سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 به نقل از حقیقت محض

 

فصل اول: امام خمینی:

صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه ‌گاه محرومان بوده است... این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیلِ طرفدار اسلام نابِ محمدى، با سرمایه‌داران در یک کاسه است و خداوند کسانى را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‌کنند، نمى‌بخشد.

 روحانیت متعهد، به خون سرمایه‌داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت...

البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه‌هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده‌اى با ژست تقدس مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مى‌زنند که گویى وظیفه‌اى غیر از این ندارند...

استکبار وقتى که از نابودى مطلق روحانیت و حوزه‌ها مایوس شد، دو راه براى ضربه‌زدن انتخاب نمود، یکى راه ارعاب و زور و دیگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتى حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه‌هاى نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه‌اى کارگر شده است...

(گزیده ای از تقریرات خمینی کبیر در پیام تاریخی‌شان موسوم به منشور روحانیت)

فصل دوم: هاشمی:

یادش به خیر! سال دوم دانشگاه بودم. پنج سالی می‌گذرد از آن روزها...

استادی داشتیم خوش‌رو و خوش‌سخن. اسمش آقای هاشمی ‌بود! اما نه آن Hashemi 2005

در اوج گفتگوهای انتخاباتی دولت نهم بودیم. هنوز کار به دور دوم نکشیده بود. در هر کلاسی که وارد می‌شدی به جای بحث‌های علمی، خطابه‌های انتخاباتی بود که رد و بدل می‌شد.

اما سید صالح کار خودش را می‌کرد. نه اینکه آدم سیّاسی نباشد! نه! نمی‌‌خواست وقت کلاس صرف بحث ‌های صرفا سیاسی بشود!

اما بالاخره یک بار آنقدر دوستان به پر و پایش پیچیدند که لب به سخن گشود! البته باز هم سخنش بیشتر علمی بود تا سیاسی! آنقدر علمی بود که اگر دروغ نگفته باشم از کل درس‌های سال دوم تنها همین درس را به خاطر دارم!

-         نمی‌خوام  مثل بقیه فقط بگم به کی رای بدین و یک سری بحث سیاسی بهتون تحویل بدم. فقط می‌خوام توجه شما رو به یک نکته جلب کنم. یه سوال که برای خودم هم جالب بوده!

دقت کردین؟! از هشت تا کاندیدا دوتاشون روحانی هستن! روحانیون با سابقه‌ای هم هستن! اما من در تبلیغات هیچ کدومشون شعاری که اسلامی باشه و خواسته‌های اسلام توش مطرح شده باشه ندیدم. یعنی برنامه‌های اسلام برای اداره‌ی جامعه، توی دستور کار این عزیزان نیست!

اما بعضی کاندیداهای دیگه که روحانی هم نیستن دارن با شعارهای اسلامی، مثل عدالت، فقرزدایی و مانند اون، به محبوبیت بیشتری دست پیدا می‌کنن! به نظر شما این بیان کننده‌ی چه مساله‌ای می‌تونه باشه؟!

کمی‌مکث کرد. نگاهی به جمع ساکت بچه‌ها انداخت. بعد ادامه داد:

-         وقتی کسانی که اسلام رو می‌شناسن و وظیفه‌ی تبیین رفتار حکومت اسلامی بر عهده‌ی اونها است، از مسیر اهداف اسلام فاصله می‌گیرن، برای جامعه‌ی اسلام خواه ما خلاءی به وجود میاد، که دیگران مجبور به پر کردنش می‌شن. و وقتی کسانی که اسلام رو درست نمی‌شناسن متصدی حرکت دادن مردم به سمت اسلام می‌شن، این یعنی اسلام در معرض خطره!!!

فصل سوم: مشایی:

در حالی که اسفندیار رحیم مشایی، تنها مدت یک یا دو سال است که به عنوان یک تئوریسین اسلام شناس!!! برای بعضی‌ها مطرح شده است، من سال‌ها است که از آسیب‌هایی که امثال ایشان به جریانات مذهبی زده‌اند احساس رنجش و عذاب می‌کنم.

زمانی که آقای احمدی‌نژاد هنوز شهردار بودند و رحیم مشایی معاون فرهنگی و هنری شهرداری، همیشه مهمترین انتقاد من به جناب احمدی‌نژاد این بود که چرا این همه بودجه صرف کمک مالی به چاپ تصاویر و تمثال‌های دروغین و مجعول شهدای کربلا شد که نه تنها حرکتی دینی نبود، بلکه با توجه به شریعت اسلامی و باورهای شیعی، حرکتی خلاف جهت حرکت علمای شیعه محسوب می‌شد.

این‌ها را نمی‌گویم که صرفا بر زخم‌ها نمکی پاشیده باشم، یا سخنی مکرر را بازگو نموده باشم. سوال من این است... چه شد که بدین‌جا رسیدیم؟

اسلام‌شناسان ما را چه شد که مشایی شد تئوریسین اسلام شناسی ما؟!

چرا در حالی که بیش از بیست رساله‌ی عملیه‌ی فردی از علمای در قید حیات در دسترس همگان است، حتی یک رساله حول بیان احکام حکومتی فقه نوشته نشده است تا روشن شود چه رفتارهایی در حکومت، مطابق دین صورت گرفته و چه رفتارهایی غیر دینی است؟!

تا کی نگاهمان به احکام حکومتی‌ای چون امر به معروف و نهی از منکر، خمس و زکات تنها نگاهی فردگرایانه است؟ آیا نباید وظیفه‌ی دولت در قبال این احکام تعیین شود؟

آیا از "سیاست ما عین دیانت ما است" تنها آموخته‌ایم که مسائل سیاسی‌مان را رنگ دینی بزنیم؟

پس کی قرار است دینمان را به عرصه‌ی سیاست ببریم و اجرائی کنیم؟ پس فرمان رهبر انقلاب برای جنبش نرم‌افزاری و تولید علم چه شد؟!

کجای کاریم ما؟!!!



اگر بقول ابطحی یک تبریک خشک و خالی به کاندیدای پیروز گفته می شد بجایی بر نمی خورد (و اینهمه زمینه برای شبهه و در پی آن ، فتنه ها  برپا نمی شد .)

   این از صغر نفس است که برخی ها تحمل حقیقت را ندارند و یا  توهم  خود بزرگ بینی طی سالیان طولانی ، باور این واقعیت را برایشان بسیار دشوار کرده که عزت و ذلت بدست خداست.

به فرمایش قرآن : « تعز من تشاء و تذل من تشاء » سوره آل عمران آیه 26

البته مشاوره اطرافیان هم بی تأثیر نبوده و چاپلوسی های بی اندازه و اطلاعات غلط دادن های نفوذی ها و از همه بدتر فشار بستگان و فرزندان که گاه می شود  بخاطر حب افراطی به آنها ، پدر و مادر را تا جهنم  نیز    می کشاند .

خداوند در قرآن می فرماید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَّکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ»

سوره تغابن آیه 14 

"اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ "

در واقع همان بستگان و فرزندانی که برخی انسان ها دین و آخرتشان را به پای آنها فدا کردند در روز قیامت جز خسران برای آنها حاصلی نخواهند داشت !

 « لَن تَنفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر ٌ »  سوره ممتحنه آیه 3

 "هرگز بستگان و فرزندانتان روز قیامت سودى به حالتان نخواهند داشت؛ میان شما جدایى مى‏افکند؛ و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید بیناست. "

این انتظار وجود داشت که آقای هاشمی رفسنجانی، بزرگوارانه و با سعه صدر و بخاطر مصلحت نظام ! و به پیروی از مشی و راه امام خمینی  و اقتدا به مقام معظم رهبری بعد از انتخابات به آقای دکتر احمدی نژاد و بخصوص ملت بزرگوار ایران تبریک می گفتند و طرفداران سایر کاندیداها را دعوت به آرامش و همکاری می کردند اما آیا برخلاف چنین انتظاری عمل کردن ، منطقی خواهد بود که ذهن ها را به مصادیق آیات فوق سوق دهد ؟!

آمدن یا نیامدن در جلسه تنفیذ ریاست جمهوری نه چیزی را تغییر می دهد و نه راه ملت راعوض می کند ، فقط سوژه طنز محافل خودی و غیر خودی شده که می گویند  " هاشمی رفته بود گل بچینه !!! "

اینجا را کلیک کنید.

                                                            



  • کلمات کلیدی : احمدی نژاد، طنز، هاشمی، تنفیذ
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی