سفارش تبلیغ
صبا ویژن







حسین شریعتمداری

«نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیت‌المال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمی‌پسندد. بنابراین ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا  و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».

مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان است که روز سه‌شنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلی‌ترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر می‌رسد؛
 
1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بی‌آن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده می‌گیرند و به گونه‌ای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد می‌کنند که انگار از جانب همه مردم سخن می‌گویند و خواسته و نظر توده‌های ملت را بازتاب می‌دهند!  رئیس‌جمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.
 
شواهد موجود اما، به وضوح نشان می‌دهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیده‌اند، چندان وفادار نبوده‌اند، بلکه
 
 - با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای نیز داشته است.
 
به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی  که به جرم آشکار و غیرقابل‌انکار وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح  از سوی مردم طرد شده‌اند، بی‌آن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشاره‌ای داشته باشند، زبان ملت را به کام می‌گیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه می‌پیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان  بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقات‌ها بود که سوروس در مصاحبه با CNN  قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنه‌گران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود.
 
- و البته متأسفانه حق با او بود و راست می‌گفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانت‌کنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...
 
باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاح‌طلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشوده‌اند؟! انتظار از ریاست‌ محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!
 
2- رئیس‌جمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح می‌دهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛
 
 الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی توده‌های عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بی‌احترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردم‌سالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.
 
ب: ممکن است رئیس‌جمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدهای دیگری داشته‌اند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراین‌باره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمی‌توان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانه‌هایی از فاصله‌دار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزه‌های اسلامی و انقلابی را مشاهده می‌کنند، انتقاد از این دست مواضع زاویه‌دار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود می‌دانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروه‌ها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کرده‌اند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باج‌خواهی و سهم‌طلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاح‌طلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشته‌اند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواسته‌های حزبی و گروهی خود انتقاد می‌کنند؟!
 
3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانش‌آموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی می‌دانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شده‌ای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزه‌هایی است که عدول از آنها  مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛
 
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را می‌شنوند و از بهترین آنها پیروی می‌کنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد می‌شود، انتقاد‌کننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزه‌های تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله می‌بیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - می‌توان انتقاد را «به‌جا» یا «نا به‌جا» دانست بی‌آن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقاد‌کننده باشد.
 
4- رئیس‌جمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصت‌های دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بی‌اساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانسته‌اند که به ایشان رأی داده‌اند.
 
درباره این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار می‌شود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم  به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران شایسته‌تر دانسته‌اند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیده‌اند که رئیس‌جمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی داده‌اند و چه آنهایی که نظر دیگری داشته‌اند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمی‌توان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیس‌جمهور محترم رأی داده‌اند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت  محترم با آموزه‌ها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیس‌جمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیده‌اند. 
 
5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سه‌شنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بی‌آن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونه‌ای بوده است - و یا اینگونه تلقی می‌شود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام می‌دانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیس‌جمهور محترم دغدغه‌آور باشد بلکه می‌تواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود.


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    بیان تفاوت شناختی که غرب از شرق تولید کرده با آن چیزی که وجود دارد/ استراتژی رسانه‌ای غرب در خصوص ایران یعنی معادل شدن ایران با اعراب و تصاویر زلزله بم

    گروه فرهنگی - رجانیوز: «موسسه طلوع» که در سال 92 فعالیت علمی و آموزشی خود را آغاز کرد، در مدتی کوتاه به یکی پایگاه‌های مهم نیروهای انقلاب اسلامی به منظور ارائه مطالب تحلیلی و تبیین مسائل روز مبتنی بر اهداف انقلاب اسلامی تبدیل شده است؛ پایگاهی که هم اکنون دارای یک هیات علمی قوی شامل اساتید و بزرگان حوزه‌های مختلف علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم اقتصادی است و به یک شبه دانشگاه انقلابی بدل شده است.


    به گزارش رجانیوز، دکتر «وحید یامین‌پور»، اگر چه در دانشگاه به تدریس رشته حقوق اشتغال دارد، ولی مطالعات جدی را نیز در زمینه تاریخ و تمدن غرب و تئوری‌های نوین علم ارتباطات داشته است که همین مطالعات در کنار سابقه اجرای برنامه‌های پربیننده سیاسی و فرهنگی در رسانه ملی سبب شده تا نظرات قابل تاملی در باب الزامات فعالیت‌های رسانه‌ای داشته باشد.
    دکتر وحید یامین پور در درس‌گفتار «دغدغه های فرهنگی و رسانه ای در دوران پسااستعماری» که در ترم اخیر موسسه طلوع حق ارائه کرد به بیان این نکات پرداخته است. در ادامه رجانیوز گزارش مختصری از جلسه دوم این درس گفتار را منتشر می‌کند. همچنین علاقمندان جهت دسترسی به فایل صوتی کلاسها میتوانند به آدرس Toluehagh.ir مراجعه نمایند.
    دغدغه‌های فرهنگی و رسانه‌ای در دوران پسااستعماری
    اجمالا ما جلسه قبل راجع به قلمرویی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم، بحث کردیم در مورد ارتباطات بین الملل غیر ملموس که به آن دیپلماسی عمومی گفته می‌شود صحبت کردیم.
    دیپلماسی علمی است که روابط دولت‌ها با آن تنظیم می‌شود ولی دیپلماسی عمومی دانشی است که رابطه? دولت‌ها با ملت‌ها، یا ملت‌ها با ملت‌ها تنظیم می‌شه و ابعاد غیرملموس دارد.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    علامه عسکری: 

    یکی از مورخان اهل سنت در کتاب «تاریخ المدینة المنوره» درباره محل دفن حضرت زهرا(س) آورده است: امام صادق(ع) مکرر می‌فرمودند فاطمه(س) در خانه‌اش دفن شد که عمر بن ‌عبدالعزیز آن را در مسجدالنبی(ص) داخل کرد.

    به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، همزمان با فرا رسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، درباره مدفن پیکر مطهر این بانوی بزرگوار به روایت علامه سیدمرتضی عسکری از کتاب «دختر پیامبر(ص)» اشاره می‌شود که در ادامه می‌آید:
     
    علامه عسکری(ره) می‌گوید: آخرین فرض و احتمال در مورد جایگاه دفن دختر بزرگوار پیامبر(ص)، خانه خود آن حضرت است، این احتمال از بهترین و معتبرترین اسناد ممکن برخوردار است؛ به این دلیل که همه روایات آن از بزرگان خاندان نبوت به دست ما رسیده است. امامان معصوم(ع) از خاندان نبوت، وارثان و حافظان اسرار مخفی این بیت بودند و تنها آن‌ها می‌دانستند که چگونه و در کجا مادر بزرگوارشان دختر پیامبر(ص) دفن شده است و در چه شرایطی این دفن اتفاق افتاده است. در واقع سند اصلی ما در اعتقاد به محل دفن دختر پیامبر(ص) گزارشات تاریخی و روایاتی است که از امامان اهل بیت(ع) به دست رسیده است. همچنین دلیل قاطع ما در برابر نقلیات مأخذ مکتب خلافت (که ما آن‌ها را به دلیل مشکل متون روایات و ضعف راویان آن‌ها ضعیف یا مردود می‌دانیم) همین اسناد است؛ زیرا معتقدیم ائمه اهل بیت(ع) افراد اصلی بیت نبوت بودند. آنها اهل آن خانه‌اند و فقط آن‌ها به درستی می‌دانند در آن خانه چه گذشته است.
     
    اولین سندی که مسأله جایگاه قبر دختر پیامبر(ص) را به وضوح روشن می‌کند، کلماتی است که از امیرالمؤمنین(ع) در هنگام دفن دختر پیامبر(ص)، حضرت صدیقه طاهره(س)، به پیامبر اکرم(ص) خطاب شده است. البته این کلام برای ابراز شکوه و شکایت از امت به محضر حضرت رسول(ص) است نه تعیین مدفن دختر ایشان. اما در ضمن کلام، از دفن شدن ایشان در جوار پیامبر(ص) به صراحت سخن به میان می‌آید.
     
    در نهج‌البلاغه و مآخذ درجه اول دیگر نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) عرضه داشت: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ السَّرِیعَةِ اللَّحَاقِ بِکَ»؛ سلام بر تو ای رسول خدا! از طرف من و از طرف دخترت که در همسایگی و جوار تو فرود آمده، دختری که زود به تو ملحق شده است. ابن‌ شهر آشوب و علی‌ بن ‌عیسی‌ اربلی نیز این نقل را معتبر دانسته، در کتاب «‌المناقب» خود آورده‌اند.
     
    این عبارت در نقل کلینی روشن‌تر آمده است. ایشان از حضرت حسین(ع) نقل کرده است: آن‌گاه که دختر پیامبر(ص) رحلت کرد، امیرالمؤمنین(ع) ایشان را پنهانی دفن کرد و محل قبر را مخفی ساخت. سپس ایستاد و روی خود را به قبر پیامبر خدا(ص) گردانید و عرضه داشت: سلام بر تو باد ای رسول خدا(ص)! از جانب من و از جانب دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعه تو در خاک آرمیده است.
     
    در نقل شیخ اجل(مفید)، شیخ‌ الطائفه طوسی، ابن ‌جریر طبری و ابن‌ فتال‌ نیشابوری «البائتة‌ فی ‌الثری ‌ببقعتک» یا «الثابتة‌ فی‌ الثری‌ ببقعتک» آمده است که باید «در خاک خفته در بقعه تو» یا «در خاک جای گرفته در بقعه تو» ترجمه شود که همان مضمون بالا را با روشنی بیشتری در بر دارند.
     
    آنچه از حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) نقل شده و در جریان وصیت و دفن حضرت مجتبی(ع) آمده است و در گزارش وصیت طبق نقل کتاب «کافی» چنین آمده که ایشان به برادر بزرگوارشان فرمودند: «آنگاه که از دنیا رفتم، مقدمات دفن مرا فراهم کن. بعد جنازه‌ام را برای تجدید عهد به نزد قبر رسول خدا(ص) و بعد به نزد مادرم ببر. از آنجا به سوی بقیع حرکت بده و در بقیع دفن کن». پس به روشنی دیده می‌شود که پیکر مطهر امام مجتبی(ع) به نزد قبر پیامبر(ص) و در کنار آن، قبر مادرشان فاطمه(س) برای تجدید عهد برده شده، سپس برای دفن به بقیع منتقل شده است. در گزارش دوم از همین کتاب آمده بود: از آن پس حضرت حسین(ع) ایشان را (برای تجدید عهد) به نزد قبر مادر برده، بعد از آن از مسجد خارج کرده و در بقیع مدفون ساخت.
     
    حضرت جعفر بن‌محمد(ع) از پدرشان حضرت امام باقر(ع) نقل می‌کنند: «دفن علی ‌فاطمه ‌رضی‌الله عنها لیلاً فی‌منزل‌ها الذی دخل فی‌المسجد فَقُبِرها عند باب المسجد»؛ علی(ع)، فاطمه(س) را شبانه در منزل خودش- که بعدها به مسجد داخل شد- دفن کرد.
     
    گزارش دیگری مستقیماً از امام صادق(ع) در کتاب «تاریخ المدینة المنوره» نقل شده است: «عن ‌جعفر بن ‌محمد کان ‌یقول: قُبِرت‌ فاطمه‌ رضی‌الله عنها فی‌بیتها الذی ادخله عمر بن‌ عبد العزیز فی‌المسجد؛ امام صادق(ع) مکرر می‌فرمود: فاطمه(س) در خانه‌اش دفن شد که عمر بن ‌عبدالعزیز آن را در مسجدالنبی(ص) داخل کرد.
     
    همچنین روایتی از امام ابوالحسن علی‌ بن ‌موسی‌الرضا(ع) است که با اسناد متعدد در معتبرترین مآخذ شیعی از جمله کافی کلینی، تهذیب طوسی، من‌لایحضره ‌الفقیه، عیون ‌الاخبار و معانی‌ الاخبار صدوق آمده است؛ «احمد بن‌ ابی‌نصر بزنطی» می‌گوید: من از امام ابوالحسن‌ الرضا(ع) در مورد محل قبر حضرت صدیقه طاهره(ع) سؤال کردم؛ فرمودند: دفنت‌ فی‌ بیتها فلما زادت بنو امیه‌ فی‌المسجد صارت‌ فی‌المسجد؛ ایشان در خانه خودش دفن شد و آنگاه که بنی‌امیه، مسجدالنبی را توسعه دادند، در داخل مسجد قرار گرفت.
     
    بنابراین در میان همه نقل‌هایی که در مآخذ مختلف شیعی و غیرشیعی در مورد محل دفن دختر پیامبر(ص) وجود دارد و ما بسیاری از آن‌ها را از نظر سند و متن ارزیابی کردیم، این نقل از معتبرترین اسناد برخوردار است و شارحان و محققان بزرگ به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.
     
    حمیری متوفی قرن سوم، صاحب «قرب‌الاسناد» و صحابی حضرت عسکری(ع) روایتی از بزنطی نقل می‌کند که در واقع صورت تفصیلی روایت مشهور قبلی است. در این روایت هم بزنطی از امام ابوالحسن‌ الرضا(ع) پرسش می‌کند که فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) در کجا دفن شده است؟ حضرت فرمودند: شخصی همین مسأله را در مجلسی که عیسی‌ بن ‌موسی(القریشی) نیز حضور داشت، از امام جعفر بن‌ محمد(ع) سؤال کرد. عیسی ادب را رعایت نکرد و نسبت به امام(ع) پیش‌دستی کرد و پاسخ داد: در بقیع دفن شده است. آن شخص به امام صادق(ع) عرضه داشت: شما چه می‌فرمایید؟ امام(ع) فرمودند: عیسی به تو جواب داد. او عرضه داشت: خدا کار شما را اصلاح کند! من با عیسی ‌بن‌ موسی چه کار دارم؛ از پدرانت به من خبر بده، امام صادق(ع) فرمودند: ایشان در خانه خودشان دفن شده‌اند.
     
    علی‌ بن ‌طاووس حسینی، عالم و محدث بزرگ قرن هفتم در یک روایت از امام هادی(ع) همین معنا را تأکید می‌کند؛ ایشان از کتاب «المسائل و أجوبتها عن‌ الائمة» نقل می‌کند که ابراهیم‌ بن‌ محمد ‌همدانی، وکیل ناحیه و صحابی امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام می‌گوید: من به محضر حضرت هادی(ع) نامه نوشتم و از ایشان درخواست کردم: «اگر صلاح می‌دانید، مرا از محل دفن مادرتان آگاه سازید که آیا در داخل مدینه (مسجد) است یا آن طور که مردم می‌گویند، در بقیع قرار دارد؟ آن حضرت در جواب، مکتوب فرمود: «هی مع جدی صلوات‌الله علیه؛ ایشان در کنار جدم رسول خدا(ع) مدفون هستند.
     
    بدین‌ترتیب با نفی تمام احتمالات قبل و دلائل محکمی که برای اثبات آخرین احتمال (یعنی دفن شدن در خانه) عرضه کردیم راهی جز قبول این فرض وجود نخواهد داشت.


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    بسم الله الرحمن الرحیم

    40حدیث در درمنزلت و شأن حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س)
    شناخت فاطمه علیها السّلام
    امام صادق علیه السّلام می فرماید: "فمن عرف فاطمة حقّ معرفتها فقد ادرک لیلة القدر؛(1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السّلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.”
    آثار محبت به فاطمه علیها السّلام
    پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید:"من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنّة معی و من ابغضها فهو فی النّار؛(2) هر کس فاطمه علیها السّلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.”
    اطاعت از فاطمه علیها السّلام
    امام باقر علیه السّلام می فرماید:"و لقد کانت - علیها السّلام - مفروضة الطّاعة علی جمیع من خلق الله من الجنّ و الانس و الطّیر و الوحش و الانبیاء و الملائکة؛(3) اطاعت از فاطمه علیها السّلام بر تمامی آفریدگان خدا از جنّ و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.”
    دستورهای فاطمه علیها السّلام
    پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید:"یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السّلام؛(4) ای علی! آن چه را فاطمه علیها السّلام بدان امر می کند، انجام ده؛ زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السّلام به آن ها امر کرده است.”
    خلقت فاطمه علیها السّلام
    پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید:"انّ فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة؛(5) بی شک فاطمه علیها السّلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است.”
    معنای نام "فاطمه" علیها السّلام
    پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید:"انّی سمّیت ابنتی فاطمة لان الله عزّ و جلّ فطمها و فطم من احبّها من النّار؛(6) من نام دخترم را "فاطمه" گذاشتم؛ زیرا خدای - عزّ و جلّ - فاطمه علیها السّلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.”
    آثار نام فاطمه علیها السّلا
    امام کاظم علیه السّلام می فرماید:"لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمّد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء؛(7) در خانه ای که نام محمّد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگ دستی] وارد نمی شود.”
    احترام به نام فاطمه علیها السّلام
    امام صادق علیه السّلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود: "اذا سمّیتها فاطمة فلا تسبّها و لاتلعنها ولاتضربها؛(8) حالا که نام او را "فاطمه" گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن.”
    الگوی نمونه
    امام زمان علیه السّلام در یکی از نامه هایشان می فرماید:"و فی ابنة رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم لی اسوة حسنة؛(9) در دختر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم برای من الگوی نیکویی است.”

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    قرارگاه سایبری  رسام  آغاز کرد و  بنده و جبهه وبلاگی غدیر حمایت میکنیم

    جنبش منع کشتار مسلمانان مظلوم آفریقا

    بسمه تعالی

    سکوت در برابر نسل‌ کشی مسلمان آفریقا تا کی؟

    درپی تداوم نسل کشی مسلمانان در آفریقای مرکزی، اهالی مسلمان ساکن روستاهای شهر بانگی پایتخت این کشور تا شعاع 300 کیلومتری به سمت کشور چاد فرار کرده اند اما در طول مسیر نیز هدف حمله شبه نظامیان مسیحی قرار دارند.

    تصاویر دردناک کشتار مسلمانان مظلوم، بی‌دفاع و غریب قاره آفریقا، به قدری جانسوز و جانکاه است که انسان جسارت آن را می‌یابد که فریاد "وامحمدا"، "واعلیا" و اسلاما سر دهد. ما این ضایعه جانسوز و جانگداز را به حضرت ولی عصر(عج) تسلیت عرض می‌کنیم.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی