به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، به دنبال اعلام نتایح تایید صلاحیت های نامزدهای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری خانم زهرا مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(ره) طی نامه ای خطاب به مقام معظم رهبری اعتراضاتی را در خصوص رد صلاحیت آقای هاشمی بیان داشته اند.
متن ذیل پاسخی به نامه دیروز ایشان به مقام معظم رهبری می باشد که در ادامه می آید.
نخست؛ اینکه چرا دیگران میتوانند به درخواست شما ورود کرده و پاسخ شما را بدهند به دلایل زیر است:
1) شخصی غیر از شما(آقای هاشمی) از نهاد قانونی نامربوط به شما (شورای نگهبان) درخواستی بلاارتباط به شما (درخواست بررسی شرایط صلاحیت کاندیداتوری ریاست جمهوری) را کرده است لکن شما به خود اجازه داده اید که روی اختیارات قانونی شورای نگهبان تعریض بزنید. بنابراین دیگران هم حق دارند روی نظرات شما در نامه ای که خطاب به رهبری معظم نوشته اید تعریض بزنند.
2) شما نامه تان به حضرت آقا را خصوصی ننوشته اید بلکه در محضر علن و آشکار ایشان را خطاب قرار داده اید لذا دو حدس از این رفتار سرکارعالی مستفاد می گردد
3) اول: خواسته اید تا عموم مردم باخبر باشند که شما چنین درخواستی از ولایت امر کرده اید فلذا رد درخواست شما از سوی ایشان با مشکل مواجه شود.
دوم: خواسته اید به مردم القاء کنید که عدم موفقیت هاشمی در عبور از فیلتر شورای نگهبان به نوعی خواست رهبری بوده است.
اگر حدس های دوگانه بالا درست باشد باید گفت :
منظور اول شما غیر منصفانه و غیر اخلاقی است
منظور دوم شما یک توهم و بهتان بیش نیست
متاسفانه شما خواهر محترم با این متن نشان داده اید که نه به جهت دلسوزی نظام و انقلاب بلکه باقلم خود وارد میدان شده و برای آقای هاشمی کارگری می کنید.
اما بعد:
خانم مصطفوی، در دستنوشته شما چند نکته ویژه دیده می شود که سعی می شود تا یک به یک مورد نقد و پاسخ قرار گیرد:
الف) نوشته اید:
همان روزی که تأئید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم و همواره آن نظریه را در مواقع لازم بیان کرده ام تأئید صلاحیت برادر آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی نام ایشان را هم ذکر کردند. خوشبختانه و به حق حضرتعالی مورد رأی خبرگان قرار گرفتید ، لذا لزومی نمیدیدم تا ذکری در این مورد از ایشان به میان آورم.
نقد و پاسخ :
خانم مصطفوی! اندیشه امام را دوباره مرور کنید»
92/3/1 10:24 ع
بانویی از جنس یاس»
92/1/25 12:29 ص
بانویی از جنس یاس
فاطمه، بانوی غمگُسارِ عالم. فاطمه شمعی مهربان و زخمی در سرزمین پُرآشوب مدینه.
فاطمه، بانویی که سوگنامهی سنگینش در کشاکش غوغای روزگار، تا ابدیت روح تاریخ پیر را خواهد آزرد.
فاطمه، بانویِ بییاوری که در سَرسَرای ساحل تپیدهی آسمان، نامش به نامِ نامیِ غم و اندوه
ثبت گردیده است.
فاطمه، گلبرگِ یاسی در ابتدای تولد؛ باغبانِ پُرمهری در اواسط زندگی و خمیدهقدی در انتهای حزینترین لحظات آفرینش، که سوار بَر پرهای فرشتگان گشت و حیات ملالآور زندگیاش را وداع گفت.
فاطمه، پارهای از آفتابِ عالمسوز هستی، که درد فراقش، عالمی را میسوزاند.
فاطمه، ریحانهای که درکوچههای بیلیاقت مدینه، دست و بازوی خونینش به طواف در و دیوار رفت.
فاطمه، هالهای که طعم زهرآگین سیلی را هم از مردان حرامی چشید، تا به رسم دلدادگیاش وفا کرده باشد.
فاطمه، اسطورهی صبری که درد و رنج خود را هرگز نمیدید و مظلومیت علی را جز نگاه او کسی
نشانه نمیرفت. فاطمه، مادری غریب، که درد دوریاش آتش شعله وری بود در عمق جان علی.
فاطمه، مادر عترت و فرزند زلال کوثر، که دوران زندگیاش، مهمان ناجوانمردانگی گذر تاریخ شد.
فاطمه، بانویی پهلوشکسته که شهادتش، شهادتین بود و محسن شش ماههاش، هدیهای برای اثبات
عشقبازیاش با خدا.
فاطمه، منجی صبر و انیس شکیبی آکنده از زجر، که حتّی شرارهها و شعلههای آتش هم صبر او را
به تاراج نبرد .
فاطمه، بانویِ کبودرویی که هیچگاه رازِ بازوی دردناکش برای علی فاش نشد. فاطمه، نیلی رُخی که داغ
را گذاشت و مسافر آرامش شفاف وداع گشت.
فاطمه، بانوی غمین و مضروبی که هیچگاه غصّهی بُغض دردناکش از نای آسمانی او شنیده نشد.
فاطمه، یاس پیکری که همچون پرستوی پَر و بال شکسته، از ویرانهآبادِ دنیا به خداآباد ملکوت کوچ کرد.
حال دیگر فاطمه پرواز کرده و رفته است و فقط علی مانده و حکایت خزانی شدن گلبرگ زندگانیاش در شهری که حال، مالامال از غربت است و رنجِ فراق.
حال دیگر علی مانده و یادگاری از دری نیم سوخته، که تا ابدیت، بوی دودِ اندوهش، پیکرهی بشریت
را میآزارد. حال دیگر آسمانِ دل علی و فرزندانِ علی مانده و شبهای شوم بیستاره.
حال دیگر زینب مانده و یادگارِ چادر خاکی مادر و خاطرات کوچههای تنگ و تاریک مدینه.
حال دیگر حسن مانده و یاد رخ نیلی مادر؛ آری دیگر حسین مانده و یاد جای سیلی بر صورت مادر.
آری از آن شب به بعد، فرزندان فاطمه تا مهدی هیچ شبی را نیست که بدون یاد محبوبهشان آرام گیرند.
اکنون دیگر مهدی مانده است و حکایت غمی تلخ.
دیگر مهدی مانده است و یاد نفسهای خستهی آخرین مادر. حال دیگر مهدی مانده است و مزار پنهانی که باید به دست قدرت او، سرِّ رازناکش فاش شود. دیگر مهدی مانده است و انتظاری مداوم .
حال دیگر مهدی باید سرشت بشریت را فاطمی کند و بارگاه او را تا ابدیت جاودانی ببخشد .
پیوند: پیام فاطمیه چیزی جزء دفاع از ولایت نیست
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
میخ در..پهلو...فاطمیه»
92/1/19 1:33 ص
گفت : در می زنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
این صدا، نه صدای طوفان است
مزن این خانهء مسلمان است
مادرم رفت پشت در، اما
گفت:آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر، اما
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند
بازوی مادرم سپر،اما
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-
گفت: یک روز یک نفر اما...
**سیدحمیدرضا برقعی**
آروم نداره دلِ بی قرار علی
غلاف و بازو
لگد و پهلو
ضرب سیلی
صورت نیلی
.
.
.
زهرا برات بمیرم...
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
عاقبت انسان بی نماز»
92/1/10 8:46 ع
روزى حضرت صدّیقه کبرى ، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به محضر مبارک پدر بزرگوار خود، رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت : اى پدر جان ! جزاى آن دسته از مردان و یا زنانى که نماز را سبک مى شمارند، چیست ؟
پیامبر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم ، فاطمه جان ! هرکس نماز را سبک شمارد و به شرائط و دستورات آن بى اعتنائى نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب ، مجازات مى گرداند:
شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن ، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامى که از قبر بر انگیخته شود خواهد بود.
فرمودند : آن سهل انگاران به نماز ، 14 بلاگرفتار می شوند :
6 بلا در دنیا :
1 – برکت از عمرش میرود .
2 – خداوند متعال برکت را از روزی اش بر می دارد .
3 – خداوند نور صالحین را از چهره اش بر می دارد .
4 – هر کار خیری انجام دهد خداوند به او اجری نمی دهد .
5 – دعای او به آسمان نمی رود ( مستجاب نمی شود ) .
6 – دعای صالحان در حق او مستجاب نمی شود .
3 بلا هنگام مرگ :
1 – خار وذلیل می میرد .
2 – در حال گرسنگی می میرد .
3 – با عطش می میرد و اگر با همه آبهای دنیا سیراب شود عطش او از بین نمیرود .
3 بلا در عالم قبر :
1 – خداوند ملکی را در قبر او میگذارد و او را زجر می دهند .
2 – خانه قبر او ضیغ است ( محدود و کوچک ) .
3 – قبر او را ظلمت فرا میگیرد ( تاریک می شود ) .
3 بلا در روز قیامت :
1 – ماموری بر او می فرستند و او را بر روی زمین می کشند و خلایق همه او را می بینند .
2 – خداوند متعال حساب سختی از او میگیرد .
3 – خداوند متعال به او رحمت نمی کند .
مستدرک الوسائل : ج 3، ص 23، ح 1.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
صرفاً علیه دکتر عباسی!»
91/12/19 12:56 ص
صرفاً جهت اطلاع یا صرفاً جهت تمسخر دکتر عباسی، درواقع این برنامه باید تغییر نام بده به صرفاً علیه عناصر حزب اللهی! برنامه دیشب صرفاً جهت اطلاع با لحنی توهین آمیز دکتر عباسی رو زیر سؤال برد، با جملاتی کنایه آمیز مثل: آقایی که در همه عرصه ها نظر میده! یا آقای متفکر... فرمایشات گهر بار شما...
برنامه دیشب نه یک نقد جدی که صرفاً برای تخریب دکتر عباسی و حمله به ایشون بود، احتیاجی به توضیح و تفسیر شخصیت و تفکر بزرگ دکتر عباسی نیست که مطمئناً دستاندکاران برنامه صرفا... و شخص آقای نجف زاده ایشون رو کاملاً می شناسند، جناب عباسی کسی که یک تنه خود رو وقف احیای مبانی و اصول فراموش شده دین و انقلاب کرده.
البته این موضوع جدید نیست، قبلاً در مورد چهرههای دیگری هم این اتفاق تکرار شده مثلاً در مورد آقای سلحشور وقتی از موج روشنفکری ضد دین در سینمای امروز ما و نوکری برخی از بازیگران فاسد ما و کارگردانان متوهم و مغرض ما در زمین صهیونیسم میکنن، این مطلب به صرفاً... و آقای نجف زاده بر میخوره.
ولی اگر اشخاصی تو همین برنامه دیروز امروز فردا حاضر میشن مثل اصغردازه و ابتکار و برخی دیگر از اصلاح طلبان که رسما نظام رو زیر سؤال میبرن، انتخابات آزاد رو مطرح میکنن و از فتنه گران حمایت می کنن به صرفاً... بر نمی خوره و یا در برنامه زنده زاویه صادق زیبا کلام کارکرد دین در مدیریت جامعه و اصل نظارت دین بر زندگی انسان رو نفی می کنه باز آقای نجف زاده و صرفاً … مشکلی نمی بینن.
ولی وقتی مساله ای از طرف نیروهای حزاب اللهی مطرح میشه، صرفاً … عَلَم دفاع از انقلاب به دست میگیره و شروع به تخریب این چهرهها می کنه اون هم به زشت ترین حالت ممکن. آدم یاد این جمله شهید آوینی می افته که: در جهموری اسلامی همه آزادند الا حزب الله.
مشخصه که یک عده نارحتن از اینکه دکتر عباسی بعد از یک دوره طولانی ممنو ع التصویری هر چند هفته یکبار تریبونی رو در اختیار داره تا نا گفتههای این سالهای از دست رفته رو مطرح کنه. مسلماً این موضوع به ذائقه یک عده خوش نمیاد.
مطمئناً یک عده دنبال این هستند که یا دکتر عباسی خودش پاشو پس بکشه و یا به نحوی دوباره مساله ممنوع التصویری ایشون رقم بخوره.
جالب اینکه توضیحات دکتر عباسی در این مورد کامل بود و برنامه صرفاً … با تکهتکه کردن صحبتهای ایشون تونست این حمله رو صورت بده.
سؤال اینجاست که علت همسویی رسانه ملی با رسانههای معاند ضدانقلاب و وطن فروشان داخلی علیه دکتر عباسی چیست؟
چرا با پخش تکهای نا مفهوم از سخنان ایشون و جملاتی تمسخر آمیز (تکرار میکنم گفتند کسی که در همه عرصه ها نظر میده!)، این عمل زشت صورت میگیره؟ جدای از این مطلب که برنامه دیروز امروز فردا در کم بیننده ترین زمان و همزمان با پخش فیلمهای جذاب سینمایی پخش شده و عموم مردم که صرفا... رو دنبال میکن تمام اون برنامه رو ندیدن.
آیا برنامه صرفاً … و آقای نجف زاده می تونه ادعا کنه که سخنان دکتر عباسی در حوزه های مختلف غیر عالمانه است؟ آیا اساساً برنامهای مثل صرفاً صلاحیت این کار رو داره؟
کجای توضیحات دکتر ناقص بود؟ کجای سخنان ایشون غیر کارشاسی بود، ایشون مسئول بررسی حمله آمریکا و حادثه طبس بودند، چه نظراتی دقیقتر و کاملتر از نظرات ایشون می تونه باشه، اگر کسی صلاحیت نقد این سخنان رو داشته باشه، اون آقای نجف زاده و برنامه صرفاً نیست.
و در ادامه توضیحات دکتر، این فکر رو کی به دل فرمانده نیروی دریایی آمریکا انداخت که از هلی کوپتر فرسوده استفاده کنه؟ خدا یا شیطان؟ مسلماً خدا، امداد غیبی یعنی همین. فکر حمله به دکتر عباسی رو چه کسی در دل شما انداخت، خدا یا شیطان؟ پاسخش با شماست.
در ادامه دکتر عباسی باز به همان مساله طوفان شن و تأثیرش در انحراف هلی کوپتر وبرخورد با تانکر سوخت اشاره کردن، مساله اینجاست که اگر هلی کوپتر فسوده نبود چه بسا در برابر این اتفاق مقاومت میکرد و حادثهای رخ نمی داد، یک زنجیره امداد های غیبی الهی رخ داده.
و دکتر عباسی تأکید کردن این اتفاق از طرف خدا رقم خورده و همین مطلب میتونه در یک فیلم قرار بگیره و آمریکا و ارتش آمریکا که همیشه منظم و دقیق و با نیروهای قوی و متعهد تصویر میشه کوبیده بشه.
در ضمن این مطلب از طرف هر کسی جز دکتر عباسی مطرح میشد، آن شخص یک متفکر کامل با استدلال های منطقی و علمی معرفی میشد اما وقتی از طرف یک چهره حزب اللهی مثل جناب عباسی مطرح میشه برخورد صورت میگیره اون هم با تکه تکه کردن سخنان، تمسخر و تخریب.
ما اعتراض جدی خواهیم کرد به این مساله وامیدواریم جلوی این اقدامها گرفته بشه و دیگر شاهد چنین اقدامات مخربی حداقل در رسانه ملی نباشیم.
امیداریم فرصت دیگری برای دکتر پبش بیاد تا شفافتر و کامل این مساله رو توضیح بدن تا کسانی که دنبال فرصت میگردند برای ضربه زدن رسوا بشوند.
انشاالله، والسلام.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]