«از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.»!
برای مخاطبی که برای اولین بار این عبارت را شنیده و گوینده و مخاطب آن را نمیشناسد، شنیدن این عبارت در شرایط سیاسی امروز تداعی کننده نام "مهدی کروبی" است! ساده لوحی که متاسفانه در حوادث سالهای اخیر بازیچه عناصر نفوذی بیگانه شده و با اعتماد بیجا افسار امورش را بدست آنان داده است. اما بررسی در ذیل عبارت فوق نشان میدهد که این تعبیر توسط حضرت امام(ره) و خطاب به آقای منتظری ایراد شده است، بعد از آنکه اقدامات ساده لوحانه منتظری کار را بدانجا کشاند که امام(ره) در آخرین روزهای عمر گرانقدر خود طی نامه مشهور 6/1/68، وی را از قائم مقامی رهبری عزل کرد.
مروری بر عملکرد و رفتار سیاسی و عاقبت کار این دو مشابهتهای فراوانی را در اذهان تداعی میکند، به نحوی که فرزند کروبی نیز با افتخار از این تشابهات سخن گفته است! محمدحسین کروبی در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر ساخته می نویسد: «اگرچه در حصر بودن پدر و محرومیت از زندگی و همراهی با ایشان برای من ناراحتکننده و دلگیرکننده است اما مسرور و خوشحالم از اینکه اکنون با تجربه چنین حصری، نام پدرم در کنار نام نیک روحانیون بزرگوار، همچون آیتالله العظمی منتظری قرار میگیرد.»
این اظهار خوشحالی به خوبی حکایت از تفکرات منحرف و ضدانقلاب فرزند کروبی دارد، و نشان میدهد که چطور القائات دشمنان انقلاب اسلامی موجب شده تا وی با ادبیات ضدانقلاب سخن گفته و بیآبرویی از بابت مقابله با نظام اسلامی و زندانی شدن و حبس را افتخاری برای پدرش برشمارد و از همجواری نام کروبی و منتظری مباحات کند!
حال که چنین است، جهت تکمیل خوشحالی و سرور این آقازاده و همه علاقمندان به آقای کروبی میتوان مروری بر همان نامه مشهور حضرت امام مروری نمود تا ابعاد بیشتری از شباهتهای منتظری و کروبی آشکار شود. مشابهتهایی فراوانی که میتوان آنها را در ذیل تعبیر "ساده لوحی" این دو قرار داد!
حضرت امام(ره) پس از توصیه مذکور مبنی بر پرهیز از دخالت منتظری در سیاست، خطاب به وی مینویسند: «نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
در این زمینه نیز شبهات بسیاری بین رفتار کروبی و منتظری وجود دارد و برای آن کافی است تا مروری بر اظهارات و اقدامات چند سال اخیر کروبی داشته باشیم تا مشخص شود که اظهارات کروبی تا چه اندازه واگویه ادعاهای ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامی بوده است.
توصیه دیگر امام به منتظری آن بود که «سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین نریزد» توصیه ای که متاسفانه باید به کروبی نیز کرد، چرا که یکی از دلایل انحراف وی را باید در همین اطرافیان آلوده کروبی دانست. وقتی فردی سابقه دار با پرونده محکومیتی همچون کرباسچی مسئول ستاد انتخاباتی کروبی را برعهده بگیرد (وی در نهایت آشکارا اعلام کرد که به موسوی رای میدهد!) یا منحرفینی فکری چون عبدالکریم سروش و عطالله مهاجرانی در صف حامیان وی برآیند و یا عنصرضدانقلابی چون مجتبی واحدی خود را سخنگوی کروبی معرفی کند، دیگر چه انتظار از شیخ ساده لوح است که در مسیر فتنه گام بر ندارد!
علاوه بر مواردی مذکور موارد دیگری را نیز بر فهرست این مشابهاتها میتوان افزود: احساسی بودن و اظهار نظر و اتخاذ تصمیمات عجولانه، نفوذ ضدانقلاب در حلقه اطرافیان، اعتماد داشتن به بیگانگان و ضدانقلاب بیش از اعتماد به نظام و نیروهای حزب اللهی، تبدیل شدن به تریبون ضدانقلاب و تکرار سخنان ایشان علیه نظام اسلامی، حرکت در مسیر تجدیدنظرطلبی و جدایی از خط انقلاب و امام(ره)، ایستادگی در برابر رهبری نظام اسلامی، ایجاد تفرقه و دودستگی در جامعه، قدرت طلبی و حب ریاست و ...
البته امیدواریم که کروبی حداقل در عاقبت کار شبه به منتظری نشود و به فرموده حضرت امام «برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند» فرصتی که هیچگاه منتظری قدر آن را ندانسته و بر عناد و انحاف وی افزوده شد و سرانجام در جبهه مخالفت و معاندت با انقلاب اسلامی چشم از جهان گشود.
مشابهتهای شیخان ساده لوح!»
90/9/20 11:57 ع
حمایت از دشمنان پیامبر(ص)»
90/9/12 10:57 ع
هفته گذشته خبری در رسانه ها انتشار یافت با این عنوان که "سلمان رشدی جمهوری آذربایجان به قتل رسید." خبر مربوط به قتل «رافق تقی لی» نویسنده آذری بود که توسط یک فرد ناشناس در حالی که از اتوبوس پیاده میشد، با ضربات چاقو کشته شد. وی به دلیل اهانتهای بیسابقه به حضرت رسول اکرم، مورد نفرت مردم جمهوری آذربایجان بود.
* * *
درست 5 سال پیش مردم آذربایجان از آیت الله العظمی فاضل لنکرانی درباره وی استفتاء کرده و پرسیده بودند که وظیفه شان در قبال این توهین کننده به اسلام و ساحت مقدس حضرت رسول اکرم(ص) و روزنامه منتشر کننده این توهینها چیست؟ معظم له در 4 آذر 1385 در پاسخ مرقوم فرمودند:
«بسمه تعالی، چنین شخصی چنانچه مسلمانزاده باشد، با اعترافات مذکور مرتد است و چنانچه کافر بوده، از مصادیق ساب النبی است و در هر صورت بر فرض چنین اعترافاتی قتل او بر هر کسی که دسترسی داشته باشد لازم است و مسئول روزنامه مذکور که چنین افکار و عقائدی را با علم و توجه منتشر میکند همین حکم را دارد. خداوند اسلام و مسلمین را از شر دشمنان حفظ فرماید. یریدون لیطفوا نورالله بافواهم والله متم نوره ولوکره الکافرون.»
* * *
با انتشار خبر مرگ رافق تقی، آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی، فرزند مرجع عالیقدر مرحوم لنکرانی با صدور بیانیه ای ازاین اقدام حمایت کرده و هلاکت وی را تبریک گفت. بعد از این بود که دو تن از روشنفکران پرادعای اردوگاه فتنه وارد میدان شده و علیه این حکم تاریخی مرجع عالیقدر شیعه موضع گیری کردند.
* * *
محسن کدیور با نوشتن نامه ای به آیت الله فاضل لنکرانی، مدعی شد که «اعدام مرتد و ساب النبی و هدر بودن دم آنها فاقد هرگونه مستند قرآنی است، بلکه روح قرآن برخلاف چنین احکامی است» و چنین نوشت: «من از قتل فجیع و ناجوانمردانه این شهروند بی ادب آذری به نام اسلام و و تشییع شرمنده ام»
اکبرگنجی نیز با انتشار مقاله ای توهین آمیز مرجعیت عالیقدر شیعه را مورد هتک قرار داده و مینویسد: «آیت الله فاضل لنکرانی تروریستی بیش نیست»! وی مغرضانه مدعی میشود که «دین را منتقدان و دین ستیزان نابود نمیکنند، ارباب دین و مشایخ تروریست نابود میسازند. جوانی که میبیند منتقدی را به حکم آیت اللهی سلاخی کردهاند از دین متنفر میشود»
* * *
این اظهارات با صراحت، حکم تاریخی حضرت امام(ره) را نیز زیر سوال برده و آن را غیرشرعی و غیرانسانی معرفی کرده است که بنظر میرسد ضرورت دارد تا عاشقان و شاگردان برجسته حضرت امام(ره) و حضرت آبت الله العظمی فاضل و همه پژوهشگران و محققین حوزههای دینی نسبت به این مساله حساس بوده و برای اظهارات این مدعیان روشنفکری پاسخهایی در خور ارائه دهند تا از فریب افکار عمومی جلوگیری شود. همچنین باید توجه داشت که این جریانهای مدعی روشنفکری طی دو سال اخیر و بعد از فتنه 88 بیشترین هجمهها را به افکار و اندیشههای حضرت امام(ره) وارد کرده اند که ضرورت دارد جبهه فرهنگی پویایی برای مقابله با آن شکل گیرد.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
آقای شکوریراد، دروغ میگوئید!»
90/9/9 9:31 ص
علی شکوری راد عضو حزب غیرقانونی مشارکت در آخرین اظهارات خود که در گفتگو با خبرگزاری ایلنا صورت گرفته ادعایی را مطرح ساخته که شنیدنی است. وی بعد از آنکه حزب مطلوبش به همراه دیگر جریانهای همسو، در انتخابات دهم ریاست جمهوری، فتنه سال 88 را به پا داشته و بعد از ناکام ماندن در انتخابات و عدم اقبال ملت به نامزد مورد حمایت ایشان، ارکان نظام اسلامی را مورد هجمه قرار دادند، چنین ادعا میکند: «اصلاح طلبان اپوزوسیون نظام نیستند، بلکه اپوزوسیون دولت هستند. آن نظامی که در قانون اساسی ما ذکر شده، اگر به معنای واقعی برقرار باشد، تمام اصلاح طلبان در درون آن نظام هستند. ما اصلاح طلبان مدعی حفظ و احیای نظام هستیم. بنابراین ما اصلاح طلبان در حقیقت پوزوسیون نظام هستیم و آن کسانی که امروز بر سر کار هستند با توجه به عملکردشان که صدای حامیان گذشتهاشان را هم درآورده، اپوزوسیون نظام هستند. ما اصلاح طلبان اصلا با هیچ کدام از ساختارهای موجود قانون اساسی مشکل نداریم. معتقدیم که همین ساختارهای موجود قانون اساسی اگر اصلاح روش کنند میتواند همه مردم راضی باشند. معتقدم با همین قانون اساسی میتوانیم به گونهای عمل کنیم که همه با هر فکری راضی باشند.» معلوم نیست شکوری از چه سخن میگوید و از کدام عملکرد دفاع میکند؟! آقای شکوری راد یا قانون اساسی را نخوانده است، یا اقدامات جریان مورد علاقه خود را فراموش کرده است! و یا آنکه آگاهانه و در آستانه انتخابات و با قصد فریب افکار عمومی "دروغ" میگوید!؟ وی باید به این سوالات پاسخ گوید که آیا دعوت به اغتشاش و ایجاد بلوای پس از انتخابات تنها مخالفت با دولت بود؟ آیا اصرار بر ابطال انتخابات و طرح مساله تقلب، در حالی که شورای نگهبان صحت انتخابات را تائید میکرد، تنها مخالفت با دولت بود! آیا حاشیه سازی برای روز جهانی قدس و شعار به نفع رژیم صهیونیستی به معنای مخالفت با دولت بود یا آرمانهای حضرت امام(ره) را نشانه رفته بود؟ در روز 13 آبان 88 جریان اصلاح طلب به دنبال چه بود که به قصد حاشیه سازی وارد میدان شد؟ توهین به تمثال مبارک حضرت امام(ره) در روز دانشجو چه نسبتی با مخالفت اصلاح طلبان با دولت داشت؟ و یا در روز عاشورا اوباش ضدانقلاب آیا در مخالفت با دولت به خیابان آمده بودند که توسط موسوی به عنوان "ملت خداجو" معرفی شدند!؟ آقای شکوری باید مشخص کند که افرادی چون عبدالکریم سروش، اکبرگنجی، محسن کدیور، عطاالله مهاجرانی، علی افشاری، محسن مخملباف، محسن سازگارا از دوستان و علاقمندان جبهه مشارکت، آیا جزو اصلاح طلبان قرار میگیرند؟ آیا مواضع ضدانقلاب ایشان و حمله به آرمانهای نظام اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و رهبری نظام اسلامی، آنها را از دایره اصلاح طلبی خارج کرده یا خیر؟ یا آقای رجبعلی مزروعی چه جایگاهی در حزب مشارکت دارد؟ مواضع وی که مدتی است از کشور گریخته آیا در چارچوب قانون اساسی میگنجد و مورد تائید ایشان است؟
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
تابوشکنی برای مقابله با بیداری اسلامی»
90/9/9 9:26 ص
در چند روز گذشته فضای اجتماعی - سیاسی مصر درگیر سوژه ای عجیب شده که در نوع خود تا حدی جدید و تازه است. دختری 20 ساله که خود را از فعالین سیاسی در انقلاب مصری و عضو جنبش 6 آوریل معرفی کرده، با انتشار عکسهای عریان خود در وبلاگش، به جنگ با نظرات اسلام در باب زنان و حجاب آمده و با نوعی ساختارشکنی سنتهای اصیل مذهبی مصر را به تمسخر گرفته است! وی که با صراحت اعلام داشته "از شانزده سالگی به دین اعتقاد ندارد"، خود را یک "زن آزادیخواه، فمینیست و غیرمذهبی مصری" میداند که برای دفاع از آزادی بیان و اعتراض به سانسور دست به این کار زده است.
این اقدام توهین آمیز وی بازتابها و واکنشهای گسترده ای در مصر و حتی جهان عرب به همراه داشت و با انزجار عمومی افکار عمومی مسلمانان مواجه شد، به نحوی که برخی از محافل خواستار مقابله جدی با این حرکت و اعدام وی شده اند!
1- این اقدام را به نوعی میتوان بخشی از سناریویی طرحریزی شده غرب برای مقابله با به قدرت رسیدن تدریجی اسلام گرایان و طرح شعارهای ایشان مبنی بر اجرایی کردن شریعت اسلام دانست که از طریق تابوشکنی و مقابله با ارزشها و هنجارها صورت گرفته است و در این میان ایادی داخلی غرب صحنه گردان میدان شده اند. غربگرایان سکولار مصری که گمان میکردند فرصت طلبانه خواهند توانست انقلاب ملت مسلمان مصر را مصادره به مطلوب کنند، حال به تدریج همه چیز را از دست رفته میبینند، لذا با اقدامی انتحاری، هنجارشکنی و حمله به ارزشهای جامعه مصر را در دستور کار خود قرار داده اند. لذا در آینده نیز باید در انتظار ظهور اقدامات مشابه باشیم.
2- نکته قابل توجه دیگر آن است که غرب از آنجا که به شدت نگران آینده مصر و شکل گیری کشوری اسلامی با گرایشهای ضدصهیونیستی است، در تلاش است تا با اختلاف افکنی و رودررو قرار دادن اقشار مختلف جامعه مصر و قطبی کردن فضای اجتماعی، زمینه درگیریهای شدید عقیدتی را در درون مصر فراهم آورده و با این اختلاف افکنیها، زمینه را برای شکست بیداری اسلامی فراهم آورد.
3- این اقدام غیراخلاقی، به مذاق رسانههای غربی خوش آمده و با حمایت از آن و با انتشار گسترده عکسهایش به استقبال اندیشههای انحرافی این وبلاگ نویس رفته و وی را ستودهاند. به عنوان نمونه روزنامه واشینگتن پست اقدام به انتشار مطالبی درباره علیاء و اقدام او کرده و این اقدام را "انقلاب در جهان عرب" دانسته است!
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
اعترافات بی بی سی به بیداری اسلامی»
90/9/9 9:25 ص
غرب و رسانههای آن از آغاز بیداری اسلامی تلاش کردند تا با ترفندهای تبلیغاتی خود با مصادره خیزش ملتهای مسلمان، آن را حرکتهایی سکولار تفسیر کنند که پیوندی با مذهب نداشته، و در ضدیت و مخالف با غرب و تفکرات غربی شکل نگرفتهاند. این در حالی بود که نمادها و نشانه های فراوانی برای اثبات اسلامی بودن حرکتهای ملتهای مسلمان قابل مشاهده بود که چشمهای منحرف رسانه های غربی علی رغم آنکه شاهد آنان بود، اما از اعتراف به آن ناتوان بود.
اما ماجرای اهانت آمیز وبلاگ نویس ملحد مصری موجب شد که برخی از رسانه های غربی از جمله سایت رسمی بی.بی.سی فارسی ناخواسته بدون توجه به تاکتیک تبلیغاتی خود، نسبت به خطر رشد اسلامگرایی در کشورهای منطقه و از جمله مصر هشدار دهند. مرور بخشی از یادداشت نویسنده سایت بی.بی.سی در این زمینه خواندنی است...
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]