سفارش تبلیغ
صبا ویژن







اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ الَّذی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امتَحَنَکِ صابِرَةًاَنَالَکِ مُصَدِّقٌ صابِرٌ عَلی ما اَتی بِهِ اَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما وَاَنَا اَسئَلُکِ اِن کُنتُ صَدَّقتُکِ اِلّا اَلحَقتِنی بِتَصد یقی لَهُما لَتُسَرَّ نَفسی فَاشهَدی اَنّی ظاهِرٌ بِوَلایَتِک وَ وِلایَة الِ بَیِتکِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم اَجمَعینَ

شهادت مظلومانه دختر پیامبر مکرم اسلام؛ام الائمه؛ الصدیقة الشهیده؛المظلومةالمقهوره فاطمة الزهراء (س) سیدة نساء العالمین را به محضر امام عصر (عج) و عموم دوستداران اهل البیت علیهم السلام تسلیت عرض می نمایم.
در بیان مصیبت این گوهر یکدانه عرش الله باید با رجوع به مستنداتی که از دانشمندان و محققان عالم اسلام در دست است نشست و آنطور که بتوان سخن گفت نه آنطور که بایسته و شایسته باشد.
روابت و نقل شده است که:
چون فاطمه (ع) در گذشت.امیر المؤمنین او را پنهان بخاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد.سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت : اى پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است،بر تو درود باد! خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران بتو به پیوندد . پس از او شکیبائى من بپایان رسیده و خویشتن دارى من از دست رفته . اما آنچنان که در جدائى تو صبر را پیشه کردم،در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائى بر مصیبت سنت است.
اى پیغمبر خدا تو بر روى سینه من جان دادى! ترا بدست خود در دل خاک سپردم!قرآن خبر داده است که پایان زندگى همه بازگشت بسوى خداست. اکنون امانت به صاحبش رسید،زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید . اى پیغمبر خدا ، پس از او آسمان و زمین زشت مینمایدو هیچگاه اندوه دلم نمیگشاید ،  چشمانم بیخواب،و دل از سوز غم کباب است،تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتى بود که دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید.و چه زود جمع ما را به پریشانى کشانید.
شکایت خود را بخدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم!خواهد گفت که امتت پس از تو با وى چه ستمها کردند.
آنچه خواهى از او بجو و هر چه خواهى بدو بگو!تا سر دل بر تو گشاید،و خونى که خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داورى نماید.
سلامى که بتو میدهم بدرود است نه از ملالت،و از روى شوق است،نه کسالت.اگر میروم نه ملول و خسته جانم و اگر میمانم نه بوعده خدا بد گمانم.و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او میمانم که هر چه هست از اوست و شکیبائى نیکوست.
اگر بیم چیرگى ستمکاران نبود براى همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبت بزرگ،چون فرزند مرده جوى اشک از دیدگانم میراندم.
خدا گواه است که دخترت پنهانى بخاک میرود.هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته،و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند.درد دل را با تو در میان میگذارم و دل را به یاد تو خوش میدارم که درود خدا بر تو باد .

سلام و رضوان خدا بر فاطمه. و برای این همه درد علی (ع) من واژه ای نمی یابم ،چرا که بسیار افراد آمدند و رفتند و سخن گفتند ولی هنوز نتوانسته اند که این همه مظلومیت مولا یمان و همسرش زهرا(س) را برای عالمیان بیان کند که اگر اینچنین بود همه عالم از درک این غم باید متلاشی می گشت.
در بیان روایت های پیامبر اکرم در شأن بزرگ بانوی دین اینچنین امده است .
پیامبر (ص) فرمودند:
ای سلمان ، هرکس فاطمه را دوست بدارد، در بهشت است و هر کس با فاطمه دشمنی ورزد، در جهنم است. ای سلمان، دوست داشتن فاطمه، در یکصد جایگاه به کار می آید که راحت ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است .
هر کس دخترم ، از او راضی باشد من از او راضی هستم و هر کس من از او راضی باشم خدا از او راضی است و هر کس که فاطمه بر او غضب کند ، خدا براو غضب می کند
فاطمه ازوجود من است. هرچه او را خوشحال کند مرا خوشحال می سازد و هرچه او راغمگین سازد، مراغمگین می کند و همچنین حضرت فاطمه علیهاالسلام که برترین زن جهان خلقت از اولین و آخرین است، بارها با ملائک و از جمله پیک وحى سخن گفت و با وى انس گرفت. حضرت امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: ان فاطمه مکثت بعد رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله خمسه و سبعین یوما و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان یاتیها جبرئیل فیحسن عزاها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه، و خبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على یکتب ذلک.
حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى نمودند و در طول این ایام فوق العاده در حزن و اندوه بسر میبردند و جبرئیل به حضور وى رسیده و آن حضرت را در عزاى پدرش تسلى میداد و با وى شریک غم می گشت و از وضع رسول خدا و جایگاه عظیم او در پیش خدا سخن میگفت و همچنین از سرنوشت تک تک فرزندانش بعد از شهادت فاطمه علیهاالسلام او را در جریان میگذاشت و على علیه السلام نیز اینها را مینوشت.
از عبارت «کان» در این حدیث استفاده میشود که رفت و آمد جبرئیل به حضور فاطمه و سخن گفتنش با وى محدود نبود، بلکه این ارتباطها ادامه داشت و جبرئیل با فاطمه علیهاالسلام انس گرفته بود. و در حدیث دیگر داریم که هنگام وفات فاطمه و قبض روح ملک الموت از آن حضرت، جناب جبرئیل در حضور زهرا بود و حضرت زهرا خطاب به هر دو آنان فرمود: سلام بر جبرئیل، سلام بر ملک الموت.(حتى حضور سایر ملائکه نیز در کنار فاطمه علیهاالسلام محسوس بود.) وجود این بانوی بزرگ اسلام نه تنها یک حقیقت همیشگی است بلکه برای همه دوران یک الگو و یک مقیاس برای تشخیص راه درست و عمل صحیح به دستورات دین برای تمام زنان عالم خواهد بود
انشا الله که بتوان با قدم برداشتن در راه و مسیر زندگی ایشان به انچه که خداوند از زنان می خواهد برسیم ازبین زنان بزرگی چون آسیه و مریم و ساره یکی را نمی توان یافت که کمالات همه آنان را یک جا داشته باشد؛ مگر در وجود نازنین فاطمه زهرا(س) و با بودن زهرا در این عالم خاکی انسانیت توانست به الگوی واقعی انسانیت و همه دلیل خلقت پی ببرد و با در دست داشتن این الگو بود که می تواند در راه هدایت قدم برداشت .
دراین رابطه روایتی از امام صادق (ع) در مورد فرمایش رسول الله(ص)سوال شده که فاطمه سر آمد زنان بهشت است یا از سر آمد زنان عصر خویش. حضرت پاسخ دادند آن که سرآمد زنان عصر خویش بود مریم بود؛اما فاطمه سرآمد همه زنان بهشت از اول تا آخرین است. ازرسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت آمده است که خدای متعال فرمود: ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمی آفریدم.(یعنی شمایان رمز خلقت هستید) ( سفینة البحار؛3/334.) و آیا با وجود اینچنین آفرینشی می توان به دنبال الگو و هدفی دیگر بود؟
همانا زندگی این بزرگ آفرینش هستی اتمام حجتی است برای رفتن به سوی پاکیها وچراغی روشن کننده درصراط مستقیم است .
انشا الله زنان ما به این حقیقت همیشه زنده پی ببرند و زندگی خود را با گل وجود این بانوی بزرگ مزیین نمایند. باشد که همه در روز جزا از کسانی باشیم که مورد عفو و مرحمت ایشان در پیشگاه خداوند باشیم. والسلام

آدرس دیگر وبلاگ فصل انتظار       www.fasleentezar.ir



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    در خبر ها امده بود حجت الاسلام سید محمد خاتمی رییس جهمور سابق جمهوری اسلامی ایران در بازگشت از سفر ایتالیا با چند زن و دختر ایتالیایی مصافحه کرده یعنی دست داده است. فیلم و عکسهای این اتفاق هم موجود است.
    سالهاست دیپلماتهای ایرانی در سفر های خارجی از دست دادن با زنها ابا دارند و این جز سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی است. اما این رفتار حجت الاسلام خاتمی از چند منظر قابل توجه است.
    این تابو شکنی و سنت شکنی این روحانی از تبار سادات بدون شک سخنان زیادی همراه خواهد داشت. اعتراضها و مخالفتها و بدون شک ذوق کردنها و موافقتها در این میان مطرح خواهد شد ، این کار از منظر فقه ایراد دارد یا نه؟ حتما بحث مخالفتهای علما و نظرات پیش خواهد آمد. و نهایتاً بحث پلورالیسم دینی و این حرفها. خوب به یاد دارم حجت السلام خاتمی آن روز که احمدی نژاد بر مسند خدمت بر مردم نشست، در مشهد از روی کار امدن تحجر سخن گفت و خطر ترویج اسلام متحجرانه را گوش زد کرد. حجت الاسلام خاتمی پس از دوران ریاست جمهوری اش ابعاد تازه ای از درونیاتش را برملا کرد از سفر به امریکا و موضع گیریهای عجیبش گرفته و اینک این عمل ...
    به یاد دارم آن روز خانم فاطمه رجبی در اعتراض به مواضع غیر اصولی و مخالف ارزشهای انقلاب حجت الاسلام خاتمی درباره اسراییل و شیطان بزرگ و... یادداشتی نوشت و از سکوت حوزه های علمیه در قبال سخنان نسنجیده حجت الاسلام خاتمی گلایه کرد و تلویحا خواستار خلع لباس ایشان شد. آن موقع همگان بر فاطمه رجبی حمله کردند و با بدترین وضع او را به باد انتقاد گرفتند (این را هم بگویم نگارنده خود نیز به بعضی از سخنان خانم رجبی انتقادات جدی دارد). حالا علمای حوزه که برخی در قبال یک فیلم حکم جهاد می دادند اینک چه نظری دارند؟ آیا به لباس روحانیت توهین نشده است؟؟ آیا این عمل که در تمام رسانه های دنیا بازتاب خواهد داشت به اندازه مارمولک ناپسند و دارای اثر مخرب نیست؟ متاسفانه شکستن قبح بسیاری از ناهنجاری ها در دوران تساهل و تسامح آغاز شد و گویا هم اینک نیز به شدت ادامه دارد.
    دوم اینکه سوال این است آیا حجت الاسلام خاتمی نمی دانست این عمل او بازتابهای منفی زیادی در ایران خواهد داشت؟؟ مسلما اری می دانست و شاید به منظور پیش کشیدن همین بحثها چنین کاری نموده است.
    حالا اینجاتکلیف ما چیست ؟ اگر اعتراض کنی به تخریب حجت الاسلام خاتمی متهم میشوی و لابد خواهند گفت مگر احمدی نژاد دست معلمش را نبوسید؟ مگر مشایی در مجلس رقص شرکت نکرد؟ و اینگونه فقه اسلامی بازیچه جریانات سیاسی می شود. اصلا نمی خواهم به بحث صدور انقلاب و اینکه ایران ام القرای جهان اسلام است اشاره کنم لابد حجت الاسلام خاتمی باصطلاح مبتکر گفتگوی تمدنها با این کار خواسته جلوه رحمانی اسلام را به نمایش بگذارد.
    به هر حال آن روز اگر فاطمه رجبی نا به جا سخن گفت حال باید پرسید تا کجا باید در برابر اهانتها و اعمال سخیف افرادی مثل حجت الاسلام خاتمی و حجت الاسلام ابطحی و ...  سکوت کرد؟
    امیدوارم این فیلم واقعی نباشد وگرنه ایشان که بعنوان روحانی هشت سال بر کشور حکومت کردند چه جوابی دارند در برابر مردم بدهند ؟! (این هم یه فیلم ساختگی دیگر این بار حجت الاسلام خاتمی و یک دختر ایرانی اینجا کلیک کنید)
    (این قدر گفتم حجت الاسلام تا ببینم به کسی بر می خوره یا نه؟ آیا واقعا اینان حجت  اسلامند؟؟)
    اما توضیح دفتر حجت الاسلام خاتمی و اقای صادق خرازی در این باره خواندنی و عجیب و دوپهلو  است:
    جوابیه دفتر
    در حرمت لمس بدن نامحرم بدون ستر و مانع تردیدی نیست و نیز در اینکه در شرع انور حرمت و وجوب اوّلی به عنوان ثانوی تا بقاء عنوان می‏تواند مرتفع شود تردید نباید کرد. ولی آنچه با تصویر پردازی مشکوک (؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!)، با غرض یا هر انگیزه دیگر، نشر یافته تا مصافحه آقای  (حجت السلام) خاتمی را با اجنبیه القاء (؟؟؟!!!!) کند عملی خلاف شرع و اخلاق است که تکذیب می‏شود.
    (یک بار دیگر این تصویر مشکوک را ببینید)
    توضیحات  صادق خرازی
    سید صادق خرازی مشاور حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی دست دادن وی با برخی بانوان در سفر ایتالیا را رد کرد و گفت: بنای آقای (حجت السلام) خاتمی به هیچ وجه دست دادن با زنان نیست و ایشان ضوابط و اصول شرعی و عرفی را در سفرها و ملاقات های خود همیشه و همواره رعایت کرده است.
    خرازی در واکنش به انتشار برخی گزارش ها و تصاویر درباره صف بدرقه ایشان در یکی ازسخنرانی ها در ایتالیا اضافه کرد: استقبال از آقای  (حجت السلام) خاتمی در سفرهای خارجی و نیز مراسم سخنرانی‏های ایشان به حدّی است که گاه کنترل اوضاع از دست ایشان و اطرافیان خارج می‏شود و در این مواقع برخی می کوشند با رساندن خودشان به آقای(حجت السلام) خاتمی به ایشان ابراز ارادت کنند که در مواقعی تصور (؟؟؟؟) می شود با آقای (حجت السلام) خاتمی مصافحه کرده اند. این در حالی است که اصولا آقای (حجت السلام) خاتمی به علت ازدحام جمعیت (؟؟؟؟؟؟؟) متوجه برخی تماس ها نمی شوند.خرازی در عین حال حساسیت های علاقه مندان آقای خاتمی را ستود و اطمینان داد که آقای  (حجت السلام) خاتمی همواره آداب و رسوم و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران که قلبا به آنها باور دارد با دقت رعایت و ملحوظ می دارند.
    خرازی در پایان گفت: البته از برخی از شگردهای تصویری(؟؟؟؟؟؟خوب است فیلم بردار یا مونتاژگر این فیلم خودش را به هالیوود معرفی کند) و نیز بداخلاقی‏هایی که آقای (حجت السلام) خاتمی سال هاست با آن روبرو بوده نباید غافل شد و افکار عمومی کاملاً دریافته اند این روش ها برای تخریب شخصیت‏های بلندمرتبه کشور جایی ندارد.
    (ان شاء الله گربه است)



  • کلمات کلیدی :
  • حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی نوه حضرت امام در گفتگو با روزنامه هم میهن (13/3/86) تاکید کرد که ملاک صحت قضایا در درون یک مکتب به نظر مردم وابسته نیست. مردم ملاک حقیقت نیستند.وی هم چنین با تاکید بر مشروعیت الهی حکومت اسلامی گفت اساسا مشروعیت تئوریک دموکراسی از نظر مردم درنمی‌‌آید. نکته قابل توجه این است که مدعیان اصلاحات و سینه چاکان دموکراسی غربی در میان سخنان سید حسن خمینی در ایام رحلت حضرت امام به مصاحبه تلویزیونی ایشان اشاره کرده و از اینکه وی امام را زمینی معرفی کرده اند مسرور شدند!! (ن.ک. روزنامه شرق 16/3/86، ص. آخر از محمدعلی ابطحی)
    متن سخنان سید حسن خمینی در گفتگو با روزنامه هم میهن پیرامون مشروعیت الهی حکومت اسلامی:  


    "...در مورد مردم‌سالاری دینی، حکومت فقه است یا مردم همین مساله مطرح بود. با حفظ احترام به همه بحث‌هایی که مطرح شد تمام بحث‌ها از نظر من از لحاظ فنی غیر از دو، سه تا از ارزش علمی‌ دور بود. انگار همه قبول کرده بودند که اگر کسی بگوید مردم ملاک مشروعیت هستند یعنی خدا نیست. درحالی که اصلا این دو ربطی به هم ندارد.
    این کار را خدا می‌‌کند، مثلا حکم «یجب شرب الشای» (نوشیدن چای واجب است) حکم را روی موضوعی که نوشیدن چای است گذاشته‌ایم. به شرب می‌‌گویند موضوع، به چای می‌‌گویند متعلق. حکم را می‌‌گذارند روی این موضوع. چه کسی این کار را می‌‌کند؟ خدا. حالا اگر خدا حکم وجوب اطاعت را روی فقیه با مقبولیت گذاشته باشد آیا اطاعت از این فرد با حکم شرعی منافاتی دارد؟ اساسا مشروعیت تئوریک دموکراسی از نظر مردم درنمی‌‌آید. اگر بگوییم چرا حرف اکثریت مطاع است؛ نمی‌‌توانید بگویید چون اکثریت می‌‌گویند.
    این دور است. می‌‌گویند چون عقل می‌‌گوید. یا می‌‌گویند خدا می‌‌گوید. در اسلام عقل و نقل با هم می‌‌گویند. پس ملاک صحت قضایا در درون یک مکتب به نظر مردم وابسته نیست. مردم ملاک حقیقت نیستند. مردم ملاک اطاعت هستند. بحثی که اینجا وجود دارد این است که شما می‌گویید حکمی‌ را خدا گذاشته است روی این عنوان که عبارت است از فقه، عدالت، شجاعت و آگاهی و ..  سوال دیگر این است که آیا قید دیگری هم به نام مقبولیت هست؟ آیا می‌شود گفت: خدایی که گفته اطاعت بکن نگفته از فقیه غیر مقبول اطاعت کن.
    اما آیا ملاک تشریع، مردم هستند؟ خیر، خدا ملاک را تعیین کرده است.

    در سال‌های اول انقلاب به خاطر چهره کاریزماتیک امام چنین بحثی مطرح نشد. آن زمان به این صورت که این بحث پیچیده‌ای که حالا مطرح شده نبود. استنباط من این است که این حکم روی عنوان فقیه مورد اقبال رفته است. اما اینها ترجمه می‌شود، وقتی برمی‌گردد به فارسی قلب مفهوم می‌شود. ... مشروعیت را که می‌خواهند ترجمه کنند می‌آید در مقابل شرع. ...
    این سخنان سید حسن خمینی که تفسیر سخنان حضرت امام است در سالهای گذشته از زبان برخی علمای برجسته مطرح می شد که اصلاح طلبان با حمله های فراوان و توهین و تهمتهای بسیار در برابر آن موضع می گرفتند.


    یادداشتی در همین رابطه...

  • کلمات کلیدی :
  • او که باشد من هم هستم. اصلا من هیچ نیستم جز او. وجودم به تمام تابع اوست. حرکت کند تحرک دارم و بایستد ساکنم. نه اینکه او باشد و من هم باشم نه اصلا فقط او هست و من اگر هستم به این خاطر است. شمایلم شمایل اوست. نه، این طور بگویم شمایل او شمایل من است. مدام با او هستم زیر پایش!! سایه ام سایه!! او ازاین رو این گونه ام. خصوصیت سایه این است که خود نیست، اوست. نه اینکه فرمانبردار او باشد نه اصلا حرکاتش حرکت هموست. ملازم با صاحبش. می دانی چه می گویم ادامه ندهم!!!!

    غرض!! خمینی بود سایه مهدی!



  • کلمات کلیدی :
  • کیسه پلاستکی پر از آب در دست داشت. چادرش را محکم با دندان گرفته بود.  راه که می رفت به چپ و راست می رفت معلوم بود پاهایش درد دارند. خواستیم بریم کمکش کنیم اما زیبایی و هیبت آن پیرزن ما را میخکوب کرده بود و به  او زل زده بودیم. فهمید نگاهش می کنیم معذب بود. هفت هشت سنگ قبر را شست و دست کشید. کمی اب ته کیسه  ماند به روی آخرین قبر ریخت.  سرمای بهمن ماه باعث نشد کوتاه بیاد . همه را دست میکشید و فاتحه می خواند. بالای اخرین مزار نشست. از ساکی که همراه داشت مفاتیح و قران در آورد. فهمیدیم آنجا مزار پسرش است. چون دعا می خواند و مثل مادر گریه می کرد....

     

    میدانی از این مادران آن پسران بار می ایند. الجار ثم الدار..



  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   41   42   43   44   45   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی