سفارش تبلیغ
صبا ویژن







اصولگرایی و ضرورت مرزبندی 

مرز آمریکا و مکزیک

 

 با نزدیک شدن به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، گروهها و جریانهای سیاسی بار دیگر در معرض انتخابی مهم قرار گرفته اند. فضای سیاسی کشور نیز به تدریج رنگ و لعاب انتخابات را یافته و اقدامات و فعالیت های افراد و گروههای سیاسی با هدف کسب کرسی بیشتر در مجلس آینده تعریف می شود.

در این میان جریان اصولگرایی که توانسته با شناخت صحیح نیازهای جامعه و ضرورتهای امروزین انقلاب اسلامی، بیشترین آراء مردم را در دو انتخابات دوره هفتم و هشتم مجلس کسب نماید، همچنان به عنوان مهمترین و اصیل ترین جریان سیاسی کشور چشم به اعتماد مجدد ملت دوخته و امیدوار است تا با کسب اکثریت مجلس، اصلاحات سیاسی مورد نظر خود را در قالب قوه مقننه دنبال نماید.

در این مسیر علاوه بر وجود برخی ضعف ها و کاستی ها در مجلس هفتم و هشتم که ضرورت اصلاح آن در جبهه اصولگرایان احساس می‌شود، شرایط ویژه ای نیز بر فضای سیاسی کشور عارض شده است که بدون توجه به آن نمی‌توان فعالیتهای انتخاباتی مجلس نهم را سامان دهی نمود.

سر برآوردن جریانی انحرافی از درون اردوگاه اصولگرایان امروز به مهمترین چالش سیاسی کشور و معضل انتخاباتی این جبهه مبدل گردیده است! به نحوی که توان قابل توجهی از گروههای سیاسی و افراد و شخصیتهای برجسته این جریان را به خود مشغول ساخته و نگرانیهایی را برای هواداران و توده‌های ملت به همراه داشته باشد. این امر موجب شده تا تقریبا همه نگاهها به سوی اقدامات جریان انحرافی جلب شده و دقت نظرها نسبت به دیگر عوامل تاثیر گذار و بازیگران صحنه انتخابات کاسته شود و به نوعی زمینه فعالیت آنها مساعد گردد.

اخبار تلاش برخی از چهره های ظاهرا معتدل جریان دوم خرداد که کم و بیش در حوادث فتنه دو سال گذشته دامن آلوده‌اند، برای حضور فعال در انتخابات (در قالب آرایشی متفاوت نسبت به انتخابات پیشین) حکایت از وجود عوامل مهم تاثیرگذاری در صحنه انتخابات پیش رو دارد که نباید به خاطر حساسیت به جریان انحرافی از آن غفلت کرد.

این مساله آنگاه اهمیت بیشتری می‌یابد که اخباری مبنی بر تلاش برخی از افراد در درون اردوگاه اصولگرایان برای نزدیکی و همگرایی با این جریان به گوش می‌رسد.

کنار هم گذاشتن این اخبار حکایت از آن دارد که پیچیدگی آرایش سیاسی کشور در آستانه انتخابات ملاحظاتی اساسی را برای جریان اصولگرا به همراه داشته که بدون رعایت آنها نمی‌توان مطمئن پای در رقابت انتخاباتی گذاشت.

در صدر این ملاحظات ضرورتی و مهمترین اولویت اصولگرایان؛ بازتعریف مجدد جریان اصولگرایی و برجسته ساختن شاخصه‌های آن و مرزبندی آشکار جریان اصولگرایی با جریان فتنه و جریان انحرافی قرار دارد. بدون تعریف این مرزها هرگونه فعالیت سیاسی اهداف اصولگرایانه این جریان را محقق نخواهد ساخت و زمینه شکست را برای آنها فراهم خواهد آورد.

این ملاکها و معیارهای مرزبندی آنقدر باید شفاف و صریح باشد تا بدین سادگی اجازه عبور به فرصت طلبان را ندهد. هرگونه تلاش برای همگرایی و اتئلاف انتخاباتی نیز باید مبتنی بر رعایت این اصول تعریف شده انجام پذیرد و گرنه معلوم نیست که به استحاله و استیصال جریان اصولگرایی نینجامد.

معیارهای مرزبندی باید عینی, عملیاتی و مبتنی بر شرایط سیاسی امروز کشور باشد، و کلی گویی و انتزاعی بودن معیارها، راه را بر تفسیر به رای باز گذاشته و هر کس می‌تواند رفتار سیاسی خود را در درون مرزهای اصولگرایی بداند. میزان تبعیت از رهبری، اعتقاد به آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) از جمله تحقق حکومت اسلامی، عدالت خواهی، عقلانیت و شایسته سالاری، قانونگرایی و التزام به قانون، پایبندی به قانون اساسی، توجه و اولویت بخشیدن به مستضعفین و محرومان، ساده زیستی و پرهیز از اشرافیت، ایستادگی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آن آمریکا و رژیم صهیونیستی، شماری از شاخصه هایی است که در مرزبندی جریان اصولگرایی با جریان انحرافی و جریان فتنه باید مورد توجه قرار گیرد.

به واقع جریان اصولگرایی باید از گذشته درس بگیرد و با مرزبندی صحیح و صریح، نگذارد ماجرای تلخ نفوذ جریان انحرافی تحت لوای اصولگرایی به درون این اردوگاه این بار با عنوانی دیگر تکرار شود. و اگر چنین نشود، اصولگرایی تکرار ملال آور عنوانی خواهد بود که از درون تهی بوده و نشانی از اصول و اصولگرایی نخواهد داشت.

فراموش نکنیم اصولگرایان آنگاه توانستند در رقابتهای انتخاباتی دشوار در یک دهه گذشته اعتماد اکثریت ملت را جلب نماید که اتفاقا بر اصول اساسی خود - که همانا اصول انقلاب اسلامی و آرمان ملت بزرگ ایران است - صادقانه تاکید ورزیده و فارغ از ملاحظات منفعت طلبانه و معطوف به نتیجه، وارد صحنه انتخابات شدند. 

 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    مطروحه‌ای برای «جانبازِ شهید»

     

     

    از دیرباز در محافل ادبی و انجمن‌های شعر، مقوله‌ای به نام «مطروحه» وجود داشته است. مطروحه، بیتی بوده که معمولاً بزرگ یک انجمن شعر در پایان محفل، مطرح می‌کرده و از شاعران می‌خواسته تا براساس همان بیت و در همان وزن و با همان ردیف و قافیه یا براساس آن مضمون، شعری بسرایند و در جلسه بعد در آن محفل بخوانند.

     

    این کار چند فایده داشته است؛ نخست آن‌که شاعران انگیزه‌ای برای سرایش شعری تازه می‌یافتند؛ دوم آن‌که شاعران میزان توانایی خود را در آن قالب و با آن ردیف و قافیه در می‌یافتند و عیار کار را می‌سنجیدند و با توجه با آثار دیگران، ضعف‌های اثر خود را دریافته و به تقویت شعر خود می‌پرداختند؛ سوم آن‌که یادگاری نیکویی از آن محافل بود و هرگاه آن شعر خود را می‌خواندند، به یاد آن محفل می‌افتادند.

     

    در دیدار شاعران آئینی با رهبر معظم انقلاب، که روز چهارشنبه 25 خردادماه برگزار شد، معظم‌له در رهنمودهای‌شان شاعران را به موضوع دفاع مقدس و پاسداشت یاد شهیدان دعوت کردند و از مباحث مهم در این‌باره که کمتر به آن پرداخته شده، به مقوله‌ی «جانبازان شهید» اشاره فرمودند:

    «یکى از همین چیزهائى که مربوط به جنگ است و از چیزهائى است که ذهن من را مشغول میکند، این جانبازهائى هستند که بعد از مدتى به شهادت میرسند؛ این خودش یک موضوع ویژه است؛ این غیر از شهیدى است که در جبهه شهید شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ این انسانى است که یک تجربه‌اى را گذرانده و رنجى را تحمل کرده، آخرش هم شهید شده. بگردید موضوعات اینجورى را پیدا کنید.»

     

    در پایان این دیدار، یکی از شاعران از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خواست که در این موضوع، «مطروحه‌ای» را طرح فرمایند تا شاعران به استقبال آن، شعر بسرایند.

    ایشان نیز ساعتی پس از پایان محفل، مطروحه‌ی زیر را بر صفحه‌ی کاغذ نگاشتند و از شاعران آئینی خواستند تا بر اساس آن، شعر بسرایند. متن مرقومه به شرح زیر است:

     

    «بسمه تعالی

    بفرمائید اگر دوستان مایل‌اند، این مطلع را بسازند

    خطاب به جانبازِ شهید:

     

    رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانه‌ی دل

    خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه‌ی دل»



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    آیا مصطفی چمران متعلق به نهضت آزادی است؟

      

     

    اشاره:

    یکی از شبهاتی که اعضای گروهک غیرقانونی نهضت آزادی در سالهای اخیر تلاش کردند تا در ذهن جوانان نسل سوم انقلاب جا بیندازند این مساله بود که مبارز و مجاهد شهید دکتر مصطفی چمران، از اعضای فعال نهضت آزادی بوده و در حالی به شهادت رسید که همچنان به آرمانهای آن متعهد بود.

    نهضت آزادی که از خالی بودن سوابق انقلابی رنج می برد، با این اقدام تلاش دارند تا برای خود پیشینه پرافتخاری ساخته و آبرویی کسب نمایند. در حالی که واقعیتهای تاریخی حکایت دیگری دارد ...

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    عزت الله سحابی عضوغیررسمی گروهک غیرقانونی نهضت آزادی در حالی در سن 81 سالگی درگذشت که همچنان در خط ضدیت و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی قرار داشت. خبر مرگ وی با واکنش هایی مواجه بود که عجیب ترین آن یادداشت "علی مطهری" نماینده مردم تهران در مجلس بود که در روزنامه شرق درج گردید. وی سحابی را فردی متین خواند که پخته سخن می‌گفت و از استاد شهید مطهری تاثیر پذیرفته بود و در حالی که "اصل ولایت فقیه چندان برای او قابل هضم نبود"!، "دلگیر از جمهوری اسلامی" چشم از دنیا فرو بست!؟ وی در نهایت نتیجه می‌گیرد که «در مجموع ما با تیپ نهضت آزادی خوب برخورد نکردیم»! و اگر مطهری زنده بود «افرادی مانند مهندس سحابی با رضایت بیشتری از جمهوری اسلامی به جهان ابدی سفر می‌کردند»

     

    * * *

    آنچه علی مطهری از آن رنج می‌برد، نگاه وارونه‌ای است که متاسفانه وی گاه در تحلیل مسایل اجتماعی – سیاسی با آن مواجه است که آخرین آن طرح این ادعاست که : "سحابی دلگیر از جمهوری اسلامی چشم از دنیا فرو بست"!

    به واقع ایشان گویا از انقلاب طلبکار است و با محور قرار دادن افراد، از انقلاب می‌خواهد که پاسخگو باشد که برای ایشان چه کرده است!؟ در حالی که این افراد و گروههای سیاسی هستند که وامدار و مرهون نظام اسلامی بوده و باید مشخص نماید که برای انقلاب اسلامی و ملت سرفراز ایران چه کرده اند؟ لذا اگر قرار باشد در این میان کدورت و دلگیری وجود داشته باشد، این ملت و نظام اسلامی است که از افرادی چون سحابی طلبکار است که چرا نان و نمک انقلاب را خورده و نمکدان شکسته اند!؟

     

    * * *

    آنچه که تاریخ بدان شهادت می‌دهد، آن است که این انقلاب اسلامی نبود که افرادی چون سحابی و دوستانش را از خود راند، بلکه حضرت امام(ره) (علی رغم میل باطنی) با اعتماد به جریان نهضت آزادی، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین جایگاه اجرایی کشور را به این جریان سپرد و مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب کرد، در حالی که بیشتر اعضای کابینه وی را نیز افراد منتسب به این جریان شکل می‌دادند. این جریان به تدریج از صفوف ملت انقلاب فاصله گرفت و ترجیح داد تا با کناره گیری از قدرت، نقش اپوزیسیون و مخالف نظام اسلامی را بازی کند!

     

    * * *

    با این کارنامه سیاه باید گفت که نهضت آزادی و وابستگان به آن نه تنها طلبکار از جمهوری اسلامی نمی‌تواند باشد، بلکه بدهکار کامل به نظام اسلامی بوده، لذا تعبیر غلط علی مطهری را باید اینگونه تصحیح نمود که: «مرحوم مهندس سحابی بدهکار از دنیا رفت در حالی که ملت و نظام اسلامی از وی دلگیر بود«!

     

    * * *

    دوستی استاد با برخی از چهره‌های عضو نهضت آزادی به دوران پیش از انقلاب بر می‌گردد که هنوز چهره واقعی‌شان آشکار نشده و عملکرد سیاه سه دهه پس از انقلاب آنها نیز ثبت نگردیده بود. هرچند همان زمان نیز معلم تیزبین انقلاب اسلامی به خوبی ابعاد انحرافی آراء و نظرات بازرگان را شناخته و انتقادات جدی به تفسیر پوزیتویستی وی از اسلام که در نهایت به سکولاریسم و نفی حکومت دینی ختم می‌شد داشت. دست اجل نیز فرصت نداد تا مطهری شاهد خیانتها و انحرافات بعدی نهضت آزادی باشد و خیلی زود در حالی که کمتر از سه ماه از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت به شهادت رسید.

     

    * * *

    مطهری اهل مدارا و مسامحه با جریانها و اندیشه های انحرافی نبود. مطهری در زمانه خود مهمترین خطر فکری را رواج اندیشه التقاطی می‌دانست که تلاش داشت تا قرائتی سوسیالیستی و چپ گرا از اسلام ارائه دهد. لذا با قاطعیت وارد میدان شد و به افشاگری علیه این جریانهای انحرافی پرداخت. مخالفت و جدایی از مرحوم شریعتی را نیز باید در چارچوب این روحیه تحلیل نمود.

    با این ویژگی می‌توان گفت که اگر مطهری زنده بود در صف اول افشاگری جریانهایی بود که مروج اندیشه های التقاطی این بار با گرایشهای راست و متاثر از مکاتب لیبرالی غرب می‌باشند بود که نهضت آزادی و عزت الله سحابی از جمله آنها بود.

     

    * * *

    خطاب به آقای علی مطهری باید گفت: «شاید اگر آیت‌الله مطهری که تاکید فراوان بر اسلام ناب محمدی(ص) و عشق ارادتی خاص به حضرت امام(ره) داشت، به آن زودی شهید نمی‌شد، افرادی مانند مهندس سحابی  و همپالگی‌هایش در نهضت آزادی و جریان ملی – مذهبی فرصت جولان و عرض اندام نمی‌یافتند!»



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    انقلاب اسلامی بیش از آنکه انقلابی سیاسی و سرنگون کننده رژیمی شاهنشاهی باشد، انقلابی فرهنگی بود که مفاهیم و نسبتها را مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی الهی باز تعریف کرد و جامعه و رژیم سیاسی نوینی خلق نمود که نظیر آنرا در جغرافیای سیاسی امروز جهان نمی‌توان یافت. این تحول ماهوی در حوزه‌های مختلفی ظهور و بروز نمود که یکی از عالیترین آنها رابطه بین مردم و مسئولین بود.

    مروری بر گفتار و رفتار برتئوریسین بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) که خود بر عالیترین جایگاه قدرت نیز تکیه زده بود، می‌تواند تجلی این تفاوت ماهوی باشد.

    1- تعبیر "اسلام حکومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد"، تعبیر بدیعی است که حضرت امام(ره) در تبیین نسبیت میان مردم و مسئولین بکار برده است. رویکردی که ادبیات سیاسی جهان که ماهیت قدرت را نوعی "تفوق جویی" و "بهره‌مندی" می‌داند، با آن بیگانه است. از نگاه حضرت امام(ره) خدمتگزاری به خلق، فریضه‌ای الهی است که شاید بالاتر از آن فریضه‌ای نباشد. تعبیر زیبای "خدمت به خلق، خدمت به خدا است"، به خوبی عظمت این فریضه را آشکار می‌سازد.

    2- از نگاه حضرت امام حکومت ابزار کسب منفعت شخصی و مباهات و خودبزرگ بینی نیست، لذا مسئولین را از هر نوع تکبر و خودکامگی باز می دارد و بدانها گوشزد می‌کند که «حکومت و زمامداری در دست فرد یا افراد، وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست که از این مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتی را پایمال کند.»

    3- مولفه مهم دیگر در مکتب سیاسی حضرت امام(ره) داشتن حداقل صلاحیت مسئولین به عنوان پایه مشروعیت آنان است. در این نگاه هر فرد با هر ویژگی تنها به صرف منتخب یا منتصب بودن نمی‌تواند در هر جایگاهی مشروع بوده و مسئولین بپذیرد، چرا که پیش از آنکه مکانیزم انتخاب وی مهم باشد، داشتن صلاحیتهای لازم اهمیت دارد. حضرت امام با صراحت اعلام می‌دارند: «بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن، صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است»

    این مساله آنقدر برای ایشان اهمیت دارد که با صراحت بیان می‌کنند: «هر کس در هر شغلی که به او پیشنهاد می‌شود، اگر شایستگی ندارد برای آن شغل، برای او صحیح نیست و جایز نیست که در آن شغل وارد بشود»

    4- حضرت امام همچنین توصیه‌هایی به صاحبان قدرت در نظام اسلامی دارد که عمل بدان شرط بقا و عاقبت به خیری آنان است. حکیم فرزانه انقلاب اسلامی مسئولین را از سرانجام تصمیم‌گیری‌هایشان انذار می‌دهد و از آنها می‌خواهد در تصمیم‌گیری‌ها دقت لازم را داشته باشند و خطاب به آنان می‌فرماید: «اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود - و خود می‌دانید و به تصدی ادامه می‌دهید - مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده‌اید که [به واسطه آن] "عذاب بزرگ" دامنگیرتان خواهد شد.»

    و در جایی دیگر ایشان نسبت به برخی تصمیم‌گیری‌ها و عزل و نصب‌ها چنین هشدار می‌دهد: «الله الله در انتخاب اصحاب خود؛ الله الله در تعجیل تصمیم گیری، خصوصاً در امور مهمّه»

    5- نکته مهم دیگر آنکه نظام اسلامی؛ نظامی ولایی است که بر محبت و پیوند قلبی ملت و مسئولین بنا نهاده شده است که عالی‌ترین آن رابطه بین توده‌های مردم و ولایت فقیه است. همین نسبت و پیوند در سطح نازلتری در تمامی سطوح مسئولین در کشور باید جاری و ساری باشد و حفظ این رابطه یکی از وظایف خطیر مسئولین در نظام اسلامی است، به نحوی که حضرت امام(ره) از مسئولین می‌خواهد که به جای "فتح کشور" به "فتح قلوب" ملت بیندیشند و به آنان گوشزد می‌کند که: »شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم، خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست [رژیم] ستمشاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید. اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می‌شوید»

    همچنین  از مسئولین می‌خواهد که شکر نعمت خدمتگزاری به ملت را به درستی به جای آورند: «شکر نعمت این است که ما به جای صحبت عمل کنیم» و آنان را به توجه به محرومین و مستضعفین، پرهیز از زندگی اشرافی و زندگی در سطح عموم مردم دعوت می‌کند.

    از نگاه امام(ره) این ملت هستند که مسئولین را به قدرت رسانده‌اند، لذا همه تلاش مسئولین باید تامین نیازهای آنان باشد. البته از دیگر سوی به ملت چنین توصیه می‌کند که منافع فردی را کنار گذشته و مصالح کشور و اسلام را در نظر بگیرند. ایشان می فرمایند: «همه فکر این باشید که خدمتگزار پیدا کنید، خدمتگزار به کشور و اسلام پیدا کنید، نه خدمتگزار به خودتان.»

    بنظر می‌رسد این توصیه‌ها و دهها رهنمود دیگر که از آن عزیز سفر کرده به یادگار مانده است، همچنان بعد از گذشت 22 سال از ارتحال ایشان می‌تواند راهگشای بخشی از مشکلات امروز جامعه باشد و مسئولین نظام اسلامی در هر سطح و جایگاهی بیش از پیش نیازمند این توصیه‌های گرانقدرند.

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   16   17   18   19   20   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی