سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 نه فقط ملت ایران بنا به گفته حکیمانه امام خمینی از مردم حجاز در عصر رسول خدا و ملت کوفه در زمان امیرالمومنین بهترند، بلکه رتبه شهدای انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس، صرف نظر از مواردی خاص، از مقام اغلب شهدای صدر اسلام بالاتر است.

به گزارش خبرنگار وبلاگ قطعه 26 دکتر رجبی دوانی ضمن بیان مطلب فوق گفت: در جنگ هایی نظیر جمل و صفین و نهروان، بعضا شهدایی که در رکاب امیرالمومنین به شهادت رسیدند، از روی ولایت پذیری خالصانه و بی چون و چرا نبود. بعضی شهدای این 3نبرد بزرگ، تا لحظه شهادت، حضرت علی را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند، و یا چون ایشان حاکم کوفه بود، در سپاه ایشان حاضر بودند؛ در قیاس با اغلب این شهدا، حتما مقام شهدای ما فی المثل در عملیات الی بیت المقدس، بسیار برتر است.

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • قطعه 26ردیف عشق مقدس/ طرح: میثم محمدحسنی، وبلاگ دوئل

    یک: امشب شهادت نامه «مردان اردیبهشت» با رمز «یا علی بن ابی طالب» امضا می شود تا روز فتح خرمشهر، دست خدا از آستین رزمندگان اسلام بیرون آید. برای رونمایی از جلد کتب جدیدم، چه شبی بهتر از امشب… امشب شب مهتابه! حبیبم بیداره!!

    دو: هر وقت وبلاگ «قطعه 26» را باز می کنم، ناخودآگاه «میثم دوئل» را دعا می کنم. سردری برای اینجا گذاشته که به غایت زیباست. مثل شمعی که برای جلد «نه ده» هنرمندانه کشید.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • دست عزیز، مبارک و فرخنده رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «قطعه 26»

    یک: چند روزی است به سبب کار کتاب جدیدم با عنوان «ماشاء الله حزب الله» که ان شاء الله در نمایشگاه کتاب اردیبهشت رونمایی خواهد شد، کل شب را بیدار می مانم تا ساعت9 صبح که این روزها وقت خوابم شده است؛ سر ظهر با زنگ کی از خواب خوش بپریم، خدا عالم است! تا 7 صبح بکوب، کار می کنم در خلوت، اما از 7 تا 9رادیو را روشن می کنم و صبحانه و گوش دادن به اخبار و احیانا موسیقی و نوشتن و ویرایش و خواندن و دانه بردن برای حضرت قناری و چه و چه. گاهی بدم نمی آید هم زمان، چند کار مختلف انجام دهم. اصولا آدمی زاد دارد هم زمان کارهای مختلفی انجام می دهد؛ گوش می دهد، می بیند، می خواند، راه می رود، می خورد، قلبش می زند، نفس می کشد. به این همه کار، نوشتن را هم می توان اضافه کرد!

    دو: در یکی از امواج رادیو، نیم ساعت مانده به 8 صبح، چند روزی است ملتفت شده ام که جناب مجری، در برنامه ای ثابت، تیتر برخی جراید را می خواند. کدام روزنامه ها را؟! توی این چند روز که تا امروز پای ثابت این برنامه بوده ام، نه اسمی از «وطن امروز» بود، نه «کیهان» و نه «جوان». اغلب تیتر یک جراید زنجیره ای خوانده می شد و ایضا چند تایی روزنامه اقتصادی که بعضی شان در شمار همان زنجیره ای ها تعریف می شوند. مثلا دوشنبه، روزنامه های اعتماد و شرق و جمهوری اسلامی و دنیای اقتصاد و جهان صنعت را خوب یادم هست. اینکه حالا کدام شان زنجیره ای اند و کدام نیستند، قضاوتش با مخاطب. اما امروز صبح، تیتر صفحه نخست این جراید از قول رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی، حول 2 محور می گشت. یکی آب گرفتگی تهران، متاثر از باران بهاری. ضعفی که به من ربطی ندارد و شهرداری تهران باید جواب دهد که چه کرده و چه کار دارد می کند. اینکه از اساس به من چه، لیکن دومین محور این روزنامه ها آنطور که گوینده رادیوی نظام مقدس جمهوری اسلامی به خورد مخاطبش می دهد، این بود؛ «بازار به تعامل مثبت ایران با «11+ 5» روی خوش نشان داد». جناب مجری، یعنی کارمند نظام مقدس جمهوری اسلامی، البته این را هم مدام از قول خودش اضافه می کرد که؛ سیاست، چقدر می تواند تاثیر مثبت و منفی داشته باشد روی اقتصاد.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • تاملی بر تالمات این روزهای جبهه فرهنگی هنری انقلاب اسلامی

    یک: فتنه 88 اگر چه تک و توک خاطرات خوشی داشت، اما بی عارضه هم نبود. از جمله عوارض فرهنگی فتنه88 نگاه کردن از دریچه سیاست است به مقوله هنر، که مع الاسف در فتنه 88مختومه نشد و تا امروز به پیکر جامعه هنری ما سرایت کرده است. تا فردا روزی از این «درد مکتوم» نجات پیدا کنیم، جز معاینه و معالجه و جراحی، چاره ای نیست. این بیماری، البته فقط مختص من و ما نیست؛ نیک اگر بنگری، دامن همگان را از زرد و سبز و قهوه ای و آبی آلوده کرده است. ما را اما کاری با دیگران نیست که آیا چه می کنند. فرض است بر ما، به ویژه بر دوستان حزب الله که امراض خود را بشناسیم و علاج واقعه قبل از وقوع مرگ کنیم. گاهی چون سرطان، مرضی هست که نمود ندارد، اصلا انگار وجود ندارد، اما طبیب اگر حبیب هم نباشد، می فهمد که فرد، بیمار است. امروز، عرصه فرهنگ و هنر، بیمار است. نام این بیماری «سیاست زدگی» است. شک نیست که هنر، حتما سیاسی هم هست و سیاسی ترین شعار، اتفاقا شعار «جدایی هنر از سیاست» است، اما یک وقت هست که ما داریم علیه شعار دشمن، سخن می گوییم، یک وقت هست که ما داریم خودمان را نقد می کنیم. دلیل انتشار این نوشتار، ملاحظه مهم و حیاتی دومی است.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • تقدیم به ارواح مطهر شهیدان صیاد و آوینی

    نزدیکی سالگرد شهیدان صیاد و آوینی در دهه سوم فروردین هر سال، اگر نیک بنگری، قرابت معناداری است. شهیدی که دلاورانه جنگید و شهیدی که صادقانه روایت کرد. آوینی و صیاد، نماد «انسان انقلاب اسلامی» اند. اصلا مهم نیست اسلحه روی دوش این انسان باشد، یا دوربین. آنچه اهمیت دارد قدرت انقلاب اسلامی در پرورش انسان هم تراز خویش است. به جنگیدن صیاد نگاه می کنم؛ جنگ نمی بینم، خدا می بینم. «روایت فتح» نگاه می کنم؛ مستند نمی بینم، خدا می بینم. آوینی و صیاد، با یکی دو برگ اختلاف، بهترین همسایه های سررسید انقلاب اسلامی اند. جنگ نبود، ظاهرا بهار صلح و آرامش بود، اما راه هر دو شهید، از کربلا گذشت. این روزهای تقویم، «قطعه ای از بهشت» است؛ هنوز مانده تا دهمین شب ماه قشنگ اردیبهشت که بچه های «الی بیت المقدس» به خط بزنند. چیست اما راز ماندگاری شهدا؟ چرا هنوز خون شان به جوش است و خودشان، محل حرف و حدیث؟ همین آوینی و صیاد که این چنین به شکل ویژه، زنده و تاثیرگذار مانده اند، علت چیست؟

    یک: انقلاب اسلامی در کنار اصول ثابت، نه فقط خود را نو به نو می کند، بلکه شهدای خود را نیز تازه تر از قبل می کند. این هنر انقلاب اسلامی است. این هنرآفرینی را ما تا ابد مدیون و ممنون خمینی و خامنه ای هستیم. نو به نو شدن شهدای نظام، اما ناظر بر 2 مفهوم است. اولا در نظام مقدس جمهوری اسلامی، در باغ شهادت هرگز بسته نیست. وقتی مصطفی احمدی روشن در سال 90 به خیل شهدا می پیوندد، خون این شهید کمک می کند به تر و تازگی خون شهدای جبهه و جنگ. این کمک، البته دوسویه است. هیچ کس مثل شهدا هوای هم، بلکه هوای خون هم را ندارند! اصلا شهادت، قصه شیرین هم افزایی خون سرخ در رگ روزگار است. ثانیا شهید با اینکه علی الظاهر دستش از دامان دنیا کوتاه می شود، اما شهادت، نقطه مرگ شهید نیست؛ نقطه عطف، به عبارتی سالروز تولد دوباره اوست. آوینی در 20 فروردین سال 72 یک سال سنش از آوینی در 20 فروردین سال 73 کمتر است، چرا که شهید، بدون تعارف، زنده است. حیات شهید اما فرق می کند با زندگی ما. شهید اگر چه بر سن و سالش افزوده می شود، اما این مهم، خللی بر بهار عمر او وارد نمی کند. این ما هستیم که با اضافه شدن سن و سال مان، به خزان عمر خود نزدیک می شویم، لیکن شهدا مثل صیاد و آوینی و حسین غلام کبیری و احمدی روشن و همت و باکری و آن شهید گمنام روستایی، هر بهار، سالی از پی هم زیاد می کنند، بی آنکه اجازه دهند روزگار بر ایشان بگذرد. آری! این شهید است که بر روزگار می گذرد و بر باد می وزد، و الا این همه سال از شهادت صیاد گذشته. نگاه کن به چهره اش! صیاد پیر شده، یا من و تو؟! اینکه می گویند شهدا «حیات جاودان» دارند، البته از درک ما عاجز است؛ شاید با همین نگاه، بفهمیم مسئله را.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی