سفارش تبلیغ
صبا ویژن







عرض تسلیت»
86/5/20 11:33 ع

با خبر شدیم که متأسفانه مادر بزرگ خواهر متعهدمان، خانم سادات علوی، مدیر محترم وبلاگ حاضر (فصل انتظار) امروز به رحمت خدا رفتند. ضمن عرض تسلیت به ایشان و خانواده‌ی محترمشان، از دوستان تقاضامندم برای شادی روح آن مرحومه صلوات و فاتحه‌ای هدیه بفرمایند.



  • کلمات کلیدی :
  • چرا خاتمی به شهرستانها سفرمیکند؟! 

    برخی از پایگاههای اصلاح طلبان درحرکتی همسو ازوجود ترس درقبال سفرهای شهرستانی سیدمحمد خاتمی درمیان جبهه رقیب خبردادند.
    اصلاح طلبان که باشکست درسه انتخابات گذشته خود وقدرت را بسیاردورمی بینند درچندماه گذشته اززاویه های مختلفی به این شکست های پی درپی نگریسته ومطالب مختلفی را منتشرکرده اند.
    هم اکنون درمیان این طیف سیاسی سه گروه وجود دارند که هرکدام بخشی ازاین جبهه را با سی وچند حزب مقصرشکست خود میدانند.
    وجه مشترک هرسه گروه این است که باید به قدرت بازگشت ,اما چگونه ؟این نکته ای است که بارها ازسوی سران اصلاحات مطرح وهرکس نقطه نظرخود یا حزبش را دراین خصوص به رخ دیگری کشیده وانها را مقصراصلی دراین شکست جلوه داده است .

    زاویه پنهان این به رخ کشیدن ها پذیرش اشتباه ازسوی هرسه طیف موجود است وباید باورکردکه درصورتی انتقاد ازدرون صورت میگیرد که بیم تخریب ازبیرون برود پس بهتراست انتقاد را ازدورن آغازکردتا مبادا ضعف ها درقالب تخریب نمود پیداکند.
    هرسه طیف براین باورند که شخصیت محوری فعلا کارآمدترین راهکاربرای برون رفت ازبن بست مذکوراست ولذا باید بسمت افرادی مانند خاتمی یا میرحسین موسوی رفت وازانها برای این منظورکمک خواست حتی اگربراین عقیده باشیم که روزی بالاخره خاتمی ها هم باید ازاین قطارپائین انداخته شوند زیرا هدف اشخاص نیستند بلکه قدرت ملاک است .
    بااین اوصاف اصلاح طلبان که به سرمایه داری واستفاده ازرانت های مختلف برای کسب مال شهرت یافته اند میبایست ضمن استفاده ازچهره محبوب خود انگشت این اتهام را نیزازسمت خود بازگردانند.
    ازاین روبا وجود حساسیت شهرتهران وتاثیرگذاربودن چهره های تهرانی درانتخابات نباید به این شهرچشم دوخت زیرا تهران صرفا بخش کوچکی ازمجلس را تشکیل میدهد وبرای کسب رای دراین شهرباید هزینه کلانی را صرف کردکه گاها این هزینه ازهزینه چند استان نیزبیشتراست .
    درمجلس هشتم آنچه بیشتراهمیت دارد کثرت نمایندگان است زیرا درمجلس هفتم سوابق استیضاح ها بعنوان مانورسیاسی نشان داد که نمیتوان نمایندگان رقیب را بااهداف اصلاح طلبان همسوکرد وازطرح چنین پرونده هایی برای اصلاحات چیزی عاید نخواهد شد.
    ازهمین رو باید باکمترین هزینه ممکن بیشترین نمایندگان وارد مجلس شوند تا چنانچه نشود عناوین مهم مجلس را بخود اختصاص داد ,حداقل ازاهرم استیضاح و...بتوان به نحوه مطلوب استفاده نمود.
    سفربه شهرستانها بهترین وکم هزینه ترین گزینه  انتخابات بشمارمیرود زیرا برخی شهرستانها صرفا با 10 یا 15هزارنفرنماینده به مجلس میفرستند وعموما این شهرستانها دارای شهروندان متفاوتی نسبت به شهروندان تهرانی هستند .
    اگرچه این نگاه نوعی توهین به شهروندان غیرپایتختی بشمارمیرود ولی باید ازاین پتانسیل بهترازگذشته استفاده کردوبرای این منظورازچاشنی مظلوم نمایی وپوشش خبری مناسب نیزبهره برد وپروژه هایی مانند پاره کردن بیلبرد,آتش زدن تراکت , شعارنویسی ,پخش شبنامه و...را درراس این امورقرارداد .
    پس باید گفت ,سفرخاتمی به شهرستانها اصلا خطری برای هیچ فرد یا گروهی محسوب نمیشود بلکه این سفرها نماینگرظرفیتی غیرقابل انکاراست که پیش ازهرچیزسفرهای استانی دولت آن را شناخته است . 



  • کلمات کلیدی :
  • یادش به خیر اون وقتها با اون، رسول ، ابوذرو امین نصف شبها می رفتیم گلزار شهداء همشون بچه شهید بودن به جز من . وقتی می رفتیم سر قبر باباش بر عکس خودش که یه قیافیه مذهبی و بچه بسیجی تابلو با ریشای بلند داشت ،عکس پدرش شهیدش یه آدم جا افتاده باسیبیلهای کلفت بود . اینقدر ذوق می کرد وقتی قبر باباش رو می شستیم که انگار توی این دنیا نبود . داده بود یه عکس تانک روی قبر باباش حکاکی کرده بودند .
    می گفت بابام راننده تانک بوده توی ارتش . می گفت من که نبودم ولی از مامانم که می پرسم می گه جنازه بابات رو تویه کیسه پلاستیک دسته دار برامون آوردن ظاهرا توی تانک پودر شده بود (دقیقا صبح باباش رو به خاک سپرده بودن و شب خودش به دنیا اومده بود)
    حالا دیگه یه روحانی خوشکل و خوش خنده شده بود یه دختر کوچولو داشت .
    امروز هم که روز به خاک سپاریش بود فهمیدم یه بچه هم توی راه داشته .آخه دیروز که بچه های کانون فرهنگیشون رو برده بودن اردو بند بهمن بعد از نجات سه تا زن که داشتن غرق می شدن خودش غرق شده بود .به قول سید که امروز می گفت شب لیله الرقائب توی گلزار رو کرده بهم وگفته سید می دونی 27 سال یتیمی یعنی چی ؟
    دیدم امروز چند بار از پشت بلندگوها اعلام کردند دائیهاش فلان گفتند و بیسار گفتند ، دعوت کردند و ...
    بگذریم که اینها ظاهرا همون کسانی بودند که یک روز که دستش خیلی خالی بود رفت پیششون ودر جواب جلو زنش شنید :برید از همون کسایی که شبا میرید پیششون گریه می کنید پول بگیرید
    (خیلی داغ کرده بودم ،سید هم همینطور ، رفتیم سر قبر شعدا و تا تونستیم به در و دیوار ناسزا گفتیم)


    تو رو خدا دعاش کنید و براش صدقه بدید 
    اسم قشنگش حجت الاسلام محمد روشن دل(فرزند شهید بود)
    تو رو خدا هر کی رو می شناسین و بهش لینک هستین بگین اینو بخونه وبرای یه بچه شهید طلبه غریب دعا وطلب خیر کنه
    و چه چیزایی امروز به ذهنم رسید در این تشییع جنازه شلوغ

    فقط خدا نه کمتر ،نه بیشتر

    ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    منبع: مشک عباس



  • کلمات کلیدی :
  • روزنامه‌ی شرق در شماره‌ی روز گذشته‌ی خود (30 تیر 1386)، به بهانه‌ی انتخابات حساس و سرنوشت‌ساز امروز ترکیه، مقاله‌ای در خصوص عملکرد حزب عدالت و توسعه در اداره‌ی ترکیه به چاپ رساند. نویسنده‌ی مقاله که گویا از سخنان چند روز گذشته‌ی سخنگوی حزب کارگزاران هنوز هم سرمست است، تمام سعی خود را به کار برده است تا وانمود کند اسلام سیاسی، دلیل عقب‌ماندگی کشورهای اسلامی بوده و علت العلل پیشرفت اقتصادی ترکیه در سال‌های اخیر، سیاست‌های غیر ایدئولوژیک و لیبرالی حزب حاکم بوده است.
    با نگاهی گذرا به بخش‌هایی از این مقاله پوچی این ادعا بر همگان آشکار خواهد شد:
    1. نویسنده‌ی مقاله در ابتدا و پس از بررسی دوران حکومت اسلام‌گرایان بر ترکیه، فرضیه‌ای را که قرار است آن را به اثبات برساند، این‌گونه عنوان می‌کند: «عملکرد غیر ایدئولوژیک دولت حزب عدالت و توسعه و در اولویت قرار دادن منافع ملی به جای منافع حزبی سبب تداوم روند توسعه در ترکیه (2007 - 2002) شد»! جدای از این‌که نویسنده هرگز نتوانسته است در خلال مقاله‌ی خود این ادعا را اثبات کند، این فرضیه یک ایراد واضح و اساسی دارد:
    نویسنده‌ی مقاله به طرز زیرکانه‌ای، در این قسمت و بخش‌هایی دیگر از مقاله سعی دارد منافع ملی کشور ترکیه را در مقابل منافع حزب حاکم به عنوان یک حزب اسلامی تعریف کند. ایشان از این طریق سعی کرده تا مخاطب این مطلب را در ذهن خود تعمیم داده و به این نتیجه برسد که اساساً بین منافع ملی یک کشور و ارزش‌های اسلامی، تضاد بر قرار است و اولویت دادن به هر یک از این دو، منجر به سقوط دیگری خواهد شد! به بیان دیگر اگر در کشوری ارزش‌های اسلامی اولویت عمل قرار گرفت، منافع ملی آن کشور به خطر خواهد افتاد!
    2. نویسنده‌ی مقاله در ادامه‌ی بحث تلاش دارد تا ایدئولوژی دینی را در مقابل واقعیت و نوگرایی قرار داده و به زعم خود این مطلب ناصواب را به مخاطب خود تفهیم کند که ایدئولوژی اسلامی با واقعیت و نوگرایی مطابقت ندارد. این ادعای عجیب، این‌گونه مطرح می‌شود: «این نگاه غیر ایدئولوژیک، مبتنی بر واقعیت‌ها و به ویژه دیدن مشکلات از زاویه‌ی نوگرایی، شاید عمده‌ترین تفاوت حزب عدالت و توسعه و رهبری آن با سایر احزاب اسلامی در کشورهای مسلمان باشد.»
    3. در جای دیگری از مقاله، نویسنده به همدردی با شیطان بزرگ پرداخته و ادعا می‌کند: «غرب و به ویژه ایالات متحده، همواره از اسلام سیاسی احساس ناخرسندی می‌کرده که البته نمی‌توان گفت این ناخرسندی به طور کامل ناموجه است.»! مضحک‌تر آن‌که در ادامه برای این همدردی دست به توجیه بدتر از گناه برده و گروه‌های تروریستی را نمادی از اسلام سیاسی معرفی می‌‍کند!
    4. در جای دیگر، نویسنده می‌کوشد ایالات متحده را خواستار ثبات در منطقه نشان دهد و از سویی شراکت با این محور شرارت را نمادی از موفقیت یک حزب اسلامی به حساب آورد: «یک حزب دارای ریشه‌های اسلامی قادر است در حرکت به سمت ثبات منطقه‌ای، شریک مطمئن واشنگتن باشد.»
    5. در فرازی دیگر، نویسنده با دور زدن مخاطب تلاش می‌کند، امری غیر بدیهی که نیاز به اثبات دارد را به عنوان مقدمه‌‌ای بدیهی معرفی کرده و با این مقدمه‌ی باطل مطالب بعدی را به مخاطب تحمیل کند: «نخستین جنبه‌ی مهم تبدیل شدن ترکیه‌ی امروز به الگویی برای جهان اسلام آن است که ....» در صورتی که ایشان می‌بایست ابتدا اثبات کند که ترکیه الگوی امروزی جهان اسلام است و پس از آن ادعای بعدیش را اثبات کند.
    6. «حمله‌ی ایالات متحده به افغانستان برای سرکوبی طالبانیسم، اعمال محدودیت‌ها برای کنترل حماس در فلسطین و حمایت از نوگراها در لبنان همگی در این راستا انجام گرفته است که از روی کارآمدن اسلام‌گراهای تندرو ممانعت به عمل آید.» همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید در این سطور، نویسنده‌ی مقاله، حماس و حزب الله را گروه‌های تندرو و در کنار طالبان قرار می‌دهد!
    7. در پایان مقاله هم نویسنده که گویا صبرش به سر آمده و دیگر طاقت حاشیه روی ندارد، مراد اصلی خود از این نوشته را به طرز ناشیانه‌ای نمایان می‌سازد و با مقدس جلوه دادن سیاست‌های حاکم بر ترکیه، مستقیماً علیه نظام اسلامی حاکم بر کشور عزیزمان شوریده و با عصبانیت تمام جهت دفاع از اندیشه‌های لیبرالی و سکولار دوستان خود در دو دولت گذشته، این اندیشه‌ها را در راستای نظام لائیک و موجب پیشرفت کشور معرفی می‌کند: «رهبر حزب عدالت و توسعه از همان آغاز ورود به عرصه‌ی انتخابات در سال 2002 اولویت خود را نه در مسائل مذهبی و سیاسی که بر مشکلات ترکیه گذاشت. آن‌ها به جای دم زدن از تحقق ارزش‌های دینی و وعده‌ی استقرار یک حکومت دینی که پایه‌های نظام لائیک را سست کند، از اولویت اقتصاد، تداوم روند اصلاحات موجود و حقوق بشر سخن گفتند و عزم خود را برای ورود به اتحادیه‌ی اروپا جزم کردند.»
    8. و نهایتاً نویسنده‌ی این مقاله که ظاهراً باورش شده که یک نظریه پرداز متبحر است، تعریفی جدید از دموکراسی ارائه می‌دهد که تا کنون در هیچ قاموسی یافت نشده است: «ترکیه با نظام لائیک خود دولت اسلام‌گرای عدالت و توسعه را پذیرا شده است و این یعنی دموکراسی.» به بیان دیگر ایشان پایه‌ی دموکراسی را لائیک بودن می‎‌داند و یک نظام اسلامی را به دلیل داشتن مبنای ایدئولوژیک و اسلامی، فاقد صلاحیت برای تحقق دموکراسی عنوان می‌کند!
    انشاء الله خداوند متعال به همه‌ی ما توفیق بصیرت و حرکت در صراط مستقیم خود را عنایت بفرماید.



  • کلمات کلیدی :
  • بسم الله
    سلام... امروز داشتم ناهار میخوردم و تلویزیون نگاه میکردم... یه سریالی داشت پخش میشد... من هم طبق معمول فقط موقع غذا خوردن برنامه های تلویزیون رو نگاه میکنم (البته اون هم بعضی موقع ها)... بنابراین اصلا از داستان این سریال سر در نمیاوردم...
    زندگی لوکس... آشپزخانه آنچنانی... مبلمان کامل... خونه بزرگ... زنِ صد من آرایش کرده (از آوردن شکلک های قبلی در این قسمت جدا معذورم!!!)... مردِ ژیگول پیگولی(اینجا هم مثل قبل ، شکلک بی شکلک!!!)... آخر زندگی بود... مَرده درآورد یه هدیه به زنش داد... تلفن زنگ میزنه ، میره رو پیغام گیر... زنه با ناز و ادا اول گل های مریم رو بو میکنه... بعد کادو رو باز میکنه...

    - واااااااای... دستت درد نکنه... این همون انگشتر گرون قیمته... دستت در نکنه...
    - خواهش میکنم عزیزم... دیگه یه نقاش بی پول نمیتونست از این بهتر بخره!!!!!!!!!!!!!!

    یک لحظه کُپ کردم... این یارو نقاشه؟؟؟... بعد زندگیش این؟؟؟... خب از این تابلوتر میشه خالی بست؟؟؟ چرا صدا و سیما توجهی به این موارد کوچیک که میتونه تاثیر بزرگ تو جامعه بگذاره ، نمیکنه؟؟؟... بعد میان میزگرد و مصاحبه و گزارش و صدتا چرت و پرت دیگه پخش میکنن که چرا سطح توقع مردم رفته بالا... چرا ازدواج ها سخت شده... چرا مهریه ها رفته بالا... چرا فساد زیاد شده.. خب همین چیزا رو می بینن ، دلشون میخوات داشته باشن... طبیعی هست... آخه بدبختی اینه که یکی دوتا فیلم هم نیست... خودتون صدتا فیلم مشابه این نوع فیلم ها رو روزانه دیدید و می بینید... یارو با وانت ، بار جابجا میکنه ، بعد زندگیش اونجوری ، مَرده بیکاره ، بعد زندگیش اونجوری... طرف یه روز درمیون میره پیش باباش ، آرایشگاه ، بعد زندگیش اونجوری... یارو.............

    هیچ کس هم که تاثیر تلویزیون رو انکار نمیکنه... آخه چرا اینجوری؟؟؟... تازه این یه بُعدش هست... وضع زننده آرایش دخترا و پسرا تو فیلم... روابط آزاد عشقولانه بین دوست دختره و دوست پسره و صدها مورد دیگه....

    فیلم مدار صفر درجه

    واقعا اینجور موقع ها آدم جلو زن و بچش خجالت زده نمیشه؟؟؟... نه تو از مریخ اومدی که خجالت نکشی نه خانوادت از ونوس اومدن که از این چیزا دلشون نخوات... دیگه خودتون حساب کنید بعدش برای به دست آوردن این زندگی های خیالی ، چه اتفاقاتی ممکنه برای خیلی از خانواده ها بیوفته... نمیدونم... دیگه گیج شدم!!!



  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   6   7   8   9   10      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی