صحیفه امام، ج3، ص: 64
حق شناس - تهرانی - مجتهدی معتمدین امام!»
91/10/24 7:37 ع
صحیفه امام، ج3، ص: 64
مارپیچ سکوت شبکه های اجتماعی»
91/10/18 2:2 ع
راهنمای حضور فرهنگی در شبکه های اجتماعی
تردیدی نیست که همه گیر شدن اینترنت، مهمترین زمینه ی دسترسی غیررسمی شهروندان به فناوری های ارتباطات است. اینترنت علیرغم همه گیر بودن و درد دسترس همگان بودن، یک نهاد خصوصی است و «استفاده ی شخصی» افراد از رسانه های همگانی را موجب می شود. اینترنت علی الظاهر سازماندهی شده نیست بنابراین امکان بارگذاری مداوم اطلاعات و اصلاح آنها در آن فراهم است. در این میان مهمترین ابهام و پیچیدگی در خصوص شبکه های اجتماعی است.
کاش هنرمندان سعه ی صدر داشته باشند»
91/10/3 11:35 ع
امیدوار بودم دست اندرکاران محترم سریال «راستش را بگو» برای انتقادهای مختصر ما پاسخی فراهم کنند تا باب گفتگو باز باشد. وقتی مصاحبه ها و یادداشت های آنها را دیدم بسیار تعجب کردم. اهالی رسانه طبعاً باید مناعت طبع و سعه ی صدر داشته باشند و با دشنام و تندی راه گفتگو را نبندند. برای همین هم بنده دعوت تهیه کننده ی سریال را به فال نیک گرفتم و از مناظره ی آزاد با آنها استقبال کردم. اما امروز دیدم که کارگردان محترم آن سریال مطلبی را منتشر کرده است که در آن با تعابیری چون ذهنیت بیمار، منتقد بی رحم، کج اندیش، غافل فرهیخته، تندرو، مجری اخراجی، دروغ گو، لجاجت بر جهل، افکار آلوده به پلیدی، ظاهربین، معاند و …به بنده حمله کرده است!
شاید بهتر باشد ایشان بعد از «راستش را بگو» سریالی هم با عنوان «تحمل مخالف را داشته باش» یا «عصبانی نشو» هم بسازند. به هرحال از انتشار این مطلب متسفم. همچنان امیدورام فضایی فراهم شود که بتوان درآن گفتگو کرد. به روی جمعی از مدرسین دانشگاه در حال تهیه ی یک گزارش مفصل روشمند در خصوص نظام معنایی و نشانه شناختی این سریال جهت ارجاع به مراجع تصمیم گیری هستند. شاید زمینه ی جدی تری برای گفتگوهای علمی راجع به آن فراهم شود.
به هرحال کارگردان محترم بدانند ما ایشان را به عنوان هنرمندی فرهیخته و متعهد به انقلاب و اسلام می شناسیم و انتقادات ما به سریال و حتی تحلیل نشانه شناختی ما هیچ سوءنیتی را برای ایشان ثابت نمی کند. ما ایراد اصلی را به فیلمنامه وارد می دانیم و چه بسار کارگردان خود نیز از معنای تولید شده ی اثر هنری خودش آگاه نبوده باشد.
والسلام علی عباد الله الصالحین
استقبال یامین پور از دعوت تهیه کننده «راستش را بگو» برای مناظره»
91/9/21 3:44 ع
انتقادات اخیر رسانهای به سریال «راستش را بگو» عوامل تهییه این سریال پر حرف و حدیث را به واکنش واداشت به نحوی که فاطمه ثمرقندی تهیه کننده این سریال از وحید یامینپور دعوت کرد در مناظرهای مستقیم و تلویزیونی به مناظره پیرامون این سریال بپردازد.
سبک زندگی(4)»
91/9/9 11:7 ع
«مدنی بالطبع» بودن انسان از آن مفاهیمی است که مورد بحث بسیاری از متفکرین بوده است. از جمله خواجه نصیر الدین طوسی که تفکر اجتماعی خود را بر همین مفهوم بنا می کند. اجمالا همه پذیرفته اند که انسان در کنار دیگر انسان ها ابعاد حقیقی وجود خویش را کشف می کند. به عبارت دیگر اگر اجتماع انسانی وجود نداشت، بخش هایی از ابعاد فطری و وجودی انسان مجال رشد و ظهور نمی یافت. اما این آغاز ماجراست. آیا صرف «با دیگران بودن» یا «در جمع بودن» منظور است؟
مساله این است که دوران مدرن با اصالت دادن به «فرد»(اندیویدوآلیسم) انسان را اصالتاً از دیگران جدا می کند و از اجتماعی بودن او معنایی دیگر تولید می کند. در واقع انسان در جامعه ی مدرن، «در جمع» هست ولی «با جمع» نیست. اجتماع مدرن حاصل جمع جبری اتم های منفک و منعزل از هم است نه واجد یک روح واحد در هم تنیده؛ فارابی مبنای رشدیافتگی مدینه ی فاضله را «الفت» می داند. الفت همان در هم تنیدگی اجتماعی است که احساسات متقابل و عمیق را موجب می شود.(برخی مفهوم همبستگی –solidarity- دورکیم را متناظر با این مفهوم می دانند.) در جامعه ی اسلامی بیش و پیش از آنکه عدالت اصالت داشته باشد، الفت و محبت و روابط عمیق میان فردی اصالت دارد.(برخی فلاسفه مانند آیت الله مصباح یزدی از اساس معتقدند در جامعه ی اسلامی، عدالت اصالت ندارد و وجه مطلوب و آرمانی جامعه ی اسلامی با الفت و محبت شکل می گیرد هرچند در که در عمل ناچارید شؤون اجتماعی را بنابر عدالت ساماندهی کنید؛ یا آنگونه که شهید مطهری استدلال می کند بنابر عدل نه جود)
سینما، پارک، کارناوال ها، دنسینگ ها و… همه فضاهایی هستند تا ترس و اضطراب ناشی از تنهایی انسان مدرن را جبران کنند. تنهایی و اضطرابی که ناشی از همان اتمیزه شدن جامعه ی مدرن است. انسان «در جمع» قرار میگیرد تا برای لحظاتی احساس رها شدگی و پرتاب شدگی را از خود دور کند ولی به محض جدا شدن از محیط شلوغ، دوباره با هجوم اضطراب ها تنها می ماند. تلویزیون، اینترنت، موبایل و انواع دیگر رسانه های ارتباط جمعی ابزارهای ایجاد خلسه ای هستند که به این انسان تنها مجال اندیشیدن و در نتیجه مضطرب شدن را ندهند.
سرّ علاقه ی بشر مدرن به متروپل ها و «جهان شهر»های شلوغ و پر زرق و برق جدید هم همین است. در عین اینکه بسیاری بخوبی می دانند که در صورت فاصله گرفتن از کانون «جهان شهر»ها و رفتن به شهرها و مناطق دیگر سطح مطلوبتری از زندگی را خواهند داشت، ولی یک ترس و واهمه ی مرموز آنها را به طواف کانون های شلوغ و قلب تپنده ی پایتخت وادار می کند. غالباً دلیل قانع کننده ای برای حضور متکاثف و درهم و برهم انسان ها در پایتخت ها و جهان شهرها وجود ندارد ولی آنها ترجیح می دهند تا در کوچه ها و خیابان های تنگ و شلوغ و در آپارتمانهای بهم چسبیده و بلند روزگار را سپری کنند تا آنرا ترک کنند و به زادگاه خود یا جای دیگری بروند.
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]