سفارش تبلیغ
صبا ویژن







نامه [به آقاى محمد حسن اعرابى درباره چگونگى ارسال نامه‏ها]
زمان: زمستان 1353 ه. ش./ 1395 ه. ق‏
مکان: نجف‏
موضوع: چگونگى ارسال نامه‏ها
مخاطب: اعرابى، محمد حسن 
... اگر چه تازه کاغذ نوشته‏ام لکن چون از شماها و دیگران اخیراً مکتوبى نمى‏رسد و شایع است که مکاتیب ممنوع است. لهذا از طرف دیگر نوشتم شاید برسد. شما اگر مى‏خواهید، کاغذ به آدرسهاى زیر بنویسید؛ و نیز به وسیله آقاى (عبدالعلی) قرهى یا شخص دیگر به اشخاصى که در تهران هستند و مى‏خواهند وجه برسانند بگویید که مکتوب از طریق سابق نمى‏رسد؛ به این آدرسها بنویسند:
1- آقاى غروى 2- آقاى حق‏شناس 3- حاج سید محمد حسین لنگرودى 4- حاج آقا مرتضى تهرانى 5- حاج آقا مجتبى تهرانى 6- آقاى روحانى پسر مرحوم حاج سید احمد قمى اخوى مرحوم حاج میرزا محمود؛ ظاهراً مسجدش در خیابان گرگان است. 7- حاج سید محمد على لواسانى 8- حاج شیخ احمد مجتهدى، و همین طور دیگران. لکن باید به طور خصوصى باشد و به آنها سفارش شود که فاش نشود. آقاى قرهى هم به همین نحو مکاتبه کنند. آدرسها از این قرار است:
1- کویت- صندوق پستى 100- حاج سید اسماعیل بهبهانى.
2- بیروت- شارع النبی- وسیله سید کمال المرعشى، حجت الاسلام آقاى خلخالى.
3- قطر- الدوحه- صندوق پستى 2352- شیخ عیسى عبد الحمید الخاقانى.
البته هر دفعه به یکى از وسایل، کاغذ خودتان را در پاکتى بگذارید و آن پاکت را جوف پاکت دیگر، و به اسم یکى از این اشخاص بفرستید؛ شاید ان شاء اللَّه برسد.
پی نوشت: این نامه از پرونده مبارزاتى امام خمینى در ساواک به دست آمده است. ساواک در گزارش« سرى طبقه‏بندى شده حفاظتى» خود درباره این نامه مى‏نویسد: اخیراً نامه‏اى از جانب خمینى به آدرس قم، حاج محمد حسن اعرابى فرستاده شده و در داخل آن، نامه‏اى دیگر به نام احمد خمینى موجود است. مفاد نامه به قرار زیر مى‏باشد».

 

                        صحیفه امام، ج‏3، ص: 64

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

     

      مارپیچ سکوت شبکه های اجتماعی  

    راهنمای حضور فرهنگی در شبکه های اجتماعی

     

    تردیدی نیست که همه گیر شدن اینترنت، مهمترین زمینه ی دسترسی غیررسمی شهروندان به فناوری های ارتباطات است. اینترنت علیرغم همه گیر بودن و درد دسترس همگان بودن، یک نهاد خصوصی است و «استفاده ی شخصی» افراد از رسانه های همگانی را موجب می شود. اینترنت علی الظاهر سازماندهی شده نیست بنابراین امکان بارگذاری مداوم اطلاعات و اصلاح آنها در آن فراهم است. در این میان مهمترین ابهام و پیچیدگی در خصوص شبکه های اجتماعی است.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    امیدوار بودم دست اندرکاران محترم سریال «راستش را بگو» برای انتقادهای مختصر ما پاسخی فراهم کنند تا باب گفتگو باز باشد. وقتی مصاحبه ها و یادداشت های آنها را دیدم بسیار تعجب کردم. اهالی رسانه طبعاً باید مناعت طبع و سعه ی صدر داشته باشند و با دشنام و تندی راه گفتگو را نبندند. برای همین هم بنده دعوت تهیه کننده ی سریال را به فال نیک گرفتم و از مناظره ی آزاد با آنها استقبال کردم. اما امروز دیدم که کارگردان محترم آن سریال مطلبی را منتشر کرده است که در آن با تعابیری چون ذهنیت بیمار، منتقد بی رحم، کج اندیش، غافل فرهیخته، تندرو، مجری اخراجی، دروغ گو، لجاجت بر جهل، افکار آلوده به پلیدی، ظاهربین، معاند و …به بنده حمله کرده است!

    شاید بهتر باشد ایشان بعد از «راستش را بگو» سریالی هم با عنوان «تحمل مخالف را داشته باش» یا «عصبانی نشو» هم بسازند. به هرحال از انتشار این مطلب متسفم. همچنان امیدورام فضایی فراهم شود که بتوان درآن گفتگو کرد. به روی جمعی از مدرسین دانشگاه در حال تهیه ی یک گزارش مفصل روشمند در خصوص نظام معنایی و نشانه شناختی این  سریال جهت ارجاع به مراجع تصمیم گیری هستند. شاید زمینه ی جدی تری برای گفتگوهای علمی راجع به آن فراهم شود. 

    به هرحال کارگردان محترم بدانند ما ایشان را به عنوان هنرمندی فرهیخته و متعهد به انقلاب و اسلام می شناسیم و انتقادات ما به سریال و حتی تحلیل نشانه شناختی ما هیچ سوءنیتی را برای ایشان ثابت نمی کند. ما ایراد اصلی را به فیلمنامه وارد می دانیم و چه بسار کارگردان خود نیز از معنای تولید شده ی اثر هنری خودش آگاه نبوده باشد.

    والسلام علی عباد الله الصالحین



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    1391/09/20 استقبال یامین پور از دعوت تهیه کننده «راستش را بگو» برای مناظره تلویزیونی
     رجانیوز:
    شاید عوامل راستش را بگو ندانند،برخلاف آنها، ما وهمفکرانمان ممنوع‎‌التصویریم /از مناظره استقبال می‌کنم

    انتقادات اخیر رسانه‌ای به سریال «راستش را بگو» عوامل تهییه این سریال پر حرف و حدیث را به واکنش واداشت به نحوی که فاطمه ثمرقندی تهیه کننده این سریال از وحید یامین‌پور دعوت کرد در مناظره‌ای مستقیم و تلویزیونی به مناظره پیرامون این سریال بپردازد.

    به گزارش رجانیوز، پس از آنکه وحید یامین‌پور در انتقاد از سریال تلویزیونی «راستش را بگو» این سریال را یکی از حرفه‌ای ترین محصولات جنگ رسانه ای علیه انقلاب اسلامی عنوان کرد، تهیه کننده این سریال گفت: عوامل این سریال یامین پور را به دلیل انتشار یادداشت در فضای مجازی دعوت به مناظره زنده تلویزیونی برای پاسخگویی به این ادعاها می کنند.
    وی در این زمینه اعلام کرد: « به این راحتی نمی توان با نظر شخصی و کج خیالی خودبا کسانی که دردهای جامعه را به تصویر می کشند برخورد کرد.
    ثمرقندی در واکنش به انتقادات یامین‌پور نیز اعلام کرد: عوامل این سریال یامین پور را دعوت به مناظره زنده تلویزیونی برای پاسخگویی به این ادعاها می کند.
    ساعاتی پس از انتشار این خبر، وحید یامین‌پور نیز در وبلاگ شخصی خود از آمادگی‌اش برای انجام این مناظره تلویزیونی خبر داد و اعلام کرد که در حالی که تلویزیون چند سالی هست که به تریبونی مناسب برای همفکران ثمرقندی تبدیل شده، اما امثال وی در این سال‌ها از حضور در رسانه ملی منع شده‌‌اند.
    در ادامه متن یادداشت یامین‌پور را می‌خوانید:
    پس از انتشار متن پیشین در پلاس، تهیه کننده سریال «راستش را بگو» بنده را به مناظره زنده ی تلویزیونی دعوت کرده است. بنده بسیار استقبال می‌کنم. بالاخره بعد از دو سال ممنوع التصویری این دعوت را به فال نیک می گیرم. از عملکرد تلویزیون سوالهای بسیاری دارم که یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی این فرصت را در اختیار بنده قرار خواهد داد. البته نمی دانم که تهیه کننده ی محترم این سریال می دانند که بنده و بسیاری از دوستانم ممنوع التصویر هستیم یا خیر ولی به هر ترتیب اینکه تلویزیون جرأت نقد خود را داشته باشد اتفاق مبارکی است. در این سالها ایشان و همفکرانشان همیشه برای بیان سلایق و ایده هایشان به وفور از تلویزیون استفاده کرده اند و ما حداکثر در صفحات خصوصی اینترنتی مان نقد کرده ایم, این هم فرصت اندکی است بلکه ما هم حق مان را از تلویزیون استیفاء کنیم. همه ی ما به تلویزیون به عنوان بزرگترین و اثرگذارترین ابزار فرهنگی و همچنین بخاطر انتساب به مقام معظم رهبری حساسیت داریم. بالاخره باید این حساسیت در قالب نقادی بروز کند… هرچند که از طرف عده ای به «کج خیالی» متهم بشویم.
     
    منتظر دعوت رسمی شبکه یک برای مناظره ی زنده با عوامل این سریال و مدیران شان می مانم…
    گفتنی است یامین‌پور پیش از این در مطلبی با اشاره به اتمام پخش سریال راستش را بگو نوشته بود:
    پارادایم «دروغ» راچه کسی در ایران برجسته می کند؟ دروغ گو بودن نظام و مسوولین نظام اسلامی آخرین حربه و اثرگذارترین هجمه ی روانی به مردم است. پارادایم دروغ همان پارادایم سیاه نمایی ایران است تا ریشه ی اعتماد مردم را بسوزاند. بیاد بیاوریم که دقیقاً از سال دوم دولت نهم عده ای بر دروغگو بودن دولت و بعد نظام تاکید میکردند. کار به آنجا رسید که روزنامه اعتماد ملی متعلق به کروبی در صفحه ی اول خود تصویر پینوکیو را با دماغی دراز شده می کشد و خطاب به رییس جمهور خطابه می خواند!
    «راستش را بگو» مانیفست تقلبی یک دروغ بزرگ است. آن دروغ بزرگ، دروغگو بودن نظام است. مخاطب این جمله ی امری، خود نظام است که به مردمش اعتماد ندارد، بیخود مزاحم آنها می شود و دست آخر می فهمد که اشتباه کرده و باید استعفا بدهد! اینکه آتیلا پسیانی نامی جز «مسوول» ندارد بسیار قابل توجه است. این مسوول دست آخر عذاب وجدان میگیرد و به مردم کشور میپیوندد.
    پیامبر مردم خسته ی ایران، زنی است با چشمان رنگی که از امریکا برگشته است. دیالوگ مشترک همه ی بازیگران این صحنه در پیشگاه خدا، این است که «ما از جایی تاریک و سیاه آمده ایم؛ جایی که فرزندانش قاتل می شوند، دخترهایش خودکشی می کنند، مسوولانش نفس پرست اند و…»!
    شهدا در وصیت نامه هاشان نوشته اند که ما رفتیم تا اخلاق بماند اما واویلا که از اخلاق هیچ نمانده و دروغ همه جا را گرفته است. وحید مشتاق بازمانده ی نسل اخلاقی ایران اسلامی است که امروز از او جز بیماری رنجور و درمانده چیزی نمانده و دست آخر در مترو دست در دستان شهید چمران به شهادت می رسد(بسیجی واقعی همت بود و باکری… و چمران!)
    «راستش را بگو» جوانان ایران را فرا میخواند تا دست در دست هم بدهند و نمونه هایی از شبکه های اجتماعی غیر رسمی را در شهرها تشکیل دهند تا به مقابله با دروغ سازمان یافته ی نظام بروند و از همان ابتدا هم با ظرافت آنها را از سختی هایی مثل بازجویی و تعقیب سیستم امنیتی آگاه می کند.
    برای افشا کردن نشانه های منافقانه و امریکایی این سریال چند مقاله باید نوشت؛ رجوع کنید به اسامی، رنگ لباس ها و ادبیات مورد استفاده ی سر یال و… .


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    سبک زندگی(4)»
    91/9/9 11:7 ع

    «خلوت» یا «تنهایی» در سبک زندگی اسلامی


      سبک زندگی(4)

    «مدنی بالطبع» بودن انسان از آن مفاهیمی است که مورد بحث بسیاری از متفکرین بوده است. از جمله خواجه نصیر الدین طوسی که تفکر اجتماعی خود را بر همین مفهوم بنا می کند. اجمالا همه پذیرفته اند که انسان در کنار دیگر انسان ها ابعاد حقیقی وجود خویش را کشف می کند. به عبارت دیگر اگر اجتماع انسانی وجود نداشت، بخش هایی از ابعاد فطری و وجودی انسان مجال رشد و ظهور نمی یافت. اما این آغاز ماجراست. آیا صرف «با دیگران بودن» یا «در جمع بودن» منظور است؟

    مساله این است که دوران مدرن با اصالت دادن به «فرد»(اندیویدوآلیسم) انسان را اصالتاً از دیگران جدا می کند و از اجتماعی بودن او معنایی دیگر تولید می کند. در واقع انسان در جامعه ی مدرن، «در جمع» هست ولی «با جمع» نیست. اجتماع مدرن حاصل جمع جبری اتم های منفک و منعزل از هم است نه واجد یک روح واحد در هم تنیده؛ فارابی مبنای رشدیافتگی مدینه ی فاضله را «الفت» می داند. الفت همان در هم تنیدگی اجتماعی است که احساسات متقابل و عمیق را موجب می شود.(برخی مفهوم همبستگی –solidarity- دورکیم را متناظر با این مفهوم می دانند.) در جامعه ی اسلامی بیش و پیش از آنکه عدالت اصالت داشته باشد، الفت و محبت و روابط عمیق میان فردی اصالت دارد.(برخی فلاسفه مانند آیت الله مصباح یزدی از اساس معتقدند در جامعه ی اسلامی، عدالت اصالت ندارد و وجه مطلوب و آرمانی جامعه ی اسلامی با الفت و محبت شکل می گیرد هرچند در که در عمل ناچارید شؤون اجتماعی را بنابر عدالت ساماندهی کنید؛ یا آنگونه که شهید مطهری استدلال می کند بنابر عدل نه جود)

    سینما، پارک، کارناوال ها، دنسینگ ها و… همه فضاهایی هستند تا ترس و اضطراب ناشی از تنهایی انسان مدرن را جبران کنند. تنهایی و اضطرابی که ناشی از همان اتمیزه شدن جامعه ی مدرن است. انسان «در جمع» قرار میگیرد تا برای لحظاتی احساس رها شدگی و پرتاب شدگی را از خود دور کند ولی به محض جدا شدن از محیط شلوغ، دوباره با هجوم اضطراب ها تنها می ماند. تلویزیون، اینترنت، موبایل و انواع دیگر رسانه های ارتباط جمعی ابزارهای ایجاد خلسه ای هستند که به این انسان تنها مجال اندیشیدن و در نتیجه مضطرب شدن را ندهند.

    سرّ علاقه ی بشر مدرن به متروپل ها و «جهان شهر»های شلوغ و پر زرق و برق جدید هم همین است. در عین اینکه بسیاری بخوبی می دانند که در صورت فاصله گرفتن از کانون «جهان شهر»ها و رفتن به شهرها و مناطق دیگر سطح مطلوبتری از زندگی را خواهند داشت، ولی یک ترس و واهمه ی مرموز آنها را به طواف کانون های شلوغ و قلب تپنده ی پایتخت وادار می کند. غالباً دلیل قانع کننده ای برای حضور متکاثف و درهم و برهم انسان ها در پایتخت ها و جهان شهرها وجود ندارد ولی آنها ترجیح می دهند تا در کوچه ها و خیابان های تنگ و شلوغ و در آپارتمانهای بهم چسبیده و بلند روزگار را سپری کنند تا آنرا ترک کنند و به زادگاه خود یا جای دیگری بروند.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی