سفارش تبلیغ
صبا ویژن







روز گذشته خبری در رسانه‌ها منتشر مبنی بر اینکه «ورود بانوان به ورزشگاهها مجاز شد». طبق این خبر آقای عبدالحمید احمدی، معاون وزیر ورزش و جوانان گفت: «سال گذشته وزارت ورزش وجوانان آیین نامه جامع خود را برای حضور خانواده‌ها و زنان در سالن‌های ورزشی به شورای امنیت کشور ارائه کرد که خوشبختانه اواخر سال 93مورد تایید این شورا قرار گرفت». این خبر همان روز توسط وزارت کشور تکذیب شد و به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور، دین پرست رئیس مرکز اطلاع رسانی و امور بین الملل وزارت کشور با تکذیب خبر منتشره روز جاری در برخی از رسانه‌ها با مضمون تایید طرح حضور بانوان و خانواده‌ها در سالن‌های ورزشی از سوی شورای امنیت کشور اعلام کرد: «شورای امنیت کشور در خصوص حضور بانوان در سالن‌های ورزشی مصوبه‌ای نداشته است».

ناهماهنگی بین دو وزارتخانه از اتفاقات شگفت‌انگیز در این ماجراست که سبب شد این خبر بازتابهای جنجال آمیزی در رسانه ها و به خصوص شبکه های اجتماعی داشته باشد. آقای دین‌پرست به جای توضیح درباره این ناهماهنگی ترجیح داد رسانه‌ها را مقصر این ماجرا معرفی کند و گفت: « دین‌پرست اظهار امیدواری کرد رسانه‌ها در انعکاس اخبار مربوط به حوزه‌های مختلف وزارت کشور از جمله شورای امنیت کشور منحصراً از مجاری رسمی اطلاع رسانی این وزارتخانه از جمله پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور استفاده کنند.» این در حالی است که رسانه‌ها فقط سخنان یک مسئول دولتی دیگر در وزات ورزش و جوانان را منتشر کرده بودند. اما نکته دیگری که دراین رابطه باید مورد توجه قرار گیرد، بازتاب این خبر حتی پس از تکذیب در روزنامه‌های امروز است.

برخی روزنامه‌های سیاسی یک جریان خاص از جمله اسرار، امتیاز، ایران، آرمان، روزان و ابتکار حضور زنان در ورزشگاه را با شیوه عجیبی تیتر و عکس یک صفحه اول خود کردند. جدای از تکذیب وزارت کشور، معاون فرهنگی وزارت جوانان در توضیحات خود از حضور خانواده‌ها و بانوان در برخی رشته‌های ورزشی در سالنها خبر داده و گفت: «سالن‌های ورزشی را باید به سمت حضور خانواده‌ها برد تا با خروج از حالت تک بعدی فضای سالن‌های ورزشی تلطیف شود، این طرح مجموعه‌ای از ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و شرعی است، البته در برخی رشته‌های ورزشی نه خانواده‌ها طالب حضور هستند و نه امکان حضور وجود دارد، زیرا تعدادی از این ورزش‌ها مردانه است. پیش بینی‌هایی در این زمینه صورت گرفته است و حضور خانم‌ها و خانواده‌ها در سالن‌های ورزشی به تناسب رشته‌ها بستگی دارد.» البته در این مورد هم باید اشاره شود که در برخی از رشته‌ها از سالها قبل بانوان حق ورود به سالنها را داشته‌اند و در بازیهای لیگ و حتی در بازیهای ملی نیز مانند والیبال زنان از نزدیک به تماشای بازی نشسته‌اند و اینکه این مسئول وزارت ورزش از مجاز شدن ورود زنان به سالنهای ورزشی خبر می‌دهد کمی ابهام دارد که منظورش چیست.

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    یکی از شاخصه‌هایی که با جریان اصلاح‌طلبی عجین شده است غرب‌زدگی و ارزش‌گریزی است! در دوران حاکمیت اسفناک اصلاح‌طلبان از سالهای 76 تا 84 در دو دولت و مجلس ششم حجم انبوهی از اظهارنظرها در مکتوبات و سخنرانی‌ها، علیه ارزشهای دینی و انقلابی و حتی ملی بیان شد. حمله به قیام کربلا، مناقشه در عصمت انبیا و ائمه علیهم السلام، توهین به احکام اسلامی و مراجع عظام تقلید، اهانت به مقدساتی مانند مهدویت و ولایت فقیه و شهدا، و صدها مورد دیگر با شیوه‌های مختلف در روزنامه‌ها و نشریات و سخنرانی‌های افراد جریان اصلاح‌طلب در تاریخ ثبت شده است.

    این سخنان از قلم و زبان کسانی صادر می‌شد که بعضا در راس این جریان بودند و افکار و روزنامه‌های اصلی این جریان را رهبری می‌کردند و هیچ‌گاه از سوی سایر افراد این جریان مورد عتاب و حتی یک اعتراض کوچک واقع نشدند و چه بسا به بهانه شعار اغواگر آزادی بیان تا حدودی از این جماعت افراطی و توهین کننده به ارزشها نیز حمایت می‌شد و حتی اعتراض به آنها با هجمه مواجه می‌گردید.

    البته بیان این سخنان به بزرگان اصلاح‌طلب خلاصه نمی‌شد. تولید محتواهای اهانت‌آمیز هم از سوی وزرای جریان اصلاحات، هم معاونین رییس جمهور وقت، هم نمایندگان اصلاح طلب مجلس، هم روشنفکران داخل در این جریان، و هم اصحاب رسانه منتسب به این جریان مانند نویسنده و خبرنگار و ...  به وفور شنیده ودیده می‌شد!

    در آن زمان به صراحت هشدار داده می‌شد که برخی مطبوعات پایگاه دشمن شده‌اند و برخی در بدنه دولت به دنبال اصلاحات امریکایی در کشور هستند. اما از سوی رهبران جریان اصلاحات این هشدارها ندید گرفته می‌شد و حتی تا به امروز تشری مناسب به این افراد دیده نشده است.

    در میان این طیف، افراد بسیاری که آن روز همگی مورد حمایت جریان اصلاح طلب بودند، امروز در خارج از کشور علیه ملت و نظام فعالیت می‌کنند تا معلوم شود که اولا آن هشدارها درست بوده است وثانیا این عده در همان سالها نیز مشغول خوش خدمتی به اربابان خود بودند و با نقاب اصلاحات، منافقانه در لایه‌های مهم کشور نفوذ کرده بودند.

    از میان نمایندگان مجلس ششم، فاطمه حقیقت‌جو و رجبعلی مزروعی، از بین معاونین و وزرای دولت مهاجرانی و فریبا داوی مهاجر، از طیف به اصلاح روشنفکر سروش و کدیور نمونه هایی هستند که هم اینک در خارج از کشور به عقده‌گشایی علیه ملت مشغول هستند.

    در این میان روزنامه‌نگارانی نیز از این جریان به دامن دشمنان این ملت آرمیده‌اند:

    -«مسیح علی‌نژاد»، روزنامه‌نگار فراری خارج از ایران که سالها در روزنامه‌های اصلاح‌طلب خبرنگاری می ‎کرد و از نویسندگان روزنامه اعتماد ملی وابسته به کروبی بود که هم اینک در خارج از کشور ضمن کارهای خلاف عفت، دختران ایرانی را به کشف حجاب دعوت می‌کند.

    -«نیک‌آهنگ‌کوثر» کاریکاتوریست نشریات زنجیره‌ای که سالها در نشریات اصلاح‌طلب کاریکاتور می‌کشید و مورد حمایت این جریان بود.

    -«اکبر گنجی» را می‌توان نمونه تمام عیار یک تندروی دو آتشه دانست که سالها با نشریات اصلاح طلبان همکاری داشت و حتی هنگامی که به دلیل مقالات اهانت‌آمیز و دروغ خود به زندان افتاد سران اصلاحات به حمایت از وی برخاستند. او در کنفرانس ننگین برلین هم حاضر بود. وی هم اینک در شبکه‌های خارجی حتی به انکار امام زمان عجل الله فرجه و اصل تشیع نیز می‌پردازد!

    -«محسن سازگارا» از اعضای روزنامه جامعه که در انتخابات شورای شهر دوم نامزد انتخابات هم بود و مردم تهران به وی رای ندادند. او در شبکه‌های خارجی در فتنه 88 به آشوب‌طلبان خط فکری می‌داد.

    -«علی اصغر رمضانپور» روزنامه‌نگار و مفسر شبکه بی‌بی‌سی فارسی و مدیر شبکه رها می‌باشد. ویدر دوره وزارت احمد مسجدجامعی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود!

    - محمدجواد اکبرین روزنامه نگار که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب نشاط و عصر آزادگان مطلب می نوشت و از روحانیون شاگرد و حامی مرحوم منتظری بود که هم اینک از کسوت روحانیت خارج شده و در خارج علیه اسلام و نظام فعالیت می‌کند!

    -فرناز قاضی زاده که در کارنامه خود کار در روزنامه‌هایی چون حیات نو،زن، نشاط، ایرانیان، هم میهن را دارد و اکنون با کنار گذاشتن حجاب، مجری بی‌بی‌سی فارسی است!

    -از تازه‌ترین فراری‌های روزنامه‌نگارهای اصلاح‌طلب می‌توان به «مجتبی واحدی» اشاره کرد. او سردبیر روزنامه آفتاب یزد به شدت حامی رییس جمهور اصلاحات است. او پس از فتنه 88 از کشور گریخت. به این فهرست اضافه کنید علی افشاری، مسعد بهنود، یوسفی اشکوری، محمدرضا جلایی‌پور و ... را.

    با روی کار آمدن دولت موسوم به اعتدال بخش زیادی از خبرنگاران و افراد جریان  اصلاح‌طلب فعالیت خود را آغاز کردند و در همین مدت در روزنامه‌های اینان مجددا توهین به احکام اسلامی مانند شهادت زنان و قصاص و اهانت به غدیر و عقاید شیعه مثل عاشورا مجددا دیده شده است. اما به نظر می‌رسد خطر حضور روزنامه‌نگاران و خبرنگاران عاشق غرب همچنان در بین این جریان وجود دارد.

    در هفته اخیر خبر پناهنده شدن دو خبرنگار از «ایسکانیوز» (مدیر روابط عمومی ستاد انتخاباتی حجت‌الاسلام حسن روحانی در انتخابات سال 92) و روزنامه «ایران ورزشی» در خبرها شیده شد که نشان از این دارد افراد گریزان از ملت هم‌چنان نیز وجود دارد!

    دولت اعتدال و به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با دست و دل بازی راه را برای این افراد باز کرده است، باید به شدت مراقب باشد تا مناصب فرهنگی و گلوگاههای مهم سیاسی و فرهنگی را در دست این افراد نسپارد. تجریه گذشته جریان اصلاحات نشان داده است از بهایی و سلطنت طلب و منافق و دشمنان ملت در این جریان حضور دارند و این جریان هیچ گاه حاضر به مرزبندی شفاف با این جریانات نیست. چنانچه تا همین امروز پاسخ روشنی از رسانه‌هایی که خبرنگاران آنها در هفته اخیر درخواست پناهندگی داده‌اند دیده نشده است.

    در حالی که دو خبرنگار ما در حین انجام وظیفه در سقوط هواپیما در آلمان جان خود را از دست دادند، دو خبرنگار دیگر که برای مخابره دو رویداد ملی یکی مذاکرات هسته‌ای و دیگری مسابقه تیم ملی فوتبال ایران به خارج از کشور رفته‌اند، بدون توجه به منافع ملی و آبروی کشور در آن سوی مرزها از کشور و ملت بریده و در خواست پناهندگی می‌دهند و این سو از دست اندرکاران فرهنگی کشور هنوز صدای درخوری بلند نشده است.

     

    به نظر می‌رسد نظارت بیشتری به خبرنگاران جریان اصلاحات باید صورت گیرد تا آبروی نظام و کشور را بازیچه امیال دون خود قرار ندهند چرا گویا هنوز  کسانی هستند که خود را پشت دولت اعتدال  نام مقدس خبرنگاری مخفی کرده‌اند ولی به هیچ یک ارزشهای ملی و دینی این ملت اعتقاد و حتی علاقه‌ای ندارند و منتظر فرصتی برای انتقام‌گیری از کشور  لطمه به حیثیت جامعه خبرنگاری هستند. مساله‌ای که مسئولان فرهنگی و امنیت نباید به سادگی از آن بگذرند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    زبان بومی هر قوم یکی از شاخصه‌های مهم فرهنگی و سبب انسجام و هویت یک جامعه است. از این رو صیانت و تحفظ از زبان یکی از ضروری‌ترین اقدامات و برنامه‌ریزی‌های مسوولین فرهنگی می‌باشد حفظ زیان فارسی به‌عنوان زبان ملت ایران که سابقه ای کهن دار دمی بایست مورد توجه مردم و مسوولین قرار گیرد. امروزه مخاطرات بسیاری در برابر زبان وجود دارد ولع برخی برای یادگیری زیان خارجی که در بسیاری موارد فقط جهت پز دادن و کلاس است استفاده تعابیر فرنگی به نشانه با سواد بودن و فینگلیش نوشتن در پیامها و استفاده افراطی از زبان  محاوره در مکتوبات نمونه‌ای از این مخاطرات است.

    رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته خود با شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان داشتند: «من خیلی نگران زبان فارسی‌ام؛ خیلی نگرانم.» (19/9/1393)

    مع الاسف پاره‌ای از اقدامات و رفتارهای نهادهای دولتی فرهنگ‌ساز به جای اینکه در جهت تقویت زبان فارسی  باشد خواسته و نا خواسته راه را برای فرهنگهای غلط باز می‌کند که در جهت تقویت زبان فارسی نمی‌باشد.

    به عنوان نمونه تابلوها و بیلبردهای شهری که یک نمونه مهم در فرهنگ‌سازی  برای مردم  است حاوی از عبارات لاتین است. امروزه در تابلوهای شهری در سر کوچه‌ها، خیابان‌ها، جاده‌ها، ایستگاههای اتوبوس و مترو، بانکها، شرکتها و ... بدون دلیل موجهی  از عبارت انگلیسی استفاده شده است. جالب اینجاست که رسم الخط انگلیسی آنها هم در اغلب موارد با قواعد نوشتاری انگلیسی همخوانی ندارد و اگر قرار باشد یک خارجی آنها را بخواند با مشکل مواجه می‌شود!

    امام خامنه ای در همین رابطه در دیدار مذکور فرمودند: «اسم فارسی را با خط لاتین می‌نویند! خب چرا؟ چه کسی می‌خواهد از این استفاده کند؟ آن کسی که زبانش فارسی است یا آن کسی که زبانش خارجی است؟ اسم فارسی با حروف لاتین! یا اسمهای فرنگی روی محصولات تولید شده‌ داخل ایران ... خب چه داعی داریم ما این کار را بکنیم؟ بله، یکوقت شما یک محصول صادراتی دارید، آنجا در کنار زبان فارسی -فارسی هم باید باشد البته؛ هرگز نبایستی از روی محصولات ما زبان فارسی برداشته بشود- البته زبان خارجی هم به آن کشورهایی که خواهد رفت، اگر زبان دیگری دارند نوشته بشود، اما محصولی در داخل تولید می‌شود، در داخل مصرف می‌شود، چه لزومی دارد؟ روی کیف بچه‌های دبستانی چه لزومی دارد که یک تعبیر فرنگی نوشته بشود؟ روی اسباب بازیها همین‌جور؛ من واقعا حیرت می‌کنم. این جزو چیزهایی است که شما خیلی درباره‌اش مسئولیت دارید. ... نام شرکت، نام محصول، نام مغازه! و از این قبیل همین‌طور مکرر تعبیرات فرنگی و بخصوص انگلیسی؛ من از این احساس خطر می‌کنم و لازم است که حضرات و شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به این مسئله بجد دنبال کنند و دولت به طور جدی مواجه بشود با این مسئله». به نظر شهرداری ها باید در تابلوهای شهری تجدید نظر کنند و در یک فرایند تدریجی تا جایی که مقدور است عبرات فرنگی را از تابلوهای مخصوص شهرداری حذف کنند.

    یقینا در یک شهر توریستی که مورد بازدید گردشگران است مثل شیراز یا اصفهان وجود کلمات لاتین، شاید منطقی به نظر برسد اما بقیه شهرهای که ظرفیت جهانگردی ندارد چه لزومی دارد ذیل هر تابلو، لاتین آن هم درج  شود؟ حتی در همان شهرهای توریستی هم لزومی ندارد همه محلات و مکانهای آن دارای تابلوی دو زبانه باشد.

     اگر برای مسئولین زبان فارسی مهم است که است باید با برنامه دقیق در این مورد بیندیشند. یا در مورد بانکها وقتی بانکی تعاملات بین‌المللی ندارد و فقط در ایران فعالیت دارد چرا تابلوی بانک و حتی فرمهای آن باید همراه با عبارات لاتین باشد؟

    نمونه دیگر در این رابطه پلاک ماشینهای تاکسی است که به رنگ زد است اما مشخص نیست چرا باید عبارت  تاکسی به زبان انگلیسی روی پلاک نوشته شده باشد؟

    اسامی ایستگاهای مترو  و اتوبوس و .. نمونه دیگر این فرهنگ سازی پنهان است که سبب شده حتی یک مغازه خرده فروش نیز در تابلوی سر در مغازه‌اش از حروف و کلمات لاتین استفاده کند.

    البته تاکنون کارهای خوبی صورت گرفته است مثلا هزینه پیامک فارسی ارزان شده است اما افزایش حجم پیامک فارسی نسبت به لاتین باعث شده تا حدودی این اقدام خنثی شود. و یا اینکه چندی قبل قانونی تصویب شد که طبق آن در تابلوی فروشگاهی که جنس خارجی می‌فروشد حداقل دو سوم تابلو به زبان فارسی باشد و آن یک سوم هم مخصوص لوگوی شرکتها باشد به نظر باید این قانون را تکمیل نمود و در بسیاری  موارد که لزوما ندارد به حذف کامل عبارات لاتین پرداخت  و تعظیم زبان فارسی پرداخت.

    نمونه دیگر تعظیم زبان فارسی، که امام خامنه‌ای نیز بدان اشاره دارد سخن گفتن در هواپیماهای کشور و پروازهای داخلی است که بدون مناسبت و اینکه در بین مسافران یک مسافر خارجی باشد بی دلیل خلبان گفته‌های خود را به انگلیسی ترجمه می کند! «الان شما در ایران سوار هواپیما میشوید و میبینید کسی که در برج مراقبت هست و یک ایرانی است، با این خلبان که او نیز یک ایرانی است، حتماً انگلیسی حرف میزند! بنده گفتم در آن هواپیمایی که من سوار می‌شوم، این کار ممنوع است! چرا فارسی حرف نمی‌زنند!؟ آخر یک وقت هست که شما با یک برج بیگانه - که او مثلاً چینی است و شما فارس هستید و زبان یکدیگر را نمی‌دانید - از زبان مشترک انگلیسی استفاده می‌کنید؛ اما بنده مثلاً به مشهد که می‌روم، به چه مناسبت شما انگلیسی حرف می‌زنید!؟ علتش این است که واژه‌ها انگلیسی است و اینها فقط باید این واژه‌ها را به یکدیگر ربط بدهند؛ خودشان را دیگر دچار زحمت نمیکنند؛ همان ربط انگلیسی را می‌دهند! پس ما باید واژه بگذاریم، تا زبان در محیطهایی، این‌گونه منزوی نشود؛ که متأسفانه منزوی شده است». (27/11/1370)

    افق بالای رهبر معظم انقلاب این است که ربان فارسی به جایی برسد که روز به روز گسترش پیدا کند و حتی زبان علمی دنیا شود و «در آینده، آن کسانی که از پیشرفتهای علمی کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند.» (15/5/1392) آیا با این روند فرهنگسازی زبان فارسی در بین مردم کشور و فارسی زبانان گسترش پیدا می‌کند تا بخواهد در جاهای دیگر نفود پیدا کند؟

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    1-در فضیلت نماز اول وقت آن هم به صورت جماعت روایات و علما آنچنان تاکید کرده‌اند که امروزه اهمیت آن بر کسی پو شیده نیست و به صورت یک مطلب روشن و بدیهی در آمده است. یکی از مظاهر مهم در جامعه اسلامی و سبک زندگی مسلمین، اهمیت به نماز اول وقت به خصوص نماز جماعت می‌باشد. از این رو نهادهای فرهنگی و دینی وظیفه دارند مردم را به این مهم دعوت و تشویق نمایند.

    2-مسجد در جامعه اسلامی یک پایگاه مهم سیاسی و فرهنگی و محل علم آموزی، قضاوت تصمیم‌گیری‌های کلان، تجمعات مهم و عبادت است. در واقع مسجد قلب تپنده یک محل و جامعه باید باشد، چنانچه در صدر اسلام این گونه بوده است. از لحاظ معنوی و عبادی مسجد جایگاهی است که بی‌شک موجب افزایش حس معنوی شده و چون محل اجتماع مومنین است روح جمعی و توجه به سایرین را نیز در وجود آدمی زنده می‌کند که همین امر خود موجب فزونی معنویت است. از این رو در دین مبین اسلام سفارشهای مکرر به حضور مردم در مسجد شده است. در نظام اسلامی نیز مساجد همیشه مورد توجه حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بوده است و به عنوان خاستگاه انقلاب اسلامی همواره می‌بایست متوجه بود که همانگونه که حدوث انقلاب از مساجد بوده است بقای انقلاب نیز در حفظ این سنگر مهم است.

    3-یکی از اقدامات مناسبی که در سالهای اخیر صورت گرفته است اقامه نماز جماعت در ادارات دولتی و حتی مجتمعهای خصوصی بوده است و شاید کمتر اداره یا شرکتی باشد که در آن نمازخانه‌ای جهت این امر اختصاص نیافته باشد. البته این نکته صحیح است که نماز جماعت در ادارات با ضعفها و نواقصی از حیث امکانات و مکان و .. مواجه است اما اصل کار باید مورد تقدیر قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در پاسخ  استفتایی پیرامون اقامه نماز جماعت در ادارات بیان داشته اند: «با توجه به اهمیّت خاص نمازهاى یومیه و تأکید زیادى که بر اقامه نماز در اول وقت شده است و با توجه به فضیلت نماز جماعت، مناسب است مسئولین امر روشى را اتخاذ کنند که کارمندان بتوانند در خلال ساعات کار ادارى نماز واجب را بطور جماعت در اول وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولى باید به‌گونه‏ اى مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اول وقت بهانه و وسیله‌‏اى براى به تأخیرانداختن کارهاى مراجعه‌کنندگان نشود».

    امروزه در ادارات ساعت مخصوصی برای نماز و ناهار در نظر گرفته شده است و در بسیاری از ادارات به علت آگاهی ارباب رجوع از این مساله در این ساعت مراجعات کمتری صورت می‌گیرد اما به هر حال آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که واجب راه انداختن کار مردم و مستحب نماز جماعت اول وقت است. البته می‌توان با فرهنگسازی درست برای اقامه نماز کاری کرد در این ساعات مراجعه‌کنندگان نیز مشغول نماز شوند و جز در موارد استثنایی و خاص مراجعه صورت نگیرد.

    4-با وجود پسندیده بودن اقامه نماز در ادارات و شرکتها به نظر می‌رسد در برخی موارد باید تجدید نظر صورت گیرد! این نکته باید مورد توجه متولیان فرهنگی جامعه و مسئولین ستاد اقامه نماز قرار گیرد که حضور در مسجد و نماز در خانه خدا بر مکانهای دیگر الویت دارد. در برخی موارد مشاهده می‌شود در کنار یا نزدیک اداره مسجدی وجود دارد. در این گونه موارد بهتر است این اداره به جای برقراری نماز در اداره کارمندان را تشویق به حضور در مسجد کند و به تقویت مسجد کمک نماید. حتی می‌شود قانونی وضع کرد که در اداراتی که در نزدکی آن مسجدی وجود دارد نمازخانه را جمع و نماز را در مسجد برگزار کنند البته معلوم است مانند آنچه الان اجرا می‌شود کسی برای این کار تحت اجبار قرار نمی‌گیرد ولی کارمندی که اهل نماز و جماعت است ترجیح می دهد در مسجد نماز بخواند.

    این کار علاوه بر تقویت پایگاه اجتماعی مسجد سبب می‌شود کارمندان ومدیران اداره در بین مردم رفته و به دور از فضای اداری و رسمی با صمیمت در جریان مشکلات مردم قرار گیرند. از سوی دیگر در هزینه‌هایی که معمولا صرف نماز جماعت می‌شود و اگر چه اندک است صرفه‌جویی می‌شود و حتی می‌توان این هزینه‌ها را خرج مسجد مذکور نمود و از امام جماعت مسجد نیز تقاضا کرد با توجه به حضور افراد مختلف از ادارات گوناگون در این رابطه خود را آماده نماید.

    آنچه امروز معمولا در بسیاری از ادارات اتفاق می‌افتد نماز جماعت کم فروغ در مکانی دون شان نماز و نمازگزار است که معمولا ادارات به دلیل کمبود بودجه در تجهیز آن نمی‌کوشند لذا این کار و تشویق به حضور در مساجد می‌تواند از این گونه موارد نیز جلوگیری نماید.

    به نظر می‌رسد تعامل مرکز رسیدگی به  امور مساجد و نهادهایی مثل شهرداری و بانکها و سایر اداراتی که در آنها نماز برگزار می‌شود می‌تواند در این رابطه به حضور بیش از پیش مردم در مسجد و استفاده از ظرفیت معنوی و اجتماعی این مکان مقدس بی انجامد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    مذاکرات هسته‌ای به نقاط حساسی رسیده است. در طی این سالهای  این مذاکرات فراز و نشیب‌های بسیاری را سپری کرده است. دولت یازدهم از همان ابتدای کار خود توان بسیاری را برای رفع مساله هسته‌ای ایران به کار برد و با انتقاد به روند مذاکرات در گذشته، به کارگیری روشهای ابتکاری جدید و لحنی تازه در مذاکره را تنها راه برون رفت از این مساله چندین ساله معرفی کرد. تلفن آقای روحانی با اوباما، ارتقا سطح مذاکره کنندگان به سطح وزرای خارجه، مذاکرات مستقیم متعدد با آمریکا، پیاده‌روی صلح‌جویانه یا جان کری، پیشنهاد حذف شعار مرگ بر امریکا، توقف بخش مهمی از فعالیتهای هسته‌ای، محرمانه نگه داشتن مذاکرات، گره زدن مذاکرات با انتخابات مجلس  و در آخر توافق ژنو از این دست اقدامات ابتکاری دولت یازدهم بود!

    تیم فعلی مذاکره کننده در اوایل دهه هشتاد نیز ماموریت مذاکره پیرامون مساله هسته‌ای را به عهده داشت. روند مذاکرات آن زمان با روند امروزه تفاوت چندانی نکرده است و به نظر می‌رسد تیم مذاکره کننده بنا ندارد از تجربه یک دهه مذاکره بهره برده و عبرت بگیرد. تنها تفاوتی که امروز می‌توان به آن اشاره کرد این است که با مدیریت مقام معظم رهبری و فعالیت تیم مذاکره کننده اصولگرای قبل، ایران به مرحله‌ای از هسته‌ای شدن رسیده است که دیگر قدرتهای جهانی از حذف انرژی هسته‌ای در ایران سخن نمی‌گویند!

    اما سخنان 19 بهمن امام خامنه‌ای نقطه عطفی در مذاکرات اخیر بود.

    پیش از این در 29 دی ماه آقای ظریف پس از مسافرت نمادین با مترو در بین خبرنگاران از «توافق در 22 بهمن» خبر داده بود. شاید به این معنا که تیم مذاکره کننده قصد داشت موفقیت در توافق را انقلابی جدید در کشور بنامد!

    اما امروز با گذشت چند روز از 22 بهمن خبری از توافق و حتی کمترین اشاره‎ای هم از آن نیست! سوال اینجاست چه توافقی قرار بود انجام شود و چرا این توافق انجام نشد؟

    به نظر می‌رسد سخنان امام خامنه‌ای در 19 بهمن می‌تواند گره از این پرسش باز کند. رهبری معظم انقلاب از همان ابتدای مذاکرات حمایتهای جدی از تیم مذاکره کننده داشتند و از مردم نیز خواستند با انصاف مساله هسته‌ای را زیر نظر داشته باشند.

    ایشان در دیدار اخیر خود فرمودند: «من همین جا این را بگویم: اوّلا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکایی‌ها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است».  

    این بیان ایشان به این معناست که ایشان با تعبیر «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» مخالف است و هر توافقی را مجاز نمی داند. پیش از این خبری در مهرماه سال جاری منتشر که که وزیر امور خارجه از این تعبیراستفاده کرده است و چند روز بعد کمپینی متشکل از چند کارگردان مشهور با ا شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست.» راه اندازی شد. یکی از کارگردانان گفت این کمپین به سفارش وزارت خارجه تشکیل شده بود!  (خبرگزاری دانشجو، 23 مهر 1393، کدخبر 362606)

    مورد دیگری که مقام معظم بر آن دست گذاشتند این مطلب بود که: «این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که «در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات»، این را هم بنده نمی‌پسندم؛ این را من نمی‌پسندم. با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس می‌کنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌درپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست» .

    در آذر ماه امسال وزیر امور خارجه در دانشگاه علامه طباطبایی در مورد تمدید هفت ماهه توافق ژنو گفت: «توافق روی کلیات انجام شده است و برای جزییات نیاز به فرصت داشتیم»، چندی قبل نیز در نشست مونیخ ایشان به علاقه غربی‌ها به توافق بر روی کلیات خبر داد! به نظر می‌رسد با این بیانات مقام معظم رهبری نقشه راهی برای مذاکره کنندکان ترسیم شده باشد و در توافق اخیر فقط روی گزینه توافق کلی و جزیی باهم فکر کنند بعلاوه اینکه توافق به تعبیر رهبری باید شفاف و صریح باشد نه اینکه مانند توافق قبلی طرف ایرانی در ایران آن را به زانو در آمدن قدرتهای بزرگ در برابر ایران بداند و طرف مقابل از آن به عنوان شکست تعبیر کند!

    اما این سخنان رهبری بار دیگر مسیر عزت و اقتدار ایران را در چارچوب حکمت و عزت و مصلحت نشان داد ایشان در ادامه همین بیانات به اقدامات طرف ایرانی برای توافق اشاره کردند و فرمودند:

    «طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می‌توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده:

    1-گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده،

    2-تولید اورانیوم بیست درصد را ... متوقّف کردند، 

    3-کارخانه‌ی اراک را ...، فعلا متوقّف کرده‌اند؛

    4-فردو را ... فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند»

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی