان روی آن تأکید فرمودند یعنی وظیفه داشگاه، اشاره نمایم

 "...عرصه‌هاى گوناگونى وجود دارد: عرصه‌ى علم و تحقیق در درجه‌ى اول، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتى در همه‌ى زمینه‌ها، علوم تجربى، علوم انسانى در همه‌ى بخشهائى که براى کشور مورد نیاز است، بایستى همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند؛ مراحل دورترى را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند.
 
من عرض کردم؛ باید جوانان ما همتشان این باشد که با گذشت یکى دو دهه‌ى دیگر، کشورشان را یک مرجع علمى براى دانشمندان جهان قرار بدهند. پس این شد همت مضاعف و کار مضاعف در عرصه‌ى علم و تحقیق."(بیانات در جمع زائرین حرم رضوی،1/1/89)

 تا اینجا مشخص شد که باید در راستای شعار هر سال حرکت کرد و طبق برنامه ای که رهبر انقلاب داده است  دانشگاهیان و بالخصوص دانشجویان علوم انسانی باید با مضاعف کردن همت خود در تحقیق و عرصه ی علم آموزی، کشور را به یک نقطه متعالی برسانند

ولی طبق تعریفی که از بسیج توسط معظم له داده شد می توان نتیجه گرفت که این مسئولیت برای بسیجیان داخل دانشگاه سنگین تر است به خصوص برای دانشجویان علوم انسانی، بطوری که می توان گفت به نوعی از اهم موضوعات برای یک دانشجوی بسیجی علوم انسانی باید محقق کردن این مهم-همت مضاعف و کارمضاعف در علم و تحقیق- باشد

 چراکه اولا شعار امسال همت مضاعف و کار مضاعف است ،ثانیاً اولین اولویت در همت مضاعف و کار مضاعف، رشد کردن در عرصه ی علم و تحقیق است و ثالثاً طبق تعریف بسیج  مسئولیت بیشتر  در خدمت رسانی به انقلاب دارد ورابعاً در بین رشته های دانشگاهی علوم انسانی اهمیت ویژه ای دارد

 البته گفتنی است که رهبر معظم انقلاب چند سالی است که فرمان تولید علم را به دانشگاه های کشور صادر نموده اند ولی متأسفانه حرکت جدی در این زمینه هنوز به راه نیافتاده است وباید گفت که فتنه های اخیر بعد ازانتخابات به دلیل نداشتن علوم انسانی قوی بود که رهبری به طور خاص روی آن تأکید ویژه ای کرده بودند

 فلذا باید گفت برای دانشجوی بسیجی که در رشته علوم انسانی تحصیل می کند امسال به نوعی یک آزمون بزرگ است تا آغازی برای همت و کار مضاعف او شود که باید در یکی دو دهه آینده کشور را به یک مرجع علمی برای دانشمندان جهان قرار دهد

یامهدی ع



 به نقل از حقیقت محض

 

فصل اول: امام خمینی:

صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه ‌گاه محرومان بوده است... این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیلِ طرفدار اسلام نابِ محمدى، با سرمایه‌داران در یک کاسه است و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‌کنند، نمى‌بخشد.

 روحانیت متعهد، به خون سرمایه‌داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت...

البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‌هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده‌اى با ژست تقدس مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مى‌زنند که گویى وظیفه‌اى غیر از این ندارند...

استکبار وقتى که از نابودى مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه براى ضربه‌زدن انتخاب نمود، یکى راه ارعاب و زور و دیگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه‌هاى نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه‌اى کارگر شده است...

(گزیده ای از تقریرات خمینی کبیر در پیام تاریخی‌شان موسوم به منشور روحانیت)

فصل دوم: هاشمی:

یادش به خیر! سال دوم دانشگاه بودم. پنج سالی می‌گذرد از آن روزها...

استادی داشتیم خوش‌رو و خوش‌سخن. اسمش آقای هاشمی ‌بود! اما نه آن Hashemi 2005

در اوج گفتگوهای انتخاباتی دولت نهم بودیم. هنوز کار به دور دوم نکشیده بود. در هر کلاسی که وارد می‌شدی به جای بحث‌های علمی، خطابه‌های انتخاباتی بود که رد و بدل می‌شد.

اما سید صالح کار خودش را می‌کرد. نه اینکه آدم سیّاسی نباشد! نه! نمی‌‌خواست وقت کلاس صرف بحث ‌های صرفا سیاسی بشود!

اما بالاخره یک بار آنقدر دوستان به پر و پایش پیچیدند که لب به سخن گشود! البته باز هم سخنش بیشتر علمی بود تا سیاسی! آنقدر علمی بود که اگر دروغ نگفته باشم از کل درس‌های سال دوم تنها همین درس را به خاطر دارم!

-         نمی‌خوام  مثل بقیه فقط بگم به کی رای بدین و یک سری بحث سیاسی بهتون تحویل بدم. فقط می‌خوام توجه شما رو به یک نکته جلب کنم. یه سوال که برای خودم هم جالب بوده!

دقت کردین؟! از هشت تا کاندیدا دوتاشون روحانی هستن! روحانیون با سابقه‌ای هم هستن! اما من در تبلیغات هیچ کدومشون شعاری که اسلامی باشه و خواسته‌های اسلام توش مطرح شده باشه ندیدم. یعنی برنامه‌های اسلام برای اداره‌ی جامعه، توی دستور کار این عزیزان نیست!

اما بعضی کاندیداهای دیگه که روحانی هم نیستن دارن با شعارهای اسلامی، مثل عدالت، فقرزدایی و مانند اون، به محبوبیت بیشتری دست پیدا می‌کنن! به نظر شما این بیان کننده‌ی چه مساله‌ای می‌تونه باشه؟!

کمی‌مکث کرد. نگاهی به جمع ساکت بچه‌ها انداخت. بعد ادامه داد:

-         وقتی کسانی که اسلام رو می‌شناسن و وظیفه‌ی تبیین رفتار حکومت اسلامی بر عهده‌ی اونها است، از مسیر اهداف اسلام فاصله می‌گیرن، برای جامعه‌ی اسلام خواه ما خلاءی به وجود میاد، که دیگران مجبور به پر کردنش می‌شن. و وقتی کسانی که اسلام رو درست نمی‌شناسن متصدی حرکت دادن مردم به سمت اسلام می‌شن، این یعنی اسلام در معرض خطره!!!

فصل سوم: مشایی:

در حالی که اسفندیار رحیم مشایی، تنها مدت یک یا دو سال است که به عنوان یک تئوریسین اسلام شناس!!! برای بعضی‌ها مطرح شده است، من سال‌ها است که از آسیب‌هایی که امثال ایشان به جریانات مذهبی زده‌اند احساس رنجش و عذاب می‌کنم.

زمانی که آقای احمدی‌نژاد هنوز شهردار بودند و رحیم مشایی معاون فرهنگی و هنری شهرداری، همیشه مهمترین انتقاد من به جناب احمدی‌نژاد این بود که چرا این همه بودجه صرف کمک مالی به چاپ تصاویر و تمثال‌های دروغین و مجعول شهدای کربلا شد که نه تنها حرکتی دینی نبود، بلکه با توجه به شریعت اسلامی و باورهای شیعی، حرکتی خلاف جهت حرکت علمای شیعه محسوب می‌شد.

این‌ها را نمی‌گویم که صرفا بر زخم‌ها نمکی پاشیده باشم، یا سخنی مکرر را بازگو نموده باشم. سوال من این است... چه شد که بدین‌جا رسیدیم؟

اسلام‌شناسان ما را چه شد که مشایی شد تئوریسین اسلام شناسی ما؟!

چرا در حالی که بیش از بیست رساله‌ی عملیه‌ی فردی از علمای در قید حیات در دسترس همگان است، حتی یک رساله حول بیان احکام حکومتی فقه نوشته نشده است تا روشن شود چه رفتارهایی در حکومت، مطابق دین صورت گرفته و چه رفتارهایی غیر دینی است؟!

تا کی نگاهمان به احکام حکومتی‌ای چون امر به معروف و نهی از منکر، خمس و زکات تنها نگاهی فردگرایانه است؟ آیا نباید وظیفه‌ی دولت در قبال این احکام تعیین شود؟

آیا از "سیاست ما عین دیانت ما است" تنها آموخته‌ایم که مسائل سیاسی‌مان را رنگ دینی بزنیم؟

پس کی قرار است دینمان را به عرصه‌ی سیاست ببریم و اجرائی کنیم؟ پس فرمان رهبر انقلاب برای جنبش نرم‌افزاری و تولید علم چه شد؟!

کجای کاریم ما؟!!!



کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی