سفارش تبلیغ
صبا ویژن







هشدارهای شنیدنی آقای بهنود!

امروز سوال اساسی در میان اعضای اصلی این جریان آن است که چطور با در اختیار داشتن ماهواره، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی چون فیس بوک، توئیتر و ده‌ها برنامه تلویزیونی مخالف، روز به روز بر ناکامی‌های اردوگاه فتنه‌گران افزوده می‌شود!

 

* * *

به عنوان نمونه "مسعود بهنود" از قلم بدستان باسابقه ضدانقلاب در آخرین نوشتار خود در سایت ضدانقلابی روزآنلاین از مخاطبین خود متعجبانه می‌پرسد: «در چنین شرایطی نه نامه عیسی سحرخیز، زندانی از جان گذشته موج چنان می اندازد، نه به بند کشیده شدن میرحسین و خانم رهنورد، کروبی و همسرش. نه نامه های تکان دهنده و زیبای نوری زاد ...»

 

* * *

همانطور که در همین نوشتار بهنود نیز مشخص است، روشنفکران و قلم بدستان جریان فتنه حتی از شناخت حقیقی حوادث دوم خرداد سال 76 نیز ناتوانند و با پیش فرضهای نادرست، پدیده های اجتماعی سه دهه اخیر کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را مورد ارزیابی قرار می‌دهند. به واقع مدعیان روشنفکری بیش از آنکه به مولفه‌های اولیه تحقیق و پژوهشی که بیطرف و نداشتن پیش فرض است، ملزم باشند، تلاش دارند که تفاسیر مورد علاقه خود را به پدیده های سیاسی - اجتماعی نسبت دهند.

 

* * *

اما مدعیان نگاه علمی به جامعه! که از شکست در سوم تیر مبهوت شده بودند، بار دیگر در شناخت تحولات جامعه، دچار اشتباه شده و از فهم پیام رفتار سیاسی ملت بازماندند و تلاش کردند تا بر ادعاهای پیش خود مبنی عدم وجود پایگاه اجتماعی جریان اصولگرا تاکید بورزند و مساله تخلف در انتخابات را به پیش کشند.

 

* * *

همین آگاهی ملت کافی است تا آنچه که به تعبیر آقای بهنود "نامه عیسی سحرخیز"، "به بند کشیده شدن موسوی و کروبیو همسرانشان" و "نامه های تکان دهنده و زیبای نوری زاد" خوانده می شود، موجی را در جامعه ایجاد نکرده و موج سواران داخلی و خارجی را ناکام و مبهوت بگذارد.

 

* * *

خطاب به آقای بهنود و در پاسخ به سوال وی که: "چرا حالا نمی شود" باید گفت که آقای بهنود! تا هنگامی که عینک سیاه بدبینی و نگاه غیرواقع بینانه به جامعه امروز ایران اسلامی را از چشم بر نمی‌دارید و تا زمانی که سر درآخر بیگانگان دارید، به تحقق سناریوهای طرح‌ریزی شده اربابانتان در این سرزمین دل نبندید، چرا که ملت ایران مدتهاست مسیر خود را در جهتی متفاوت از امثال جنابعالی برگزیده است و به فتنه گریهای اردوگاه فتنه بی توجه است.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    آقای مطهری! سنجیده تر سخن بگویید!

     

     در طول چهار سالی که از عمر مجلس هشتم و نمایندگی آقای علی مطهری می گذرد، افکار عمومی به شنیدن سخنانی نامتعارف از ایشان عادت کرده است و گویا هر روز منتظر است که خبری جدید در این باب بشنود و البته آقای مطهری نیز به این انتظارات پاسخ داده است! آخرین نمونه از این اظهارات، بخشی از سخنان ایشان در باب جایگاه مجلس و نسبت آن با بیت رهبری است. مطهری در گفتگو با سایت خبرآنلاین در باب ماجرای خانه نشینی رئیس جمهور می گوید: «روش ایشان در تعامل با رهبری از یک نظر مورد تمجید است و من هم آن را می پسندم چون این گونه نیست که او برای هر کاری از رهبری اجازه بگیرد» و در ادامه ضمن انتقاد به مجلس می‌افزاید: «اصل روش او را نسبت به مجلس و دیگران بیشتر می?پسندم که دائما برای هر کاری از دفتر رهبری سوال می?کنند و به صورت شاخه?ای از دفتر رهبری درآمده?اند.»

    این اظهارات بلافاصله مورد توجه تمامی سایتهای ضدانقلاب از کلمه و جرس تا رادیو زمانه قرارگرفت و چنین برجسته  شد: "علی مطهری: مجلس به شاخه دفتر رهبری تبدیل شده است"

    در مورد این اظهارات چند نکته باید مورد توجه گوینده قرار بگیرد:

    1- اولین نکته آن است که آقای مطهری طبق کدام مستندات مدعی هستند که چنین نسبتی بین دفتر رهبری با نهادهای قانونی کشور وجود دارد؟ کدام یک از نمایندگان مجلس چنین رابطه ای را با دفتر رهبری دارند که برای هر تصمیم گیری کوچکی بدانجا رجوع می‌کنند؟ آیا در صورت وجود نمونه هایی می‌‌توان مجلس را چنین متهم کرد که به شاخه ای از دفتر رهبری تبدیل شده است!؟ این سخنان توهین صریح و آشکار به مردمی ترین نهاد تصمیم گیری کشور است! و گوینده آن باید از ملت و نمایندگان ایشان عذرخواهی کند!

    2- توجه به این مساله که مجلس اصولگرای هشتم علی رغم همه کمی ها و کاستی ها، تلاش کرده تا منویات رهبرمعظم انقلاب اسلامی را در مدنظر داشته و برای قانونمند شدن آنها گام بردارد، جزو مواردی است که باید به عنوان یکی از افتخارات این دوره از مجلس ثبت نمود. اما این بدان معنا نیست که این مجلس از استقلال لازم برخوردار نبوده و کسان دیگری برای آن تصمیم‌گیری می‌کند!

    همه به خاطر داریم که همین ادعای استقلال و خودرایی! در مجلس ششم بود که کار برخی از نمایندگان آن دوره را به ایستادگی در برابر حکم حکومتی رهبری کشاند! نمایندگانی که ژست روشنفکری گرفته و مدعی بودند با حریت کامل! و مستقل از هر گونه نفوذ مراکز قدرت حتی بی‌توجه به رهنمودهای رهبری عمل می‌کنند! و در آخر سر از آخور بیگانگان در آوردند!

    3- عجیب است که آقای مطهری به این مساله توجه ندارند که این اظهارات توهینی صریح و آشکار  به جایگاه رهبری نظام اسلامی است! به واقع مدعی وجود چنین رابطه باطلی، هر دو سوی این رابطه را متهم کرده و مورد تخطئه قرار می‌دهد! رابطه ای که در یک سوی آن به نحوی رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار دارد!

    آقای مطهری! شما مطمئن باشید اگر چنین رابطه ای بین مجلس و دفتر رهبری وجود داشت، اولین کسی که زبان به انتقاد می‌گشود و مانع تداوم چنین رابطه‌ای می‌شد، خود مقام معظم رهبری بود. رهبری که بارها این سخن حکیمانه حضرت امام(ره) که "مجلس در راس امور است" را مورد تائید و تاکید قرار داده، چگونه حاضر است که بپذیرد مجلس به شاخه ای از دفتر رهبری درآمده باشد؟!

    4- سخن دیگر آنکه همه آنهایی که خواسته یا ناخواسته سرانجام در برابر رهبری ایستادند از آنجایی آغازکرده بودند که مدعی شدند: «این گونه نیست که باید برای هر کاری از رهبری اجازه بگیریم»! این جمله آنقدر بدیهی است که گمان نمی‌رود نیاز به بیان آن بوده و کسی مخالف آن باشد. لذا تاکید به این عبارت حق، از وجود اراده باطلی در نزد گویندگان آن حکایت داردکه در لایه‌های پنهانی آن عدم تبعیت از رهبری جامعه اسلامی نهفته است. کافی است در این زمینه سخنان اولین نخست وزیر و اولین رئیس جمهور کشورمان را مرور نمایید تا ببینید چگونه تاکید بر این جمله بدیهی! سرنوشتی بهتر از  ایستادگی در برابر حضرت امام(ره) و عزل و طرد همیشگی از نزد ملت ایران  را برای آنها رقم نزد!

    5- در آخر باید گفت؛ آقای مطهری! بد نیست به اظهارات و مقالات رسانه های بیگانه و سایتهای ضدانقلاب در مورد مجلس شورای اسلامی در سالهای گذشته بالاخص بعد از قدرت یافتن اصولگرایان در مجلس هفتم و هشتم توجه کنید تا شاید از یکسانی ادبیاتتان با این رسانه ها آگاه گردید و تعجب نمایید! به واقع اگر کسی نداند که گوینده عبارات فوق جنابعالی هستید، در اولین نگاه گمان خواهد کرد که یکی از عناصر ضدانقلاب خارج نشین در مورد مجلس هشتم چنین اظهاراتی را بیان داشته است! چراکه سخنان و ادعاهای شما، تکرار همان ادعاهایی است که مدتهاست این "بیگانگان از ملت" اختیار کرده‌اند! آیا این مشابهت جای تاسف و تاثر ندارد!؟

    لذا از آقای مطهری خواستار آنیم که سنجیده تر سخن گفته و از آنکه اظهارات ایشان باز هم زمینه خوشحالی رسانه‌های بیگانه را فراهم آورده است از رهبری، ملت و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی عذرخواهی کند. 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    فرمانده محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به مناسبت فرا رسیدن روز پاسدار با خبرنگار مهر به گفتگو نشسته بود، در پاسخ به سوالی در خصوص شرایط بازگشت جریان دوم خرداد فرمودند: «آقای خاتمی در جریان فتنه امتحان خوبی پس نداد و به هر حال جزء همراهان سران فتنه بود و حمایت و پشتیبانی زیادی از آنها کرد و در حال حاضر نیز موضعی مبنی بر برائت از آن حرکتها اتخاذ نکرده است و اگر ایشان بخواهد با سیاسی کاری جلو بیاید فکر نمی‌کنم مردم او را ببخشند، ولی افراد دیگری که در این صحنه از خط قرمزها عبور نکرده اند می توانند همچنان در رقابت های سیاسی به صورت فعال شرکت کنند.»

     

    * * *

    این اظهارات، برخی از مردودین سیاسی که خود را خطاب این سخنان می‌دانستند، به واکنش واداشت که از جمله آنها "محمدرضا خاتمی"، دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت بود. دبیرکل سابق این حزب غیرقانونی که اغلب اعضای آن به جرم نقش داشتن در کودتای مخملین پس از شکست در انتخابات باشکوه 22 خرداد 88 در زندان به سر می‌برند در نامه‌ای سرگشاده به اظهارات اخیر فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واکنش نشان داده است. وی مدعی است که این اظهارات «بر خلاف راهی است که امام برای نیروهای مسلح بیان فرمودند» وبه ایشان توصیه می کند: «و اگر شما واقعا به امام معتقد هستید باید بدون درنگ از این موضع گیری ها دوری کنید»

     

    * * *

    سخنان و اظهارات آقای جعفری، حرف و سخن جدیدی نیست. سخنان ایشان تکرار خواسته های ملتی است که حماسه 9 دی و 22 بهمن 88 و89 را آفریده اند. به واقع این سخنان نه از جنس اظهارات سیاسی دبیرکل یک حزب، بلکه سخنان اکثریت مردم است که به جریان گردآمده به دور آقای خاتمی به چشم مردودینی می‌نگرد که برای بازگشت به درون نظام جمهوری اسلامی باید از کردار خود اظهار ندامت کنند!

     

    * * *

    سخنان فرمانده سپاه چیزی جز تکرار و یادآوری اصول اولیه مکتب سیاسی امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیست که برای آشنایان و پرورش یافتگان این مکتب جملاتی آشنا و بدیهی است، نه تحلیلی که از زبان یک سیاستمدار حزبی بیرون آمده باشد. به عنوان نمونه کافی است نگاهی بر صحیفه حضرت امام(ره) بیندازید و ببینید که آن حکیم فرزانه چگونه فرزندان انقلابیش را خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‏کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد»

     

    * * *

    ادعای مضحکی که خاتمی در بخشی از نوشته خود مطرح می‌سازد آنجا است که می‌نویسد: «آنها که در مکتب سیاسی امام پرورش یافته‌اند برای فعالیت سیاسی و اجتماعی به مجوز هیچ کس از جمله شما نیازی ندارند»

    آقای خاتمی! اتفاقا مساله همینجاست که شما به دروغ خود را منسوب به مکتب سیاسی حضرت امام(ره) می‌دانید، شما اگر خود را پرورش یافته این مکتب می‌دانستید رفتار حزب غیرقانونی مشارکت را که روزگاری دبیرکلی آن را برعهده داشتید، مبتنی بر مکتب امام(ره) تنظیم می‌کردید نه آموزه های لیبرال دموکراسی!

     

    * * *

    شما که از مکتب امام دم می زنید چرا وقتی رفیق شفیقتان "اکبر گنجی" در مقالاتی چون "جنبش سبز و آیت الله خمینی" و "آیت الله خمینی؛ بی گناه یا..." آن دردانه زمان را "مجرم" خواند وارد صحنه نشدید و اعتراض نکردید؟ شما و حزب مورد علاقه‌تان پیش از این نیز در برابر "مانیفست جمهوری خواهی" گنجی که با صراحت از تناقض اسلامیت و جمهوریت سخن گفته بود، سکوتی همراه با تائید اختیار کرده بودید!

     

    * * *

    آقای خاتمی! خود بهتر از هر کس می‌دانیدکه دروغ می‌گوید و شما و حزب سیاسیتان مدتهاست که با مکتب سیاسی حضرت امام(ره) بیگانه گشته اید! چراکه اگر چنین نبود، اعضای وابسته به حزبتان امروز در خیابانهای لندن و پاریس و نیویورک، مشغول خوش خدمتی به دشمنان مکتب امام(ره) نبودند!

    ضمن آنکه فراموش نکنید شما کوچکتر از آنید که خط و نشان بکشید و رجز بخوانید! در سوابق و پرونده سی ساله جنابعالی عنوان برجسته ای برای عرض اندام در برابر مجاهدین فی سبیل الله و رزمندگان دفاع مقدس به ثبت نرسیده است!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    فرصتی برای اثبات خیانت و وابستگی

     

    در برخی از بزنگاه های تاریخی، حوادثی به وقوع می‌پیوندد که پرده از سیمای واقعی برخی از جریانها و گروههای سیاسی و افراد و شخصیتهای به ظاهر علمی و فرهنگی - که در پشت عناوین پرطمطراقی چون مردم، وطن، عدالت، آزادی پنهان شده‌اند -  می‌افتد.

     

    * * *

    فتنه 88 و حوادث پس از آن نیز فرصت برای رونمایی از چهره واقعی مدعیانی بود که سالها در نقاب "روشنفکری"، خود را دوستدار وطن و فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی معرفی می‌کردند. این روشنفکران که البته اغلب به آغوش بیگانگان پناه برده‌اند، در این حوادث بطور کامل در خدمت دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفته و به عنوان اهرم فشار استکبار جهانی فعالیتهای جهت داری را آغاز کردند.

     

    * * *

    از جمله اقدامات خیانت آمیز این جریان می‌توان به تلاش برای افزایش فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی به بهانه حقوق بشر اشاره کرد که از سال 88 با نوشتن نامه‌ای خطاب به خانم "ناوانتم پیلی" کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و بعد از آن تحریک و امضا گرفتن از 265 تن اساتید غیرایرانی دانشگاههای آمریکا و اروپا برای نوشتن نامه‌ای به آقای "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل آغاز شد. همین اقدامات بود که بستر را برای دشمنان انقلاب اسلامی فراهم آورد تا یار دیگر مساله ارسال گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضع حقوق بشر در ایران را به عنوان اهرم فشاری بر جمهوری اسلامی علم نمایند.

     

    * * *

    آخرین اقدام این جریان روشنفکری وابسته به بیگانه که خیانت آنها دیگر برای ملت آشکار شده است، انتشار نامه جدیدی است که خطاب به "احمد شهید" گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشته شده است. در فهرست امضا کنندگان این نامه خائنانه اسامی افرادی چون: یرواند آبراهامیان، کاظم علمداری، داریوش آشوری، رضا براهنی، حمید دباشی، حسین قاضیان، رامین جهانبگلو، مهرانگیز کار، عبدالکریم لاهیجی، عباس میلانی به چشم می‌خورد.

     

    * * *

    این افراد که خود را دانشگاهیان، روزنامه نگاران، نویسندگان، حقوقدانان، هنرمندان و فعالین حقوق بشر معرفی کرده اند! ضمن استقبال از انتصاب احمدشهید به سمت گزارشگر ویژه ملل متحد در ایران با سیاه نمایی از اوضاع داخلی کشور، اظهار امیدواری می‌کنند که فشارهای روزافزون بین الملی، مقامات جمهوری اسلامی را مجبور به پذیرش وی نماید! این جریان حتی تا بدانجا پیش می رود که آمادگی تمام عیار برای هر گونه همکاری با این گزارشگر سازمان ملل را برای تهیه گزارشی علیه جمهوری اسلامی اعلام می‌دارد.

     

    * * *

    در واکنش به اقدام این جریان مزدور، باید گفت که امروز جمهوری اسلامی نهال نورسی نیست که در برابر این گونه اقدامات کمر خم کند، بلکه شجره طیبه‌ای است که در مقابل طوفانهای سهمگین سالم و مقتدر ایستاده است. لذا چنین خودفروشی‌هایی نه تنها آسیبی به نظام اسلامی که موید به نصرت الهی است نخواهد رساند، بلکه تنها روسیاهی است که برای نویسندگان بازیخورده این نامه باقی خواهد ماند و ملت ایران نام سیاه این افراد را برای همیشه در حافظه تاریخی خود به عنوان "خائنان به وطن" ثبت خواهد کرد.

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    اصولگرایی و ضرورت مرزبندی 

    مرز آمریکا و مکزیک

     

     با نزدیک شدن به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، گروهها و جریانهای سیاسی بار دیگر در معرض انتخابی مهم قرار گرفته اند. فضای سیاسی کشور نیز به تدریج رنگ و لعاب انتخابات را یافته و اقدامات و فعالیت های افراد و گروههای سیاسی با هدف کسب کرسی بیشتر در مجلس آینده تعریف می شود.

    در این میان جریان اصولگرایی که توانسته با شناخت صحیح نیازهای جامعه و ضرورتهای امروزین انقلاب اسلامی، بیشترین آراء مردم را در دو انتخابات دوره هفتم و هشتم مجلس کسب نماید، همچنان به عنوان مهمترین و اصیل ترین جریان سیاسی کشور چشم به اعتماد مجدد ملت دوخته و امیدوار است تا با کسب اکثریت مجلس، اصلاحات سیاسی مورد نظر خود را در قالب قوه مقننه دنبال نماید.

    در این مسیر علاوه بر وجود برخی ضعف ها و کاستی ها در مجلس هفتم و هشتم که ضرورت اصلاح آن در جبهه اصولگرایان احساس می‌شود، شرایط ویژه ای نیز بر فضای سیاسی کشور عارض شده است که بدون توجه به آن نمی‌توان فعالیتهای انتخاباتی مجلس نهم را سامان دهی نمود.

    سر برآوردن جریانی انحرافی از درون اردوگاه اصولگرایان امروز به مهمترین چالش سیاسی کشور و معضل انتخاباتی این جبهه مبدل گردیده است! به نحوی که توان قابل توجهی از گروههای سیاسی و افراد و شخصیتهای برجسته این جریان را به خود مشغول ساخته و نگرانیهایی را برای هواداران و توده‌های ملت به همراه داشته باشد. این امر موجب شده تا تقریبا همه نگاهها به سوی اقدامات جریان انحرافی جلب شده و دقت نظرها نسبت به دیگر عوامل تاثیر گذار و بازیگران صحنه انتخابات کاسته شود و به نوعی زمینه فعالیت آنها مساعد گردد.

    اخبار تلاش برخی از چهره های ظاهرا معتدل جریان دوم خرداد که کم و بیش در حوادث فتنه دو سال گذشته دامن آلوده‌اند، برای حضور فعال در انتخابات (در قالب آرایشی متفاوت نسبت به انتخابات پیشین) حکایت از وجود عوامل مهم تاثیرگذاری در صحنه انتخابات پیش رو دارد که نباید به خاطر حساسیت به جریان انحرافی از آن غفلت کرد.

    این مساله آنگاه اهمیت بیشتری می‌یابد که اخباری مبنی بر تلاش برخی از افراد در درون اردوگاه اصولگرایان برای نزدیکی و همگرایی با این جریان به گوش می‌رسد.

    کنار هم گذاشتن این اخبار حکایت از آن دارد که پیچیدگی آرایش سیاسی کشور در آستانه انتخابات ملاحظاتی اساسی را برای جریان اصولگرا به همراه داشته که بدون رعایت آنها نمی‌توان مطمئن پای در رقابت انتخاباتی گذاشت.

    در صدر این ملاحظات ضرورتی و مهمترین اولویت اصولگرایان؛ بازتعریف مجدد جریان اصولگرایی و برجسته ساختن شاخصه‌های آن و مرزبندی آشکار جریان اصولگرایی با جریان فتنه و جریان انحرافی قرار دارد. بدون تعریف این مرزها هرگونه فعالیت سیاسی اهداف اصولگرایانه این جریان را محقق نخواهد ساخت و زمینه شکست را برای آنها فراهم خواهد آورد.

    این ملاکها و معیارهای مرزبندی آنقدر باید شفاف و صریح باشد تا بدین سادگی اجازه عبور به فرصت طلبان را ندهد. هرگونه تلاش برای همگرایی و اتئلاف انتخاباتی نیز باید مبتنی بر رعایت این اصول تعریف شده انجام پذیرد و گرنه معلوم نیست که به استحاله و استیصال جریان اصولگرایی نینجامد.

    معیارهای مرزبندی باید عینی, عملیاتی و مبتنی بر شرایط سیاسی امروز کشور باشد، و کلی گویی و انتزاعی بودن معیارها، راه را بر تفسیر به رای باز گذاشته و هر کس می‌تواند رفتار سیاسی خود را در درون مرزهای اصولگرایی بداند. میزان تبعیت از رهبری، اعتقاد به آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) از جمله تحقق حکومت اسلامی، عدالت خواهی، عقلانیت و شایسته سالاری، قانونگرایی و التزام به قانون، پایبندی به قانون اساسی، توجه و اولویت بخشیدن به مستضعفین و محرومان، ساده زیستی و پرهیز از اشرافیت، ایستادگی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی، شماری از شاخصه هایی است که در مرزبندی جریان اصولگرایی با جریان انحرافی و جریان فتنه باید مورد توجه قرار گیرد.

    به واقع جریان اصولگرایی باید از گذشته درس بگیرد و با مرزبندی صحیح و صریح، نگذارد ماجرای تلخ نفوذ جریان انحرافی تحت لوای اصولگرایی به درون این اردوگاه این بار با عنوانی دیگر تکرار شود. و اگر چنین نشود، اصولگرایی تکرار ملال آور عنوانی خواهد بود که از درون تهی بوده و نشانی از اصول و اصولگرایی نخواهد داشت.

    فراموش نکنیم اصولگرایان آنگاه توانستند در رقابتهای انتخاباتی دشوار در یک دهه گذشته اعتماد اکثریت ملت را جلب نماید که اتفاقا بر اصول اساسی خود - که همانا اصول انقلاب اسلامی و آرمان ملت بزرگ ایران است - صادقانه تاکید ورزیده و فارغ از ملاحظات منفعت طلبانه و معطوف به نتیجه، وارد صحنه انتخابات شدند. 

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی