منکَر و معروف، مراتب و سطوحی دارد. هم چنان که اقدام بر منکَر و معروف نیز دارای مراتب سه گانه «ارتکاب»، «اشاعه» و «اقامه» است. سطح «اقامه» همگاه در مقیاس جامعه کوچک و گاه در مقیاس جامعه بزرگ جهانی قابل ترسیم است. اقامه در مقیاس جامعه بزرگ جهانی به این معناست که یک جامعه با تمام ابعاد و لایههایش از تفکر و اندیشه اجتماعی گرفته تا اعتقادات و باورهای اجتماعی تا گرایش ها و اخلاق اجتماعی تا نظامات و ساختارهای اجتماعی و سبک زندگی بر محور معروف و منکَر ساخته شود.
گاه مقیاس «اقامه»، مقیاس «تاریخ» است؛ یعنی یک فرهنگ در طول تاریخ به پا داشته میشود. همانگونه که فرهنگ توحید و معنویت و بندگی خداوند متعال در طول تاریخ به وسیله انبیاء الهی به پا داشته شده است. در جبهه مقابل نیز فرهنگ دنیاپرستی و گسترش کامجوئی در دنیا و استکبار در مقابل خداوند متعال و انانیت نفس به وسیله امد نار اقامه شده و هر دو هم به یک جریان تاریخی تبدیل شده اند.آنچه هم سید الشهداء (علیه السلام) به عنوان یک «ولی تاریخی» انجام می دهند، نهی از منکَر تاریخی و اقامه معروف تاریخی است. حضرت هم توحید و هم ولایت حقه و هم شریعت را در عرصه زندگی انسان ها احیاء می کنند. تمام تلاش حضرت این است که کل دستگاه بنی امیه و ادامه آن را در تاریخ منزوی کند؛ تلاش می کنند با ارتقاء وجدان بشریت، بشریت را از حد زندگی کردن با مظاهر دنیاپرستی عبور دهند.
البته این امام است که به عنوان «ولی تاریخ»، شیوه امر به معروف و نهی از منکَر را معین می کند. همانگونه که امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نیز به شکل تاریخی معروف و حق را اقامه و منکَر و باطل را نفی کردند، منتهی با شکل و شیوهای متفاوت. شکل درگیری این دو امام، درگیری فرهنگی و نرم برای غلبه فرهنگ اسلام و تبیین نهی از منکَر است. در حقیقت یک جریان سازماندهی شده برای تغییر همه چیز از اخلاق گرفته تا اعتقادات و حقوق.
شیوه و شکل اقدام حضرت سید الشهداء (علیه السلام) یک اقدام متفاوت و خاص است؛ یک جنگ تمام عیار سیاسی است که در نقطه اوج خودش به یک جنگ تمام عیار مکارم اخلاق و رذایل اخلاقی تبدیل می شود. کفر در دوره حضرت یک کفر شرح صدر یافته است؛ کفری است که لباس نفاق پوشیده و در قالب خلافت نبی اکرم(ص) ظهور پیدا کرده و از درون ارزش های جامعه اسلامی را تغییر می داد و ارزشهای مادی را جایگزین می کرد؛ در حقیقت رجعت به بت پرستی و احیاء یک بت پرستی مدرن بود.
حضرت در این جنگ به حدی مقاوم بودند که پرچمداران «جریانِ کفرِ شرحِ صدر» یافته مجبور شدند پردة نفاق را کنار زنند. لذا دیگر کسی آنها را حتی مسلمان نمیداند.
پس امر به معروف و نهی از منکَر تاریخی، مأموریت ولی معصوم است که شیوه آن هم به وسیله خود معصوم معین می گردد.
در شرایط کنونی منکَر بزرگ جهانی که با آن مواجه هستیم، «تجدد» است. شرط توفق در درگیری با این منکَر بزرگ جهانی، درگیری در قدم نخست با خود آن منکَر است نه با پیامدها و فروع آن.
«تجدد» منکَری است که چهره حق به خود پوشانیده و لباس نفاق به بر کرده و سعی می کند خودش را طرفدار انسانیت و اصول انسانیت معرفی کند. ولی واقعیت این است یک منکَر عظیم جهانی است.
«تجدد»، ماهواره، هواپیما و ... نیست، اینها قشر و پوسته تجددند. ممکن است جامعه ای از همه ی اینها برخوردار باشد ولی نگرش او نگرش مدرن نباشد لذا چنین جامعهای متجدد نیست. از اصول بنیادین تجدد، تغییر نگرش به انسان و جهان و غیب است.
محوریترین اصل تجدد، جریان سکولاریزم یا زمینی کردن زندگی بشر و قطع رابطه او با اعتقادات معنوی و غیبی است که گاهی از آن تعبیر می کنند به «افسون زدایی». چرا که معتقدند دین و معنویت و غیب و ایمان افسانهاند و می بایست از ساحت حیات بشر زدوده شوند. در نقطة مقابل به فلسفه فیزیک و انفجار بزرگ معتقدند.
از دیگر اصول بنیادین تجدد، گذر از اندیشه و سنن سنتی (مذهبی) به اندیشه مدرن (سکولار) است؛ یعنی عبور دادن جامعه جهانی از همه شیوه ها و سنن مذهبی به اسم عبور از سنت به تجدد. این از همان مغالطات بزرگی است که برای بسط منکَر بزرگ، ساخته و پرداخته کردهاند. البته بت پرستی، سنتی و مدرن دارد. بت پرستی سنتی مربوط به دوران گذشته است که یک بت خانه ای درست می کردند و پای سنگ و چوب ها به گریه زاری می پرداختند. بت پرستی مدرن، ایجاد ساختارهای بزرگ جهانی و تکنولوژی مدرن است.
ما با توسعه و تکامل مخالف نیستیم. اما کمال را به توسعه تعریف کردن، همه اصول مذهبی را به سنت تعریف کردن و گذار از سنت به تجدد را یک اصل تعریف کردن، اینها از بزرگترین منکَرات زمان ما هستند.
از دیگر اصول منکَر که روح تجدد را شکل می دهد این است که هیچ قانونی فراسوی قوه عقلانی و کنش سیاسی اجتماعی انسان ها قرار نمی گیرد. همه قانون ها تابع رفتارهای سیاسی ما هستند که بر اساس این نگرش اصلاً توجه به قوانین الهی مفهوم ندارد.
شناخت این منکَر بزرگ جهانی و کنار زدن پرده نفاق آن، بزرگترین نهی از منکَر امروزین ماست. ما باید به روشنی نشان بدهیم که جریان تجدد، جریان رفاه مادی انسان نیست بلکه جریان تغییر نگرش به جهان و انسان و غیب و مناسبات این جهان و مناسبات انسان با عالم غیب است.
این منکَر، امروز فراگیر شده و میخواهد جهان را به یک دهکده و بتکده تبدیل نماید و جهانی بر محور اصول و ارزشهای مادی خود به پا سازند. منکَری که اصول و ارزشهایش در همه شؤون زندگی بشر مساوی گشته است. امروزه هنر و معماری ما همان کاری را میکنند که هدف و مطلوب تجدد است.
بنابراین جریان نفاق پیچیده امروز که با ادیان الهی مبارزه نرم میکند و از اساس بنیان ادیان الهی را در معرض خطر قرار داده، منکَری است که ما باید آن را بشناسیم، افشا کنیم و در برابر آن صف بندی و مقابله کنیم. از جنگ فرهنگی و نرم تا جنگ سخت. شناختن این منکَر بزرگ و شناساندن آن از بالاترین مراتب نهی از منکَر در دورة کنونی است. مأموریت ما این است که نقطه های کور و لایه های ظلمانی آن را به جهان معرفی کنیم.
البته در درگیری با «تجدد» نخست باید یادآور شد که جهت گیری این تمدن قطعاً باطل است. ممکن نیست جهت حرکت جامعه جهانی به سمت آن افق هایی باشد که ایدئولوژی آمریکایی ترسیم می کند. این جهت قطعاً باید تغییر کند. جاده یک طرفه ای که آنها کشیده اند و می گویند همه جامعه جهانی باید از این اتوبان یک طرفه حرکت کنند، این باید تغییر کند و یک جهت موازی شکل بگیرد.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که «ساختارهای تجدد» هم قابل الگوبرداری نیست. البته عناصری که در این ساختار به کار برده می شوند، در مواردی با برنامه ریزی ممکن است به کار برده شوند و در فرهنگ ما منحل گردند. این همان چیزی است که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی بر روی آن تأکید می کنند تحت عنوان «الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت»
از بزرگترین منکَرات امروزی، الگوی توسعه سرمایه داری است. هر جا که حضور پیدا کند لوازم خودش را می آورد. چون عقلانیت و دانش و تکنولوژی، سکولار است که از بت ها و منکرهای اصلی امروزین هستند.
یکی از منکَرهای امروز دنیای اسلام، سکولاریستهای مسلمان هستند. برخی از ایشان با تمام وجود تلاش می کنند تا به نام دفاع از دین اثبات کنند که دین مربوط به حوزه خصوصی انسان هاست.
بی جهت نبود که یکی از اندیشمندان جریان اصلاحات در پایان دوره اصلاحات در ضمن یک ارزیابی اعلام کرده بود که ما در ایجاد اصلاحات اجتماعی موفق نبوده ایم، چرا که در سال گذشته بیش از سه میلیون نفر به زیارت امام زاده ها رفته اند! درست هم گفته بود! این چه اصلاحاتی است که یک جمعیت انبوه در دهه محرم در مجالس عزاداری حضور پیدا می کنند. اصلاحات اجتماعی مورد نظر آنها به معنی تغییر همین نگرش ها برای ورود تجدد است. یکی از تلاش های دوره اصلاحات هم همین بود که می خواستند اثبات کنند عاشورا حرکتی به سمت توسعه دمکراسی است. یا برخی از آنها می گفتند عاشورا حرکت در مقابل خشونت بود.
آنها دنبال این بودند که این نگرش به عاشورا که «عاشورا کانون جوشش حق در عالم و نقطه ظهور درگیری نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با دستگاه ابلیس است» را تغییر دهند.
اگر کسی معتقد باشد که بر محور عاشورا، عصر ظهور شکل می گیرد و همة انقلاب های تاریخی شیعه بر محور عاشورا باید شکل بگیرد، پیداست این نگرش با تجدد نمی سازد.
دومین منکَری که امروزه در دنیای اسلام به آن مبتلا هستیم و اکنون در حال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی است و جزء فتنه هایی است که ما باید از آن عبور کنیم، ادامه تجدد در دنیای اسلام است تحت عنوان سکولاریست های میانه رو. اینان با تمام وجود تلاش می کنند که بگویند سبک زندگی غربی، سبک درستی است.
پس از رشد مجدد معنویت در جهان و شکست کمونیست ها و احیاء هویت اسلامی مسلمانان و رشد اندیشه های اسلامی درجهان و اثر گذاری اسلام در جهان، غرب مجبور شد یک گام عقب نشینی کند. اینها ابتدا می گفتند دین افیون ملت ها و مربوط به جهالت بشریت است. اما اکنون مجبور شده اند دین را به رسمیت بشناسند. می گویند آزادی مذهبی بدهید اما دین نباید در ساختارهای حکومت و در فرایندهای اجتماعی حضور پیدا کند، چرا که دین مربوط به حیات خلوت و حوزه خصوصی انسان است. اگر انقلابی در منطقه به وجود می آید، باید به سمت دموکراسی باشد. قانون اساسی آن هم باید قانون دموکراتیک باشد.
«سکولاریست های میانه رو» بر خلاف «سکولاریست های تمامیت خواه» که می گفتند هر چیز به عقلانیت مدرن بر میگردد، می گویند: مذهب هم حقی دارد امّا حق مذهب مربوط به حوزة خصوصی است نه جامعه. این به معنی وابستگی فرهنگی هم نیست بلکه اینها متحمل در فرهنگ تجدد اند. چون با همان نگرش به دین و تعالی انسان می نگرند. اینها به سرعت دارند با مرتجع ترین جبهه های دنیای اسلام گره می خورند. مانند همدستی و همراهی ترکیه با عربستان. کجای اندیشه سلفی گری و وهابیت با الگوی توسعه ترکیه سازگار است؟ دست در دست هم داده اند، نهضت های منطقه را به سمت نظام سرمایه داری و لیبرال دموکراسی سوق دهند.
بنابراین این جریان، بزرگترین منکر کنونی دنیا اسلام است. همین کسانی که قیافه آزاداندیشی و روشنفکری می گیرند، سعی می کنند هر خطی که انقلاب اسلامی می دهد را کور کنند و بر عکس هر خطی که غرب می دهد را احیاء کنند. هر حرفی که ترکیه یا عربستان می زنند، ادامه جریان اصلاحات در ایران می زنند که همان سخن پرچمداران غرب است.
در پایان یادآور این حقیقت میشویم که مثلث «جریان یهود»، «مسیحیت صهیونی» و «مسلمان منفعل در مقابل غرب» که یک بعد آن وهابیت است به عنوان مسلمانان یهود زده که تاریخشان هم با تاریخ یهود یکی است و منفعلین دنیای اسلام به عنوان ادامه تجدد در دنیای اسلام، اینها یک مجموعه و یک شبکهاند و یک هدف را هم به اشکال مختلف دنبال می کنند و نتیجه کارشان یک چیز بیشتر نیست آن هم محو اسلام ناب و حقیقی و اسلام اهل بیت (علیهم السلام) از یک سو، و از سوی دیگر ایجاد یک جریان نفاق در کل جهان و در دنیای اسلام. منبع : سخنان حجه الاسلام میرباقری در شب چهارم محرم فیضیه:+
نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]