سفارش تبلیغ
صبا ویژن







به نام خداوند عالم و قادر

سلام علیکم
آقای رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد این هفته مهمان جلسه جامعه وعاظ تهران بود. به نظر من صحبتهای خوبی داشت اما ایشان با توجه به سمتشان و با توجه به توقیف جراید که جدیدا اتفاق افتاده باید بیشتر صحبتهایش را در مورد مطبوعات و تخلفاتشان بیان میکرد تا اعضای جامعه وعاظ هم روشن بشوند و بتوانند مطالب را به مردم انتقال بدهند اما متاسفانه این روند را نداشت و این برای یک مدیر ضعف بزرگی میتواند باشد.
اما صحبتهای خوب آقای رامین در رابطه با کم کاری مساجد و تاثیر آن بر روند صدور انقلاب اسلامی بود که از مهندسی تخریب شروع کرد و معادل آن در علوم اجتماعی را بیان کرد تا برسد به تهاجمات و شبیخونهای فرهنگی دشمن علیه انقلاب اسلامی ایران. نتیجه صحبتهای ایشان رسید به جایی که درد دل خیلی از روحانیان است و آن کم کاری مساجد و تبدیل شدن مساجد صرفا به محل خواندن نماز بود. خب مسجد در دین اسلام جایگاه بالایی دارد و کاربردهای مختلفی از جمله آماده شدن برای جنگ، آموزش و پرورش، حل اختلافات مردم و ... در فرهنگ غنی اسلام برای مسجد دیده شده است.
آقای رامین هم که در اروپا سابقه امام جمعه ای دارد و به قول خودشان حدود ?? سال فقط سابقه فعالیت تبلیغی در اروپا را دارد در این جلسه دست روی دل ما گذاشت و شروع کرد به انتقاد از تعطیل بودن مساجد در غیر وقت نماز و اشاره به برخی فعالیتهایی که در ساعات غیر نماز میتوان در مسجد انجام داد، جالب اینکه برای اینکه نگویند موفقیتهای شما بخاطر جو مسلمانان اروپا بوده مثالی ایرانی هم زد و بدون بردن اسم اشاره به فعالیت های روحانی بزرگوار آقای انجوی نژاد کرد که با چند جوان در مسجد شروع کردند و الان در جلسات هفتگیشان این حجم از جوانها می آیند و شرکت میکنند و حتی برای این مجلس کشته هم دادند و نشان داده که دشمن از اینگونه مجالس بدش می آید.
بعضی تعابیر آقای رامین به مزاج برخی روحانیون حاضر در جلسه خوش نیامد و اعتراضاتی هم شد اما من با کلیات صحبت ایشان حال کردم و موافق بودم ولی خب نکاتی هم هست که باید به ایشان و امثال ایشان در بین مسئولین گفته شود که اینجا مینویسم شاید که بخوانند.
آقایون زحمت کش و متدینی که بین مسئولین مملکت یافت میشوند و مشغول خدمت به اسلام و مسلمین هستند باید بدانند:
 با اینکه شما تاثیر فعالیتهای مساجد در روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی را از نزدیک دیدید اما نتوانستید آن روند را حفظ کنید و الان کار به اینجا کشیده، اما طلبه های نسل سوم مانند خیلی از جوانان نسل سوم ،هم هوش بالایی دارند و هم امام را ندیده خودشان را با فرهنگ انقلاب اسلامی تطبیق میدهند پس این دردها الان توسط خیلی از روحانیون و طلاب حس میشود و بهتر است بجای این سخنرانی ها با مسئولین مربوطه به فکر چاره باشید.
اگر شما آمده اید به روحانیون پیشنهاد میکنید که بگذارند در مساجد دانشمندان سایر علوم هم بیایند و به مردم خدمت علمی کنند و از مسجد در ساعات مختلفی استفاده شود
اگر شما به روحانیون پیشنهاد میکنید که کاربردهای مختلف مسجد را فعال کنند و از مسجد برای نیروسازی و رشد انقلاب استفاده کنند
باید بگویم امروزه حوزه علمیه به برکت انقلاب اسلامی و مجاهدتهای امام خمینی(رضوان خدا بر ایشان باد) و شاگردانش و با هدایت امام خامنه ای ( خدا حفظشان کند) آنقدر رشد کرده که طلبه های آن هم در این زمینه طرحهای زیادی دارند و اگر میدان کار داشته باشند از مسجد در طول ?? ساعت شبانه روز استفاده های مختلفی برای خدمت رسانی به مردم خواهند کرد.
آقای رامین، مثالی که شما زدید برای طلبه های جوانی مثل من مثل یک الگو است و از دوستانی است که ندیده از راه دور برایشان احترام و ارزش خاصی قائل هستم اما با اینکه شما در طول سخنرانیتان بارها کلمه حسینیه را در کنار خانقاه و در مقابل مسجد آوردید باید بگویم اگر دقت کنید مثال شما هم برنامه اش را در حسینیه برگزار میکند، حالا شاید بگویید ایشان بخاطر کمبود جا این کار را میکند، اما ما در تهران نمونه های زیادی داریم که به دلیل کم کاری مسئولین مجبورند به حسینیه که هیچ، به خانه ها و یا قالب تشکلهای مردمی پناه ببرند تا بتوانند کار فرهنگی برای انقلاب اسلامی انجام بدهند
آقای رامین! درست است که به ظاهر و به اسم ،مدیریت مسجد با روحانیون است اما باید بدانید این امر در حد توصیه امام خامنه ای( خدا حفظشان کند) و علما مانده و به دلیل ضعفهای کثیر تشکلهایی که به امور مساجد رسیدگی میکنند، عملا مدیریت مسجد به دست کسانی افتاده که پول خرج آن مسجد میکند و هرطور آنها بخواهند کارهای مساجد پیش میرود، حالا فرقی نمیکند این کسی که پول مسجد را میدهد باسواد باشد یا بی سواد! بفهمد تهاجم فرهنگی چیست یا نفهمد! اعتقاداتش قوی باشد یا نباشد!
آقای رامین! اگر منظورتان از این حرفها فعالتر شدن کانونهای فرهنگی مساجد است که باید بگویم نمونه هایی که بنده دیدم تاثیری در جنگ نرم و مقابله با تهاجم فرهنگی نداشته بلکه اساتید و برنامه ریزانی که در کانون های فرهنگی هنری آزاد به فعالیت تجاری و اقتصادی در قالب فرهنگی میپردازند در این اماکن مشغول همان فعالیتها میباشند.
متاسفانه الان فقط در مساجدی روحانی میتواند نفوذ و مدیریت داشته باشد که یا خودش خرجهای مسجد را متقبل شود یا چنان نفوذی در رده های نظامی و اداری کشور داشته باشد که هیئت امنای مسجد جرات نکنند روی حرفش حرف بزنند.
به هرحال بنده به عنوان طلبه ای که سابقه امام جماعتی مسجد را دارم و قبل از آن به فعالیت فرهنگی در مسجد و بسیج مشغول بوده ام و مصیبتهای زیادی از متولیان مساجد کشیده ام به شما پیشنهاد میکنم به جای موعظه روحانیون برای رشد مساجد بعنوان مراکز نیروسازی و هدایت انقلاب اسلامی به مسئولین توصیه کنید تا به مساجد و روحانیان اهمیت بیشتری بدهند و کاری بکنند که در عمل نیز مدیریت مسجد به دست ائمه جماعات مساجد باشد، همچنین اگر دنبال برنامه خاصی هستید تا در قالب کانونهای مساجد، این پایگاه انقلاب را فعال کنید پیشنهاد میکنم سری به مدارس علمیه بزنید و از طلاب بخواهید در این راه کمکتان کنند آنوقت خواهید دید که چه سرمایه های انسانی و فکری در نسل جوان حوزه علمیه وجود دارد که بخاطر حکومت بی سوادان و بی فرهنگان بر مساجد بدون استفاده مانده اند و فقط به مباحث درسی خود میپردازند 



  • کلمات کلیدی : رامین، طلبه، مساجد
  • چکیده: باید به این مهم
    دقت داشت که توصیه به «همت مضاعف» در وهله نخست یک توصیه اخلاقی و دعوت به
    یک حسنه اخلاقی است که عنایت و توجه به آن موفقیت و حرکت به جلو در معنویت،
    فرهنگ، سیاست، علم، اقتصاد و سایر مقولات را به همراه خواهد داشت.



    ملا احمد نراقی در کتاب شریف معراج السعاده در شمار
    صفات رذیله متعلق به قوه غضبیه پنجمین صفت را «دنائت همت» عنوان می کند و
    در توضیح آن می فرماید: «پستی طبع و قصور همت از طلب کارهای بزرگ و امور
    عظمیه خطرناک و قناعت نمودن به شغلهای پست و اعمال جزییه.» به بیان آشکارتر
    آن که همت خود را در امور جزیی و ناچیز مصروف می دارد و برای موفقیت خود
    اراده و کوشش بسیار ندارد از این رذیله اخلاقی برخوردار است که می بایست
    برای علاج آن دست به کار شود. کم همتی چنان در نظر بزرگان دین مذموم و قبیح
    است که حتی توصیه شده است با افراد دون همت طرح دوستی و رفاقت ریخته نشود و
    از مصاحبت با آنان پرهیز شود، چنانچه امیرالمومنین می فرماید: «مَنْ
    دَنَتْ هِمَتُهُ فلا تَصْحَبْهُ؛؛ کسی که همت والا ندارد، با او همنشینی
    نکن.» (غرر الحکم: 814)
    چشم همت چون شود خورشید بین
    کی شود با ذره
    هرگز همنشین(عطار)
    ملا احمد این صفت خبیثه را نتیجه کم دلی و ضعف نفس
    بیان می کند. از سوی دیگر چنانچه شیوه صاحب کتاب معراج است به بیان نقطه
    مقابل این رذیله نیز اشاره ای دارد و بلند همتی را بالاترین فضایل نفسانی و
    بزرگترین مرتبه انسانی معرفی می کند که «هر کس به جایی رسید و به مراتب
    بلند نائل شد به واسطه همین صفت است.» رسول خدا فرمود: «المرء یطیر بهمته
    کما یطیر الطیر بجناحیه؛ آدمی با همت خود پرواز می کند و اوج می گیرد،
    چنانچه پرنده با دو بالش.» (مناقب1: 771)
    نقطه ملک جهانها همت است
    بال
    و پر مرغ جانها همت است (عطار)
    مرحوم حکیم الهی قمشه ای در کتاب حکمت
    الهی در توضیح فصل سی و سوم «فصوص الحکم» ابونصر فارابی در آثار نفس ناطقه
    می|نویسد: «یکی از صفات نفس ناطقه قدسیه صفت نباهت و بلند همتی است، در
    جهان هرکس به هر مقامی رسید، از نظر بلند و همت عالی رسید.
    روح بزرگ
    همیشه به امور عالی و کارهای ستوده و استعلای معنوی و محاسن بزرگی آمیخته
    است و هرگز به پستی همت و قبایح و زشتیهای اخلاقی و ذلت برای نیل به مقاصد
    خود تن در نخواهد داد ... و از خواص این قوه، جود و سخاوت و احسان به خلق
    است و کریم النفس و با شجاعت و غیرت و عزت نفس زیستن است.
    از کلمات
    امیرالمومنین(ع) است : «الشَرَفُ بِالْهِمَمِ لا بِالرِمَمِ البالِیَةِ
    »شرف و بزرگی به همت بلند است، نه به استخوان پوسیده پدران.
    خلاصه این
    |که صفت علو همت و عظمت روح که بسیاری از اوصاف ستوده و محامد اخلاقی لازمه
    اوست، یکی از نیروهای نفس ناطقه قدسیه است...» به دیگر سخن تمام نیکیها و
    فضایل از همت عالی سرچشمه می گیرد و از آن سو دون همتی موجب فوت فضیلتها می
    گردد. «من صغرت همته بطلت فضیلته» (غررالحکم:488)
    امیرالمومنین(ع)
    فرمود: «قدر الرجل علی قدر همته» یعنی ارزش و اندازه هر کس به اندازه همت
    اوست. کسی که منتهای همت او رسیدن به یک مقام پست دنیوی است به همان اندازه
    ارزش دارد چرا که ظرفیت وجودیش با رسیدن به آن پر می شود، لذا مانند همان
    مقام محدود و دون مایه است، اما کسی که برای آخرت و رسیدن به لقای الهی می
    کوشد چون منتهای همتش بی نهایت است ارزشی بی انتها دارد.
    هر دلی کو همت
    عالی بیافت
    ملکت بی منتها حالی بیافت (عطار)
    از بایزید بسطامی نقل
    است: «صاحب همت باش و به هیچ فرو میا که به هر چه فرو آیی بدان محجوب شوی.»
    در روایتی از حضرت عیسی بن مریم اهل دنیا به چهار پایان تشبیه شده اند و
    در بیان علت این امر حضرت بیان می دارد: «مثلکم فی الدنیا مثل البهائم
    همتکم بطونکم و فروجکم» (بحارالانوار14: 288) یعنی چون شما همانند بهائم هم
    و غمتان شکم و فرج است ارزشتان هم به همان میزان است!
    شهید مطهری نیز
    در همین رابطه نمونه ای دیگر ذکر کرده است: «مثلًا در مسیر علم همتها فرق
    می کند. یکی قانع است که دیپلمی بگیرد و در حد یک دیپلمه معلومات داشته
    باشد که بی سواد نباشد. ولی دیگری را می بینید که اساساً به هیچ حدی از علم
    قانع نیست، همتش این است که حداکثر استفاده را از عمر خودش بکند و تا
    آخرین لحظه عمرش از جذب و جلب و کشف مسائل علمی کوتاهی نکند.» (مجموعه آثار
    23: 623)
    آیت الله بهاءالدینی همت عالی را این گونه به تصویر می کشد:
    «برکات خدا زیاد است . در این جهان همه چیز هست و هرکس به حسب همت خودش از
    آن استفاده می کند. یکی به اقتصاد می رسد و می گوید: کار درست است ، بعضی
    به مقداری معلومات می رسند، می گویند: کار تمام است و ما از رفقا جلوتر
    هستیم و این اشتباه انسان است . اگر می خواهید مقایسه کنید؛ با تمام بشر
    مقایسه کنید که نسبت به آنها صفر هستید.»
    از این رو انسان مسلمان همیشه
    می بایست افقهای بلند را برای خود ترسیم کند و به مراتب عالیه و مناصب
    متعالیه اندیشه کند، نگاهش به قله باشد تا به سمت قله در حرکت باشد گرچه
    ممکن است به آن نرسد اما همین تلاش و همت عالی به عنوان یک حسنه اخلاقی
    برای او مفید است و سبب رویش و جوشش استعدادهای او می گردد. مشهور است یکی
    از علما از پسرش پرسید میل داری به چه مقامی برسی؟ پسر گفت به مقام علمی
    شما، پدر گفت همتت کوتاه است، من تصمیم گرفتم به مقام علمی امام صادق(ع)
    برسم، با تلاش و کوشش به اینجا رسیده ام، تو به کجا خواهی رسید؟ علاوه بر
    آن بر مبنای این روایت شریفه که هر کس دو روزش مانند هم باشد مغبون است،
    روز به روز باید بر تلاش و همت خود افزود. لذا باید به این مهم دقت داشت که
    توصیه به «همت مضاعف» در وهله نخست یک توصیه اخلاقی و دعوت به یک حسنه
    اخلاقی است که عنایت و توجه به آن موفقیت و حرکت به جلو در معنویت، فرهنگ،
    سیاست، علم، اقتصاد و سایر مقولات را به همراه خواهد داشت.
    بلبل به باغ
    و جغد به ویرانه تاخته است
    هرکس به قدر همت خود خانه ساخته است


    صبح صادق، ش.443، ص.6



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    به مناسبت طی الارض امام یازدهم به گرگان

    بنا به روایت مشهور مورخان، یازدهمین امام شیعیان در هشتم ماه ربیع الثانی زمین را با انوار پرتلالو خود روشن نمود وا اسفا که این خورشید عالم تاب تنها پس از 28سال زندگی غروب نمود. با رحلت پدر بزرگوارش امام هادی(ع) 23 ساله بود که به تنصیص آن حضرت به امامت اهل تشیع منصوب گردید.
    خلفای عباسی از هر گونه اعمال فشار و محدودیت نسبت به امامان دریغ نمی کردند. شدت این فشارها به قدری بود که سه پیشوای بزرگ شیعه که در مرکز حکومت آنها (سامرا) می زیستند، با عمر کوتاهی جام شهادت نوشیدند؛ در این میان، محدودیتها و فشارهای دوران امام عسکری(ع) بیش از دو پیشوای دیگر بود. این دوران مصادف بود با اختناق و خفقان شدید حکومت عباسی به گونه ای که تقریباً این امام همام تمام زندگی مبارک خود را تحت نظر و در پادگان حکومتی حصر بود. علت این فشارها هم جلوگیری از ولادت منجی عالم بود که خلفای عباسی شنیده بودند تومار ستمگران را در هم می پیچد. به همین دلیل و به خیال خام خود امام عسکری را تحت مراقب داشتند تا فرعون وار مهدی موعود را از بین ببرند بدین سبب بود که حتی ملاقات و ارتباط شیعیان با امام یازدهم بسیار محدود و دشوار بود. با این حال در زمان امام حسن عسکری(ع) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش یافته بود و شیعیان در نقاط فراوانی متمرکز شده بودند؛ شهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشابور، قم، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامراء، جرجان و بصره که از پایگاههای شیعیان به شمار می رفتند.
    خلفای عباسی به زعم خود می پنداشتند امام را در زیر نظارت خود حبس کرده اند و بدین طریق می توانند شیعیان را از وجود امامشان محروم کنند. اما طبق آنچه مورخان نقل کرده اند در سوم ماه ربیع الثانی سال 255 اتفاقی به وقوع پیوست که نشان از این داشت امام بنا بر عمل به مأموریت ظاهری و وظیفه الهی حصر و حبس را پذیرفته اند و الا هیچ قدرتی ما سوی الله توان غلبه بر امام معصوم را ندارد. شاید امام یازدهم با پذیرش این وظیفه از جانب پروردگار، شیعیان را برای دوران غیبت تربیت می نمود.
    اما آن واقعه چه بوده است؟
    جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد حج کردم و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری(ع) در سامراء رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده ام» و سپس بیرون آمدم و گفتم: «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند.» امام(ع) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان برنمی گردی؟ عرض کردم: برمی گردم.
    فرمودند:«170 روز دیگر -روز جمعه سوم ربیع الثانی- به جرجان وارد می شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او به حد کمال می رساند و او را از اولیاء ما خواهد بود.»
    من گفتم: یابن رسول الله، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می کند و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی است. امام(ع) فرمودند: «خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می گوید: نام پسر خود را احمد بگذار.»
    راوی می گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و به حج رفتم و بازگشتم و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام(ع) مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
    شیعیان چون نماز ظهر و عصر را بجا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری(ع) در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء بجا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید.
    اول کسی که ابتدا سوال کرد تضربن جابر بود. او گفت: یابن رسول الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کند. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت های آنان را برآورده می کردند، تا اینکه حوائج همه را برآوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت کردند.
    اکنون در محل منزل جعفر شریف جرجانی در محله تاریخی سبزه مشهد گرگان که در ضلع شمال شرقی مصلی استرآباد واقع است مسجدی به نام امام حسن عسکری (ع) بنا شده که البته هر ساله در سالروز ورود امام به گرگان در این مسجد و قدمگاه ایشان جشنی برپا می شود.
    در این بین انتخاب گرگان در بین شهرهای مختلف ایران توسط امام حسن عسکری (ع) پدر امام زمان (عج) جهت حضور و دیدار با پیروان، نشانه ای از اهمیت ایران و این سرزمین است که البته قاضی نورالله شوشتری نیز با اشاره به آن متذکر شده این کرامتی است که مردم گرگان به واسطه آن باید به خود ببالند.
    به اهتمام احسان آیتی

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

     ...همه آبروی این شهر!

    یکی از رویدادهای مهم در تاریخ تشیع و ایران ورود پر برکت حضرت فاطمه معصومه(س) به ایران و شهر قم است. در روایاتی که از اهل بیت رسیده است قم دارای ارزش و عظت بسیاری است که بی شک یکی از دلایل اساسی این امر وجود دخت امام هفتم و اخت امام هشتم (علیهم السلام) در این دیار است. به نظر  تعداد احادیثی که در مورد قم از ائمه اطهار علیهم السلام به ما رسیده است درباره هیچ یک از شهرهای ایران روایت نشده است. از امام رضا(ع) نقل شده است همانا بهشت دارای هشت در است که یکی از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شیعیان برگزیده ما در میان سایر شهرها هستند. خداوند ولایت و محبت ما را با طینت آنان عجین کرده است. در کلامی از امام صادق(ع) دلیل نامیده شدن این شهر به قم به خاطر حمایت مردمان این شهر از قائم آل محمد عنوان شده است و نیز آنجا را پایگاه فرزندان فاطمه نامیده اند.
     فاطمه معصومه(س) در سال 173ق. در مدینه دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام موسی کاظم علیه السلام و مادر گرامی اش حضرت نجمه خاتون می باشد، که بعد از تولد حضرت رضا علیه السلام به «طاهره» ملقب گردید. پس از آنکه مأمون عباسی در سال 200 امام رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، این بانو به همراه عده ای ‌از برادران و بستگان، پس از یک سال به انگیزه دیدار برادر وارد ایران شد. این گروه در حدود 400 نفر بودند در رأس آن‌ها حضرت معصومه (س) بود.
    از آن جایی که حضرت فاطمه معصومه(س) پیام آور فرهنگ و معارف اهل بیت علیهم السلام و مدافع مظلومیت امامان شیعه و تداوم بخش راه پدر بزرگوارش در مبارزه با طاغوتهای زمان بود، وقتی حضرت(س) و همراهان به شهر ساوه رسیدند، مأموران حکومت جائر عباسی با آنها درگیر شدند و وحشیانه  حدود 23 نفر از آنها را به شهادت رساندند گروهی اسیر و گروهی نیز متواری گردیدند. حضرت معصومه در همانجا بیمار (توسط عمال حکومت مسموم و یا مجروح) شدند. ایشان که از اجداد خود درباره شهر قم زیاد شنیده بود از همراهان پرسید تا قم چقدر فاصله است؟ به ایشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کنید زیرا از پدرم شنیدم که می فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست! البته مردم ولایی قم نیز از بانوی خود برای تشریف فرمایی به شهرشان دعوت به عمل آوردند و حضرت معصومه با جلال و جبروت در میان استقبال دوست داران اهل بیت با قدوم مبارک خویش قم را منور نمودند.
    این رخداد بزرگ تاریخ ایران در روز یکشنبه 23 ربیع الاول سال 201 ه. ق. برابر با اول آبانماه 195 ه. ش. به وقوع پیوست.
     آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسی بن خزرج که به «بیت النور» شهرت یافت، در دهم ربیع الثانی سال 201 دیده از جهان فرو بسته و در «باغ بابلان» محل فعلی مزار آن حضرت دفن گردید.
    برکات ورود حضرت معصومه(س) به قم
    شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه علیها السلام از آبادانی ظاهری بی بهره بود و شیعیان آن مورد آزار و اذیت بودند.
    ورود حضرت فاطمه معصومه(س) به شهر قم و دفن پیکر مطهر آن بانوی مقدس در این شهر، آثار و برکات فراوانی را به همراه داشته است. از لحظه ورود دختر رسول الله(ص) به قم، پیوسته این شهر از جهات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رو به رشد نهاده است. برکات این بانوی مجلله در شهر قم آنگاه به اوج خود می رسد که بدانیم تاثیر وجود آن حضرت در تحولات تاریخی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی نه تنها در محدوده یک شهر بلکه گاهی در کل کشور ایران بوده و یا حداقل وقایع و حوادث کشور ایران به نوعی مرتبط با شهر قم می باشد. چنانچه پیروزی انقلاب اسلامی ایران را باید از این نمونه دانست. قیامی که توسط امام خمینی(ره) و علما از قم آغاز شد و نمو کرد و سرتاسر ایران را فرا گرفت.
    برکات حضرت معصومه در شهر قم و تاثیر این شهر بر کل ایران آنچنان مهم بوده و هست که سالها دل و دیده میلیونها زائر و مجاور و جهانگرد را به خود مشغول داشته است.
    قم با این ویژگیها در میان شهرهای شیعه نشین از شهرت جهانی برخوردار شد و از مراکز مهم فرهنگی و فقهی شیعه گردید و مهم تر از همه به عنوان هسته مرکزی باشکوهترین انقلاب در تاریخ جهان گردید.
    اما آثار دیگر این هجرت مبارک:
    آبادانی قم
    شهر قم به تدریج از شمال شرقی، به جنوب غربی که محل دفن آن حضرت بود کشیده شد به طوری که حرم فاطمه معصومه(س) که در حاشیه شهر قرار داشت، امروزه در مرکز شهر و در آبادترین قسمت آن واقع است. توجه پادشاهان و حاکمان و طبقات گوناگون مردم به این شهر و کوچ بسیاری از افراد مشتاق اهل بیت علیهم السلام برای اقامت در آن، به خاطر مدفون بودن حضرت معصومه(س) در این شهر است که به آبادانی و رونق این شهر منجر شده است.
    کثرت سادات در شهر قم
    بعد از دفن حضرت معصومه(س) عده بسیاری از فرزندزادگان امام حسن و امام حسین و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا علیهم السلام و از فرزندان محمد حنفیه و زید بن علی بن الحسین علیهم السلام و اسماعیل فرزند امام صادق(ع) از اطراف به قم روی آوردهاند. از آنجا که این شهر از ابتدا مورد نظر آل علی علیهم السلام بوده است و مردم قم نسبت به اولاد پیغمبر(ص) ارادت و علاقه خاصی داشتهاند، به تدریج بعد از ورود حضرت معصومه علیها السلام از نظر کثرت سادات، موقعیت بینظیر و یا کم نظیری یافته است.
    حوزه علمیه قم و پرورش علمای بزرگ
    یکی دیگر از برکات مزار مقدس بانوی دو عالم، حضرت معصومه(س) در شهر قم، رونق گرفتن حوزه علمیه و استحکام مذهبی در آن شهر می باشد. تاریخ این کانون علم و فقاهت به قرنها قبل بر می گردد. ابراهیم بن هاشم قمی، سعد بن عبدالله قمی، احمد بن اسحاق قمی، علی بن بابویه قمی و دهها محدث و عالم شیعی از اوایل قرن سوم هجری به بعد، زمینه گسترش علم و ادب و حدیث را در این شهر ایجاد کرده بودند. هجرت ملاصدرا فیلسوف نامی شیعه به قم چهره دیگری به این حرکت داد. سکونت مرحوم فیض کاشانی در قم و تاسیس مدرسه فیضیه در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) رشد فکری و فضای علمی این شهر را دگرگون نمود.
    این رشد علمی همچنان رو به بالندگی بود تا در سال 1315ش. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری(ره) روحی تازه به کالبد این کانون فقاهت و معنویت دمید. اقبال آیت الله العظمی بروجردی به قم، فعالیتهای فرهنگی واجتماعی را در این شهر تسریع نموده و همچنین ورود مراجع و دانشمندان بزرگ شیعی و همراهی آنان با حرکت حوزه علمیه در شکوفائی آن نقش به سزایی داشت، تا جایی که امروزه قم به مجمع بزرگی از مراجع، آیات عظام و فقیهان و مجتهدان بدل شده است.
    به اهتمام احسان آیتی
    منبع: ماهنامه مبلغان،1381، ش.30 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    ... مستند شرعی ندارد!


    به کوشش مهدی عامری


    مستند شرعی ندارد!          برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی کلمه (عکس) در متن کلیک کنید.خرافات و تمسک به اموری که مستند و مدرک معتبر روایی و دینی ندارند از جمله اموری است که موجب انحراف دین و منجر به بدعت در دین می گردد. آداب و رسومی که با رنگ و لعاب دینی ناگهان در جامعه سر برمی آورند و عده ای ساده دل و یا جاهل را - هر چند با نیت پسندیده - به دنبال خود می کشد. جای تأسف است در برخی موارد این گونه آیین های من درآوردی و نامعلوم در جامعه رواج می یابد و برخی از مردم به جای آنکه به علما و مراجع رجوع کرده و با تحقیق سراغ این اعمال بروند با اعتماد به سخنان بی پایه افراد بی مایه در دام خرافات گرفتار می شوند. این تأسف آن گاه فزونی می یابد که در این سالها بارها مراجع و علما بر رواج خرافات نهیب زده اند! (عکس)


    چند سالی است در پایان ماه صفر مراسمی در برخی شهرها باب شده است که در ظاهر مانند بسیاری از خرافات دیگر عملی نیکو وانمود می شود، اما هنگامی که در آن اندیشیده می شود نتیجه به آنجا می رسد که با خرافه ای دیگر مواجه هستیم!ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   26   27   28   29   30   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی