همه مزه سمنو، به این است که انگشت سبابه ات را، همان انگشت 12 اسفند را، بکنی داخل ظرف، کمی داخل سمنو بچرخانی و بیاوری بالا و مراقب باشی چیزی ازش نریزد و هی نگاهش کنی، هی نگاهش کنی، هی نگاهش کنی و بگذاری توی دهنت، تا حدی که گاز بگیری انگشتت را. شرط است که جلوی چشم مادربزرگ، دستت را شسته باشی! پدربزرگ، هنوز هم پلوماهی شب سال تحویل را با دست می خورد، حتی اگر به جز ما نوه نتیجه های قد و نیم قد، مهمان غریبه نشسته باشد کنار سفره ای که عاشق دراز بودنشم! انگشتان دست راستش را می کند توی بشقاب برنج، همین که دانه ها چسبید به انگشتان جمع شده اش، بسم الله می گوید و شروع می کند! شرط است که جلوی چشم مادربزرگ، دستش را شسته باشد! برنج خوردن با دست، اصولی دارد که کار من و شما نیست! یک بار خواستم ادای پدربزرگ را درآورم؛ همه سفره به من خندیدند! خودم از همه بیشتر! یک همچین وقت هایی، پدربزرگ برای بار هزارم، ماجرای خواستگاری اش از مادربزرگ را تعریف می کند و آنقدر هم قشنگ و با آب و تاب، تعریف می کند که من سکانس آخر خواستگاری، یعنی آنجایی که مادربزرگ به پدربزرگ OK می دهد،
«بهار» شعبه دیگری ندارد!»
90/12/23 4:24 ع
بهار امسال، چراغ دوکوهه، با «مصطفای شهید» روشن می شود»
90/12/23 9:29 ص
دوکوهه بهار جبهه بود و بسیجی ها در دوکوهه خودشان را بازسازی می کردند. انسی دارد دوکوهه با بهار. در آستانه بهار، بسیجی ها باز هم به خط شده اند تا «راهیان نور» شوند. مگر می توان در بهار، تنها گذاشت دوکوهه را؟ مگر می توان در آستانه بهار، از عشق بسیجی ها به حاج همت و حسینیه حاج همت، ننوشت؟ بسیجی امروز، آنقدر معرفت دارد که بهارش جز با شهدا نگذرد. بسیجی، آنقدر معرفت دارد که وقتی برای بار اول، از دور، چشمش به ساختمان های پادگان دوکوهه می افتد، گرم گریه شود. اشک، بهاری ترین باران ممکن است بر گونه عشق.
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]
آنچه «جبهه» می خواهد «جنگ» است، که هنوز هم «خیبر و بدر» است»
90/12/23 9:25 ص
متن قصه/ 1: چند روز پیش در یک آژانس مسافرتی، اصلا لازم نبود برای شنیدن سخنان رئیس کرواتی آژانس، گوش تیز کنم! خیلی واضح و خیلی بلند و خیلی راحت، بی هیچ هراسی داشت به در سوریه می کوبید که دیوار ایران گوش کند!! از دیکتاتوری حاکم بر سوریه می گفت و خون های ریخته شده در منطقه شام. تقریبا هیچ تفاوتی میان بشار اسد و امثال مبارک و قذافی و بن علی و عبدالله صالح قائل نبود و درگیری های سوریه را ادامه، بلکه جزئی از آن کلی می خواند که اصرار داشت «بهار عربی» بخواندش. متاثر از فشار ملت سوریه -کاش لااقل می گفت متاثر از فشار غرب!- خبر از رفتن بشار می داد در آینده نزدیک. داشت برای طرف حرفش، از یکی بودن سرنوشت همه دیکتاتورها، قصه می گفت. سوریه را می زد، که ایران را زده باشد! بشار اسد را می کوبید، که مثلا حال زعمای جمهوری اسلامی را گرفته باشد! حرف هایش نیش داشت، اما نیش حرف هایش، چیز تازه ای نبود. شبیه حرف هایش را بارها و بارها همین روزها از روزنامه های زنجیره ای زیاد خوانده ام! گل درشت تر حتی! تا سندی باشد بر این ادعا که در جمهوری اسلامی، حتی برای تمسخر مقاومت هم آزادی هست!!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]
تعبیر «تغییر» با کمی تاخیر، به روایت تقدیر، همراه با تکبیر!!»
90/12/23 9:17 ص
اغلب شهروندان آمریکا، بلکه مردم دنیا، اوباما را شیادی می دانند که با شعار «تغییر» سر کار آمد، اما چیز خاصی را تغییر نداد. همین جماعت، با استناد به شرایط امروز کاخ سفید در عرصه های اقتصاد داخلی و سیاست خارجی، معتقدند؛ اگر حرکت از «بد» به سمت «بدتر» تغییر است، البته که اوباما، در شعار «تغییر» پر دروغ نمی گفت! نگارنده نیز مثل 99 درصد جهانیان، اعتقاد دارم اوباما، نتوانست -و اصولا نمی تواند!- سیاست های نظام سلطه را تغییر بدهد، اما در عین حال، بر این گمانم که اوباما حداقل در مواجهه با ایران، دست به تغییرش عالی بود و هر چه بود، در برابر ملت ما، خوب تغییر کرد و در سر دادن شعار تغییر، اصلا دروغ نگفت! قضاوت با خودتان…
اوباما؛ اوایل فتنه88:
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]
هرکی که رأی نداده، حق نظر نداره!»
90/12/13 11:9 ع
خدا رحمت کند پدر و مادر کسانی را که در ورای نتیجه انتخابات، بحث «پیروزی گفتمان» را مطرح کرده اند. لذا اگر نامزدهای «جبهه چیزنا» به مجلس راه نیافتند، با کمال وقاحت، ادعا می کنیم «گفتمان چیزنا» در انتخابات پیروز شده! و این را هم ارواح عمه مان، خواهیم گفت که ما در انتخابات، مکلف به تکلیف بودیم، نه نتیجه! کی به کیه؟! یعنی این را نگیم، دیگه چی باید بگیم؟!
به گزارش خبرگزاری چیزنا، مدیرعامل این غول خبرپراکنی، ضمن بیان مطلب فوق، خاطرنشان کرد: برنده اصلی انتخابات 12 اسفند 90 دشمنان ملت ایران هستند که با یک سیلی سخت، همچنان صورت خود را سرخ نگه داشته اند!! وی که داشت چرت و پرت می گفت، به فضیلت سرخ نگه داشتن صورت، توسط سیلی سخت ملت ایران اشاره کرد و با طرح این سؤال که؛ «در کجای قرآن آمده ملت ایران باید دم به ساعت، یعنی هنوز اثر سیلی 22 بهمن پاک نشده، سیلی سخت دیگری در روز 12 اسفند به دشمن بزند؟!» بیان داشت: آرای ملت ایران، از یک طرف، درون صندوق ریخته می شود و از طرف دیگر، به دهان جبهه استکبار، مشت محکم می زند، که خود این مسئله بیانگر تقلب در انتخابات است!!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]