سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 این مقاله رو اینجا منتشر کردم تا آنچه را که خواستم پست بزنم کاملا در مقاله اورده شده البته بسیار بهتر از قلم ناقص بنده

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز روزنامه کیهان نوشت:

 
1- عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطق‌نوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاج‌ابوالفضل حاجی‌حیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ «هم‌اکنون یکی از بدبختی‌های کشور ما این است که گرفتار تندروها و بی‌ترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بی‌ترمزها» خطر آفرینند و می‌توانند کشور را با آسیب‌های جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بی‌ترمزی» مصداق و نمونه‌ای ارائه نشود، نمی‌توان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تاکید می‌کنند که هم‌اکنون کشور ما گرفتار تندروها و بی‌ترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را می‌شناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آورده‌اند! و اگرچه آدرس و نشانه‌ای از تندروها و بی‌ترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکرده‌اند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کرده‌اند می‌توان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بی‌ترمز می‌دانند و ... بخوانید!
 
2- هیچ حزب و گروهی را نمی‌توان یافت که برای معرفی خود از واژه‌ها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد. بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمی‌توان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است، بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.
 
حالا - البته با عرض پوزش- باید از جناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمی‌شناسید؟! آنان که با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بی‌گناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کردند، به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود از ملک عبدالله‌سعودی برای فتنه‌انگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرج‌سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات‌های پی‌در‌پی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و... را مو به مو به اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! سردادند، روز قدس به نفع اسرائیل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و... تا آنجا که شیمون‌پرز با صراحت از اصلاح‌طلبان به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران می‌جنگند»! اوباما، حمایت از آنان را یک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانه‌های انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند و...
 
جناب ناطق! به یقین جریان یاد شده را می‌شناسید، و از کینه‌توزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید، از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمی‌توان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باور کرده‌باشید! و بی‌تردید، باورها و داشته‌های دینی جنابعالی به شما اجازه نمی‌دهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان - و نه همه اصلاح‌طلبان - از واژه‌ای غیر از «وطن‌فروش» و «مفسد فی‌الارض»! استفاده کنید. اگر چنین است - که هست و باید باشد‌-تعجب‌آور و صدالبته تأسف‌آور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده  نزدیک شده‌اید! و یا دستکم این که با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانه‌ها و محافل و مصاحبه‌ها و اظهارنظرها جناب ناطق را در جبهه خود تعریف می‌کنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیر خود، ادعای آنان را تائید نیز می‌کند!
 
حالا باید از حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری پرسید، منظور حضرتعالی از «تندروها» و «بی‌ترمزها»یی که به قول شما برای کشور بدبختی و گرفتاری آفریده‌اند کیست؟! بعید به نظر می‌رسد که سران و عوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 و پادوهای میدانی آنها مصداق مورد نظر جنابعالی باشند، زیرا، به دلایل و نشانه‌های پیش‌گفته، این تلقی پدید آمده است که خواسته یا ناخواسته در قاب سیاسی آنها ظاهر شده‌اید و یا - انشاءالله - به خطا، چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است. بنابراین باید به فتنه‌گران و رسانه‌‌های زنجیره‌ای و حامیان بیرونی آنها حق داد! که نیروهای پاکباخته و متعهد نظام و حزب‌الله همیشه پا به رکاب اسلام و انقلاب را مصداق اظهارنظر جنابعالی بدانند و با ذوق‌‌زدگی‌ بنویسند «با این اوصاف، مشخص است که ناطق‌نوری درصدد حرکت در مسیری است که این روزها در عرصه سیاسی کشور به اعتدال مشهور شده است و فعلا هم نماینده‌ای دیگر جز حسن روحانی ندارد. اگرچه که محرک اولیه‌اش هم‌پیمانی اکبر هاشمی‌رفسنجانی، حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطق‌نوری است»!...
 
3- آقای ناطق‌نوری به یقین می‌دانند که اگر حزب‌الله یعنی توده‌های عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بدحادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمی‌آمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم و خون به ناحق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمی‌کرد، و حماسه‌های ماندگاری چون 9دی را نمی‌آفرید، امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکایی‌ها از نفس افتاده بودند.
 
جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحب‌منصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بی‌دغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بی‌ترمز» می‌نامید! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بی‌ترمز می‌نامند! کاش توضیح می‌دادید- و هنوز هم دیر نشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن می‌دمند متفاوت است.
 
4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بی‌ترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونه‌ای دیگر بر این باور است که بسیجی بی‌ترمز است، با این توضیح که وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانه‌های لوکس و ماشین‌های گران‌قیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی می‌کند و مانع حضور بی‌تکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجی‌ها «ترمز» نیست. بسیجی‌ها‌ نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشته‌اند و به خدا پیوسته‌اند... با نگاه از این زاویه، بسیج بی‌ترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثال‌زدنی خود را وامدار همین بی‌ترمزهاست.
 
و بالاخره امید آن که برادر عزیزمان جناب آقای ناطق‌نوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بی‌تکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبه‌ها از دوست تلخ و ناگوار است.


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    رهبر معظم انقلاب با ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» تأکید کردند: پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی، عامل شکست و عقب نشینی دشمن در جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران خواهد شد،

    به گزارش فارس، رهبر معظم انقلاب اسلامی با ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» بر اساس بند یک اصل 110 قانون اساسی که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، تأکید کردند: پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی، عامل شکست و عقب نشینی دشمن در جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران خواهد شد، همچنین اقتصاد مقاومتی خواهد توانست در بحران‌های رو به افزایش جهانی، الگویی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقش آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.
     
    متن ابلاغیه رهبر معظم انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
     
    بسم‌اللّه الرحمن الرحیم
     
    ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع و زیرساخت‌های گسترده و مهم‌تر از همه، برخورداری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه‌ مشکلات اقتصادی فائق می‌آید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف‌آرایی کرده، به شکست و عقب‌نشینی وا می‌دارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی‌اطمینانی‌های ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحران‌های مالی، اقتصادی، سیاسی و ... در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینه‌های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی و سند چشم‌انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگوئی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.
     
      ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    مراسم اختتامیه نخستین جشنواره جایزه مرگ بر آمریکا شامگاه دوشنبه با حضور سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه، حمیدرضا مقدم‌فر معاون فرهنگی اجتماعی سپاه، سردار کاظمینی، حسین شریعتمداری، مجید قلی‌زاده مدیر عامل خبرگزاری تسنیم و مجتبی شاکری عضو شورای شهر برگزار شد.

    در پایان این مراسم که سرلشکر جعفری و حسین شریعتمداری سخنرانان اصلی آن بودند، از برگزیدگان این جشنوراه در بخش‌های عکس، کاریکاتور، پوستر، مستند و کلیپ و وبلاگ‌نویسی تقدیر شد.

    در بخش عکس، به هر کدام از برگزیدگان یک میلیون تومان جایزه نقدی اهدا شد. در این بخش، محمد صادق حق دوست، امیر رضایی، میثم ملکی قزوینی، علیرضا میررکنی، مصطفی شمس، حسین موسوی‌فراز و داود یاراحمدی از سوی هیئت داوران به عنوان نفرات برتر انتخاب شدند.

    همچنین در بخش کاریکاتور نیز هیئت داوران جشنواره دو اثر را به طور مشترک حائز رتبه نخست دانست که به امین ترابی و سجاد کریمیان هر کدام جایزه نقدی 5میلیون تومانی اهدا شد و رتبه دوم بخش کاریکاتور این جشنواره نیز به محمود محمدتبریزی و رتبه سوم نیز به کاریکاتوریستی از کشور سوریه تعلق گرفت که به دلیل عدم حضور وی، جایزه وی به نماینده‌اش تحویل داده شد.

    همچنین در بخش کاریکاتور، هیئت داوران جشنواره 10 اثر را شایسته تقدیر دانست و از آنها با اهدای جوایز نقدی، تجلیل کرد.

    محمد امین بابایی، ذاکری، سجاد جعفری، محمود برخورداری، امیر دهقان و کارگر نفرات برتر ایرانی این بخش بودند و ولادمیر کازانوفسکی و الکساندر دوموفسکی از اوکراین، راموندو موندز از برزیل و دیلاپی دیمیتری از ترکیه نیز 4 نفر بعدی برتر در این بخش بودند.

    در بخش پوستر نیز، هیئت داوران جشنواره، هیچ اثری را شایسته کسب رتبه اول ندانست اما رتبه دوم این بخش به خانه طراحان انقلاب اسلامی با هدای جایزه 5میلیون تومانی و رتبه سوم نیز به محمد افشار با اهدای جایزه نقدی 2میلیون تومانی اختصاص یافت. البته در این بخش 8 اثر نیز از سوی هیئت داوران شایسته تقدیر شناخته شدند که به هر کدام از آنها، هدیه نقدی یک میلیون تومانی اهدا شد.

    در بخش وبلاگ‌نویسی نیز رتبه اول با اهدای جایزه نقدی 3 میلیون تومانی به محمد مهدی خالقی، رتبه دوم با اهدای جایزه یک و نیم میلیون تومانی به محمد حسین رستمی و رتبه سوم نیز به فاطمه موسوی با اهدای جایزه 700هزار تومانی اختصاص یافت. این جایزه به جبهه وبلاگی غدیر تعلق گرفت... که تندیس این جایزه بزرگ از طرف مدیر جبهه وبلاگی غدیر تقدیم به سردار حعفری به پاس پاسداری جانانه از حقوق ملت عزیز ایران تقدیم گردید.

    در بخش مستند و کلیپ نیز، سید مهدی نبویان با اهدای جایزه 3میلیون تومانی حائز رتبه اول، محمد مهدی سرشت با اهدای جایزه یک و نیم میلیون تومانی حائز رتبه دوم و محمد حسین امامی و محسن رمضانی مشترکا با دریافت جایزه 700هزار تومانی، رتبه سوم این بخش را به خود اختصاص دادند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    "جناب سعید راد"

    یک کلام فقط........ غلط کردید... همین


      پ .ن:به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه؛شبکه نمایش سیما در حالی افتتاحیه جشنواره فیلم فجر را به نمایش گذاشت، که حرف و حدیث‌های جدی‌ای پیرامون این برنامه وجود داشت؛ حرف و حدیث‌هایی که حتی بحث عدم پخش آن از سوی صدا و سیما را به وجود آورده بود. به نظر می‌رسد عمق کینه‌ای که برخی هنرمندان از دولت احمدی نژاد و شعارهای انقلابی او به دل گرفته‌اند، بسیار فراتر از این است که بتوان تصور کرد آن‌ها کنایه زدن به دولت قبل را حداقل طی چهار سال آینده رها کنند.


    در ابتدای مراسم وقتی دبیر جشنواره پشت تریبون قرار گرفت، آن‌قدر خواست خود را صمیمی نشان دهد که از اصطلاح «روحانی مچکریم» استفاده کرد. او تیم قبلی را هم البته مورد نوازش قرار داد. پس از او جنتی روی سن رفت تا پیام رئیس جمهور را قرائت کند. روحانی که در آخرین حضورش در جمع هنرمندان، تز عجیبی مبنی بر «هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم» را داده بود، اگرچه حرف‌‌های خوبی زد از جمله این‌که «هنرمندان باید قول دهند که اولین جایزه خود را از مردم خود بگیرند نه از بیگانه»، اما او هم چنان از قهر هنرمندان از نظام و دولت سخن می‌گفت که انگار در چهار سال اخیر، جشنواره فیلم فجر تعطیل بوده و کلید تدبیر او بوده که آن را باز کرده!

    حالا نوبت فرزاد حسنی بود که پشت تریبون قرار بگیرد. او از همان ابتدا با تاکید بر این‌که «به نظرم حال شما خوب است»، به کنایه به امیدهای ناشی از دولت جدید اشاره کرده و مدام از این می‌گفت که چقدر خوب شده که فلان کارگردان که قبلا در جشنواره نبوده، حالا در تالار وحدت و در کنار وزیر ارشاد نشسته است!

    اگر از سخنان مانی حقیقی که گفت مسئولان حوزه هنری را می‌بخشیم اما دیگر تکرار نشود! بگذریم، سخنان سعید راد واقعا غیرقابل باور بود. او که سابقه حضور در فیلم برجسته دفاع مقدسی «دوئل» را هم دارد، وقتی پشت تریبون قرار گرفت گفت: «در اینجا می‌خواهم به عنوان یک بازیگر، اجازه بگیرم که از بزرگان بازیگری محمدعلی فردین و بهروز وثوقی نام ببرم‌ که نسل‌های بعدی بازیگری مثل محمدرضا فروتن، شهاب حسینی، پولاد کیمیایی و ...از روی دست آن مشق کردند». راد سپس وثوقی را یک رکن سینمای ایران معرفی کرد! بله؛ در جشنواره فیلم فجر که هر ساله در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود، کسی به عنوان رکن سینما معرفی می‌شود که حشر و نشرش با دربار پهلوی اظهر من الشمس است و همین چند سال قبل هم در یک فیلم ضدایرانی بازی کرده است. (برای اطلاع از میزان وابستگی بهروز وثوقی به دستگاه پهلوی? قسمت پایانی این مطلب را بخوانید.)


    پس از همه این کنایه‌های رنگارنگ به تیم قبلی و دولت قبلی، نوبت ایوبی معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی رسید تا تیرهای خود را روانه نگاه قبلی سازد. او گستاخانه از این گفت که «آن‌ها» باید شهامت عذرخواهی داشته باشند و «ما» شهامت بخشش؛ «از همه آن ها می‌خواهم که بازگردند و گذشته را جبران کنند. خود نیک می‌دانند که بر شاخ نشسته بودند و بن می‌بریدند. این گفتگو نیازمند شجاعت است. شهامت عذرخواهی و شجاعت بخشش؛ هر دو لازم است».

    اگرچه مقصود این نوشته دفاع از اشتباهات ریز و درشت دولت قبلی نیست که با بها دادن به هنرمندان معلوم الحال به خیال خام خود فکر می‌کرد می‌تواند آن‌ها را حامی خود کند، اما شایسته نیست که دولتی که از بن خود را فرهنگی می‌داند در یک رویداد فرهنگی به اصطلاح مهم، تیشه بر دست، به تصفیه حساب سیاسی با رقیبان پرداخته و فضا را برای مطرح شدن اسامی بازیگران هنرمند اما فاسدی هم‌چون بهروز وثوقی فراهم سازد.

    راستی اگر نام جشنواره فیلم فجر را بگذارند جشنواره فیلم «کن» یا «دبی» یا ... آیا در سین برنامه افتتاحیه یا نوع فیلم‌های آن، تغییر اساسی‌ای به وجود خواهد آمد؟

     

    نقش اشرف در شهرت بهروز وثوقی

    وی که نام اصلی اش خلیل وثوقی است در سال 1316 در شهر «خوی » به دنیا آمد و پس از تحصیل مدرک دیپلم متوسطه، در جستجوی کار به تهران آمد و در سال 1337 به کار دوبله فیلمهای خارجی و ایرانی مشغول شد . چندی بعد «وثوقی» پس از سه سال فعالیت در این حرفه، با حمایت یکی از هنر پیشگان زن سینمای آن روزگار به نام «پوری بنایی » با فیلم « صد کیلو داماد » فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد، اما علی رغم حضور در کنار این هنر پیشه زن و بازی در فیلم های مبتذل به شهرت چندانی دست نیافت، تا اینکه ناگهان جریانی با عنوان «موج نو» با حمایت نویسندگان وابسته ای همچون « فیروز شیروانلو »، « پرویز دوایی » کارمند پرسنلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، « لیلی امیر ارجمند » ندیمه فرح پهلوی و با سرمایه تهیه کنندگانی مانند « علی عباسی » .« مهدی میثاقیه » در سینمای ایران شکل گرفت. 

    این عناصر مأموریت داشتند که «بهروز وثوقی»، هنر پیشه درجه دهم سینمای ایران را به معروف ترین و گران ترین بازیگر سینما تبدیل کنند و چنین شد که به دستور «اشرف پهلوی» وی به یکی از پدر خوانده های سینمای ایران تبدیل شد. چنانکه با یک تلفن برای فیلم هایش مجوز نمایش می گرفت و با یک تلفن هم فیلم های دیگران را سالها راهی انبار می کرد. 

    بستر سازی در جهت چهره سازی او چنان ماهرانه صورت گرفت که دیگر هنر پیشگانی که تا قبل از دهه پنجاه گران ترین بازیگران سینمای ایرن محسوب می شدند و فیلم هایشان از فروش خوبی برخوردار بود در اواخر دهه پنجاه عملا خانه نشین شده بودند. در حالی که وثوقی برای بازی در هر فیلم در سالهای 1357 - 1353 رقم بالایی مادل نیمی از هزینه تولید فیلم در آن سالها به عنوان دستمزد دریافت می کرد. 

    حضور مافیایی «وثوقی » در عرصه هنر چنان بود که در هنگام ازدواج با «فائقه آتشین » معروف به «گوگوش» وی ترانه سرایان و آهنگسازان معترض به همسرش را یکی دو سال ممنوع القلم و ممنوع التصویر می ساخت تا برای همیشه ادب شوند . 

    «بهروز وثوقی» پس از افتضاح افشای روابط «همسرش» با «داریوش اقبالی»، پس از طلاق همسرش، این خواننده معتاد به مواد مخدر را توسط مأموران به دام انداخت و با حمایت اشرف مطبوعات را وادار ساخت تا تصویر او را به همراه مواد مخدر مکشوفه در صفحات حوادث خود به چاپ برسانند . بدین ترتیب در جامعه این شایعه قوت گرفت که « داریوش اقبالی» به جرم سیاسی به زندان افتاده است. سرانجام نیز «داریوش اقبالی» با خواندن ترانه های «رسول بزرگ رستاخیز» و «طلایه دار» در تلویزیون و تقدیم آنها به شاه از زندان آزاد شد .



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    امام خمینی (ره):
    من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می‌کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد می‌شویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است می‌رسیم. 
    در هر حال پیروزی و موفقیت با ما است و دعا را هم فراموش نمی‌کنیم.

    جلد 20 - صفحه 326



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی