ما راه امام علی و امام حسن مجتبی علیهما السلام را نمی رویم!
امام خمینی رحمه الله علیه
ماهیت ساده آن چه که سال گذشته در برخی نقاط تهران رخ داد، چیزی نبود جز حضور غیرقانونی عده ای فریب خورده و یا معاند جمهوری اسلامی با شعار و مطالبه تقلب در خیابان.
غیر قانونی از آن باب که تجمع و تظاهرات نیاز به مجوز قانونی از وزارت کشور دارد، حال اگر عده ای وزارت کشور را قبول ندارند ولی کلیت نظام را قبول دارند، مجبورند تحمل کنند تا طی فرایندهای قانونی ، کارگزاران وقت را تغییر دهند. لذا حضور در خیابان بدون مجوز قانونی، معنی مخالفت با کلیت قانون و کلیت نظام سیاسی را می دهد. البته چنین استدلالی برای همه کشورهایی که صاحب حداقل قانون هستند، صادق است.
پیش از این دو کاندیدای شکست خورده، بدون اینکه هیچ گونه مدرکی ارائه کنند، مدعی وقوع تقلب بزرگ در انتخابات می شوند. راهکار قانونی رسیدگی به شکایات انتخاباتی، در قانون تعبیه شده است. هر کس نظام سیاسی وقت را قبول دارد، از مسیر قانونی عمل می کند و الا وقتی از مردم می خواهد تا با ماندن در خیابان ها برای احقاق حقوق خود پایداری کند، اول حمله را به قانون انجام داده است.
اما بخش دیگر ماجرا حضور نیروهای انتظامی و بسیجی برای مقابله با معضل رخ داده بوده است. بعضی از مومنین و معاندین حضور بسیج و نیروهای سازماندهی نشده مذهبی را در خیابان ها به دفاع آنها از ولایت فقیه مستند می کنند. هر چند این مسئله خالی از وجه نیست ولی مبتنی بر مقدمه بالا باید مدعیان توضیح دهند که ولی فقیه وقت از کدام حکم ولایی استفاده کرده است که عده ای از هوادارانش به دفاع از آن برخاسته اند.
یک کاندیدا رای نیاورده، هوادارانش عصبانی هستند، غیرقانونی مدعی تقلب شده و وارد خیابان شده و سد قانون را در مقابل ناامنی برای تمامی جامعه شکسته اند. در اینجا بسیج و حزب الله و نیروی انتظامی از چه چیزی دفاع کرده است، برای چه عنوان و در محافظت از چه چیزی کتک زده، شلیک کرده و کتک خورده و تیرخورده است؟ قانون
بسیج و حزب الله هنوز از ولایت فقیه دفاع نکرده است! آن چه که تاکنون از اقتدار و جدیت از جوانان انقلابی ایران دیده شده است، محافظت از حداقل های قانونی است. این نکته ظریف آن جا اهمیت ویژه ای پیدا می کند که ولی فقیه زمان با امر اکید بر قانون دفاع از ولایت را ممنوع می کند. رهبری در دیدارهای مختلف جوان ها را به خویشتن داری و بسنده کردن به حد و حدود قانون دعوت می کند. آن ها به رعایت حدّ افراد و نه حقّ افراد هدایت می کند.
آن چه که به عنوان خواص بی بصیرت مطرح می شود، نیز از نوعی زیاده گویی و حفظ شأن برای برخی نخبگان برخوردار است، این خواصی که عرضه و یا عقل فهم مسئله ای بدین سادگی را ندارند، بی بصیرت نیستند، بلکه برخوردار از نوعی کم اطلاعی و کم سوادی مطلق نسبت به اهمیت پایبندی به قانون برخوردارند. این خواص نه اینکه حمایت اسرائیل و آمریکا را از جریان قانون شکن نمی دیدند بلکه قانون شکنی این افراد را نمی دیدند و یا به اهمیت فوق العاده عمیق خطر قانون شکنی واقف نبودند که این هم از کوتاهی فکر و فهم آنهاست.
بسیج و حزب الله اگر بخواهد روزی از ولایت دفاع کند، نخبگانی را که فهم شان و عقل شان با ولی زمان یکی نیست هدم و هتک می کند نه عده ای قانون شکن را تکلیف شان کاملا واضح و معلوم است. مقابله با قانون شکن حتی در حکومت های جور یک مسئله طبیعی و بدیهی است. رئیس مجلسی که این شجاعت و یا فهم را ندارد تا از قانون و حرمت قانون دفاع کند، در روزی که دفاع از ولایت مسئله باشد باید حساب خود را داشته باشد. علمایی که درک درستی از خطر شکسته شدن حرمت قانون و وارد کردن مردم به خیابان ندارند، روزی که دفاع از ولایت که به مسئله شکل حداکثری به خود می گیرد، چه خواهند دید و چه خواهند شنید. لذا این گونه افراد باید هوشیار باشند که امت انقلابی ایران هنوز در دفاع از ولایت اقدامی نکرده است، اگر بخواهد اقدام کنند کسانی که در تایید ولی فقیه تردید می کنند را رسوا و نابود خواهد ساخت. حتی کسانی را که بخواهند با سکوت خود زمینه تردید را فراهم کنند را نیز در صف دشمان خونی خود قرار می دهد. البته برخی رشحات از این اقتدار در سال گذشته دیده شد ولی تکمیل نشد.
برخی آن قدر به دیدن امام و ولی مظلوم عادت کرده اند ، به ندیدن اقتدار و استقامت بر حق از سوی جمع حزب الله خو گرفته اند لذا وقتی با آن مواجه می شوند، تعجب کرده و بلکه انکار می کنند. حزب الله و ولایت مظلوم هست ولی منظلم نیست. برخی آنقدر توهم برشان داشته است که با نقل روایات مظلومیت اهل بیت اهل حق را به کوتاه آمدن در برابر باطل دعوت می کنند و مظلومیت را مسیر ناگزیر جبهه اسلام می شمرند. اما متاسفانه باید بدانها گفت، عقل حزب الله در این سی سال ذیل هدایت ولات فقیه عالم و عادلش رشد کرده است و بدین نقطه رسیده است که هر شخصی، چیزی، سخنی و فرایندی که منجر به مظلومیت اهل بیت شد سند قتل امام حسین علیه السلام و دیگر اولیا خداست لذا تا جایی که جان دارد اجازه نخواهد داد، بسترهای مظلومیت را شکل بگیرد.
بنابر فرمایش امام خمینی رحمه الله علیه(نقل به مضمون): آن حکمیت تحمیلی که بر امام علی رفت و آن صلح تحمیلی که بر امام حسن مجتبی رفت، ما را بر این می دارد که راه آن دو بزرگوار را نرویم.
امام خمینی و حضرت آقا، مظلوم هستند اما این مظلومیت را تا مرز بقای حداقل ها در حوزه های مختلف مثل رابطه با آمریکا، جانشینی ولی فقیه، ثروت اندوزی مسئولین و قانون انتخابات تحمل می کنند. اما مومنین به امام خمینی و مقام معظم رهبری باید فضایی را ایجاد کنند که حق و امام حق ، برای اقامه تمام حق اقتدار به خرج بدهد.
دشمنان و غافلان نیز باید خوب بدانند، آن چه تا کنون از اقتدار کلامی و یدی حزب الله دیده اند دفاع از قانون بوده است باشند، اگر باور ندارند باشند تا ببینند.
این مظلومیت نباید دیگر تکرار شود: خانه سستی کنندگان را به آتش می کشیم
امام علی(ع)درصدد نوشتن نامه ای برای معاویه جهت تسلیم و بیعت او با حضرت بود. جریر با توجه به دوستی دیرینه ای که با معاویه داشت داوطلب شد تا پیک بوده و نامه حضرت را در شام به معاویه برساند تا شاید بدینوسیله بهتر بتواند معاویه را رام کند. مالک اشتر از آغاز با این گزینش مخالف بود و معتقد بود که او هوادار معاویه است و سرانجام به او ملحق خواهد شد.[ حضرت علی علیه السلام به جریر دستور می دهد که اگر معاویه پاسخی نداد برگرد و منتظر پاسخ نشو]
ولی امام(ع) به این مخالفت اعتنا نکرد و جریر را برای مسئولیت فوق برگزید. او به شام رفت ولی شیطنتهای معاویه سبب شد دفع الوقت شده و بعد از 4 ماه جریر دست خالی و بدون بدست آوردن ذره ای موفقیت به کوفه برگردد. در این مدت طلائی ترین فرصت برای تسلیم معاویه از دست رفت و سبب شد که معاویه در این مدت عده وعده برای درگیری با امام علی(ع)بیابد. از این رو این سرانجام نافرجام مالک اشتر را به شدت خشمگین ساخت ابتدا خطاب به مولاگفت:
«الیس قد نهیتک یا امیرالمؤمنین ان تبعث جریرا و اخبرتک بعداوته و غشه » .
ای امیرمومنان آیا من نگفتم که جریر برای این مسئولیت مناسب نیست و گفتم که او دشمن و خائن است؟
آنگاه رو به جریر کرده گفت: برادر بجلی! عثمان دینت را باحکومت همدان خریداری کرده و تو شایسته زنده ماندن نیستی! توخود را نامزد این ماموریت نمودی تا به عثمانیان خدمت کنی! واینک که وقت حرکت را تلف کرده ای نزد ما بازگشته عده و عده شان را به رخ ما می کشی تا ما را مرعوب کنی بی تردید تو هم از آنهاهستی و تمام تلاشت برای آنهاست. اگر امام سخن مرا می پذیرفت به حضرت پیشنهاد می کردم تو و امثال تو را به زندان انداخته تاحقایق روشن شده و ستمگران نابود گردند.
«جریر» در پی این تهدید از کوفه گریخت و در شهر قرقیسیا درمیان قبیله خو «نسر» سکونت گزید لذا در جنگ صفین از این قبیله فقط 19 نفر شرکت کردند در حالی که از عشیره دیگر بجیله 700 نفر حاضر شده بودند. امام علی(ع)در پی این فرار خفت باردستور داد خانه اش را در کوفه ویران و به نقلی به آتش کشیدند. +
مرتبط:
در ستایش اقتدار1: چه کسی حق دارد فحاشی به عایشه را محکوم کند!
کلمات کلیدی :
نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]