سفارش تبلیغ
صبا ویژن







وابستگی فرهنگی»
89/10/20 3:36 ع

نمی‌دانم چقدر کشور کنیا را می‌شناسید. سرزمینی در شرق افریقا که به خاطر موقعیت راهبردی‌اش بر سر شاهراه تجاری شرق و مرکز افریقا، از اهمیت استراتژیک و اقتصادی خاصی برخوردار است.

در دوران استعمار پیر، از کنیا، مرکز سرزمین‌های مستعمره انگلستان در افریقا، با عنوان انگلستان افریقا یاد می‌شده و امروزه نیز می‌توان همچنان آثار سلطه فکری و فرهنگی انگلستان را در کنیا مشاهده کرد.

یکی از مصادیق این سلطه فرهنگی، موزه‌های کنیا است. وقتی تنها تصاویر برجا مانده از فرهنگ پیشین کنیا بوسیله انگلیسی‌ها ثبت و نگهداری شده، و هنگامی که تمامی موزه‌های کنیا، در چارچوب موزه ملی کنیا، زیر نظر موزه سلطنتی انگلستان اداره می‌شوند، نمی‌توان انتظار داشت اثری از فرهنگ پیشین کنیا باقی بماند. فرهنگی که قریب به هفتاد میلیون جمعیت از کنیا و کشورهای مجاورش، با آن شناخته می‌شوند.

فرهنگ "سواحیلی" مانند هر فرهنگ دیگری، بیشترین نمود و تجلّی‌اش در زبان و ادبیاتش است. زبان و ادبیاتی که بسیار متاثر از زبان عربی، زبان فارسی و زبان هندی است. به گونه‌ای که می‌توان کلمات فارسی فراوانی را در درون آن به راحتی تشخیص داد. اما امروزه "مومباسا" که قلب فرهنگی مناطق سواحیلی زبان نامیده می‌شود، تحت سیطره موزه سلطنتی انگلستان است و حتی رسم الخط عربی زبان سواحیلی به رسم الخط لاتین تغییر یافته است.

در سفری که به این شهر تاریخی داشتم، با منظره جالبی روبرو شدم. در برابر موزه ملی کنیا در مومباسا، که یکی از سه موزه اصلی این شهر است، مجسمه‌ای بزرگ خودنمائی می‌کند که بیانگر بزرگترین افتخار ملی مردم کنیا است!

ادامه مطلب



  • کلمات کلیدی :
  • بزرگراه چمران»
    89/10/13 9:36 ص

    توی این تهران بی‌در و پیکر، این همه بزرگ‌راه و خیابون وجود داره که روی هر کدومشون اسم یه حادثه تاریخی، یه شهید و یا یه شخصیت یا شیء ویژه گذاشته شده. هر کدوم از ماها هم به اقتضاء مسیری که هر روز می‌ریم و بر می‌گردیم با بعضی از این خیابون‌ها و بزرگ‌راه‌ها بیشتر مانوس‌یم.

    بر حسب اتفاق، مسیر رفت و آمد من در بیشتر دوران زندگیم در تهران، از "بزرگ‌راه چمران" بوده. بزرگ‌راهی که غالبا من رو از میدان "توحید" به سمت دانشگاهم می‌بره تا درس بخونم و علم‌آموزی کنم.

    برای من همیشه چمران یه فرق بزرگ با بزرگ‌راه‌های دیگه داره. نپرسید فرقش چیه. خیلی چیزها گفتنی نیست! اما شاید اگر برای شما هم مثلا همت یه معنای خاص داشت، و یا مثلا اگر با عبور از بزرگراه رسالت روی دوش‌تون احساس سنگینی می‌کردین، و یا اگر همیشه یه پاتون توی میدون امام حسین (ع) بود خیلی خوب منظورم رو می‌فهمیدین...

    چمرانchamran

    ادامه مطلب



  • کلمات کلیدی :
  •  

    سریال امام علی را که دیده اید؟! زیباترین صحنه‌ی این سریال از نظر من و بسیاری از بینندگان این سریال، صحنه‌ی حمله‌ی شاه‌سوار عرب به سوی عمرو بن عاص است و کشف عورت آن ملعون برای رهائی از چنگال عقاب تیزپرواز صفین، و یادآوری این نکته‌ی زیبا که حضرتش نزد دشمنان شناخته‌شده‌تر بود تا نزد دوستان!

     

    خواستم گریزی زده باشم به این ماجرا تا مبادا ما نیز چون اهل کوفه و یاران علی باشیم که دشمنمان رهبرمان را بهتر بشناسد تا خودمان!

    از کدام دشمن صحبت می‌کنم؟! اوباما؟! بوش؟! نتانیاهو؟! نه! اینها تنها عروسک‌های روی صحنه هستند و نه مهره‌های اصلی و تاثیرگذاری چون عمرو بن عاص! در پسِ هر معاویه‌ای عمرو بن عاص‌هائی هستند که برای در هم شکستن جبهه‌ی حق نقشه‌ها دارند.

    ادامه مطلب



  • کلمات کلیدی :
  • توقف ممنوع!»
    89/9/28 10:37 ع

    در چند ساله‌ی اخیر و دورانی که در آن به سر می‌بریم، علی الخصوص پس از دولت اصلاحات و احساس ناکامی افرادی که می‌خواستند در زیر لوای اصلاحات تیشه بر ریشه‌ی اسلام سیاسی بزنند و یک اسلام خنثی را جای آن به روی کار بیاورند، بسیار شاهد هجمه به ریشه‌ها و مبانی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم. علی الخصوص یکی از راه های بسیار موثر در بدبین نمودن مردم به ماهیت جمهوری اسلامی، بیان ضعف‌های موجود در وضع حاضر و مقایسه‌ی آن با تعالیم ناب اسلامی است.

    اشتباه نکنید! قصد این نوشته تبرئه‌ی نظام از ضعف‌هائی که بر آنها نقد وارد شده است نیست! واقعیت و حقیقت این است که وضع موجود جمهوری اسلامی، فاصله‌ای بیش از حد تصور با حکومت اسلامی دارد. اما درک این فاصله نیاز به اندکی تامل دارد!

    اولین نکته آن است که باید بدانیم تشکیل حکومت اسلامی، با تشکیل سایر انواع حکومت یک تفاوت اصولی دارد. سایر انواع حکومت به راحتی با از میان رفتن نوع حکومت مسبوق بر خود به وجود آمده و متولد می‌شوند. به علاوه اینکه حکومت در سایر انواعش تنها از سوی طبقه‌ی حاکم شکل می‌گیرد و سایر اقشار نقشی در تحقق آن ندارند. اما حکومت اسلامی تولدش نیازمند فرایندی بلند مدت است که از میان رفتن حکومت مسبوق بر آن، تنها گام آغازین آن است. همچنین حکومت اسلامی نیازمند تغییر تمام گزاره‌های فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی در تمامی اقشار جامعه است. لذا می‌بینیم که در تاریخ شیعه، حتی بزرگ‌مردی مانند امیرالمومنین نیز موفق به برپائی کامل حکومت اسلامی‌شان نشدند.

    نکته دوم این است که ما به هیچ وجه مدعی رسیدن به حکومت اسلامی و تحقق آن در حال حاضر نیستیم. بلکه تاکیدات مکرر رهبر انقلاب بر این بوده و هست که آنچه در آن قرار داریم جمهوری اسلامی است که با حکومت اسلامی فاصله دارد و تمام تلاش ما این است که این فاصله را کم کنیم! به همین دلیل است که امام خمینی (ره) بارها مخالفت خویش را با قراردادن نام حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی اعلام نموده بودند.

    نکته سوم این است که برخی از گروه‌های داخلی که پس از جنگ و یا حتی در زمان جنگ از قِبَلِ فاصله‌ی وضع موجود با حالت اسلامی‌ترِ حاکمیت، فربه شده بودند، پس از جنگ کوشیدند انقلاب را در وضع موجودش متوقف کنند. پس‌رفت‌های مکرر ما نسبت به بندهای قانون اساسی‌مان نشان دهنده‌ی امیال همین عده‌ی قلیل است.

    اما امروزه که نسل سوم انقلاب اندک اندک در بدنه‌ی حاکمیت رسوخ می‌کند، توقع‌ها از حرکت به سوی اسلامیت حقیقی بسیار بالا رفته و همین امر منجر به ظهور حرکت‌های جدیدی در مسیر انقلاب اسلامی شده است. لیکن افرادی که منافع خود را همواره از تحقق چنین حرکتی در خطر می‌بینند همواره می‌کوشند مردم را از مسیر اصلی انقلاب اسلامی ناامید نموده و به وضع پیشین‌شان یا به سمت حکومتی لائیک رهنمون شوند.

    بی‌تردید مهمترین گام در فرآیند حرکت از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی که ما نامش را انقلاب اسلامی می‌گذاریم، تولید علمی است که رویه‌ی اداره‌ی جامعه بر اساس اسلام را تبیین کند، و همین مساله نشان می‌دهد چه کسی پرچمدار اصلی و حقیقی انقلاب اسلامی در مسیر حرکتش به سوی تحقق حکومت اسلامی‌ است! کسی که نسل جوان را به کوشش هرچه بیشتر در نهضت نرم‌افزاری فراخوانده است و در این راه همواره پیش قدم بوده است.

     

    در این روزهای پایان پائیز، مرور شعر زیبای محمد مهدی سیار که دقیقا بر وضع فعلی گفتمان انقلاب اسلامی منطبق است خالی از لطف نیست:

    خبر رسید که پاییز رو به پایان است
    چه دلخوشید؟ که این اول زمستان است!

    تو ای خزان زده جنگل، مخوان سرود سرور
    صبور باش که فصل درخت سوزان است

    نبود و نیست مرا همدمی که این جنگل
    نه جنگل است، که انبوه تک درختان است

    چه گریه‌ها که نکردند ابرها تا صبح
    به پشت گرمی این غم که ماه پنهان است!

    هوای هیچ دلی پرس و جوی دریا نیست
    مدار پرسه این جوی‌ها خیابان است



  • کلمات کلیدی :
  •  

    بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
    در دلم ترسم بماند آبروی کربلا

    تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده
    تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

     

    اگر صراط مستقیم می‌جویی بیا، از این مستقیم‌تر راهی وجود ندارد: حُبّ حسین(ع)

     آری کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو می‌خواهی که به کربلا برسی، باید از خود و بستگی‌هایت از سنگینی‌ها و ماندن‌ها گذر کنی...

    دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو می‌گردد تا ببیند که چون صدای هَل مِن ناصرِ امام عشق برخیزد، چه می‌کنیم؟...

    آماده باشید که وقت رفتن است. هر شهید کربلایی دارد...

    و کربلا را تو مپندار که شهری است میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها، نه! کربلا حرم حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقتی نیست...

     هر شهید کربلایی دارد... و برای ما کربلا پیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است. یک منظر معنوی است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده‌ایم، نه یک بار، نه دوبار، به تعداد شهدایمان... هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست و زمان، انتظار می‌کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد و آنگاه... خون شهید جاذبه خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود و روحش را به آن سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز شهادت وجود ندارد...

     سر مبارک امام عشق بر بالای نی، رمزی است بین خدا و عشاق... یعنی این است بهای دیدار!

    (شهید سید مرتضی آوینی)

     

    پ.ن.:

    بر این باورم که در زندگی هر یک از ما، لااقل یک عاشورا هست ،که باید از آن سربلند بیرون بیائیم. عاشورائی که در آن برخواهیم گزید یزیدی باشیم یا حسینی...

    چقدر برای این میعاد آماده‌ایم؟! آیا حقیقتا آماده‌ی نوشیدن آب فرات که همانا تشنگی برای آن، استعاره‌ای از تشنگی برای شهادت در کنار حسین است، هستیم و یا فقط لاف عاشقی می‌زنیم؟!

    آیا واقعا در جستجوی کربلائیم؟! یا فقط از کربلا همان شهر خاک‌آلود را دیده‌ایم و دو گنبد طلائی را؟!

    ای خدا ما را کربلائی کن... تا شاید روزی زائر حقیقی کربلا شویم و عاشورا را آنگونه که باید ببینیم و آن روزی خواهد بود که با خون خویش وضو سازیم و در سایه‌ی ولایت حضرت حق، جام شهادت را بنوشیم! به امیدش...

     



  • کلمات کلیدی :
  • <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی