اصولگرایی و ضرورت مرزبندی
با نزدیک شدن به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، گروهها و جریانهای سیاسی بار دیگر در معرض انتخابی مهم قرار گرفته اند. فضای سیاسی کشور نیز به تدریج رنگ و لعاب انتخابات را یافته و اقدامات و فعالیت های افراد و گروههای سیاسی با هدف کسب کرسی بیشتر در مجلس آینده تعریف می شود.
در این میان جریان اصولگرایی که توانسته با شناخت صحیح نیازهای جامعه و ضرورتهای امروزین انقلاب اسلامی، بیشترین آراء مردم را در دو انتخابات دوره هفتم و هشتم مجلس کسب نماید، همچنان به عنوان مهمترین و اصیل ترین جریان سیاسی کشور چشم به اعتماد مجدد ملت دوخته و امیدوار است تا با کسب اکثریت مجلس، اصلاحات سیاسی مورد نظر خود را در قالب قوه مقننه دنبال نماید.
در این مسیر علاوه بر وجود برخی ضعف ها و کاستی ها در مجلس هفتم و هشتم که ضرورت اصلاح آن در جبهه اصولگرایان احساس میشود، شرایط ویژه ای نیز بر فضای سیاسی کشور عارض شده است که بدون توجه به آن نمیتوان فعالیتهای انتخاباتی مجلس نهم را سامان دهی نمود.
سر برآوردن جریانی انحرافی از درون اردوگاه اصولگرایان امروز به مهمترین چالش سیاسی کشور و معضل انتخاباتی این جبهه مبدل گردیده است! به نحوی که توان قابل توجهی از گروههای سیاسی و افراد و شخصیتهای برجسته این جریان را به خود مشغول ساخته و نگرانیهایی را برای هواداران و تودههای ملت به همراه داشته باشد. این امر موجب شده تا تقریبا همه نگاهها به سوی اقدامات جریان انحرافی جلب شده و دقت نظرها نسبت به دیگر عوامل تاثیر گذار و بازیگران صحنه انتخابات کاسته شود و به نوعی زمینه فعالیت آنها مساعد گردد.
اخبار تلاش برخی از چهره های ظاهرا معتدل جریان دوم خرداد که کم و بیش در حوادث فتنه دو سال گذشته دامن آلودهاند، برای حضور فعال در انتخابات (در قالب آرایشی متفاوت نسبت به انتخابات پیشین) حکایت از وجود عوامل مهم تاثیرگذاری در صحنه انتخابات پیش رو دارد که نباید به خاطر حساسیت به جریان انحرافی از آن غفلت کرد.
این مساله آنگاه اهمیت بیشتری مییابد که اخباری مبنی بر تلاش برخی از افراد در درون اردوگاه اصولگرایان برای نزدیکی و همگرایی با این جریان به گوش میرسد.
کنار هم گذاشتن این اخبار حکایت از آن دارد که پیچیدگی آرایش سیاسی کشور در آستانه انتخابات ملاحظاتی اساسی را برای جریان اصولگرا به همراه داشته که بدون رعایت آنها نمیتوان مطمئن پای در رقابت انتخاباتی گذاشت.
در صدر این ملاحظات ضرورتی و مهمترین اولویت اصولگرایان؛ بازتعریف مجدد جریان اصولگرایی و برجسته ساختن شاخصههای آن و مرزبندی آشکار جریان اصولگرایی با جریان فتنه و جریان انحرافی قرار دارد. بدون تعریف این مرزها هرگونه فعالیت سیاسی اهداف اصولگرایانه این جریان را محقق نخواهد ساخت و زمینه شکست را برای آنها فراهم خواهد آورد.
این ملاکها و معیارهای مرزبندی آنقدر باید شفاف و صریح باشد تا بدین سادگی اجازه عبور به فرصت طلبان را ندهد. هرگونه تلاش برای همگرایی و اتئلاف انتخاباتی نیز باید مبتنی بر رعایت این اصول تعریف شده انجام پذیرد و گرنه معلوم نیست که به استحاله و استیصال جریان اصولگرایی نینجامد.
معیارهای مرزبندی باید عینی, عملیاتی و مبتنی بر شرایط سیاسی امروز کشور باشد، و کلی گویی و انتزاعی بودن معیارها، راه را بر تفسیر به رای باز گذاشته و هر کس میتواند رفتار سیاسی خود را در درون مرزهای اصولگرایی بداند. میزان تبعیت از رهبری، اعتقاد به آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) از جمله تحقق حکومت اسلامی، عدالت خواهی، عقلانیت و شایسته سالاری، قانونگرایی و التزام به قانون، پایبندی به قانون اساسی، توجه و اولویت بخشیدن به مستضعفین و محرومان، ساده زیستی و پرهیز از اشرافیت، ایستادگی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی، شماری از شاخصه هایی است که در مرزبندی جریان اصولگرایی با جریان انحرافی و جریان فتنه باید مورد توجه قرار گیرد.
به واقع جریان اصولگرایی باید از گذشته درس بگیرد و با مرزبندی صحیح و صریح، نگذارد ماجرای تلخ نفوذ جریان انحرافی تحت لوای اصولگرایی به درون این اردوگاه این بار با عنوانی دیگر تکرار شود. و اگر چنین نشود، اصولگرایی تکرار ملال آور عنوانی خواهد بود که از درون تهی بوده و نشانی از اصول و اصولگرایی نخواهد داشت.
فراموش نکنیم اصولگرایان آنگاه توانستند در رقابتهای انتخاباتی دشوار در یک دهه گذشته اعتماد اکثریت ملت را جلب نماید که اتفاقا بر اصول اساسی خود - که همانا اصول انقلاب اسلامی و آرمان ملت بزرگ ایران است - صادقانه تاکید ورزیده و فارغ از ملاحظات منفعت طلبانه و معطوف به نتیجه، وارد صحنه انتخابات شدند.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]