
سردبیر پایگاه خبری تحلیلی رجانیوز از احضار میثم نیلی مدیرمسئول این سایت به دادسرای فرهنگ و رسانه و تفهیم اتهام در پی شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی خبر داد.
احضار مدیرمسئول رجانیوز به دادگاه در پیشکایت «مهدی هاشمی»»
91/10/28 9:13 ع
سردبیر پایگاه خبری تحلیلی رجانیوز از احضار میثم نیلی مدیرمسئول این سایت به دادسرای فرهنگ و رسانه و تفهیم اتهام در پی شکایت مهدی هاشمی رفسنجانی خبر داد.
به مناسبت بزرگداشت استاد میر شکاک»
91/10/26 12:22 ع
محمد غفاری (شاعر و منتقد ادبی)
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسیدم
مگر آنسوتر است از این تمدن روستای تو؟
شعر گفتن و شعرشناسی دو مقولهی متفاوت در عرصه ادبیات هستند و کمتر ادیبی پیدا میشود که هر دو در او جمع باشد. ورود به عرصه شناخت شعر و حوزههای تخصصی نقد باعث کمرنگ شدن طبع شعر و در نتیجه ساختگی شدن شعر میباشد. از معدود کسانی که در ادبیات معاصر کشور هم شاعری تواناست و هم تسلط بسیاری در شناخت اشعار و حوزههای نقد دارد، یوسفعلی میرشکاک است. شاعری که مقالههای جذاب و پرهیجانش دربارهی شعر متعهد و دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی تاثیر گستردهای در شکلگیری جریان شعر انقلاب داشته است.
یوسفعلی میرشکاک بیستم شهریور 1338 در روستای خیرآباد بن معلا در بخش لرستان خوزستان و از توابع شوش دانیال متولد شد. بیست ساله بود که به تهران مهاجرت کرد و نخستین فعالیت جدیاش همکاری با روزنامهی جمهوری اسلامی بوده است؛ ستونی به نام «صدای سرخ شاعران مسلمان» به معرفی و مصاحبه با شاعران انقلاب میپرداخته و پس از آن بود که با مجامع گوناگون و جراید مختلف به مشغول همکاری شد. بیگمان اوج فعالیتهای میرشکاک به نگارش مقالات متفاوت در نشریهی «سوره» برمیگردد. نشریهای که به سردبیری شهید مرتضی آوینی حاصل تفکرجمعی از رفیقان هنرمندش چون مسعود فراستی، محمدرضا سرشار، شهریار زرشناس، سیدمهدی شجاعی و… بود. افرادی که در رأس هرم هنر متعهد و دغدغهمند قرار داشتند و با قلم زدن در آن توانستند در عرصه فکر، فرهنگ و هنر، گفتمان انقلاب اسلامی و… آثار درخشانی از خود به جای بگذارند.
«سفر به سوی موعود»، «ایمان و تکنولوژی»، «غفلت و رسانههای فراگیر»، «رخنه در تکنیک»، «القارعه»، «تکنیک قارعه»، «سیاستزدگی»، «نسبت ما و تجدد» و… از مقالات فراموش نشدنی میرشکاک در سورهی سالهای نخستین دههی هفتاد است که امروز نیز خوانش آنها بسیار تأمل برانگیز و آموزنده است. نوشتههای میرشکاک در حوزههای متفاوتی از جمله مقولات فکری فلسفی، یادداشتهای سیاسی، نقد ادبی، طنز و… بوده است اما مهمترین بخشی که یوسفعلی میرشکاک را با آن میشناسیم شاعری اوست. مقولهای که نه در مفاهیم و اندیشههای فلسفی معرفتی میگنجد و نه با سیاست و ایدئولوژی جمع میشود؛ آنچه موجب برتری شعر میشود، ذهنیت شاعر و منشاء اصلی آن میباشد. هرگاه شاعر در شعرش خودش باشد و حرفهایش از دلش برآید و هنگام سرودن از مسائل عقلانی و اندیشهای پیرامونش فاصله بگیرد، آثار بهتر و ماندگارتری خلق میکند که همواره خواندن آن لذت بخش است و به دل مینشیند. اگر حاصل این سخنان درونی شاعر، «شعر صادقانه» باشد، یوسفعلی میرشکاک از صادقترین شاعران است که شوریدگی و پریشانیاش در اشعارش نمود دارد و به آن جلوهی خاصی بخشیده است. این چنین است که اشعارش گاه «از چشم اژدها» است و گاه «از زبان یک یاغی».
آیا کاروان حسینی در روز اربعین بعد از واقعه عاشورا به کربلا رسید»
91/10/11 8:0 ص
کاروان پس از آنکه برابر دستور حضرت زینب(ع) سیاهپوش گردید درحالیکه آه و ناله و گریه زاری اهالی دمشق و رضایت و راحتی خیال یزید و عمالش را از بازگشت این قافله بدرقه راه داشت عازم کربلا گردید تا بعداً راه مدینه را در پیش گیرد.
نعمان بن بشیر که از صحابه رسول اکرم(ص) بشمار میرفت و طبق تقاضای یزید و بمنظور ارادت خدمت- گزاری بیشتر بخاندان نبوت سرپرستی چنین کاروانی را قبول نموده بود نهایت سعی و کوشش را در احترام و رفاهیت اهل بیت بعمل می آورد و همواره آماده اجرای اوامر حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(ع) و سایرین بود.
این کاروان برخلاف سفر اول یعنی مسافت از کوفه به شام که از شهر های زیاد تعمداً عبور داده می شد و با آهستگی و بدون شتاب رهسپار بود دربازگشت ضمن آنکه از مسیری که راهرا کوتاه تر می ساخت حرکت مینمود سرعت را نیز در نظر داشت تا کاروانیان را هرچه زودتر به کربلا برساند زیرا اهل بیت بی صبرانه جهت رسیدن به آن سرزمین خونین روز شماری کرده و برای وصول به آن، هرگونه ناراحتی و عدم استراحت در راه را با کمال میل بر خود همراه می ساختند.
سلیم، حلیمه و سایر همفکران آنها که قبل از کاروان شام را ترک کرده بودند اهلی شهرهای بین راه رااز مراجعت بازماندگان شهدا با خبر ساخته و بتناسب زمان و مکان مردم را بیش از پیش با ظلم و جور یزید آشنا می نمودند و به همین علت از هر منزلی که این کاروان عبور می کرد اهلی با لباسهای سیاه با قیافه های ماتمزده آنان را استقبال و بدرقه می کردند و زینب و حضرت سجاد علیهم السلام نیز به نوبه خود آنان را با سخنان و بیاناتی مهیج به قیام علیه امویان ترغیب و تشویق می فرمودند.
این کاروان شب و روز با سرعتی قابل توجه حرکت می کرد و بجز در مواقع ضروری در هیچ کجا توقف چندانی نداشت... روز های دهه دوم ماه صفر پی در پی سپری می گردید و با گذشت ایام، فاصله کاروان با نینوا کمتر می شد تا اینکه بالاخره آن روز که اهل بیت در انتظارش دقیقه شماری می کردند فرارسید و پس از گذشت چهل روز از واقعه جانگداز عاشورا در بیستم صفر یعنی روز اربعین مجدداً پا به سرزین کربلا گذارند...
قبل ادامه مطلب لازم است اربعین حسینی تاریخ ورود اهل بیت از شام به کربلا که مورد اختلاف مورخین و محققین می باشد مورد بررسی قرار گیرد و درباره آن مطالبی نگاشته شود و از حالت ابهامی که در کتب مربوطه به چشم می خورد خارج شود.
در این مورد بطور کلی و توجه به نظرات ابراز شده پنچ نظریه وجود دارد که در زیر، هر یک از آنها را به اختصار مورد تشریح و تفسیر قرار میدهیم.
1- بعضی از مورخین نوشته اند اهل بیت در موقع حرکت از کوفه به شام و قبل از عزیمت به دمشق، به کربلا رفته و در آن توقف کوتاهی داشته اند و چون این امر، چهل روز پس از عاشورا اتفاق افتاده لذا این روز را اربعین می دانند.
از آنجائیکه در کمتر جائی این موضوع که اهل بیت قبل از رفتن به دمشق چهل روز در کوفه توقف داشته اند به چشم می خورد لذا این نظریه قابل پذیرش نخواهد بود وضافاً اینکه، ابن زیاد از توقف طولانی بازماندگان شهدا در کوفه به علت ترس از طغیان عمومی در هراس بوده و بعید است چهل روز آنان را در کوفه نگه داشته باشد.
عزل وزیر بهداشت خبر خوبی نبود»
91/10/8 5:0 ع
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی با تاکید بر ضرورت تبیین دوران شکوفایی علمی در کشور و همچنین معرفی شخصیتهای برجسته به عنوان الگو برای نسل جوانِ امروز افزودند: با وجود این الگوها، لزومی ندارد که ما افرادی را از اعماق تاریکیهای قرون وسطای اروپا بیرون بکشیم و آنانرا به عنوان یک شخصیت معرفی کنیم.
متن پیام رهبر معظم انقلاب که صبح امروز(چهارشنبه) از سوی آیت الله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز در این کنگره قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم*
بزرگداشت کسانی از قبیل قطب الدّین شیرازی کار بسیار مفیدی است. من در ذهنم بود که پزشک ها، زرنگی کردند و قطب شیرازی را برده اند به عالم پزشکی؛ چون ایشان در درجه اوّل فیلسوف است، شاگرد خواجه نصیر و شارح شرح حکمت الاشراق و اینها است؛ و البتّه طبیب هم هست، طبیب برجسته ای است؛ [و هم] منجم است، ایشان در ساخت رصدخانه معروف مراغه سهیم بوده؛ یعنی یک انسان بزرگی است. امّا این بیان آقای دکتر لنکرانی، بیان خوبی بود. یعنی همین که ما توجّه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دوران های مختلف اسلامی، در رشته های مختلف تبحّر داشته اند؛ ص ِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکی یک آدم برجسته است؛ همانطور که اشاره کردید، مهمترین شرح قانون بوعلی را او نوشته؛ در زمینه فلسفه، یک فیلسوف به معنای حقیقی کلمه؛ در زمینه ی نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربی، شعر فارسی؛ و شاید علوم دیگری. یعنی این نکته مورد توجّه باشد که تخصّص گرایی به معنای محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته برجسته ای نیست -که همین طور تخصّصها پشت سر هم همدیگر را میشکافند و یک تخصّص کوچکتری، دائره ی محدودتری به وجود می آید؛ به یک معنا به خاطر رسیدگی به وضع زندگی انسان در آن تخصّص خاص چیز خوبی است، امّا به یک معنا محدود کردن انسان است- چون ظرفیّت ذهن انسان خیلی وسیع است و میتواند در همه ی این امور صاحب نظر باشد. اینجور نباشد که کسی که پزشک است، مثلاً در زمینه ی علوم دینی یا در زمینه ی فلسفه، یک آدم عامی ای محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینه ی علوم دیگر- در زمینه ی علوم عقلی، در زمینه ی علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعی- حداقّل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه این به معنای تعطیل کردن تخصّصها به هیچ وجه نیست، بلکه به معنای بهره مند کردن ذه? ? متخصّصین از محیط های فراتر از حدّ تخصّص آنها است.
خب؛ شیراز البتّه مرکز مهمّی است، و بزرگانی در شیراز پرورش پیدا کرده اند؛ خود این هم در سرزمینهای گوناگون ما نکته ای است؛ من این را در سفر شیراز هم – همین چند سال قبل از این- گفتم. واقعاً شیراز جزو سرزمینهایی از کشور ما است که یک ظرفیّت نامحدودی دارد؛ انسان در هر بخشی نگاه میکند، می بیند منطقه فارس و شیراز- البتّه شیراز که میگوییم، منظورمان کلّ فارس است، کما اینکه قطب شیرازی هم کازرونی است- یک منطقه ی بسیار حاصلخیزی است از لحاظ تربیت استعدادهای برجسته ی انسانی؛ شاعر، ادیب، فیلسوف، عالمِ به معنای مصطلح امروزی؛ در رشته های مختلف علوم- در همه رشته ها- برجستگانی از این منطقه برخاسته اند. خب این در واقع به یک معنا شناسنامه ی این منطقه است که کسانی که در این منطقه مشغول کار تعلیم و تربیت و پرورش افکار و استعدادها هستند، به این نکته توجّه کنند که[در] اینجا یک استعداد بی پایانی از لحاظ اسلامی وجود دارد. حالا همین قطب شیرازی، ایشان علّامه ی شیرازی است، یعنی به عنوان علّامه شناخته میشود، به خاطر همین که در فنون مختلف[متخصص بوده]؛ به هر حال سعی کنید این شخصیّتهای برجسته را به عنوان الگوهایی برای نسل جوانِ امروزِ ما معرفی کنید که جوان امروز بداند که میتواند الگویش این باشد. هیچ لزومی ندارد که ما یک شخصیّت را از اعماق تاریکی های قرون وسطای اروپا بکشیم بیرون، او را به عنوان یک شخصیّت معرّفی کنیم. اینها [الگو] هستند.
ثانیاً توجه کنند به این که جریان علمی در کشور ما، در دورانی که در غرب و در اروپا خبری نبوده شکوفایی هایی داشته. در قرن هفتم هجری - چون ایشان از دانشمندان قرن هفتم است، یعنی ایشان اوائل اول قرن هشتم ظاهراً از دنیا رفته، یعنی جزو علمای قرن هفتم محسوب میشود- یعنی قرن سیزده و چهارده میلادی، شما ببینید در اروپا چه خبر بوده؟ چه کسانی بودند؟ یعنی در اروپا، نور علم تابیده نشده بود؛ آن وقت اینجور شخصیّتهای برجسته ای در اینجا از قبیل خواجه نصیر و کاتبی- که یکی از اساتید او هم کاتبی است؛ کاتبی قزوینی، فیلسوف برجسته ی بزرگ- و دیگران و همچنین امثال قطب شیرازی، در آن وقت هستند.
امیدواریم ان شاءالله خداوند کمک کند بهتان، بتوانید این کار را خیلی خوب از آب در بیاورید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
* متن پیام برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در تاریخ 13/9/1391 در دیدار دست اندرکاران برگزاری کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی بیان شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی با تاکید بر ضرورت تبیین دوران شکوفایی علمی در کشور و همچنین معرفی شخصیتهای برجسته به عنوان الگو برای نسل جوانِ امروز افزودند: با وجود این الگوها، لزومی ندارد که ما افرادی را از اعماق تاریکیهای قرون وسطای اروپا بیرون بکشیم و آنانرا به عنوان یک شخصیت معرفی کنیم.
متن پیام رهبر معظم انقلاب که صبح امروز(چهارشنبه) از سوی آیت الله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز در این کنگره قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم*
بزرگداشت کسانی از قبیل قطب الدّین شیرازی کار بسیار مفیدی است. من در ذهنم بود که پزشک ها، زرنگی کردند و قطب شیرازی را برده اند به عالم پزشکی؛ چون ایشان در درجه اوّل فیلسوف است، شاگرد خواجه نصیر و شارح شرح حکمت الاشراق و اینها است؛ و البتّه طبیب هم هست، طبیب برجسته ای است؛ [و هم] منجم است، ایشان در ساخت رصدخانه معروف مراغه سهیم بوده؛ یعنی یک انسان بزرگی است. امّا این بیان آقای دکتر لنکرانی، بیان خوبی بود. یعنی همین که ما توجّه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دوران های مختلف اسلامی، در رشته های مختلف تبحّر داشته اند؛ ص ِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکی یک آدم برجسته است؛ همانطور که اشاره کردید، مهمترین شرح قانون بوعلی را او نوشته؛ در زمینه فلسفه، یک فیلسوف به معنای حقیقی کلمه؛ در زمینه ی نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربی، شعر فارسی؛ و شاید علوم دیگری. یعنی این نکته مورد توجّه باشد که تخصّص گرایی به معنای محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته برجسته ای نیست -که همین طور تخصّصها پشت سر هم همدیگر را میشکافند و یک تخصّص کوچکتری، دائره ی محدودتری به وجود می آید؛ به یک معنا به خاطر رسیدگی به وضع زندگی انسان در آن تخصّص خاص چیز خوبی است، امّا به یک معنا محدود کردن انسان است- چون ظرفیّت ذهن انسان خیلی وسیع است و میتواند در همه ی این امور صاحب نظر باشد. اینجور نباشد که کسی که پزشک است، مثلاً در زمینه ی علوم دینی یا در زمینه ی فلسفه، یک آدم عامی ای محسوب بشود؛ نه، چقدر خوب است که یک پزشک، در زمینه ی علوم دیگر- در زمینه ی علوم عقلی، در زمینه ی علوم دقیقه، مسائل گوناگون طبیعی- حداقّل صاحبِ اطّلاع باشد و این کار را ما بتوانیم در کشورمان پیش ببریم. البتّه این به معنای تعطیل کردن تخصّصها به هیچ وجه نیست، بلکه به معنای بهره مند کردن ذه? ? متخصّصین از محیط های فراتر از حدّ تخصّص آنها است.
خب؛ شیراز البتّه مرکز مهمّی است، و بزرگانی در شیراز پرورش پیدا کرده اند؛ خود این هم در سرزمینهای گوناگون ما نکته ای است؛ من این را در سفر شیراز هم – همین چند سال قبل از این- گفتم. واقعاً شیراز جزو سرزمینهایی از کشور ما است که یک ظرفیّت نامحدودی دارد؛ انسان در هر بخشی نگاه میکند، می بیند منطقه فارس و شیراز- البتّه شیراز که میگوییم، منظورمان کلّ فارس است، کما اینکه قطب شیرازی هم کازرونی است- یک منطقه ی بسیار حاصلخیزی است از لحاظ تربیت استعدادهای برجسته ی انسانی؛ شاعر، ادیب، فیلسوف، عالمِ به معنای مصطلح امروزی؛ در رشته های مختلف علوم- در همه رشته ها- برجستگانی از این منطقه برخاسته اند. خب این در واقع به یک معنا شناسنامه ی این منطقه است که کسانی که در این منطقه مشغول کار تعلیم و تربیت و پرورش افکار و استعدادها هستند، به این نکته توجّه کنند که[در] اینجا یک استعداد بی پایانی از لحاظ اسلامی وجود دارد. حالا همین قطب شیرازی، ایشان علّامه ی شیرازی است، یعنی به عنوان علّامه شناخته میشود، به خاطر همین که در فنون مختلف[متخصص بوده]؛ به هر حال سعی کنید این شخصیّتهای برجسته را به عنوان الگوهایی برای نسل جوانِ امروزِ ما معرفی کنید که جوان امروز بداند که میتواند الگویش این باشد. هیچ لزومی ندارد که ما یک شخصیّت را از اعماق تاریکی های قرون وسطای اروپا بکشیم بیرون، او را به عنوان یک شخصیّت معرّفی کنیم. اینها [الگو] هستند.
ثانیاً توجه کنند به این که جریان علمی در کشور ما، در دورانی که در غرب و در اروپا خبری نبوده شکوفایی هایی داشته. در قرن هفتم هجری - چون ایشان از دانشمندان قرن هفتم است، یعنی ایشان اوائل اول قرن هشتم ظاهراً از دنیا رفته، یعنی جزو علمای قرن هفتم محسوب میشود- یعنی قرن سیزده و چهارده میلادی، شما ببینید در اروپا چه خبر بوده؟ چه کسانی بودند؟ یعنی در اروپا، نور علم تابیده نشده بود؛ آن وقت اینجور شخصیّتهای برجسته ای در اینجا از قبیل خواجه نصیر و کاتبی- که یکی از اساتید او هم کاتبی است؛ کاتبی قزوینی، فیلسوف برجسته ی بزرگ- و دیگران و همچنین امثال قطب شیرازی، در آن وقت هستند.
امیدواریم ان شاءالله خداوند کمک کند بهتان، بتوانید این کار را خیلی خوب از آب در بیاورید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
* متن پیام برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در تاریخ 13/9/1391 در دیدار دست اندرکاران برگزاری کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی بیان شده است.
نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]