سفارش تبلیغ
صبا ویژن







هوالمحبوب

آیت الله صانعی  یکی از مراجع همیشه معترض نسبت به انقلاب در قم است که در زمان حیات حضرت امام (ره)از همه مسئولیتهای قضایی کنار کشید و بعد از وفات حضرت امام (ره) همواره پشتیبان نیروهای مخالف از جمله  ملی مذهبی ها و لیبرالها در صحنه سیاسی کشور بود. به حدی که در پروژه براندازی 18 تیر 78 با تمام قدرت، پشتیبانی معنوی مخالفین نظام را در حوزه مرجعیت بر عهده داشت و  بدنبال دروغهای مدیران پروژه براندازی در 18 تیر مبنی به خاک و خون کشیده شدن دانشگاهها و کشته های بیشمارافراد در این مورد (که بعدها مشخص شد همه آن شایعه دروغ بوده و تنها یک لیسانس وظیفه سپاه در کوی دانشگاه کشته شده است) ایشان به مناسبت کشتار در دانشگاهها، با دادن اطلاعیه ای عزای عمومی اعلام کرد!!!!!!!!!!!.

دروغگویان مردم فریب بدنبال مشروعیت دینی هستند

متاسفانه ایشان در پروژه اخیر دشمنان انقلاب که بدنبال ایجاد هرج ومرج ، آشوبهای خیابانی و اغتشاشگری  بودند  همراه با بعضی از روحانیون از جمله آیت آلله طاهری در اصفهان که در برهه ای از زمان موجب اختلافات شدید و ضعف در جبهه انقلاب در جنگ شد و سابقه مخالفتهای او به زمان جنگ در دفاع مقدس بر می گردد  این بار هم به کمک مخالفین قسم خورده نظام ولایی انقلاب آمده و به زعم خود همراه با باند منحرف روحانیون مبارز جبهه معنوی آنها را تشکیل دادند و متاسفانه این فتنه  از خطرناکترین فتنه های براندازی در انقلاب است و از مواردی است که نمونه ی آن در طول تاریخ اسلام به کرات دیده شده  که مهمترین آن جنگ با خوارج  بود. امروز در این برهه دشمنان نظام ولایی که به دلایل مختلف مخالف نظام ولایت فقیه هستند وبقولی مرگ خوب است اما برای همسایه تلاش می کنند برای مبارزه با انقلاب از شعارهای انقلاب و از ارزشهای انقلاب  بر علیه انقلاب استفاده کنند و البته تاریخ اسلام پر است از نمونه های این افراد. وبلاگ نویسان ارزشی باید ضمن مطالعه تاریخ غنی اسلام و سخنرانی های عالی مقام معظم رهبری در خصوص عوام و خواص اطلاعات خود را از آنها افزایش و برای مبارزه با اینگونه انحرافات خود را به سلاح علم و تقوی تجهیز کنند .

آیت الله صانعی در آخرین اطلاعیه خود که یادآور اطلاعیه عزای عمومی در 18 تیر 78 است مطالبی را فرموده که به عنوان یک مسلمان موظف هستم نکاتی  را در این خصوص بیان کنم .

ایشان در این اطلاعیه در مقام مرشد ومرجع مخالفان نظام از حمله به دانشگاهها و .... سخن رانده به نحوی که انگار در حکومت مغولی زندگی می کند و نظام ما یک نظام طاغوتی است در حالیکه خود را به فراموشی زده  که این نظام بر پایه یک انقلاب بزرگ وبا  مبارزات شهدای بزرگ و مدیریت مرد بزرگی چون خمینی (ره) آن بت شکن بزرگ تاریخ شیعه بنا شده است و ولایت فقیه و ساختار این انقلاب بر پایه خواست عمومی مردم می باشد و چنان از کشت  و کشتار و حمله سخن می رانند که انگار در پاچنار زندگی می کنند و حکومت ما نیز طالبانیهای وهابی مسلک هستندو دروغهای مدعیان تقلب در انتخابات را که موجب همه اغتشاشات در کشور شده و موجب خسارتهای میلیاردی به بیت المال مسلمین شده اند را در قالب این بیانیه به خورد مردم می دهند و از مقام یک مرجع دینی به مقام یک سیاستمدار سطح پایین که اطلاعاتش بر پایه دروغهای سازمانهای جاسوسی است تنزل پیدا می کند .

ایشان در بیانیه خویش خود را به راهی دگر زده  و از سانسور و قطع پیامک و بستن سایتها و... سخن می راند گویی که   بی اثر کردن سلاح و ابزار مکر دشمن را جزو گناهان کبیره می دانند ، لابد اگر این ابزار در اختیار دشمنان نظام  بود همانند بسیاری از انقلابات مخملی و باعث می شد آتش کینه و اغتشاشگری به کل ایران گسترش پیدا کند و مردم بیشتری در آتش کینه و نفاق دروغگویان بسوزند ایشان راضی تر و خوشحال تر بودند !!!!!

و متاسفانه ایشان در حمایت از مفسدین اقتصادی همچون کروبی که خود یکی از متهمین جرایم اقتصادی است داد سخن رانده و در حمایت از موسوی که به دروغ و تهمتهای فراوان تمام تلاش خویش را برای شکست انتخابات و رودرو قرار دادن مردم با هم و ایجاد درگیریهای خیابانی انجام داد اعلام کرده است اعتراضات این افراد هنوز بر قوت خود باقیست و این مطلب مشروعیت دولت را زیر سوال می برد !!!!!!!!!! واقعا جای تاسف است در این عمر طولانی خویش گوشهایمان و چشمهایمان چه چیزهایی نمی شنود و چه چیزهایی نمی بیند آیا این استدلال یک مرجع تقلید است آیا ایشان از عدالت ساقط نیست ؟ آیا اگر رایها باطل می شد اگر حقوق اکثریت مردم نادیده گرفته می شد و بخاطر دروغها و نامردیهای امثال کروبی که با 300 هزار رای خود را برنده انتخابات می دانست و یا دیگرانی که مخرجی از رای مردم را بدست آوردذه بودند حضرت آیت لله راضی شده و حکومت به زور بدست آورده شده موسوی و دارودسته روحانیون مبارز که از فاسدترین اقشار روحانیت هستند را مشروع می دانست ؟ ایا حضرت آیت الله تمام وصایای امام را فراموش کرده اند ایا ندانستن یا کینه به ولایت در یک عالم دینی باعث اینهمه بی عدالتی می شود ؟

یا ایشان با استدلالی بسیار سخیف و سطح پایین همراه با طیف روحانیون مبارز و گروهی از معاندین نظام اعترافات سران اغتشاش را که در جریان اغتشاشات اخیر دستگیر شده اند را غیر شرعی و بی اعتبار می داند یاللعجب . آیا از منظر آیت الله صانعی  معاندین و سران اغتشاش در خانه گرم و  نرم و بر روی مبلهای آنچنانی خویش و بدون بازجویهایی فنی و اطلاعاتی و مستنداتی که به آنها ارائه می شود حاضر می شوند در جلوی دوربینها حاضر شده و از برنامه ریزی های وسیع خویش در خصوص براندازی نظام و رهبری و انقلاب اصیل سخن برانند ؟ آیا امثال ابطحی که فساداخلاقی و سیاسیش  بر همگان البته بجز ایشان و روحانیون مبارز آشکار است از برنامه ریزیهایش با باندهای فاسد برای انحراف در فضای سایبر سخن می گوید ؟ !!!

حضرت آیت الله صانعی مردم ایران را چه فرض کرده است؟ آیا مردم ایران مردمی ساده و بی اطلاع هستند؟ یا مردم ما مردمی روشن و آگاه و مطلع و هوشیار و عدالتخواه که فرق بیانیه سیاسی و پر از اشتباه یک مرجع دینی را بخوبی تشخیص می دهند ؟
حضرت آیت الله به کجا می روید آیا آخرت خویش را برای آبادانی دنیای گروهی که دین را ملعبه بدست آوردن قدرت کرده اند بر باد می دهید ؟

 حضرت آیت الله  نظام ما بر اساس ولایت فقیه بنا شده است برای مریدان این انقلاب هیچ تفاوتی بین هیچ امامی نیست برای ما حضرت علی (ع) همانقدر عزیز است که امام حسن (ع) و مابقی امامان عزیزمان . همه آنها در برهه ای از زمان به فرمان خدای خویش برای اجرای حکم خدا و هدایت  و مدیریت مردم  پا به عرصه زندگی گذاشتند همانقدر که به صلح امام حسن (ع) ارزش قائلیم به مبارزات و شهادت و حکمت کربلا ارزش قائلیم.

 در مسیر ولایت فقیه نیز  ما پیروان مرجعیت اصیل و انقلابی که پیرو اسلام ناب محمدی (ص) هستیم  نیز اعتقاد داریم ولایت فقیه استمرار راه انبیاء تا رسیدن به ظهور ذخیره عالم هستی می باشد و حضرت آیت الله خامنه ای از مراجع مسلم  و رهبری بی مانند و بر همه شما ولایت دارند اگر واقعا بر نفس خویش فایق و از سرچشمه اسلام ناب نوشیده اید از حمایت منحرفین انقلاب و رانتخواران و منحرفان اقتصادی و مفسدین اخلاقی دست کشیده و دست بیعت با رهبری معظم انقلاب بدهید تا انشاالله عاقبت خویش را برای دشمنی با مردانی که بدنبال عدالت و اقامه قسط مبارزه می کنند بر باد ندهید .

در پایان از محضر مبارک دیگر مراجع معظم عذر خواهی کرده و پای همه آنها که در مسیر اسلام ناب محمدی (ص) گام بر می دارند را بوسیده  و از همه آنها به خاطر تلخیهای کلامم عذر خواسته  اما به عنوان یک شیعه و مسلمان پیرو انقلاب مجبور به پاسخگویی به بی عدالتی هستم. کوچک مراجع بزرگوار که می دانم شیفته عدالتند 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
     

    آقای غفاری چون کفتاران زوزه کشیدید اما ما چون شیران از انقلابمان ، غربالتان می کنیم

    چرا امروز هادی غفاری فرزند شهید آیت الله غفاری اینچنین جسورانه به سیم آخر زده و به رهبر معظم انقلاب توهین می کند چه شده است که تمام روحانیتی که در طول این 30 سال به لفت و لیسی رسیده اند در مقابل رهبر معظم انقلاب صف آرایی کرده اند چه شده است که هادی غفاری می گوید ثمره رهبری امروز بی حیثیت شدن روحانیت است؟آیا واقعا روحانیت بی حیثیت شده است ؟ چرا امام خمینی (ره) در زمان حیاتش فریاد می زد و از روحانیون می خواست زی طلبگی را رها نکنند؟ آیا آنها که حرف امام را زمین گذاشتند و بواسطه ارتباطات و پزهای مبارزاتی دوران طاغوت کارخانه های مختلف را مانند استارلایت را در اختیار گرفتند و یادشان رفت که انقلاب کردند تا زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) باشند و تنها چیزی که در ذهنشان بود این بود که حالا موقع خوردن و بردن است آیا اینها موجب بی حیثیت شدن روحانیت نشدند ؟

    آیا کسانی که خود و فرزندانشان غرق در ثروت و مکنت از بیت المال مسلمین شدند ، موجب بی حیثیت شدن روحانیت شدند ؟یا رهبری که خود و فرزندانش گوش به نصیحت رهبر عزیز و از دست رفته انقلاب(امام خمینی (ره)) دادند و زی طلبگی را رها نکردند و از زندگی اشرافی دوری گزیدند ؟

    آقای هادی غفاری امروز باید پاسخ مردم را بدهد، کارخانه استارلایت را از چه کسی و برای چی گرفت و آیا بابت این بخشش پولی پرداخت کرده یا خیر ؟ چرا کارگران کارخانه او را زیر مشت و لگد گرفتند و از کارخانه با دست شکسته بیرونش کردند ؟ آقای غفاری باید پاسخگو باشد در حالیکه خواهر و شوهر خواهر گرامیش داری ثروتی از راه ارتباطات گسترده بودند بنحوی که شوهر خواهر نامبرده ملازداده انحصار زعفران ایران را در اختیار داشت به چه دلیل آقای کروبی دو واحد یک ساختمان بنیاد شهید که متعلق به خانواده های معظم شهدا بود را در حالیکه بسیاری از خانواده های شهدا فاقد مسکن بودند به تملک آنها در آورد و آنها نیز بعد از مدتی آن دو واحد را فروخته و از آنجا رفتند

    از آقای هادی غفاری و اعوان و انصار روحانیون مبارز باید پرسید آیا شما از فساد اخلاقی فرزندان و بعضی از آقازاده ها خبر نداشتید آیا از فساد اخلاقی و اقتصادی بعضی از همقطاران خودتان خبر نداشتید ؟ چرا اعتراضی نمی کردید ایا غیر از این بود که شما نیز همانند آنها غرق در فساد و از آنها آلوده تر بودید ! آقای غفاری در آن مجلس که جسارت را به حد رساندید و ما می دانیم همه اینها بخاطر این است که از ترس از دست دادن همه آن چیزهایی که با دروغ و ریا و استفاده از نام پدر شهیدتان بدست آورده اید سخت هراسان هستید و البته یقین دارید روزهای آخر خوشی های شماست گفتید همه می دانند شما عامل بیگانه نیسیتد آری آقای غفاری من نیز شهادت می دهم شما عامل بیگانه نیستید اما شهادت می دهم شما از دشمنان قسم خورده این انقلاب برای موجودیت این انقلاب و برای اعتقادات این مردم خطرناک تر هستید

    آقای غفاری اراجیف بافتید و در مقابل شیخ نادان کروبی و مردکی دزد که از باندهای فساد در باختران است خود شیرینی کردید و گفتید تنتان به میله های زندان عادت دارد هر چند باور نمی کنم تن شماکه  در این 30 سال از مال حرام فربه شده  تحمل یک روز زندان را هم بیاورد ولی  می دانم این شجاعتتان بخاطر این است که همرا همه  آنها که ثروت خود و خانواده و قدرت خود را در خطر دیده اند  عزمتان را جزم کرده اید که اصل رهبری را بزنید اما هیهات .

    آقای غفاری اما ما نیز 30 سال است با شماها زندگی کرده ایم من همانی هستم که از پشت بام بیمارستان جرجانی با کوکتل مولوتف به تانک ارتش شاهنشاهی حمله می کردم من همانی هستم که در مسجد سلمان در 14 سالگی در سخنرانی شما شرکت کردم و حضور ما بود که شما امروز زنده اید آقای غفاری اما در طول این 30 سال ما نیز گوشهایمان به این اراجیف که از دهان ضدانقلاببیرون می آمد پر بود اما امروز همان حرفها را از دهان شما می شنویم! آنقدر فهیم شده ایم که بدانیم درد شما درد دین نیست درد روحانیت نیست درد انقلاب نیست آنقدر هم فهیم هستیم که شما را بشناسیم که چقدر آلوده هستید و امروز زوزه های شما از سنگینی  عدالت علی (ع) است.

    آنقدر می فهمیم که شما سخت هراسانید از اینکه مالهای حرامتان حتی از کابین زنان متعددتان بیرون کشیده شود و از اینکه چهره های بزک کرده و پنهان شده شما در لباس روحانیت برای مردم مشخص شود می هراسید

    آری ما روحانیتی مانند مرحوم آیت الله بهجت را روحانی میدانیم ما روحانیتی که زی طلبگی و ساده زیستی روش و منش زندگیشان هست را روحانی می دانیم نه شما نه کروبی نه محتشمی نه ....و کسانی که خانه هایشان ، فرزندانشان ، خودروهایشان ، ویلاهایشان ، سفرهای تفریحی و شاهانه شان موجب وهن نظام و انقلاب و روحانیت است.

    کلام رهبر عزیز و بزرگ و انقلابی ما ، سیره و روش و منش زندگی رهبر  و خانواده اش موجب عشق ما به روحانیت ساده زیست است و در مقابل نوع زندگی امثال  شما ها موجب وهن روحانیت شده است .  اگر دست من بود لباس مقدس روحانیت را از تن یکایک شما منحرفین و عاشقان قدرت بیرون می کشیدم و یکایکتان را در اختیار مردم انقلابی ایران قرار می دادم تا بفهمید شما موجب بی حیثیت شدن روحانیت شده اید یا مردی که وجودش انباشته از عشق به مردم و انقلاب و دین است .

    در پایان واقعا با همه تلخیهای این دوران خوشحالیم که در آغاز دهه چهارم انقلاب خداوند مکر شما را به خود شما برگرداند و چهره های منفور و منحرف شما را با مزخرفاتی که بیان کردید شناساند واقعا ما باید چقدر تلاش می کردیم تا مردم بدانند شما چقدر با ولایت فقیه دشمنید ؟ واقعا چقدر باید تلاش و مبارزه می کردیم تا شما ماسک خود را بردارید و مردم چهره منفور شما را بدون ماسک ببینند ؟ خدا را شاکریم که نقابهای دروغین زهد و تقوا و انقلابی گری شما از چهره هایتان افتاد . شما فکر می کنید در حال زدن ریشه اصلی مبارزان راه عدالت و انقلاب هستید در حالیکه این خیال باطلی بیش نیست چرا که به زودی وقتی قانون رسیدگی به اموال شما در مجلس تصویب شود تمام مالهای به حرام در آورده شما به بیت المال برگردانده می شود و شما بی آبروتر از همیشه در نزد مردم بخاطر همه نامردیهایتان رسوا خواهید شد . اندکی صبر سحر نزدیک است



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]

    هوالمحبوب

    نامه ای که پیش رو دارید متعلق به فرزند شهیدیست که من احترام ویژه ای برایش قائلم نامه اش را خواندم صداقت عجیبی در آن نهفته بود واقعیتش بسیاری از دوستانم همین حس و حال را دارند یک هفته قبل از انتخابات به دوستی که از دوستان بسیار قدیمم و از بچه های محله امان دولاب بود و سالها با هم در کردستان بودیم و هنوز هم در سپاه خدمت می کند زنگ زدم با اصرار عجیبی به من می گفت باید به موسوی رای بدهی حتی مرا به روزهای دفاع مقدس که موسوی را دیده بودیم حواله می داد و می گفت موسوی هنوز همان موسوی است خیلی تعجب کرده بودم به او گفتم علی جان من با این چیزهایی که می بینم ایمان دارم موسوی اون موسوی قدیم نیست موسوی امروز با کسانی متحد شده که نشون می ده از همه گذشته و اعتقاداتش دست برداشته  با حجاریان، تاج زاده ،خاتمی ،هاشمی و فائزه و... اما اون این چیزا سرش نمی شد ،کلی هم سر من داد و بیدا کرد با نگرانی از او خداحافظی کردم اما یکی دور روز پش تماسی با من گرفت عذرخواهی کرد گفت منو حلال کن اشتباه کردم به من می گفت علیرضا جان به خدا شبا از اینهمه نامردی و خیانت افراطیون و اینها که این اعمال رو انجام می دهند خوابم نمی برد دچار افسردگی شده ام اگر دست من بود زمان را به عقب بر می گرداندم تا رای خویش را از موسوی پس بگیرم خیلی دلداریش دادم و به او گفتم خدا را شکر گذاری کنیم که رهبری بی نظیر و با شهامت هنوز بر کشور ما رهبری می کندو هنوز جوانانی از همان جنس بچه های دوران دفاع مقدس اما با سنینی کم اما با شعوری عالی در بسیج خدمت می کنند و مردمی شجاع و با شعور داریم و با همت اینها انقلاب را از گزند دشمنان حفظ می کنیم  واقعیتش این نامه هم از جنس همون حرفهای دوستم هست دوست دارم شما هم مطالعه بفرمایید .

    نامه دوم

    میرحسین عزیز
    حال من مثل حال فردی است که اشتباه بزرگی از پدرش دیده و تحمل شکسته شدن پدر را در درون خودش ندارد. همه اش خدا خدا می کند که ای کاش اشتباه کند. حال من حال کسی است که خانه آرزوهایش به یکباره سرش خراب شده و با تمام وجود احساس بدبختی می کند.
    میرحسین عزیز
    تو برای امثال منی که  از همه جا مانده و رانده بودند یک امید بودی یک آرزو، آرزویی که می شد در آن همه چیز را دید.
    توبرای امثال منی که از رو شنفکر نماهای سیاست باز آزرده شده و چوب بی تقواییشان را بارها خورده بودند یک خبر خوش  بودی
    تو برای امثال منی که از ریاکاریها و بی تقوایی های داعیه داران خط امام و شهدا دل چرکین بودند و به دنبال یک جو صداقت می گشتند طلیعه روشنی از صبح بودی
    اما میرحسین عزیز
    تو و من اشتباه کردیم. اشتباهی که تو کردی ، اشتباه سالها پیش دوستان دوم خردادی بود، و آن گول سوت و کف زدنهای جوانهایی بود که حداقل غم نان،  برایشان چیز بی معنی است. آقای موسوی وقتی آمده بودی گفتی آمده ام تا بگویم که مستضعفین ولی نعمتان جامعه ما هستند و نباید کرامت آنها زیر پا برود اما بینی و بین الله  چقدر این شعار در بازنمایی تبلیغاتی که از شما شد مشخص بود. آیا ستاد شما پر بود از پابرهنگان و مستضعفانی که امید و آرزویشان شما بودید یا اینکه تمام بچه پول دارهای شهر پاتوقشان را ستاد شما کرده بودند همانهایی که پول یک جفت کفششان می ارزد تمام زندگی امثال من را( البته من نمی گویم چرا آنها آمدند ، می گویم پس چرا خبری از این قشری که مدعی دفاع از آنها  بودی نبود)
    آقای موسوی اشتباهی که خاتمی کرد این بود که به جای طبقه ضعیف و پایین جامعه که بدنه اصلی جامعه ما هستند به طبقه متوسط و نخبه گان دل خوش کرد او احساس کرد که پشتوانه نخبگان و طبقه متوسط ، دیگر افراد را نیز با او همراه خواهد کرد. در حالی که در جامعه ما نخبگان راه خود را می روند و عامه مردم راه دیگر را (درد بزرگی است  این جدایی نخبگان از مردم یا مردم از نخبگان که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد) و شما هم اشتباه او را خواسته یا ناخواسته (حداقل در بازنمایی که ستاد شما از شما ارائه داد) تکرار کردید.
    شما را به دیدن فیلم تبلیغاتی دومتان دعوت می کنم، شما فکر کردید مردم به خاطر نشان دادن خاتمی یا خانم معتمدآریا به شما رای خواهند داد آیا سخن از عدالت جنسیتی برای زنان طبقه پایین جامعه که هنوز ولی نعمت خود را همسرشان می دانند و گیر 4 قران نفقه هستند  چه معنی و مفهومی دارد . این حرفها و این اداها تنها می توانست قشر کوچکی از بدنه طبقه متوسط  فربه شده جامعه را که دلخوشیشان بازیگران سینما و غمشان سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه است با خود همراه کند.
    میرحسین عزیز برای ما مهم نبود که رای بیاوری یا نیاوری ، مهم این بود که گفته بودی می خواهم گفتمان انقلاب را زنده کنم. یادت هست وقتی آمدی گفتی راضی نیستم حتی یک عکس از من چاپ شود!! اما واقعا چه شد. پس کجا رفت آن همه حرفهای خوشگل انقلابی.
    میرحسین عزیز شما ضربه اول را زمانی خوردید که  در ستاد انتخاباتیتان جای عاشقان سینه سوخته ای که سالها منتظر آمدنتان بودند و حاضر بودند برای انقلاب از همه چیزشان بگذرند به دوستان مشارکتی دادید که تنها به شما به عنوان یک ابزار پیروزی نگاه می کردند. و به همین دلیل شما را مجبور کردند که از معیارهایتان عدول کنید. و یا اینکه بازنمایی از شما کردند که بسیار متفاوت با شعارهای ابتدایی تان بود. این سوال را دردمندانه می پرسم نقش بزرگانی مثل مهندس باقریان که در متقاعد کردنتان برای آمدن تاثیر داشتند، در تصمیمهایتان چقدر بود. یادم هست وقتی با عده ای از فرزندان شاهد پیش ایشان رفتیم و خواستیم ستادی با عنوان فرزندان شاهد حامی میرحسین تاسیس کنیم ایشان با این کار مخالفت کردند او معتقد بود شما اجازه استفاده ابزاری از شهدا را به کسی نمی دهید اما بعدها دیدم که ستادتان پر شد از همین کارها و گروهها.
    ضربه دومی که شما خوردید هنگامی بود که به رای طبقه متوسط و مرفه جامعه و از طرفی نخبگان اجتماعی دل خوش کردید. درحالی که از تجربه دوره قبل استفاده نکردید و الا می دانستید که طبقه مستضعف و ضعیف جامعه که بدنه اصلی جامعه ایران را تشکیل می دهد سالهاست با نخبگان خود قهر کرده اند و به اشارات طبقه متوسط نیز بهایی نمی دهند.
    میرحسین عزیز
    من در اینجا نمی خواهم ادعای شما را در تقلب گسترده انتخاباتی رد یا تایید کنم اما این را می دانم که در حال خوردن ضربه سوم هستی ، و مسبب این ضربه هیچ کس نیست به جز شما. من معتقدم شما دقیقا تبدیل شده اید به ابزار یک سناریوی از پیش نوشته شده، بخشی از این سناریو توسط قشری از ستاد شما نوشته شده است و قسمت دیگر توسط حریفانتان.
    خواهش می کنم کاری نکنید که در این جامعه هیچ نقادی از ترس زدن برچسب آشوبگر جرات نفد کردن نداشته باشد، کاری نکنید که مردم به ولایت فقیه که به قول خودتان ما را از کودتاهای بسیار نجات داده است بی اعتماد شوند ،
    یادم هست پدرم که شهید شد مادرم به زنان فامیل نهیب می زد و می گفت: گریه نکنید ، نمی خواهم دشمن شاد شوم. اما میرحسین عزیزم قبول داری؟ این روزها بدجور دشمن شاد شدیم.
     در آخر می خواهم بگویم ،میرحسین عزیز انقلاب هنوز به تو احتیاج دارد. تو را به خدا دست از این خودکشی مزخرف بردار.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
    بیانیه جمعی از طلاب حوزه علمیه قم خطاب به مجمع روحانیون
    آتش کینه‌ای که بپا کرده‌اید، خودتان را نیز خواهد سوزاند
     

    جمعی از طلاب حوزه علمیه قم در واکنش به بیانیه توهین‌آمیز مجمع روحانیون مبارز که دو روز قبل منتشر شد، بیانیه‌ای صادر کردند.

    به گزارش رجانیوز، متن این بیانیه که با روایت شریفه‌ی "قال امیرالمؤمنین(ع): النّاس عبید الدّنیا و الّدین لعق علی السنتهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون، مردم بندگان دنیایند و دین جز لقلقه‌ای برای آنان نیست، چنانچه هنگام آزمایش قلت دین‌داران آشکار می‌شود."، آغاز شده، در ادامه آمده است:

    مجمع روحانیون مبارز این بار هم با سوء استفاده از ادبیات دینی، این بار با لقلقه نمودن لسان به جملات نورانی ائمه اطهار(ع) برای توجیه خواسته‌های غیرقانونی و تمامیت‌خواهانه خود تمسک جسته‌اند و اقدام به انتشار اطلاعیه‌ای وهن‌آمیز نموده است که در پاسخ به آن مواردی را به استحضار امت حزب الله می‌رسانیم:

    1- اینکه در صدر بیانیه از مناجات «اللهم انا نشکو الیک فقد نبیّنا و غیبته ولینا» استفاده شده، لازم است به نویسندگان آن متذکر شد که اگر ولی‌عصر(عج) و قطب عالم امکان، غایب از دیدگان محجوران عالم است، نایب بر حق او و حجت ولی‌عصر(عج) در میان امتش حاضر است و اگر واقعاً ملتزم به ولی‌عصر(عج) هستند، بهتر است ابتدا خود را در آزمون ولایت‌پذیری نایب او بیازمایند و به سخنان فصل‌الخطاب ایشان در نماز جمعه اخیر، نه یک بار بلکه چند بار گوش فرا دهند و فرازهای مهمی از آن را که خطاب به گروه‌های سیاسی مطرح شد، مورد التزام قرار دهند.

    2- از آنجا که نتایج انتخابات را در جهت منویات خودباورانه خود ندیده‌اند، به مثال مورچه‌ای که با تخریب خانه خود همه دنیا را واژگون می‌بیند، اشاره شده است که عدم باور به نتایج انتخابات محصول یک طرح حساب‌ شده است! حال آنکه چه کسی است که شاهد زیر سؤال بردن انتخابات پیش از انتخابات بودند و با تشکیل کمیته صیانت از آراء پیشاپیش قضاوت خود را درباره عملکرد نهادهای اجرایی و نظارتی با اعلام تقلب در انتخابات! پیشگویی کرده بودند. اینان به سان خود مردم را کودن تصور می‌کنند که روز را شب می‌نمایند.

    3- در حالی که حضور اعتراضی را میلیونی! تصور نموده‌اند، مشخص شد که پیشگویی‌هایشان در خصوص طرفداران و هوادارانشان نیز اینگونه وهم‌آلود تصور می‌شود و در نتیجه در پی کسب فریب‌آمیز ارائه اقلیت، خود را در موضع اکثریت می‌نشانند.

    4- در شرایطی که نظام مقدس جمهوری اسلامی با چشم‌پوشی از اقدامات غضنفران انقلاب، در پی دستیابی به ریشه‌های تدبیرکننده اغتشاش و ناآرامی و درآوردن چشم فتنه می‌باشد، اینان دسیسه‌ها را نه به بیگانگان و بلکه به خود نسبت می‌دهد!

    5- بدون اینکه دلیلی محکمه‌پسند و قابل ارائه در محاکم قانونی داشته باشند و نیز به همین دلیل نیز حاضر به شرکت در مجامع رسمی و قانونی همچون شورای نگهبان قانون اساسی نمی‌شوند و تنها به صورت رؤیای کودکانه پای‌کوبه خود را در جهت ابطال انتخابات به امید اینکه پاسخی برای طرفداران ناکامشان با مشخص شدن وزن واقعی آرا در صندوق‌های رأی داشته باشند، تکرار می‌کنند.

    در پایان به آقایان مجمع روحانیون مبارز اعلام خطر می‌کنیم که در این آشوبی که به‌پا کرده‌اید، مسلماً خود شما نیز در آتش کینه‌ورزی‌های منافقین یعنی عاملین اصلی استکبار جهانی و زخم‌خورده‌های از اقدامات انقلابی انقلابیون این سرزمین خواهید سوخت. آنها بیش از همه از شما کینه دارند و شما را مسبب به وجود آوردن انقلاب می‌دانند. آنها امروز چهره بزک کرده و نقاب بر چهره کشیده‌اند و خود را حامی شما جا زده و بی‌محابا به تمامی ارزشهای انقلاب می‌تازند و شما نیز چون کبک‌های سر در برف کرده، از نیت آنها خود را به بی‌خبری می‌زنید و به‌خاطر عمق کینه خویش به مخالفین خود، حاضر شده‌اید همه چیز نابود شود، چرا که خود به قدرت نرسیده‌ و اقبال مردم به شما روی نیاورده است، همه می دانند شما 30 سال بر اکثر مناسب این نظام تکیه زده بودید و آنها نیز با علم به همین موضوع در خلوت خویش به‌دنبال روزی هستند که از شما نیز انتقام کشته شدگان جنگ بدر و احد را بگیرند و شما چه جاهلید که اینها را نمی‌بینید و به‌خاطر رسیدن به قدرت دو روزه و جوابگو نبودن به خاطر ثروتهای انباشته به حرام حاضر شده‌اید کشور را در آتش کینه خویش بسوزانید و مردم بی‌گناه و جوانان عزیز این کشور را به قربانگاه دشمنان این نظام ببرید.

    اما هیهات که تصور کنید لحظه‌ای از دفاع از این انقلاب، از مردم، از رهبری و از ارزش‌های به‌دست آمده از خون شهدا دست برداشته و تسلیم مثلث زر و زور و تزویر شویم. آقایان مجمع روحانیون مبارز ما هنوز بر باور خویش بر حقانیت این انقلاب بوده و هستیم و شهادت را کوچکترین هدیه به نزد پروردگارمان می‌دانیم.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
     

    هوالمحبوب

    مقاله ذیل برگرفته از وبلاگ سدید یکی از وبلاگ نویسان ارزشی و از جوانان نسل سوم انقلاب است که بسیار مستدل و قابل تامل مطلبش را تهیه نموده است بنده  خواندنش را هرچند طولانی است به شما کابر و دوست عزیز توصیه می کنم و از همه شما می خواهم قانون مداری را با گفتار و نوشتار در کشور نهادینه کنید.

    نقد استدلال‌های آقای موسوی برای تقلب در انتخابات

     تردید حوادث اخیر و پیامدهای آن ریشه در رفتار و اقدامات غیرقانونی کسانی دارد که به دلیل بازماندن از رقابت انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری به اتهامات واهی چون "تقلب گسترده" و "دست کاری در آراء" متوسل شده و حرکتی را ساماندهی کرده و اصرار بر ادامه آن دارند که با هیچ منطق عقلی، رویه قانونی و منفعت ملی سازگاری ندارد.

    این نوشتار بر آن است تا به مهمترین و اصلی ترین متنی که تاکنون توسط جناب آقای میرحسین موسوی جهت شکایت از نتایج انتخابات نوشته شده مراجعه نموده و به نقد و بررسی و تحلیل دقیق آن بپردازد

    1-آقای میرحسین موسوی در اولین بند نامه اش به شورای نگهبان - که قاعدتا باید حاوی محکم ترین استدلال او مبنی بر وجود «تقلب گسترده» در انتخابات باشد – بر خلاف تصور خواننده اصلا به موضوع «تقلب» در انتخابات اشاره نمی کند. ایشان در این بند به موضوعی اشاره می کند که هیچگونه ارتباط مستقیمی به موضوع «تقلب» ندارد. تاکید کردن بر محتوای مناظره های انتخاباتی در بند اول نامه موسوی از چند جهت بسیار معنادار و حتی برملا کننده است.

    1.1: شاید منظور آقای موسوی این است که سخنان مطرح شده توسط محمود احمدی نژاد در مناظره ها علیه برخی شخصیتها و آقازاده ها، به تحریک و «اغفال» گسترده مردم منجر شد و باعث شد آنها هیجانی شده و فوج فوج به احمدی نژاد تمایل پیدا کنند. در این صورت که آقای موسوی پذیرفته است که رقیب ایشان رای بسیار بالایی در انتخابات آورده است. واقعا اگر مهندس موسوی قائل بوده است که مطالب عنوان شده در مناظره ها اینچنین تاثیر دگرگون کننده ای در نتیجه انتخابات داشته است چرا در همان روز پس از مناظره در اعتراض به طرح این مطالب از این رقابت «ناعادلانه» خارج نشد؟ چرا ایشان به حضور در این مناظره ها ادامه داد؟ و از همه مهمتر چرا ایشان علی رغم همه مطالب مطرح شده در مناظره ها، در آخرین ساعات روز انتخابات بطور قاطع خود را برنده این انتخابات اعلام کرد؟

    ادامه مطلب را در اینجا بخوانید....



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :حاج رضا::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   31   32   33   34   35      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی