سفارش تبلیغ
صبا ویژن







آرش پاک اندیش- "شیخ اصلاحات" این روزها به شدت در حال رایزنی برای همراه ساختن طیف های مختلف اصلاح طلبان با کاندیداتوری اش برای دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری است.
گویا مهدی کروبی عزم خویش را جزم نموده که با ساماندهی نیروهای ستادی اش، تشکیلاتی بودن خود را به رخ آن دسته از رقبای اصلاح طلبش بکشد که خیال پردازانه در سودای رسیدن به قدرت سیر می کنند.
چیدمان اعضای جدید شورای مرکزی حزب اعتماد ملی به خوبی بیانگر این مفهوم است که مهدی کروبی امید خود را از برخی گروهها و جریانات و محافل به اصطلاح روشنفکری رایج در کشور سلب نموده و با تغییر ریل انتخاباتی اش به سمت طبقه آسیب پذیر و متوسط اجتماعی، که براستی اینان خالق حماسه پرشکوه سوم تیر 84 بودند، بنای آن دارد که مشق رقابت انتخاباتی خود را با وام گرفتن از گفتمان مردمی رئیس دولت نهم به نمایش گذارد!
در اولین کنگره حزب اعتماد ملی که در مهرماه امسال برگزار شد ، 18 نفر از اعضای اولین شورای مرکزی حزب که در میان آنان اسامی جمعی از مدیران دولت اصلاحات و طیفی از فعالان جنبش دانشجویی سالهای اوج جولان رادیکالیسم ، در یک فرآیند کاملا حساب شده از قرار گرفتن در کرسی دومین دوره شورای مرکزی حزب ناکام ماندند و خواسته یا ناخواسته مورد عنایت "سیاست خاتمی زدایی حزب اعتماد ملی" قرار گرفتند ، به چشم می خورد.
جوانان حزب اعتماد ملی در بدو تاسیس این حزب به خود می بالیدند که شیخ اصلاحات سه تن از نمایندگان طیف جوان را به واسطه نگاه عملگرایانه اش در عالی ترین رکن حزبی جای داده و شعار بر زمین مانده "بیایید جوانانمان را باور کنیم" عصر اصلاحات را جامه عمل پوشانید. اما امروز پس از گذشت 3 سال از عمر حزب اعتماد ملی شواهد و قرائن نشان می دهد که آن جوانان پر از انرژی و انگیزه دیروزی، نه تنها از کاندیدا شدن در اولین کنگره حزب صرفنظر می نمایند بلکه هیچگونه اقبال و علاقه ای از سوی شخص دبیرکل و سایر ارکان حزبی مبنی بر اینکه حتی خود را در جایگاه کاندیداتوری در کنگره بیازمایند ، دیده نمی شود.
رضا حجتی ، روح الله اوحدی و مهدی مؤمنی سه تن از فعالان جنبش دانشجویی سالهای موسوم به اصلاحات بودند که به واسطه حضورشان در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، توانستند در بدو تاسیس حزب اعتماد ملی با حمایت ویژه "آقای دبیرکل" وارد شورای مرکزی حزب شوند. اما این سه جوان تازه نفس غافل از اینکه بازی سیاست در میان اصلاح طلبان قواعد خاص خود را دارد به مرور بر اثر وجود اختلافات درونی که بازگو نمودنشان را به آینده ای نه چندان دور می سپاریم، به ناگاه از کلیه مسئولیت ها و فعالیت هایشان کناره گیری نمودند و خود را در سطح یک عضو عادی تنزل دادند.
آخرین تحولی که البته پیش از این منتظر شنیدنش بودیم خبر عدم تمایل رئیس شاخه دانشجویی حزب اعتماد ملی از ادامه حضورش در این سمت است.
"روح الله اوحدی" که با پذیرش شیخوخیت "آقای دبیرکل" در سومین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران در آخرین لحظات اعلام لیست انتخاباتی اصلاح طلبان، انصراف معنادار خود را (که البته خود یک مثنوی سخن است) از حضور در عرصه رقابت انتخاباتی اعلام می دارد، شاید هرگز در فکرش خطور نمی کرد، آن فعالیت پرانرژی اش در شاخه دانشجویی حزب اعم از برگزاری جلسات آسیب شناسی اصلاحات ، سفر به لبنان و دیدار با حزب الله و ملاقات با جنگ زدگان ، اخذ مشقت بار مجوز انتشار صفحه دانشگاه در روزنامه اعتماد ملی(که بعدها به تعطیلی کشیده شد) و... ناگهان به آنچنان افولی بیانجامد که امروز داوطلبانه علاوه بر اینکه شورای مرکزی حزب را ترک می کند بلکه دیگر هیچ انگیزه ای برای استمرار حضور در ریاست شاخه دانشجویی حزب متبوعش نمی بیند و بارها از جناب کروبی درخواست می کند که در فکر فردی جایگزین باشد.
اینک "محمد مهدی مازنی" که از منتقدین جدی جریان محمد خاتمی و هوادارانش و از حامیان پروپاقرص کاندیداتوری "مهدی کروبی" به شمار می رود، از طرف "شیخ اصلاحات" به عنوان رئیس جدید شاخه دانشجویی حزب منصوب می شود تا شاید این شاخه بتواند به عنوان کمیته دانشجویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نقشی ویژه ایفا نماید و به گفته خود کروبی « با یک شتاب و سرعت بالا و با جدیت تمام فعالیت های خود را آغاز کند.»


  • کلمات کلیدی :
  • 1- دستگیری وبلاگ‌نویس مصری به اتهام حمایت از مردم غزه (خبرگزاری فارس)

    2- بسیجیان به فکر حکومت بزرگ اسلامی باشند ( خبر گزای فارس)

    3- غزه در آستانه یک فاجعه انسانى (خبرگزاری فارس)

    4- امسال محرم زودتر از همیشه شروع شد (خبرگزاری فارس)

    » فیصل:وزرای عرب ارسال فوری کمک به غزه را تصویب کردند | واحد مرکزی خبر
    »
    در مصر برگزار شد؛ تظاهرات گسترده مردمی بر ضد محاصره غزه | خبرگزاری مهر
    »
    ورود کمکهای انسان دوستانه به نوار غزه بسیار محدود شده است | واحد مرکزی خبر
    »
    معاون رییس جمهور سوریه بر ضرورت شکستن محاصره غزه تاکید کرد * | ایرنا
    »
    تصمیم مشترک ترکیه و سوریه برای ارسال کمکهای فوری به غزه | خبرگزاری مهر
    »
    چرا بانیان کنفرانس ادیان در برابر جنایات صهیونیست‌ها در غزه سکوت کرده‌اند | خبرگزاری فارس
    »
    اوضاع غزه نگران کننده شده است | خبرگزاری فارس
    »
    گزارش تصویری از تجمع دهها نهاد مدنی ترکیه در مقابل سفارت مصر در آنکارا سیاست‌های مصر در قبال مردم غزه در آنکارا محکوم شد | ایرنا
    »
    حماس: نشست وزاری عرب برای غزه دستاوردی نداشت | واحد مرکزی خبر
    »
    حماس: نشست اتحادیه عرب نتیجه مطلوبی در رابطه با گفت‌وگوهای ملی و رفع محاصره غزه نداشت | ایسنا
    »
    مذاکراتی سری برای تمدید آتش بس در غزه درحال انجام است | واحد مرکزی خبر
    »
    ظلم خاموش در غزه | خبرگزاری فارس
    »
    شماری از شخصیتهای لبنانی تشدید محاصره غزه را محکوم کردند | واحد مرکزی خبر
    »
    مصوبات صوری وزیران خارجه عرب، فایده‌ای برای مردم غزه ندارد | خبرگزاری فارس
    »هولوکاست واقعی در غزه إخبرگزای فارس


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :سادات علوی::نظرات دیگران [ نظر]

    آرش پاک اندیش: وقوع حرکات افراطی و به دور از عقلانیت سیاسی، همواره یکی از نقدهای وارد به جنبش دانشجویی از سوی مسئولان، احزاب و حتی خود فعالان دانشجویی بوده است. از طرفی برخی گروه های بیرون دانشگاه نیز ترجیح می دهند با تند کردن فضای درون دانشگاه ها، خلأ گفتمانی خود را پر کنند.
    در بررسی های متعدد از جنبش دانشجویی، صاحب نظران ویژگی هایی را برای این جنبش ها متصور شده اند؛ یکی از این صفات، رادیکالیسم است که صاحب نظران بارها جنبش دانشجویی را بدان متصف ساخته اند.
    این صاحب نظران برای اثبات نظریه خود، عموما به دو راه عمل می کنند؛ بدین ترتیب که عده ای برای اثبات نظرشان به شواهد تاریخی استناد نموده و با بررسی شرکت دانشجویان فرانسه، کره جنوبی و از همه ملموس تر و عینی تر، مبارزه دانشجویان ایرانی در زمان شاه و تجزیه و تحلیل این جنبش ها به آسانی به هدف خود می رسند. دسته ای دیگر از صاحب نظران، نظریه خود را با روش های روان شناختی اثبات می کنند. عمده مطلب این صاحب نظران این است که دانشجویان به سبب آن که عمدتا جوانند و به فسادهای مالی و سیاسی آلوده نیستند، دارای روحیه ایده آل گرایی هستند که البته این روحیه ایده آل گرایی و بلندپروازی، عموما با واقعیت های جامعه دچار تضاد شده و جوان را از نظر فکری به بن بست می رساند.
    در چنین شرایطی است که بیشتر دانشجویان به صورت خودجوش راه برون رفت از این بن بست را درحرکات افراطی وکلا مجموعه کارهایی می بینند که صاحب نظران نامبرده از آن به عنوان رادیکالیسم یاد می کنند. صرف نظر از درستی یا نادرستی این تحلیل، ضرورت طرح این بحث، از آنجا ناشی می شود که گاه دیده می شود برخی گروه های فعال دانشجویی، عملا این روش را برای پیشبرد مناسبات درونی و همچنین فعالیت های بیرونی خویش به کار می برند و حتی گاه از این که خود را به این صفت متصف می بینند، احساس غرور و افتخار نموده و آن را به عنوان یکی از نقاط قوت خود یا تشکیلاتشان مطرح می کنند.
    اما به راستی، رادیکالیسم ممدوح است یا مذموم؟ برای روشن ساختن این مطلب که می تواند تأثیر بسیاری بر رفتار و حرکات کلی جنبش دانشجویی و تشکل های زیرمجموعه آن داشته باشد، لازم است از روش درست برخورد با یک نظریه پیروی شود؛ یعنی نخست مسائل کاملا از یکدیگر جدا، سپس در هر مورد، نظریه های گوناگون مطرح شده و با توجه به شواهد تاریخی، نتیجه گیری کلی انجام شود.
    طبیعتا این نتیجه گیری در صورتی که از نعمت نقد بهره مند شود، به کمال نزدیک می شود. درباره رادیکالیسم، از همه بهتر آن است که مفهوم آن را به طور کامل از ایده آل طلبی (همان بلند پروازی) جدا کنیم. البته باید خاطرنشان ساخت، «ایده آل طلبی»، از نقاط قوت ووجه مشخصه حرکات دانشجویی به شمار می رود. جنبش دانشجویی را می توان به رودی تشبیه کرد که آرمان گرایی، سرچشمه آن و آرمان، شهر مطلوب مقصد آن است. این رود از آن جا که همواره در حرکت و تب و تاب است، هرگز نمی ایستد و به مردابی متعفن تبدیل نمی شود. اما این رود خروشان در راه رسیدن به مقصد، گاه به بن بست هایی گرفتار می شود که برای رهایی از آن، خود را به هر سو می کوبد، اما به نتیجه ای نمی رسد. خطر آن است که رود برای رهایی از این بن بست، چنان سر و روی خود را به دیواره ها بکوبد که یا دیگر نیرویی برای حرکت نداشته باشد، یا به کلی از راه منحرف شود و این همان است که از آن به «ذم» یاد شد.
    راهکاری که باید امروزه جنبش دانشجویی، پیش روی خود قرار دهد، نه «رادیکالیسم» بلکه «عقلانیت انتقادی» است؛ بنابراین، بر تک تک حاملان این جنبش واجب است با عبرت گرفتن از احوال گذشتگان و تدبر در علل شکست آنان، راهی مطابق با مشکلات و توانایی های خود ارایه دهند، نه آن که صرفاً با چپ روی های پوچ و بی مورد، گرهی به گره های جامعه بیفزایند. گره خوردن حرکت دانشجویی با حرکت ملت، مهم و اجتناب ناپذیر است.
    اگر حرکت دانشجویی از حرکت ملت و مردم دور شود، مشکلی چون رادیکالیسم از پیامدهای منفی آن خواهد بود. دانشجویان بیش از هر قشری به این حقیقت آگاهند که «فرصت کوتاه است و سفر جانکاه»؛ پس بیاییم به جای تقلید از گدایان سیاسی که دل در گرو بیگانه دارند، با تکیه بر عقلانیت و گفت وگو، کاری کنیم که بعدها «جنبش دانشجویی، همواره عقلانیت را به یاد آورد، نه احساس گری و رادیکالیسم را».
    شاید بتوان گفت، اصلی ترین علت غلبه رکود و وقوع نوعی یخبندان سیاسی در برخی مقاطع در دانشگاه ها و به تعبیری راز رادیکالیسم کور در سهم خواهی افراطیون جنبش دانشجویی از ساختار سیاسی قدرت و مشارکت با احزاب سیاسی، کار افراطی برای رسیدن به این سهم باشد. در عصر موسوم به اصلاحات امضای پیمان وفاداری به موضع احزاب برون دانشجویی همچون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، موجب شد تا دانشجویان و تشکل های دانشجویی متحد با آنها در برابر اشتباهات فاحش اجتماعی و دست اندازی های مالی شان سکوت کنند. نهایتاً این پیمان بستن ها اصلی ترین موانع موجود در راه شکل گیری نهضت عقلانیت انتقادی در بدنه جنبش دانشجویی را فراهم آورد. دانشجویان و تشکل های دانشجویی برای برون رفت از دام افراطیون و تجدیدنظرطلبان موسوم به اصلاح طلب بایستی به اصلاح روحیه سیاست زده این طیف و هم پیمانان دانشجویی شان بپردازند.
    همچنین اصیل سازی اسلامی حرکت های دانشجویی، رهیافت اساسی برای فراگیرسازی جنبش نقد منصفانه است؛ جنبشی که از هرگونه التقاط شرقی، غربی، نو، کهنه، ارسطویی، افلاطونی، فیثاغورثی و هر فرد دیگر به دور باشد. لذا دانشجویان وفادار به آرمانهای بلند انقلاب اسلامی می توانند به عنوان حاملانی امین برای آگاهی بخشی نسبت به شاخص های مدنظر مقام معظم رهبری در عرصه های گوناگون اجتماعی، نقش ویژه ای ایفا نمایند. تاثیرگذاری دانشجویان در مقاطع گوناگون با حفظ اعتدال، اخلاق و عقلانیت سیاسی محقق می شود که در این زمینه، حاملان جنبش دانشجویی باید در یک مهندسی دوباره، به بازنگری در رفتار خود همت گمارند. 
    یادداشت مندرج در روزنامه کیهان



  • کلمات کلیدی :
  • آرش پاک اندیش/ امیرحسین کبیری: متهم کنندگان نقابدار از یاد برده اند که برگ زرین تبعیت از ولی فقیه به عنوان رکن اصلی حکومت دینی ، آنچنان در کارنامه دولت نهم می درخشد که ماحصل آن، "حمایت گرمتر" مقام معظم رهبری از دولت خدمتگزار دکتر احمدی نژاد است.
    « مگر می توان وزیر را استیضاح کرد اما از رئیس نپرسید؟» ، «علت را باید در جای دیگر جست.» ، « کردان سرنخ است نه شاه کلید»
    با تفکر در چیدمان واژگان سطور فوق، ناگهان به یاد آن نویسنده عصر اصلاحات و خالق ادبیات هنجارشکن در میان قلم بدستان دوم خردادی افتادم که در گفتگو با نشریه تاگس اشپیگل لاف زد:
    «[امام] خمینی به موزه تاریخ سپره خواهد شد.» اما اشتباه نکنید! این "اکبر گنجی" نیست که این بار سخن از "شاه کلید" به میان می آورد. هم اینک سطور مذکور را سردبیر هفته نامه شهروند ، به رشته تحریر درآورده است. این نوشتار به بهانه سرمقاله شماره 70 نشریه "شهروند امروز" تحت عنوان "سکولاریسم نقابدار" که به چالشی ناکام و عتاب آلود با دولت مردمی دکتر محمود احمدی نژاد برخاسته ، کوشیده است به افشای ماهیت صاحب این قلم و همراهانش بپردازد:

    1) سردبیر هقته‌نامه شهروند امروز در آغازین سطور اتهام افکنی‌های خود، دولت نهم را دورترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی نسبت به نهاد روحانیت و مرجعیت دانسته و اظهار داشته: «دولت دکتر محمود احمدی نژاد تنها به یک روحانی ارشد (نه مرجع) یعنی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی متکی است و از آغاز پاره ای از مواضع این دولت نهاد مرجعیت را آزرده است». آنان که هنوز در شوک پیروزی گفتمان «عدالت محور» دولت نهم در سوم تیر 84 به سر می برند، گویا از یاد برده‌اند مدال افتخار دفاع از حریم روحانیت و ارزشها بر سینه رییس دولت نهم از دیرباز تاکنون، خوش درخشیده است. جالب آنکه نگارنده یادداشت " سکولاریسم نقابدار" نتوانسته کینه دیرینه خود نسبت به شخصیت ارزشمند استاد مصباح یزدی را پنهان نگاه دارد و با لحنی کنایه‌آمیز،‌ به مخاطب چنین القاء می‌کند که گویی ارادت به استاد به مفهوم تقابل با جایگاه روحانیت است؛ شخصیتی که به فرموده مقام معظم رهبری، «مطهری زمانه» است.
    کارنامه سیاه کسانی‌که اکنون مدعی حمایت از روحانیت شده‌اند و اصول‌گراترین دولت انقلاب اسلامی را به دوری از روحانیت متهم کرده‌اند؛ ظاهراً فراموش کرده‌اند در عصر اصلاحات ، چه قلم‌ها در نقد اندیشه معمار کبیر انقلاب، فرسوده (!) و چه نوشتارهایی در راستای عبور از آرمان‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند.

    2) اصلاح‌طلبان خودخوانده که اینک در قامت مدعیان دفاع از شریعت به تخریب فرزند مکتبی امام راحل(ره) و حافظ خون شهدا قلم می‌زنند، فرزندان نامشروع سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب هستند که در جلسات هفتگی ارگان مطبوعاتی این سازمان، دوره فراگیری پلورالیسم می‌دیدند تا اینک ما شاهد تراوش ذهن متوهمشان باشیم.
    دکتر احمدی نژاد با اثبات وفاداری‌اش به جایگاه ولایت مطلقه فقیه که منبعث از اسلام ناب محمدی (ص) است، پیوسته قدم در مسیر ترویج صحیح شریعت و مبارزه با خرافه‌گویی نهاده و با استعانت از آموزه‌های برگرفته از فرهنگ مهدویت، پرچمدار گفتمانی شده است که بدون تردید، گفتمان غالب ایرانیان در دهه آینده خواهد شد.
    رییس جمهوری ایران با ارج نهادن به نقش حوزه‌های علمیه به عنوان پاسداران فقه شیعه، آشکارا مسیر هموار انحراف از دین را که در دوران اصلاحات گشوده شده بود، مسدود کرد. احمدی‌نژاد دقیقاً برخلاف نظر نویسنده مقاله مورد نظر، با حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعتبار ایران و ایرانی را که پیشتر بر مبنای «دیپلماسی خندان» از دست رفت، احیا کرد و با اتخاذ رویکرد مقاومت و تدبیر، از عزت انقلاب دفاع نمود و این مهم برعکس مواضع کسانی‌ است که خطوط قرمزشان در سیاست خارجی، صدور قطعنامه‌های شورای به اصطلاح امنیت بود.
    از قضای روزگار، سردبیر هفته‌نامه شهروند امروز به درستی سکان‌دار قوه مجریه را «استثنا گرا» نامیده اما باور به این موضوع، تنها نقطه اشتراک ما با اوست.
    از منظر نگارندگان این نوشتار، مؤلفه‌هایی از شخصیت و عملکرد دکتر محمود احمدی نژاد می‌توان برشمرد که او را به حق، رییس جمهوری استثنایی نموده است. برخی از این شاخصه‌ها عبارتند از :
    2-1) جسارت طرح و اجرای مسائلی چون سهمیه‌بندی بنزین، طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و ...
    2-2) سفرهای استانی هیئت دولت که مشخصاً مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفت.
    2-3) تردید در رویداد مشکوکی به نام "هولوکاست" که دیری است با نقشه صهیونیسم جهانی، به باور عمومی تبدیل شده است.
    2-4) اتخاذ رویکرد جوان‌گرایی و تزریق نشاط در بدنه فرتوت اجرایی کشور .
    2-5) احیای عدالت و بسط این ارزش به عنوان یک الگو در سطوح مختلف حاکمیت.
    2-6) شکستن شبکه مافیایی زر و زور و متلاشی نمودن جریانات زیاده خواه ساکن در بدنه دولت‌های پیشین .
    2-7) سیاست نامه‌نگاری به رؤسای جمهور کشورهای مختلف بر گرفته از دیپلماسی پیامبر (ص) در جهت تبیین رویکرد «مهرورزی» دولت نهم .

    3) سردبیر هفته نامه شهروند بدون آنکه بخواهد خود در مقام مبلغ این مکتب ظاهر شده و به توضیح و تفسیر این اندیشه پرداخته و یادآور شده : ‌«سکولاریسم به معنای قدسیت‌زدایی و راز زدایی از زندگی و از همه مظاهر دینی است.» ناگفته پیداست متهم‌کنندگان امروز دولت نهم بر دوری از خط تابناک امام (ره) ، کسانی هستند که با مبانی و الفبای امام‌شناسی بیگانه‌اند.
    اینک گردانندگان رسانه تجدید نظرطلب "شهروند امروز" همنوا با معروفترین سایتهای ضد دین فارسی زبان، در مسیر به استهزا گرفتن مواضع رئیس جمهور و رویدادهای معنوی کشور گام نهاده است.
    رهبر فرزانه انقلاب با انتقاد از برخی که در دولت های گذشته در مقابل بیگانگان زیاده خواه، احساس انفعال و شرمندگی می کردند اینچنین تاکید دارند:" این دولت، در تعاملات جهانی وفاداری به گفتمان انقلاب را افتخار خود می داند و روند بسیار خطرناک غربزدگی و گرایشهای سکولاریستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مدیریتی کشور بود، سد کرده است."
    اینجاست که می توان دریافت ، دلیل حملات بی وقفه سکولارهای جدید نسبت به دولت نهم ریشه در عناد و کینه آنان از گفتمان امام و انقلاب دارد.
    رسانه های مندرج:


  • کلمات کلیدی : سیاست
  • <      1   2   3      
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی