سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به مناسبت سالگرد شکست نظامی آمریکا در طبس

حادثه طبس، نصرت الهى، بارقه‏ اى ملکوتى‏

بیابان طبس، بهترین راوی معجزه ای است که دل تاریخ را به لرزه در آورد.
تفسیر آیة « و مَکَرُوا و مَکر الله و الله خیرُ الماکرین » را باید از کویر تفتیدة طبس پرسید؛ بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.  
از بحث‏ هاى مهم قرآنى که به جنبه‏ هاى ویژه‏ اى از نصرت الهى اشاره دارد، امدادهاى غیبى است. اصولاً از نظر جهان بینى اسلامى، هستى و واقعیت‏هاى زندگى به مسایل مادى و طبیعى محدود نمى‏گردد، بلکه هستى به دو عالم غیب و شهود یا نهان و آشکار تقسیم مى‏شود. برخلاف آن که عالم طبیعت به وسیله زمان و مکان حدودى پیدا مى‏کند و به قوه و استعداد، حرکت و تکامل بستگى دارد، عالم غیب منحصر به این ابعاد و محدودیت‏ها نمى‏باشد و از واقعیتى مطلق منشأ مى‏گیرد.


البته باید این حقیقت را هم دانست که تمامى موجودات به حمایت و امداد غیبى نیاز دارند و تدبیر امور جهان هستى در عالم غیب صورت مى‏گیرد. در زندگى بشرى به یک سلسله مددهاى غیبى اى برمى‏خوریم که مؤیّد لطف و عنایت الهى به یک اجتماع یا فرد خاصى است. بدیهى است که این حمایت‏ هاى غیبى گزاف و بدون قید و شرط و خارج از سنت الهى نمى‏باشد، بلکه بر اساس شایستگى‏ها، لیاقت‏ها و فراهم بودن شراط ویژه، آدمى مشمول الطاف مخفى پروردگار خویش قرار گرفته و خداوند او را در گرفتارى‏ها، ظلمت‏ها و شداید مدد مى‏نماید.
اگر به حوادث و جریان‏هاى انقلاب اسلامى نیک نظر افکنیم و با ژرف اندیشى مسایل آن را بازخوانى نماییم به وضوح مشاهده مى‏کنیم که الطاف الهى توطئه هایى را نابود کرده که هر کدام از آنها به تنهایى قادر بوده ‏اند یک نظام اجتماعى و سیاسى را از بین ببرند؛ مثلاً موضوع نزاع داخلى و شورش ناحیه‏ اى که در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى از گوشه و کنار سرزمین اسلامى ایران شعله ور مى‏گردید، گاه از کردستان و در مواقعى از ترکمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و آذربایجان سر بر مى‏آورد که اگر پشتیبانى خداوند از امت به پا خاسته ایران به رهبرى امام خمینى نبود، تضعیف و تحلیل نهضت اسلامى را به دنبال مى‏آورد. جریان‏هاى گوناگون فکرى، حزبى و قومى به بهانه‏هاى ملى گرایى، حمایت از مردم، جانبدارى از محرومان و ادعاى دموکراسى و آزادى که از سوى ابرقدرت‏هاى شرقى و غربى تغذیه فکرى و ارائه مى‏شدند، در پى آن بودند و هستند که مسیر اصیل اسلام ناب محمدى را که ستون‏ هاى اصلى انقلاب اسلامى بر آن استوار گردیده مخدوش یا منحرف کرده و به سوى ابرقدرت‏ها بکشانند و شعار قرآنى انقلاب را که نه شرقى و نه غربى بوده از تاب و توان بیندازند که با حمایت الهى نقشه‏ هاى مزبور نقش بر آب گردید.
ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • درباره اخراجی‌ها به اندازه کافی گفته و نوشته شده است. منتقدان، سینماگران، کارگردانان و نویسندگان زیادی درباره این فیلم اظهار نطر کرده‌اند. نه تنها کارشناسان سینما، بلکه پای سیاسیون و مقامات کشوری و لشگری هم به عرصه نقادی اخراجی‌ها کشیده شده است. البته هر کسی با دید و نظر خود آنرا مورد بررسی قرار داده و بعضی‌ها هم، خیال خود را راحت کرده و تنها با در نظر گرفتن این پیش فرض که مسعود ده‌نمکی، آدم خطرناکی است، عقده‌های شخصی و حزبی خود را بر سر این فیلم کوبیدند! موج گسترده تماشاگران علاقمندی که در صفهای طویل، منتظر دیدن فیلم بودند و فروش افسانه‌ای آن، بیانگر محبوبیت فیلم و میزان رضایتمندی مردم از آنست. اما در مقابل، افرادی هم وجود دارند که آنرا نمی‌پسندند. از این افراد، تعدادی تنها به نوع کارگردانی فیلم اعتراض دارند و از لحاظ فنی، آنرا ضعیف می‌‌شمارند. گروهی هم مضمون فیلم را مورد اعتراض قرار داده و معتقدند که اصلا نشان دادن چنین فضایی از جبهه، با آنچه که در واقعیت وجود داشت، منافات دارد. در این بین افراد آشنای زیادی در مورد فیلم صحبت کرده‌اند و مطلب نوشته‌اند. اما آنچه برایم جالب و قابل تامل بود، صحبتهای آقای محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه بود. ایشان ضمن ابراز رضایت از فیلم اخراجیها، حرف جالبی زدند:«اخراجی‌ها خط شکن بیان واقعیت‌های ناگفته تاریخ جنگ است. فیلم اخراجی‌ها مثل جعبه سیاه جبهه‌ها و جنگ است!»...

    من نمی‌دانم جعبه سیاه مورد نظر آقای رضایی، قرار است چه چیزهایی را برای ما بیان کند، اما بنده با کلیت حرف ایشان کاملا موافقم و همیشه یکی از آرزوهایم این بوده و هست که ای کاش روزی، خیلی از مسائل پشت پرده جنگ برای مردم افشا شود! مسائلی که عمدتا به بهانه رعایت مسائل امنیتی و نظامی، از بیان آن بیم داریم. بلاشک گفتن این واقعیتها، امروزه کمک فراوانی به نسل جوان می‌کند تا معنای واقعی جنگ را درک کرده و با مشکلات و مصائب آنروزگار کشور به خوبی آشنا شوند. بدیهی است که تکرار حرفهای کلیشه‌‌ای و سطحی، دیگر پاسخگوی این افراد نیست. مثلا چه اشکالی دارد که ما در بیان خاطرات جنگ، به اختلافات آن زمان ارتش و سپاه در مواجهه با دشمن و یا هنگام انجام عملیاتهای مختلف اشاره کنیم؟ و یا اینکه چگونه و توسط چه افرادی، این اختلافات حل شد و یک راه‌حل مشترک پیشنهاد گردید؟ چه اشکالی دارد که در تجزیه و تحلیل فلان عملیات و بیان علل شکست نیروهای خودی، رک و پوست کنده بنویسیم و بگوییم، که به علت هجوم گسترده دشمن و عقب نشینی نیروهای ایرانی، ما شکست خوردیم؟ چه اشکالی دارد که علت شکست در فلان عملیات را نفوذ ستون پنجم دشمن و لو رفتن عملیات بدانیم و بگوییم؟ و ده‌ها و صدها سوال مشابه دیگر... البته قبلا هم در جواب چنین پرسشهایی، همیشه شنیده‌ایم که این سوالها ممکن است باعث تضعیف روحیه نیروهای ارتش و سپاه و ایجاد تفرقه در بین آنها بشود و یا اینکه این سوالات، از لحاظ امنیتی و مملکتی به ضرر ماست!...

    چند سال پیش، یکی از کاگردانان سینمای ایران که اتفاقا مورد اطمینان مسولان کشور هم می‌باشند، بر اساس یک ماجرای کاملا واقعی، حماسه هویزه را جلوی دوربین بردند و فیلم آن حماسه و شهادت مظلومانه حسین علم‌الهدی و یارانش را به تصویر کشید. اما در همان آغاز با مخالفت عقیدتی سیاسی ارتش روبرو می‌شود چرا که آنها معتقد بودند پخش این فیلم باعث تضعیف روحیه نیروهای ارتش می‌شود. (این فیلم به عقب نشینی تانکها و نیروهای ارتش اشاره می کند که به تبع آن نیروهای بسیجی به محاصره عراقی‌ها در‌می‌آیند و در نتیجه همگی به شهادت می‌رسند) و اینچنین فیلم توقیف می‌شود اما جالب اینکه، کتابی که فیلمنامه این فیلم بر اساس آن نوشته شده بود، همان زمان جزو پرفروشترین کتابها شناخته شده بود! البته منظور بنده از این نوشته تنها بیان آن دسته از خاطراتی که ظاهرا علیه ارتش می‌باشد، نیست. اتفاقا روی دیگر سکه هم خیلی جالب به نظر می‌رسد. چرا که اگر بین ارتشی‌ها برویم و با آنها هم در مورد خاطراتشان از جنگ صحبت کنیم، به نکات مهم و دردناکی می‌رسیم. اما متاسفانه در ادامه همان سیاست سکوت و سانسور، این حرفها و خاطرات جایی نوشته و گفته نشده است! مثلا اگر برای شما تعریف کنند، که در خط مقدم جبهه و هنگام تقسیم کمکهای مردمی، بین نیروهای سپاهی و ارتشی، عدالت رعایت نمی‌شد، آیا باور خواهید کرد؟!...

    به هر حال، اکنون سالها از پایان جنگ می‌گذرد و جعبه سیاه آن تاکنون پیدا نشده و اگر هم کسی از آن سراغی دارد، محتویاتش را برای جامعه افشا نکرده است! و این در حالی است که متاسفانه هر ساله شایعات و تحلیلهای غیر واقعی و نادرستی از جنگ چاپ و نشر می‌شود. آنهم از جانب آدمهایی که آن زمان، دورادور تنها نظاره‌گر ماجرا بوده‌اند و تنها هدفشان، انحراف اذهان عمومی، مخصوصا قشر جوان مملکت می‌باشد. شاید بیان واقعیتهای ناگفته و پرهیز از کلی گویی، بیش از پیش ما را در زنده نگه داشتن یاد و خاطره دوران دفاع مقدس یاری رساند...



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   6   7   8   9   10      
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی