سفارش تبلیغ
صبا ویژن







22 و 25 خراد سال 1389 را باید سالمرگ جریان فتنه نامید! فتنه ای که از آمریکا و اسراییل و چند ده سفارت کشور غربی در آن سهم داشتند تا گروهکهای ضد انقلاب و خارج نشین و متاسفانه گروهی از خواص و دست اندرکاران نظام! در این چند ماهه اگر کسی کمترین شمه ای برای تحلیل داشت فهمید آنچه رخ داد یک حمله همه جانبه علیه انقلاب و جمهوری اسلامی بود. همین بود که نه دی 1388 نزدیک 50 میلیون نفر از مردم کشور به دفاع از نظام و رهبر برخاستند! مردمی که 22 خرداد را خلق کرده بودند و بعد از آن در 29 خرداد نماز جمعه تاریخی را رقم زدند. بعد از آن در روز قدس و 13 آبان با تمام وجود به صحنه آمدند و این در حالی بود که در این چند ماهه بدترین توهینها را از جریان فتنه شنیدند. مردمی که به دلیل اینکه رایی متفاوت و برخلاف نظر اشرافیت سیاسی داده بود مورد بغض و کینه قرار گرفته بود و در برابر هجمه های بی شمار دشمن خارجی و فتنه گر داخلی حامی و پشتیبانی جز رهبرش نداشت!

برخی خواص رای مردم را چنان بی ارزش قلمداد کردند که با نظریه رای کمی و کیفی رای چند صد نفر نخبه بی بصیرت را مساوی با رای میلیونی ملت دانستند! این جریان نشان داد اگر از جمهوریت دم میزنند تا زمانی است که به نفع آنها باشد!

در این چند ماهه مردم و رهبر بودند که پیروز شدند و خواص خائن و خواص غافل و خواص ساکت همگی باید در برابر توده ملت پاسخگو باشند که در این چند ماهه چه کردید؟ وضعیت خائنین که مشخص است. اما غافلین باید پاسخ دهند که آیا رفتار فتنه گران و حامیان خارجی و داخلی آنها جایی برای غفلت گذاشت؟ چه باید می شد تا این عده از خواب غفلت و تردید بیرون بیایند؟ آیا سخنان و نهیب های رهبر را نشنیدند؟ چه حجتی برای غفلت خود دارند؟ اما سکوت پیشه گان باید برای سکوت دشمن شاد کن خود در محضر این ملت پاسخ درخور قناعتی بیاوردند. این موضوع زمانی ضروری تر می گردد که همین سکوت پیشگان در مواقع بسیار عادی و بی اهمیت اعلام موضع می کنند.

همه اینها را مقدمه قرار دادم تا سخنی با برخی مراجع عظام (حفظهم الله) داشته باشم. این روزها شاید سوال و اظهار نظری از منصب شاگردی و مستشکل اهانت به مراجع تلقی گردد اما مردم به خوبی می دانند این دفاع های ریاکارانه برخی از مراجع نه از باب حُباً لِلعَلی که به خاطر بُغضاً لِلمُعاویه است!

جمعیتی که سالهای قبل از این حتی استیضاح امام زمان را جایز و حتی راهپیمایی علیه خدا را بی اشکال می دانست و افکار امام راحل را کهنه و قابل نقد و مرجعیت و فقیهان را تئوریسن خشونت معرفی می کردند حالا عَلَم دفاع از مرجعیت بلند کرده اند! همین است که انسان را وا می دارد تا بر اقوال برخی بزرگان تامل کند که اینک چه شده است اقوال این بزرگان و مراجع به جای اینکه در دل مردم بنشیند در سایتها و خبرگزاری های آن گروه ریاکار جا خشک می کنند؟

ماجرای انتخابات ریاست جمهوری و عدم تبریک برخی مراجع به منتخب 25 میلیونی ملت از همین ماجراهاست. تبریک به رییس جمهور پیش کش! برخی حتی حضور 40 میلیونی مردم را هم سزاوار تبریک به ملت ندانستند!

تعجب ملت وقتی بیشتر شد که فتنه ای سیاه از جریان سبز بر نظام تاخت و به همه ارزشهای ملت حمله کرد. به فرموده امام خامنه ای این مجرمان بزرگ ناجوانمردانه تهمتهای بزرگی به نظام اسلامی زدند و متاسفانه مردم باز عکس العملی از کسانی که توقع داشتند ندیدند! کدیور که نظرات ضد اسلامی مشهور است سکوت علما را به اعتراض برداشت کرد و نوشت علی تنهاست چون علما رهایش کرده اند! او با همان نگاه دیکتاتور مآبانه خود نوشت علی تنهاست گرچه میلیونها نفر در نماز جمعه فریاد بزنند ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند علی تنهاست چون (حضرات آیات) جوادی آملی, وحید خراسانی, مکارم شیرازی, صافی گلپایگانی و ... با او همراهی نمی کنند! سخنانی به این مضمون را خیلی از همین دست افراد به زبان راندند و باز هم سکوت بود که بود! گرچه آقایان علما در درسهای خود قائل به این باشند که سکوت اعم از رضاست اما دشمن سکوت آنها را رضای آنها برداشت کرد و سکوت روی سکوت دشمن را شادتر میکرد!

شایعه کردند اعتراض علما به حدی است که قصد مهاجرت از قم دارند! و همین روزهای اخیر سروش که برخی از همین مراجع او را مرتد می دانند به مراجع دستور داد الان وقت هجرت است!

مردم اما به مراجع خود دل بسته اند و آنها را از صمیم دل دوست دارند و این اعاظم را نائبان عام حضرت حجت می دانند. مردم حتی اگر مرجعی اشتباه کند با احتیاط در مورد آن اشتباه سخن می گویند. مردم حتی صانعی را که اهانتهای آشکاری به رییس جمهورشان کرد تا وقتی جامعه مدرسین صلاحیت او را مورد خدشه قرار داد مرجع می دانستند و علیه آن محتاطانه سخن می گفتند. مردم قدر مراجع را خوب می دانند حتی اگر مراجع قدرشناسی کنند. مردم وظیفه فرزندی خود را خوب انجام می دهند گرچه پدری در وظیفه پدری خود کوتاهی کند.

اما جریان فتنه که حمایت برخی از فربه شدگان سیاسی در نظام را نیز به همراه داشت به خرداد امسال چشم طمع دوخته بود. اما نه 2 خرداد نه 14 خرداد و نه 22 و 25 و 30 خرداد از این خرداد طَرفی نبستند! نقشه های آنها با درایت رهبر و ملت نقش بر آب شد.

اما ماجرای 14 خرداد برای فتنه گران محمل مناسبی را ایجاد کرده است. نه خود ماجرای 14 خرداد بلکه حوادث و موضع گیریهای بعد از آن.

14 خرداد امسال میلیونها نفر انسان مشتاق نظام و امام که هر ساله با شوق و شور مراسم رحلت اما را برگزار میکنند از سراسر کشور در حرم امام حاضر بودند. این پابرهنگان و نوردیدگان امام که حضرت روح الله در مورد شان فرمود یک تار موی آنها را به تمام دنیای کاخ نشینان ترجیح میدهد هنگام سخنرانی سید حسن با احترام به او تذکر دادند دست از حمایت از سران فتنه بر دارد و به وصیت پدر بزگوارش عمل کند و در خط ولایت حرکت کند نه در خط و ربط های سیاسی و جناحی! یک پیام محترمانه و روشن به کسی که در یک سال فتنه مردم از او توقع دیگری داشتند. هشدار به شخصی که حرم امام و حتی مراسم امام را می خواست به نفع یک جریان سیاسی که متاسفانه در این یک سال علیه مردم فعالیت می کرد قرار دهند. مردم در این یک سال دریافته بودند از بزرگان نباید انتظار هشدار و توصیه داشته باشند! لذا خود وارد میدان شدند و به سید حسن امامشان توصیه کردند و هشدار دادند. مردم بعد از این توقع تشکر و حمایت هم از این بزرگان نداشتند چرا که با مصلحتها و شان علمایی می تواستند رفتار بزرگان را برای خود توجیه کنند! اما این بار متعجبانه دیدند بزرگانی که یک سال سیاست سکوت را در سیره خود داشتند این بار تمام قد علیه این حرکت مردم و در دفاع از سید حسن به میدان آمدند و موضع گرفتند. مردم حق ندارند امروز در برابر این مواضع اعلام کنند: ففیه نظر!

ان قلت: احترام امام واجب است و لذا احترام نوه اش هم واجب!

قلتم: احترام نوه امام واجب تر است یا خط امام؟ چرا در برابر اهانت به عکس امام حضرات ابراز تردید کردند اما در برابر این شعارها نه؟

جناب حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی بیان داشته اید المرء یحفظ فی ولده! بسیارمایه خرسندی است که پس از سالها سکوت در مسائل سیاسی اظهار نظری هر چند کوتاه ار حضرت علامه وحید به ثبت رسید چرا که حضرت امام راحل علیه الرحمه بیان داشته اند برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی کنم! (صحیفه امام ج.21 ص. 290) اما استناد حضرت استاد به یان رواست چند سوال را در ذهن متبادر می کند. آیا این بیان را مطلق و عام می دانید یا برای آن تخصیص و تقییدی هم قائل هستید؟ شاید نظرتان این است جز در موارد خاص که در روات و آیات ذکر شده است نمی توان به فرزندان بزرگان نقد و توصیه ای کرد حتی از باب تنقیح مناط! جناب علامه چنانچه در سایتها نقل شده است بعد از اطلاع از حادثه غم انگیز 14 خرداد این سخن را فرموده اند! حال سوال اینجاست چه کسانی و چگونه و چه چیزی را به محضر اطلاع ایشان رسانده اند؟

جناب علامه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هم پس از مدتها سکوت در برابر حادثه 14 خرداد واکنش نشان داد. در سایتها آمده است ایشان گفته اند :من لحظه‌ای که در تلویزیون آن توهین‌های جمع اندک را ملاحظه کردم از صمیم قلب برای شما دعا کردم. » چنانچه مشاهده می شود منبع استناد حضرت علامه در توهین به سید حسن تلویزیون بوده است! حال سوال اینجاست آیا واقعا با آ«چه سیمای ایران نشان داد میتوان اندک بودن جمعیت را فهمید؟ ثانیا در بین شعارهای جمعیت حضرت آیت الله چه توهینی را مشاهده کرده است؟ توصیه به وصیت حاج احمد؟ شعار علیه سران فتنه؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه؟ و ... علاوه بر آن گویا سیما صدای شعارها را هم قطع کرده است و در هنگام سخرنانی سید حسن جای اینکه مردم در صحنها را نشان دهد مردمی که در گوشه کنار حرم راه می رفته اند را به نمایش گذاشته است!

حضرت استاد ضمن اشاره به فرازی از صحیفه سجادیه در دعای 38 که حضرت می‌فرمایند: اللهم الی اعتذرالیک من مظلوم ظلم بحضرتی فلم انصره، خداوندا عذر می‌خواهم درباره مظلومی که در حضور من مورد ستم واقع شده من او را یاری نکرده باشم.  آنچه آن روز واقع شد ظلمی آشکار بود که به امام و بیت امام رواداشته شد. سوال مردم ین است چرا در این یک سال که دشمن با تمام تجهیز خود علیه اسلام و انقلاب به پا خاسته بود حضرت استاد موضعی اتخاذ نکردند؟ این در حالی است که مردم مشاهده کردند در جریان انتخابات دفتر حضرت استاد به خطار ماجرای هاله نور شماره تلفن در اختیار ملت قرار داد تا در این باره نظرات حضرت استاد را بشنوند! مردم وقتی اهم و مهم می کنند این پرسش برایشان پیش می آید بر مبنای مصالح و مفاسد کدام واقعه مهمتر بود؟ فتنه سیاه سبزها یا هاله نور؟ ملاک اهمیت یک موضوع در نظر آقایان چیست؟ سهم دفاتر آقایان در اطلاع رسانی صحیح چه میزان است؟

جناب آیت الله العظمی صافی هم پیغام داده اند در زمانی که ما به اتحاد و همدلی و یگانگی احتیاج فراوان داریم و باید همه با رعایت تقوی و موازین اخلاقی و پایبندی به اصول و ارزشهای اولیه انقلاب میراث شهیدان را که همان نظام اسلامی است- پاسداری نمائیم .متاسفانه بعضی از اشخاص کارهایی نسنجیده و غیر اخلاقی انجام می دهند که به اتحاد و یکپارچگی مردم ضرر می رسانند؛اهانتی که به جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن خمینی شد موجب تاثر و تاسف اینجانب گردید که باید مسئولان محترم نظام آن را نسبت به فرزند امام راحل جبران نموده و به عاملین آن تذکر دهند که همه و همه به خصوص رسانه ها و جراید به ویژه صدا وسیما در این شرایط حساس باید کاری کنند که مردم به نظام اسلامی امید وارتر از گذشته شوند.

مردم از این مرجع بزرگوار می پرسند چه شده است حرکت خودجوش مردمی غیر اخلاقی و در خور تذکر است اما یک سال فتنه گری برخی سران نظام علیه ملت این گونه نیست؟ آیا ملت خلاف وحدت حرکت میکنند یا افرادی مانند همین آقای سید حسن و هاشمی رفسنجانی که رییس جمهور منتخب مردم را قبول ندارند و در مراسم تحلیف او شرکت نمی کنند و هنگامی رییس جمهور دهه فجر به حرم امام می رود با استقبال ناشایسته تولیت حرم مواجه می شود! آیا تهمتها به قوه قضاییه و دولت و به خصوص رییس جمهور قانونی کشور و... و اصرار عده ای بر آن بر وحدت ضربه نمی زند اما توصیه محترمانه مردم به سید حسن اختلاف افکنی است؟

سخنان آیات عظام مظاهری، مکارم شیرازی، شیخ جواد فاضل نیز با همین سوالات رو به روست! به علاوه اینکه در برابر همه اینها مردم می پرسند نظرتان راجع به سیلی مسئولین حرم امام به وزیر کشور چیست؟ سوال اساسی دیگر اینکه آن روز که در شهر مقدس قم در کنار بیوت حضرات ساحت مطهر حرم حضرت معصومه توسط عده ای معلوم الحال هتک شد و به مقام شامخ ولایت توهینهای بسیار شد آیا حضرات علما روا نبود لب به اعتراض بگشایند و آن اقدام ضدانقلابی را غیر اخلاقی و ظلم آشکار بنامند؟ چگونه است اگر عده ای خیال کنند به فرزندان هاشمی رفسنجانی توهین شده است و یا نوه امام مورد اعتراض خودجوش و نجیبانه مردم واقع شده است زبان محکومیتشان باز است اما در برابر اهانت به اصول انقلاب و شاخصهای امام سکوت مصلحت امیز دارند؟ اگر حصرات مصلحت جویند الکلام الکلام!  بائک یجر و بائک لم یجر؟

با نگاهی به موضع گیری های دشمنان خوب است این سوال هم پاسخ داده شود آیا 14 خرداد بیشتر مورد توجه و خوشحالی دشمن شده است یا موضع گیری های برخی علما در بعد از این ماجرا؟  

در پایان با کلامی از حضرت امام  این وجیزه را به اتمام می رسانم :

اگر شخصی اعلم در علوم معهود در حوزه ها باشد ولی قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را نداشته باشد. و نتواند افراد صالح و شایسته را از غیر آن تشخیص دهد و از سوی دیگر فاقد بینش صحیح سیاسی - اجتماعی و قدرت تصمیم گیری باشد این شخص نمی تواند زمام امور مسلمین را بدست گیرد: «اجتهاد مصطلح در حوزه کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص بدهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص بدهد و بطور کلی در زمینه های سیاسی و اجتماعی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام امور جامعه را بدست گیرد (صحیفه امامف ج.21، ص.178) اما با این همه حرکت آقایان را حمل بر صحت می کنیم و این جملات را امام را خطاب به خودمان می پنداریم تقصیرها را ما می پذیریم!!:

ما خودمان را باید فدا کنیم براى اسلام؛ .. همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ ... دیگر مى‏شود که این اشخاصى که ریششان را در اسلام سفید کرده‏اند، اینها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملى بکنند؟ نمى‏شود آقا. اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچه‏ها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامى است؛ اهانت به یک جامعه اسلامى است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامى است. من که اینجا نشسته‏ام دست تمام مراجع را مى‏بوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علماى اسلام را من مى‏بوسم. ما خاضع هستیم براى همه علماى اسلام؛ شما هم باید خاضع باشید؛ همه، همه، همه باید خاضع باشید. این هم امرى است که به حضرات آقایان [گفتم‏]. البته نمى‏گویم واقعه‏اى هست؛ ان شاء اللَّه هیچ ابداً نیست؛ اما جوانند، بچه‏اند، گاهى وقتها عصبانیتى پیدا مى‏کنند از این امور. ... همه باید شکر این نعمت را بگزاریم که یک همچو مراجع بزرگ داریم؛ متشکر باشیم از خدا که یک همچو افراد برجسته داریم؛ قدردانى کنیم از آنها؛ عزت آنها، عزت اسلام است؛ اهانت به آنها اهانت به اسلام است. توجه داشته باشید، مبادا یکوقت خداى نخواسته، یک اهانتى به یک مسلمى، یک اهانتى به یک مرجعى، یک اهانتى به یک مؤمنى بشود که خداى تبارک و تعالى راضى نیست؛  (صحیفه امام، ج‏1، ص: 307) بر این مبنا به مرجعی را بی بصیرت و غفل نمی دانیم فقط سوالاتی ذهن ما را مشغول کرده است همین!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

     اشاره: حسین قدیانی که 30 سال از عمرش می گذرد. این جوان سی ساله سی سال بعد از انقلاب خمینی قلم به دست گرفته است و در برابر سیاسیونی که بعد از سی سال رنگ عوض کرده اند به دفاع از نظام و رهبر می کوشد. رویشی در برابر ریزشها!! با انکه طولانی می نویسد ولی ان قدر خوب می نویسد که تا شروع می کنی به خواندن تا اخرش را نه اینکه می خوانی نوشته تو را می برد که بخوانی! کتاب نه ده را در حالی منتشر کرد که نوشته های کتاب را بسیاری قبل از جاپ خوانده بودند ما این امر سبب نشد کتابش تکراری به نظر بیاید و در یک ماه به چاپ هفتم رسید! او معتقد است سر این همه توجه به نوشته های او اول عنایت پدر شهیدش اکبر قدیانی و بعد دعاهای بچه بسیجی ها و مادران شهداست البته به اضافه حماقت دشمن! حسین در وبلاگش که قطعه 26 نام دارد هم مخاطبان فراوانی دارد و در همین دوم خردادی گذشت بیش از 10 هزار نفر از وبلاگش دیدن کردند. در سر برگ وبلاگش این جمله هک شده اینجا قطعه ای است از بهشت نه با قلم که با خون باید نوشت! وبلاگی که در هشت ماه دفاع مقدس نه تنها فقط مدافع ولایت بود که بر دشمن و فتنه گران هجوم هم می برد. محمد حسین صفار هرندی در مقدمه ای که برای کتاب نه ده نوشته است بیان نموده که ادبیات غیرت، این روزها مدیون جوانی است که به کلمات، جان و معنایی تازه بخشید و در آخر عنوان کرد ه است این سطرها را به مثابه شکر به درگاه حضرت حق به خاطر «تولد یک پروانه» و به نیابت از خیل عظیم خوانندگان و دوستداران قلم فرزند خوب ملت نوشتم تا شاهدی باشد بر صدق این ادعا که «شاگرد از استاد سر آمده است!» اما خود حسین می گوید صفار هرندی نه استاد روزنامه نگاری ام که معلم عمرم بود! قدیانی در هنگام گفتگو با ما نوشته ای در دست چاپ داشت با این عنوان خامنه ای که شد رهبر بیمه شد خون بابا اکبر .

     

    *شما قبلا هم نویسندگی می کردید چه اتفاقی افتاد که از نه دی به بعد قلم شما جلوه بیشتری پیدا کرد؟

    - حجم هجمه ای که به اصل نظام شد ضرورت کار مضاعف و همت مضاعف می طلبید گرچه آن سال سال الگوی مصرف بود و من احساس کردم قلمم باید بیشتر پا به رکاب انقلاب باشد

    *قبول دارید سبک جدیدی را وارد عرصه نویسندگی مطبوعات کردید که در آن با زبان خاصی علاوه بر تحلیل به انتقاد هم می پردازید.

    نوشته های من ممکن است چهار خطش طنز باشد چهار خطش جدی باشد چهار خطش دلی باشد چهار خطش هم چرت و پرت باشد قصدی برای این نداشتم که شیوه خاصی را حتما در نظر بگیرم یا یک سبک جدید در نوشته هایم ارائه بدهم ولی فکر می کردم صحبت کردن با زبان دل با زبان درد دل بیشتر از اثر دارد تا اینکه ما بخواهیم فقط مسائل را تحلیل کنیم مثلا اتفاقی از جنس 9 دی یک اتفاق دلی بود مردم با دلشان آمدند پای نظم وایستادند من هم سعی کردم زبان همان دل مردم و دل سوخته مردم باشم و سینه پر سکینه اما پر دردشان.

    بیش از اینکه چنین ادعایی داشته باشم دوست دارم در مورد کیفیت کتاب بحث بشود تا اینکه مثلا از نظر ادبی چه سبکی است قبل تر از من کسانی بودند که سبکهای دیگری را آوردند بعد من هم سبکهای بهتر می آورند این سبکها می آید و می رود آن چه که می ماند و من به آن افتخار می کنم چیز دیگری است که این خیلی کمتر دیده می شود. در این کتاب اتفاقی که افتاد این بود که در عرصه جنگ روانی دشمن گاهی از ما سوال می کند یا شبهه ای رو مطرح می کند و ما متاسفانه به این سوال جواب می دهیم و در هملن زمینی که بازی می کنیم که دشمن دوست دارد مثل همین بحث سادیس یا مثل همین بحثی که مدتها به ما می گفتند راهپیمایی های شما همه حکومتی است شما را با اتوبوس می آورند واز این حرفها ما تو این کتاب این مجموعه یک زمین دیگری را برای بازی با دشمن طراحی کردیم الحمد لله به جای اینکه کارم منفعلانه باشد یا واکنشی باشد سبک دیگری را در تحلیل به وجود آوردم آن این بود که من حرف زدم دشمن جوابم را داد من حرف زدم دشمن به من فحش داد من حرف زدم مخالفان نقد کردند من نترسیدم از این که بگویم «من مستاجر نیستم خانه ام بیت رهبری است» نترسیدم بگویم اره در نه دی به ما ساندیس دادند ما ساندیس رو خوردیم نی اش رو فرو کردیم در چشم دشمن. اصلا نترسیدم بگویم راهپیمایی مان حکومتی است و فکر می کنم یک بخشی از دلایل استقبال خوب مردم از این نوشته ها فارغ از اینکه با نوشته من مخالف یا موافق باشند این بود که صادقانه آن چیزی را که فکر می کردم خوب است بیان کردم و اسیر جنگ روانی دشمن نشدم دشمن گاهی در جنگ نرم از ما سوال می کند ولی نم یخواهد جواب بشنود سوال می کند بیاید روی مخ ما این کتاب دقیقا رو مخ دشمن راه می رود

    *تعبیری داشتید به این مضمون که کتاب نه ده تیری بر چشمان سران فتنه است با چه دلیلی این ادعا را مطرح می کنید؟

    من معتقدم کتاب نه ده یک تیر مستقیم بر چشم سران فتنه است.  وقتی بازتابهای نوشته هایم را می بینم احساس می کنم به آن جایی خورده است که باید می خورده و و کسانی باید عصبانی می شدند که من دوست داشتم همانها عصبانی بشوند. به خصوص دشمن اصلی مان حتی کسانی غیر از سران فتنه از نوشته های من عصبانی شدند الحمد لله برد خوبی پیدا کرده بود و خوشحالم از این که همان کسانی خوشحال شدند که باید خوشحال می شدند و همان کسانی ناراحت شدند که باید می شدند یعنی آنهایی به نظر من در دردجه اول رسانه هایی هستند که مستقیما از طرف امریکا و اسراییل حمایت و هدایت می شوند  

    *بازتاب کتابتان در دانشگاه و میان دانشجویان چطور بوده است؟ 

    قبل ازاینکه کتاب در بیاید همه این کتاب را به گونه ای خوانده بودند. بعضا جزوه کرده بودند در تابلوهای اعلانات دانشگاهها آن طور که به من خبر می دادند و در برخی دانشگاهها خودم حضور داشتم قبل اینکه کتاب چاپ شود مطالب من را از سایت روزنامه یا از وبلاگ پرینت می گرفتند و می زدند و استفاده می کردند

    الان هم با در آمدن این کتاب تقریبا هر روز دانشگاهها سراسر کشور می روم استقبال خوبی از کتاب شده است. البته غافل نیستم که به همان میزانی که این کتاب طرفدار دارد مخالف و دشمن دارد شاید بعضی از دوستان دانشجوی من با بخشی از ادبیات کتاب یا با کلیت آن مشکل داشته باشند که قابل بحث و بررسی و نقد است و باب شنیدن نقطه نظر افراد مخالف هم برای من بازاست. این کتاب را عاری از اشتباه نمی دانم به هرحال قلم من دچار اشتباهاتی شده باشد صد در صد نمی گویم این کتاب از ابتدا تا اخرش بر حق بوده اما دوست دارم که تو آخرت اگر قرار است یک چیز داشته باشم همین کتابم باشد.

    *آقای قدیانی در جایی گفته بودید خامنه خمینی دیگر نیست خامنه ای خمینی است...

    من از این جمله خامنه ای خمینی دیگر است خوشم نمی آید معتقدم که کلمه «دیگر» زیادی است یعنی واقعا همان روح پدری حضرت امام را دارند همان احساسی که ما نسبت به امام داشتیم -البته خوب به تناسب سن به آن معنا درک نکردیم- ولی خوب هیچ کم و زیادی نیست برای ما خامنه ای همان خمینی است. یک وقتهایی هم خدا با آدم حذف می زند این جمله رو از کتابم بردارید «خ» «م» «ی» «ن» در خمینی و خامنه ای مشترک است ..

    *حرف آخر...

    قصد دارم دل نوشته های این چند وقت اخیر رادر چاپ بعدی کتاب اضافه کنم و از شما هم ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید تا با تعدادی از مخاطبهای به خصوص سپاهی و حزب اللهیمان درد دلی بکنم...

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    اسدالله بیات زنجانی مرجع تقلید سبزها و فراری ها و سلطنت طلبان خارج نشین در نامه ای خطاب به سید حسن خمینی ضمن دلجویی از سید حسن به حوادث اتفاق افتاده در روز 14 خرداد اعتراض کرد و با قباحت کامل مردم خیل مردم شعار دهنده علیه سازشکاری سید حسن را غافلان بی جیره و مواجب خواند!! بیات زنجانی که فتنه گران او را مرجع تقلید می نامند و برای خود دفتر و مهر مرجعیت به راه انداخته است جمعیت انبوهی که یک پارچه به فتنه گران اعتراض می کردند را جمعیت محدود افراطیون نامیده است و آنها را با افراطیون صدر اسلام که شعار حسبنا کتاب الله می دادند (بعنی عمر)  مقایسه کرده است. به نظر می آید بیات زنجانی که توفیق حضور در میان مردم در سالگرد ارتحال امام را نداشته است بر اساس شنیده هایش مامور به نوشتن این نامه شده است تا در در آن علیه مردم و امام خامنه ای عقده گشایی کند شاید مورد توجه واقع شود. .متن نامه بیان زنجانی را اینجا ببینید  متن نامه توهین آمیز بیات زنجانی 
    در تماسی که با دفتر بیات زنجانی گرفتم و پرسیدم از طرف آقای بیات کسی تو حرم بوده است؟ که جواب شنیدم نمی دونم کارهای بیرون به ما ربطی نداره!! باز پرسیدم پس این مطالبی که ایشون نوشته چیست؟ باز جواب شنیدم اینها به ما ربطی نداره نمی دونم خداحافظ و گوشی را قطع کرد... 
    شماره تماس دفتر بیات زنجانی برای اعتراض
    02517732681



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]

    حرکت خود جوش مردم به سخنرانی سید حسن همینی در سالگرد ارتحال حضرت امام در در کنار حرم امام برای سید حسن باید معنی زسادی داشته باشد! مردم از بدو وردود او اعتراضات خود را شروع کردند. حتی از قبل از اینکه به جایگاه باید در مین سخنان رییس جمهور فریاد زدند وصیت حاج احمد پیروی از ولایت. سید حسن اما هنگامی که آماده سخنرانی شد گویا پیام مردم را نشنید. مردم که عکسهای سید حسن  برادرش را با سران فتنه ئیئه بودند به شدت عصبانی بودند. موضع گیری های اخیر سید حسن سکوتهای حمایت انگیز او از سران فتنه ملاقات او با حسن صانعی دیدار با مجرمان و کودتاگران مخملی همه و همه سبب شده بود سید حسن با امام و رهبر فاصله بگیرد و این فاصله یعنی فاصله با ملت. قای سید حسن شان امام را شما
    آن هنگامی نگه نداشتی که با فتنه گران علیه نظام فالوده می خوردی! شان امام را زمانی نگه نداشتی که با مخالفان رهبر و نظام نرد دوستی ریختی. به مردم تذکر دادی هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته است اولا اینکه 21 سال از این مصیبت گذشته است ثانیا از ارتحال حاج احمد و  وصیت این مرد بزرگ به شما چقدر گذشته است؟ امروز در حرم امام وصیت نامه پدرت به تعداد زیاد دست مردم بود! شاید اعتراض داری که چرا وصیت نامه سید احمد آقا پخش شده همان طور که ندیده به شاخصهای امام که از صدا و سیما پخش شد اعتراض کردی! سید حسن در حرم امام که با شعارهای سراسری مردم رو به رو شده بود باز هم مانند هم پیاله گان خود به جای آنکه اعتراض سراسری مردم را ببیند آنها را تعداد اندکسید یاسر برادر سید حسن در کنار کدیور خواند!‏ نکند معتقدی در شعارها تقلب شده!! سید حسن گفت عده ای اندک اینجا شعار میدهند ولی اکثرا و انها که بیرون هستند از این عده بیزارند! نفهمیدم نظور سیدحسن چه کسانی بود چون هر که آنجا بود داشت علیه او شعار میداد! به خیال سید حسن همان هایی را می گفت که با آنها عکس گرفته بود و در مراسم ارتحال و نماز جمعه حاضر نبودند. به نظرم منظور سید حسن همان ها بود چون داخل و خارج صحن همه داشتند به او اعراض می کردند. بسیاری از مردم از شهرستان آمده بودند آنها هم شعار می دادند بصیرت و تیزبینی مردم واقعا مثال زدنی است. امام خامنه ای در سخنان خود به این نکته اشاره کرد که مردم خوب تشخیص میدهند چه کسی در خط امام است. سید حسن میت واند دو کار کند یا از این رفتار عصبانی شود و به موضع لج بازی سوق پیدا کند یا پیام مردم را درک کرده و به خط ولایت و توصیه وصیت نامه پدرش بازگردد. که ان شاء الله راه دوم را انتخاب کند که مردم هشدار جدی ای به او دادند.


    فیلم شعار مردم در بیرون صحن را هنگام سخنرانی سید حسن را اینجا ببینید و قضاوت کنید آیا تعداد اتندکی شعار در داخل شعار می دادند و بیرون صحن علاقه مندان به سخن او بدند؟


    دانلود فیلم با فرمت mwv


    دانلود فیلم برای موبایل


    خبرگزاری مهر در خبری نادرست مدعی شد تعدادی و  برخی از مردم شعار میداند این در حالی است که سایت خبری فردا نیوز حامی قالیباف نوشت تعداد شعاردهندگان را بخش قابل توجهی دانست! رجانیوز هم به شعاردهندگان میلیونی اشاره کرده است جهان نیوز هم از جمعیت انبوه شعار دهندگان یاد کرد. اما الف هم در تعبیری نادرست از جمعی از حضار به عنوان شعار دهندگان یاد کرد.



  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    قبل نوشت: مطلب ذیل گفتگویی است که با آیت الله تقوایی ژیرامون فقه ژویا در اندیشه امام صورت گرفته است این گفتگو در هفته نامه صبح صادق به چتژ رسید اما به دلیل محدودیتهای این نشریه بخشی ازا ین گفتگو حذف شد لذا گفتگوی کامل با ایشان در ذیل آمده است.

    اشاره: آیت الله علیرضا تقوایی متولد سال 1340 در شهر اراک است. وی از سال 1355 دروس حوزه را آغاز نمود.
    وی دروس خارج را نزد حضرات آیات غلامرضا رضوانی، جعفری اراکی و مهدوی کنی گذراند و از ایشان دارای اجازه اجتهاد است.
    این استاد حوزه هم اینت در حوزه امام رضای تهران به تدریس خارج فقه مشغول است. وی هم چنین در دیگر مدارس تهران به خصوص حوزه علمیه مروی در سطوح عالی حوزه عرفان، فلسفه، اخلاق، فقه و اصول نیز تدریس می تند. آیت الله تقوایی با نظرات و آرای عرفانی امام خمینی به خوبی آشناست و عظمت و بزرگی حضرت امام را به خاطر عرفان ایشان می داند.
    وی در طول سالهای 1358 تا 1365 متناوبا در جبهه های غرب و جنوب نیز حاضر بوده است. در گفتگو با ایشان به واکاوی اجتهاد پویا در اندیشه امام خمینی پرداخته شده است.


    ¤حضرت امام در فرمایشات خود هم به فقه جواهری و سنتی تأکید می کنند و در عین حال به بازبودن باب جهاد و کافی نبودن اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه اشاره دارند، در ابتدا توضیح دهید منظور از فقه سنتی یا جواهری چیست؟
    فقه ما براساس ادله اربعه یعنی کتاب (قرآن)، سنت ختمی مرتبت و اهل بیت (علیهم السلام) یا به عبارتی قول و فعل (تقریر معصوم) اجماع و عقل است. این خط مشی کلی ما در فقه سنتی و منابع اصلی ما است. اما در طول زمان -از جمله هم اکنون- یک عده آمدند از یک سری ادله و طرقی استفاده کردند که مورد تأیید اهل بیت و اسلام و دین نبود، بلکه بافته افکار و ظنون باطل خودشان بود. همان حرکتی که براساس ظن و قیاس شکل گرفت و البته ائمه با آن مبارزه می کردند «اول من قاس ابلیس»، همان مذهب در زمان امام صادق(ع) نضج گرفت و رشد کرد و قسمت مهمی از جامعه را به انحراف کشاند. همین خط مشی در جامعه کنونی ما صورتهای جدید و نوظهور پیدا کردند. کسانی آمدند در فقه نظر دادند که اصلاً اهل فقه نبودند. از ظنون و قیاس و استحسانات و افکار باطل خودشان استفاده کردند و برای دین خدا حکم دادند، درست بر خلاف فقه جواهری و سنتی.


    معنای اولیه و مراد استعمالی فقه جواهری همان کتاب جواهر الکلام مرحوم نجفی است که نمود بارز این فقه است اما معنای ثانویه و مراد جدی متکلم از فقه جواهری همین است که بیان کردم.


    ¤با توجه به این توضیحات اینکه حضرت امام(ره) می فرماید باید فقه سنتی تقویت شود، اما در عین حال آن را برای اداره جامعه کافی نمی دانند یعنی چه؟
    اصولاً در حوزه، گروهی داریم که بیشتر تابع فقه سنتی هستند و کمتر در این فقه به نوآوری و تشخیص موضوعات جدید و تطبیق فقه سنتی با مسایل فرهنگی و سیاسی و ... جامعه کنونی می پردازند. در مقابل این عده دسته دیگری هستند که به زعم خودشان دنباله روی فقه پویا هستند و سعی می‏کنند مسایل را با بینش جدید و منطبق با نیازها و خواسته های بشر کنونی استنباط و اجتهاد کنند و مسایل سیاسی و اجتماعی و ... را در نظر بگیرند، اما مسئله ای که اینجا هست این است که این دو گروه مشی افراط و تفریطی دارند. آنهایی که ژیرو فقه ژ.یا هستند


    گاهی اوقات در بعضی افراد و در بعضی موارد خیلی زیاد از فقه سنتی عدول میکنند و یک سری خط مشهای کلی فقه سنتی رو زیر پا می گذارند در مقابل کسانی هم که تابع فقه ستی هستند از اجتماع عقب می افتند و نی توانند فقه را به نیازهای جامعه منطبق کنند و در نتیجه مردم را در صحنه فقه فعال کنند. اما خدا رحمتش کند حضرت امام(ره) هر دو را داشت. ایشان در عین اینکه قائل به فقه سنتی هستند به حوزه ها تأکید می‏کنند که «فقه به همان صورتی که بوده است باید باشد و فقه جواهری باید تقویت شود».(صحیفه امام18: 72) اما در عین حال می فرماید «همین اصول کلی و قوانین با نیازهای  بشر باید تطبیق داده شود و با حکومت اسلامی هماهنگ باشد»، لذا می فرماید زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند برای همین فراتر از آن 12 شرطی که علما برای مرجع تقلید بیان می‏کنند مانند مرد بودن و عادل بودن و ...؛ امام می‏فرمود: «مجتهد باید به مسائل زمان خود هم احاطه داشته باشد.» و مدیریت و مدبریت در جامعه بودن را هم لحاظ می کردند.


    ¤امام (ره) در عمل و سیره خودشان چگونه پیوند این دو جهت را نمایش دادند؟
    در قبل از انقلاب شاید انحراف افکار یک سری روشنفکرها سبب شد عده‏ای از علما که به فقه سنتی پایبند بودند چنان دچار افراط بشوند تا سعی کنند جلوی نفوذ افکار روشنفکران به این را بگیرند. البته نه تنها این کار را نکردند بلکه سبب شدند دین مقداری از جامعه هم عقب بماند، لذا شاهد بودیم دین از جامعه فاصله گرفته بود و علمای ما به گوشه‏نشینی و زاویه حجره ها و حوزه ها ی علمیه کشانده شده بودند و محبوس شده بودند و قدرت بروز خودشان را نداشتند. ولی امام با انقلاب خودشان فقه را از کنج حوزه ها و حجره ها بیرون کشید و در سرتاسر عالم مطرح کرد و اکنون با گذشت سی سال با ابزار علمی جدید -چه نرم افزاری چه سخت افزاری- دین و مذهب را به تمام دنیا فرستاده‏ایم. این بروز و غلبه و سلطنت برجهان و افکار بشر به خاطر این بود که امام علاوه بر اینکه دین را به صورت تئوری میان جامعه امروز وارد کرد و به صورت عملی هم به عمل کرد.


     امر به معروف و نهی از منکری که خیلی از رساله های بحث از آن نمی کردند جهاد و دفاعی که خیلی از علما از آن صحبت نمی کردند چون اصلا نیازی به آن نمی دیدند اینها را به میدان آورد و هم عملا به آنها عمل کرد و هم نظرا به طور تئوری به صورت خیلی عالی به آنها پرداخت. ولایت فقیه و حکومت فقه که منزوی و مطرود شده بود و خیلی کم به آن پرداخته می شد را به صورت کاملا روشن در جامعه مطرح کردند و خون شهدا سلام الله علیهم سبب آبیاری این درختی شد که امامکاشت و وسعتش داد به تمام دنیا.


    ¤ امام (ره) تأکید می‏کند که مباحث درسی و تحقیقی حوزه باید براساس فقه سنتی باشد، آیا خروجی این شیوه می‏تواند به فقه پویا منجر شود؟
    یکی از مفاهیمی که امام زنده و تأسیس کرد وحدت بین دانشگاه و حوزه بود. امام با مطرح کردن این مسئله توانستند جمودی که بر حوزه حاکم بود و تقریباً از شئون غیر دینی خالی شده بود تا حد خیلی زیادی از بین برد و سیاست و فرهنگ و مدل اجتماعی را به داخل دین کشاند و دین را به میادین سیاسی و فرهنگی و ... وارد کرد. بعد علما را تشویق کرد که فقط محورشان علوم اسلامی نباشد بلکه در علوم دیگر هم تحقیق کنند. به عبارت دیگر حوزه‏ها وارد تمام میادین مورد نیاز جامعه به صورت خیلی گسترده شدند و ما ثمرات این حرکت امام را که با انقلاب نرم افزاری و سخت افزاری خودش انجام داد، روز به روز بیشتر مشاهده می‏کنیم. مثلاً مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‏ای (حفظه الله) یک فقیه جامع الشرایطی است که نظیرش شاید در زمان گذشته هم شاید خیلی کم بوده است. به خاطر اینکه یکی از روشن‏ترین و بارزترین جلوه‏های وجودی ایشان این است که چون شاگرد امام بوده است در نتیجه تمام افکار امام در وجودش تجلی کرده است و امروز مشاهده می‏کنیم یک فقیهی است که در هر رشته‏ای و با هر گروهی صحبت می‏کند، کاملاً به مسائل آن رشته وارد است و به صورت خیلی کارشناسی نظر می‏دهد و آسیب شناسی می‏کند و راهکارهای مناسب برای حل آسیب‏های آنها ارائه می‏کند. این ثمره همان دیدگاه امام است که خودشان را محصور در فقه سنتی نکردند و از آن طرف هم با فقه پویا نیامدند با دیدگاههای روشنفکر مآبانه چارچوب اصلی فقه سنتی را بشکنند و ما را از اسلام اصیل ناب محمدی محروم کنند. خوب توانستند بیتن این دو مورد جمع کنند.


    ¤امام می‏فرماید یک مجتهد باید بتواند جامعه اسلامی و حتی جامعه غیراسلامی را اداره کند. در گذشته دیده‏ایم امام موسی صدر در میان مسیحیان لبنان تقریباً چنین کاری انجام داد. اکنون با گذشت 30 سال از انقلاب حوزه دارای چنین ظرفیتی است؟
    اگر نگویم بالفعل هست بالقوه چنین مجتهدی دینی به طور گسترده وجود دارند.
    که در آینده بروز چشمگیری خواهند داشت. بهترین نشانه اثر این امر و پیشرفت حوزه ها سیطره روز افزون جمهوری اسلامی در جهان است. اگر امروز در لبنان کاملاً جایگاه داریم به خاطر یک چارچوب ایدئولوژیک کامل است. البته حوزه های ما مشکلات بیار بسیار زیادی دارند یکی از بهترین منتقدین حوزه ها مرحوم شهید مطهری است ایشان می فرمود حوزه های ما سازماندهی کامل خوبی ندارند و من فکر می کنم هنوز این مشکل گریبانگیر حوزه های ما هست اما در عین این که این نقایص وجود داره ولی به خطر همان انقلابی که امام کردند خوزه های پیشرفتهای بسیار چشمگیری کرده است.


    ¤در صحبت های امام تأکید به سیاست و ورود روحانیون به سیاست بسیار دیده می شود مثلاً می فرماید برای مردم و جوانان و حتی عوام قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسایل سیاسی اظهارنظر نمی کنم. دلیل این همه تأکید چیست؟
    آن کلمه معجزه آسای شهید مدرس که فرمود: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست، در بطن شریعت ماست.
    حضرت زهرا(س) تمام زندگی‏اش مبارزه با مخالفین و معاندین حق و دفاع از توحید و ولایت است. تمام هستی‏اش هم در این راه داد. همان خانمی که شب تا صبح عبادت می‏کرد، هنگامی که اجحافی به دین و ولی می‏شود با قدرت ایستادگی می‏کند. همان خانمی که از کور رو می‏پوشاند، مهار ناقه علی را می‏گیرد در مدینه می‏چرخد و یکی یکی با انصار و مهاجر صحبت می‏کند که چرا حق علی را نمی‏گیرید؟ لذا اصلاً دین بی‏سیاست مفهوم ندارد. یکی از ویژگی‏هایی که امام داشت و کمتر عالمی آن را دارا بود این بود که پدرش مجتهد و مبارز بود و هم در راه مبارزه شهید شد. این اجتهاد و شهادت بر امام اثر زیادی گذاشت. امام در جوانی در مجالس شورای ملی طاغوت که اصلا قبولشان نداشت شرکت می کرد و مسائل را زیر نظر می‏گرفت. در زمانی که زعامت حوزه به دست آْیت الله العظمی بروجردی سلام الله علیه بود امام در کنار اینکه در برابر ایشان اسائه ادب نمیکرد و سخن نمی‏گفت و رهبری را همیشه به ایشان واگذار می‏کرد ولی به تمام مسائل سیاسی اشراف داشت هم به مسائل فقهی و فلسفی و عرفانی و معرفتی و اخلاقی و روایتی و تفسیری اشراف داشت هم اشراف کامل به مسائل سیاسی داشت لذا امام ثمره‏اش این شد. علمای دیگر این مسائل را نداشتند یک جهتی در آنها کم رنگ است.


    ¤حضرت امام (ره) می فرماید همه ترس استکبار از این مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی پیدا کند اگر چنین مسئله‏ای تحقق یابد چه اتفاقی می‏افتد که مستکبرین از آن ترس دارند؟
    فقه به معنای اعم یعنی فقه اکبر که شامل عرفان، فلسفه، تفسیر، اصول، اخلاق و همه علوم اسلامی می‏شود این فقه در فطرت همه هست. اگر یک فقیه کامل وارد جامعه شود این فطرت بروز پیدا می‏کند در نتیجه جایی برای حکومت ظالمان نخواهند ماند و ریشه تمام منفعت طلبی آنها را می‏کند. کما اینکه انقلاب امام در ایران این کار را کرد. البته ما نواقص هم داریم چون نتوانستیم حق نعمتی که امام به ما داد ادا کنیم اما اگر  بشود  اگر فقه اجرا بشود دیگر جایی برای سیطره و حتی برای نفوذ بر هیچ یک از افکار روشنفکرمآبانه و ظالمانه و استبدادی دشمنان از هر جهت، چه فرهنگی و چه سیاسی و... باقی نمی‏گذارد. برای همین می ترسند چون تمام وجودشان را نابود می کند.


    ¤ آیا عرفان امام در سیاست و فقه ایشان هم اثرگذاشته بود؟
    امام تمام وجودش را از عرفان داشت. صد در صد نظرات امام مستقیماً از عرفانش سرچشمه می‏گیرد. مثلاً عارف می‏گوید حکومت فقیه یعنی حکومت خدا. فقیه یعنی خلیفه خدا که تمام کمالات حضرت حق در او ظهور پیدا کرده باشد و او باید این کمالات را به تمام عالم منتقل کند لذا تمام کمالات و نوآوری‏های امام در فقه و اصول و فلسفه و سیاست به خاطر همین بود. به خاطر اتصالش به حضرت حق و قدرت گرفتن از نور خدا و افاضه آن به عالم. باید این جامعیت در حوزه باشد، در حالی که در عرفان اصلاً کار نکردیم و بلکه بعضا با عرفان مخالفت شده و حتی با آن مبارزه می کنند! ما آیا جامعیت امام را در حوزه‏ها پیاده کردیم؟ نکردیم. مثلا امام یکی از مهمترین مشخصه‏هایش عرفانش است ولی الان در خیلی از حوزه ها عرفان را می کوبند! با جرات هم می کوبند. من این را عرض کنم که الان کسانی که در حوزه ها مسئولیت دارند و عرفان را می کوبند بیشتر از کسانی است  که عرفان را قبول دارند. این جفاست به شان علمی و عملی امام. عرفان را منزوی کردیم. تفسیر عرفانی امام را ما روحانی ها جلویش را گرفتیم! این ظلم بزرگی بود.


    ¤سوال آخر اینکه فرق فقه پویا با قرائتهای مختلف از دین چیست؟ الان مشاهده می شود تعداد اندکی از شاگردان امام مثلاً آقای صانعی، نظراتی در فقه ارائه می کنند که بسیار از فقه امام دور است؟
    فقه پویا اگر یک طرفه باشد و از چارچوب های فقه سنتی فراتر رفت پای ظن و استحسان وارد دین می‏شود و هزار جور قرائت برای دین تبیین می شود که همه سم است و بلکه از سم بدتر است چون روح را نابود می کند. همین‏ها چون یک بعد از ابعاد امام را ناقص گرفته‏اند، این گونه نظر می‏دهند فقه پویا و سیاست را گرفته‏اند و عرفان و فقه سنتی را رها کرده‏اند.




  • کلمات کلیدی : سیاست

  • نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی