به نام خداوند علی اعلی
سلام علیکم
حدیثی مشهور از شیعه و سنی درباره امام علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که علی رغم شایع بودنش حاوی نکات بکر و تازه ای است و آن حدیث مشهور این قول رسول گرامی اسلام(ص) است که درباره امام علی(ع) فرمود:"انا مدینة العلم و علیٌ بابها" من شهر علم هستم و علی(ع) درب آن شهر است.
1. نکته اول آن است که فرمود: من شهر"علمم" و نه فرمود شهر فضایلم و یا شهر اخلاقم یا شهر آداب و ... پیامبر(ص) شهر همه خوبی ها و پاکی ها، اعتقادات درست و آداب نیکوست اما چرا خود را شهر علم می خواند؟ پاسخ واضح است چون علم مقدمه اعتقاد حق و اخلاق فاضله و آداب نیکوست. علم سابق بر هر گرایش است. انسان تا چیزی را نشناسد بدان باور و ایمان نمی یابد. تا چیزی را به تفصیل نشناسد بدان شائق و عاشق نمی شود. تا چیزی را نداند عمل نمی نماید. از این رو علم واسطه همه فضایل در حوزه های عقیده و اخلاق و عمل است. تازه این علم حصولی است در علوم حضوری که این دوگانگی بسیار رقیق و شفاف شده است و علم به ایمان و باور و ... بسیار نزدیک شده اند.
2. نکته دوم این است که فرمود من "شهر" علمم. در یک دکان و مغازه کالایی خاص یافت می شود. در خوار بار فروشی نمی توان از دارو سراغ گرفت و در دارو خانه نمی توان میوه طلب کرد. اما یک شهر هم دارو خانه دارد هم بقالی و هم نجاری و ... یک کل است. وقتی می فرماید من شهر علمم یعنی هر چه از کالای علم که بخواهید نزد من است هم علم به آسمان و افلاکیان و اسماء حسنای الهی هم علم به خاک و طبیعیات و ریاضیات و نجوم و ...
امام باقر (ع) فرمود: "شرقا و غربا فلا تجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا اهل البیت" شرق و غرب را بپوئید که جز آنچه ما آموخته باشیم علمی درستی نیابید. (اصول کافی، ج1، ص399).
این خود باوری ارجمند است که اولیاء الهی را عالم به همه علوم بدانیم گرچه علم در ذات خویش برخی بر برخی شرف دارند و از این رو انبیاء بر کرسی آن علوم بیشتر تکیه زده اند والا علوم حسی و طبیعی هم خاستگاهش آسمان است و از زبان انبیاء و اولیاء تراویده و به بشر رسیده است.
در روایات اسلامی و قرآن کریم این سخن قطعی شده است اولین کشتی را نوح براساس وحی و فرمول الهی (بأعینا و وحینا) ساخت، اول بار داود آهن را نرم و زره سازی کرد و ...
درباره اولیاء و اوصیاء نیز سخن همین است. کافی است به کتاب"مغز متفکر شیعه" که گردآوری موسسه استراسبورگ در باره امام صادق(ع) از زبان دانشمندان امروز است نگاهی بیفکنید تا ببینید چگونه ابواب متفاوت علوم تجربی و نظرات بدیع و در برخی موارد خلاف مشهور زمانه از زبان امام بیان شده است.
جابر حیان(متولد 80 هـ ) بزرگترین شیمی دان مسلمان ـ که لوزتون انگلیسی درباره اش می گوید: شیمی دانها شاگرد مکتب اویند ـ خود در رساله "المنفعه" تصریح می کند که این علم را از امام جعفر صادق(ع) آموخته است. یکی از اختراعات او مداد نوری بود که مطالعه کتاب نوشته شده از آن را در شب نیز ممکن می کرد و هم کاغذ نور که اوراق یکی از کتاب های امام صادق(ع) را از آن تهیه کرد. در این باره سخن بسیار است و هزار مثنوی و هر مثنوی هزارها کاغذ می خواهد.
3.نکته حائز اهمیت دیگر"در داشتن" شهر علم است. مگر غیر از این است که علم نور است و رحمت؟ پس چرا شهر علم پیامبر(ص) باید در داشته باشد؟ در برای چیزی است که بخواهند محدودش کنند، از گزند حفظش کنند و کسی را بدان راه ندهند. علم که ظلمت زداست و کار انبیاء هم ظلمت زدایی؛ پس چرا باید برخی از علم نبوی محروم شوند؟! پاسخ را از زبان در ِ علوم نبوی امیرالمومنین علی(ع) می توان شنید که به یکی از یاران خود فرمود: این سینه مالامال علم است که اگر اهلی برای آن می یافتم بر او بار می کردم.
ظاهرا این علوم را اهلی است اگر به دست نااهل بیفتد در خدمت ظلم و ظلمت زدگی قرار می گیرد همان که گفت:"چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا" نور چراغ است که به دست دزد، کمک کار دزدی اوست. اگر اسم اعظم را ابلیسی بداند! تفسیر و بطنی را منافقی بداند! و ... هر آینه رهزنی او دو چندان خواهد شد.
از این رو ظواهر آیات الهی و روایات نبوی عمومی است و قابل فهم همه. با همین ظواهر هم هست که خدای متعال با کافر و مومن احتجاج می کند. اینها به مثابه نمای بیرونی شهر علمند که از پشت دیوار و درب هم نمایان است اما درک بواطن آیات الهی و احادیث نبوی که بسیارند و عمیق از دسترس همه دور است و برخی از آن محرومند. نااهلان اینجا پشت در می مانند. قرآن کریم تحت عناوینی مثل"علی قلوب اقفالها" (دل های قفل زده شده) (محمد/24) از این حقیقت یاد می کند. و نااهلان علوم نبوی را با "لهم قلوب لایفقهون بها" (آنان دل دارند اما با این عقل و دل حقیقت را نمی فهمند) (اعراف/179) توصیف می نماید.
از این رو عاقلانه است شهر علم دارای در باشد تا اهل را به خود راه دهد و نااهل را براند.
4. اما نکته اساسی در خصوص این در است. فرمود"علیٌ بابها". علی(ع) چگونه در ِ شهر علم است؟ چنانچه شهر علم یک شهر حسی یا مجازی و ... نیست در ِ آن نیز یک درِ حسی یا مجازی نیست. جان گرامی پیامبر(ص) صفحه این علوم است نه حافظ و مغز آن. پیامبر عزیز که الان زیر خاک است ازاین رو علی(ع) راه ورود به جان گرامی پیامبر(ص) است.
اگر علی(ع) در است، محبت به او و تولای به او کلید این در است و می توان چنین نتیجه گرفت که فقط محبان و متولیان به ولایت علی(ع) اند که می توانند به حقایق علوم نبوی و بواطن قرآنی راه یابند. همان که در زیارت جامعه کبیره آموزششان داده اند که بگوئیم"بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا" با دوستی و ارادت شماست که خداوند معالم دین را به ما می آموزاند.
ولایت علی(ع) همان ایمان است و بدون آن ایمان، ایمان نیست چنانچه در روایات بسیار تأکید شده است "جز مومن علی(ع) را دوست نمی دارد و جز منافق با او دشمنی نمی کند".
شرط ورود به بواطن قرآن و درک حقایق نوری آن، تماس با آن است که قرآن از غیر مطهران دوری اعلان کرده است (لایمسه الا المطهرون) اما قرآن راه تطهیر را هم نشان داده است.
تطهیر نیاز به مطهر دارد و مطهر جان، اکسیر ولایت ولی خداست چنانچه مطهر جسم آب است.(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)- (احزاب- 33)
از این رو تنها راه درک شهر علم نبوی که شرح و بسط و کتاب الهی است تولی به ولایت امیرالمومنین(ع) است و در گسترده تاریخ کسانی که چنین شرابی را نوش کرده اند بسیار از آن شهر نورانی خبر آورده اند. از عارفان و حکمیان گرفته تا فقیهان و مفسران و حتی تا عالمان طب و ریاضیات.
ملاصدرای شیرازی حل دو مسأله غامض فلسفی خویش(اتحاد عاقل و معقول و حرکت جوهری) را مدیون توسل و انابه به اهل بیت(ع) و دختر امام موسی بن جعفر فاطمه معصومه(س) می داند.
اینجا هم سخن غیر قابل احصاء است.
خدا کند که ما هم از شربت ولای امیرالمومنان بهره مند و اهل سفره و سالک شهر علم نبوی گردیم
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]