این روزها نام حاج احمد متوسلیان زنده تر از قبل شده است! این روزها بسیجیان خامنه ای در لبیک به ندای مقتدای خود عزم پیکار با دشمن خونخوار صهیونیستی را کرده اند! حاج احمد می گفت دوست دارم به دست شقی ترین افراد روی زمین یعنی صهیونیستها کشته شوم! می گفت ما عزم نابودی اسراییل کرده ایم هر که با ماست بسم الله هر که نه خداحافظ! این روزها چقدر عطر امام خمینی بیشتر به مشام می رسد. بسیجی های خمینی تعریف می کردند امام لب تر میکرد جان می دادیم امام یه کلام گفت حصر آبادان باید شکسته شود دیگر کسی سر از پا نمی شناخت و فقط به تحقق کلام امام خویش می اندیشید! امروز هم این چنین است! آمریکا تو چه فکریه خامنه ای خمینیه! خامنه ای خمینی دیگر است ولایتش ولایت حیدر است! حاج احمد حتما داری می بینی این روزها چه می گذرد. آقا لب تر کرده و خیل بسیجیان سر از پا نمی شناسند! رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن! جمعی به یاد تو در فرودگاه مهر آباد چند روز است شبانه روز تحصن کرده اند. از همان ترمینالی که تو و یارانت به نبرد اسراییل غاصب رفتید! جمعی دیگر در مقابل دفتر منافع مصر در ایران جمعی دیگر مقابل سفارت اردن و برخی سفارتهای دیگر! شهرهای گوناگون این چنین است. مهندس حاج احمد متوسلیان درسی که این دانشجویان از دانشگاه تو گرفته اند همین است پیروی محض از ولی زمان! این روزها دارم کمی شور و حال زمان شما رو تجربه می کنم خوش به حالتان اون ایام دفاع مقدس چه حال و هوای خوبی داشتید!
حاج احمد همون جا بمون ما هم داریم میاییم!»
87/10/13 11:29 ص
به فرمان امام ؛ پیش به سوی غزه»
87/10/10 1:7 ص
همهی مجاهدان فلسطین و همهی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسولالله صلیاللهعلیهوآله محشور شود.
رهبرا لشگر توفیق همراه تو اند خیز اگر بر عزم تسخیر جهان ره می کنی!
اشتباه دشمن احمق آنجا بود که در محرم شمشیر کشید زمانی که شور ما از هر زمانی بیشتر است. فریاد خامنه ای فریاد حسین است و هیچ مومنی نمی پسندند از سپاه حسین خارج گردد چه انکه خروج از سپاه حسین یعنی افتادن در دام یزید! یا باید با حسین ماند و عزت داشت یا باید ذلت یزیدی بودن را پذیرفت!
اگر هر بار در میدان فلسطین تجمع کردیم و شعار مرگ بر اسراییل سر دادیم این بار با اعماق وجود منتظر حضور در فلسطین هستیم تا با چشم خود شاهد مرگ اسراییل باشیم!
پیام امام خامنه ای برای همه حجت است و دنیا خواهد دید دیگر حسین تنها نیست! کوفیان عرب، که در پی مال و دنیا هستند چشم باز کنند خواهند دید ملتهایی که علیه ظلم خروشیده اند! نابودی اسراییل نابودی خیانت پیشگان و منافق صفتان را نیز به دنبال خواهد داشت!
همینک در ایان بیش از 50 هزار استشهادی در ایران آماده هستد تا پیام امام خویش را به منصه عمل برسانند.
بی شک برای اجرای فرمان امام خامنه ای منتظر عکس العمل هیچ ارگان و سازمان و نهادی نخواهیم ماند! چه آنکه آقا فرموده است همهی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند.
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
بی بند و باری رسانه یعنی این!!»
87/8/29 12:33 ص
در گفتگو با فارس؛
باهنر دیدارش با میرحسین موسوی را تکذیب کرد
خبرگزاری فارس: نایب رئیس دوم مجلس خبر برخی رسانهها مبنی بر دیدارش با میرحسین موسوی را تکذیب کرد.
قوه قضائیه هم اظهارات کردان را تکذیب کرد
قوهقضائیه در پی برخی اظهارات علی کردان وزیر سابق کشور در روز استیضاح، اطلاعیهای را صادر کرد.
به گزارش فارس، روابط عمومی قوه قضائیه در اطلاعیه خود آورده است: در پی برخی اظهارات علی کردان وزیر سابق کشور در جلسه روز گذشته استیضاح خود در مجلس شورای اسلامی اطلاعیهای جهت تنویر افکار عمومی اعلام میشود:
ناجا دستگیری بیژنمرتضوی را تکذیب کرد
رییس مرکز اطلاعرسانی نیروی انتظامی، خبر دستگیری بیژن مرتضوی ـ خواننده و موسیقیدان ایرانی مقیم آمریکا ـ را تکذیب کرد.
وزارت علوم تکذیب کرد
مدیر کل روابط عمومی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با اشاره به خبر منتشر شده در یکی از سایتها درباره حضور "محمدمهدی زاهدی" وزیر علوم ایران در شورای "سزامی" در کشور اردن، اظهار داشت: خبر منتشر شده درباره حضور وزیر علوم در سالن این اجلاس، در حالی که پرچم ایران و رژیم صهیونیستی در کنار هم قرار داشت، صحت ندارد، چرا که وزیر علوم به محض اطلاع از این موضوع، پیش شرط حضور خود در سالن اجلاس را جابجایی این پرچمها از کنار هم بیان کرده بود.
افشین قطبی تکذیب کرد
ایسنا: افشین قطبی گفت: باور کنید مدیریت کردن در فوتبال ایران بسیار سخت است و ما میبینیم که از تیم پرسپولیس با امکاناتی بسیار محدود چه انتظارات بالایی وجود دارد.
باشگاه استقلال استعفای قلعهنویی را تکذیب کرد
با برگزاری جلسه بین مدیرعامل و سرمربی تیم فوتبال استقلال، این باشگاه استعفای قلعهنویی را تکذیب کرد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب کرد
مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به انتشار مطلبی در روزنامه وطن امروز واکنش نشان داد.
بنابراین گزارش در جوابیه ای که مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص صادر کرده آمده است:
جلسه 3 ساعته خاتمی و هاشمی تکذیب شد
کارگزاران: مجمع تشخیص مصلحت نظام و نزدیکان آقای خاتمی، خبر جلسه سه ساعته و انتخاباتی آقایان خاتمی و هاشمیرفسنجانی را تکذیب کردند. این خبر دیروز بهعنوان تیتر اول روزنامه «وطنامروز» که تحت مدیریت مهرداد بذرپاش، از سران ستاد حامیان دولت، قرار دارد، منتشر و در آن ادعا شده بود:
فروش خدمت سربازی تکذیب شد
تهران- خبرگزاری ایسکانیوز: مدیر مشمولان ستاد کل نیروهای مسلح گفت: فروش خدمت سربازی صحت ندارد.
دیدار انتخاباتی لاریجانی قالیباف و رضایی تکذیب شد
از این دست اخبار و تکذیبها دهها و بلکه صدها بار در روزنامه و رسانه های ما دیده شده است. و اینها مشتی است نمونه از آن خروار! این اخبار نشان از این دارد که یا واقعا روزنامه ها و رسانه ها دروغ می گویند یا انکه تکذیبها دروغ و فرافکنی است اما آنچه حائز اهمیت است روتج کذب و دروغ در جامعه است تفاوتی هم ندارد در عرصه ورزش سیاست اجتماعی هنر ی و ... همه و همه اخبار دروغ منتشر میکنند ویا به دروغ اخبار را تکذیب میکنند. کدام مسلمانی است که نداند دروغ ام الخبایث گناهان و مفتاح همه معصیتهاست و زشتی و قباحت آن در حد کفر است چه آنکه امیر المومنین فرمود دروغگو طعم ایمان را نمی چشد. این گونه افت و تنزل اخلاقی در مطبوعات و اظهار تظرهاست که رهبری به تعبیر مناسب و شیوای بی بند و باری از آن تعبیر می کنن. در چنین فضایی به هیچ خبری نمی توان اطمینان کرد چرا که در رویایی با هر خبری افراد منتظر تکذیبیه آن هستند و کار به جایی می کشد که اصل در مواجهه با رسانه ها واظهارات با کذب بودن است مگر آن که بعد از چند روز تکذیبیه ای صادر نشود!!!
برای این فضای آلوده باید فکری کرد این فضای رها و آزاد و بی قید وبند مناسب جامعه اسلامی نیست.
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
آقای احمدی نژاد! مشایی را اخراج کنید!!»
87/8/25 3:38 ص
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
شهید آشنایی که نمیشناسیمش/کوچکترین ژنرال مین روب دنیا»
87/8/6 1:39 ص
آن نوجوانی که امام را مجذوب خود کرده بود اولین بار فیلم او را در سال 1377 در اردوی راهیان نور دیدیم. مبهوت ماندیم از این نوجوان. دور و برمان را که می نگریستیم، بقیه هم حیرت زده می گریستند. شاید بسیاری این فیلم را دیده باشند آن هم در عصری که فیلم ها به سرعت در رایانه و تلفن همراه و... بخش می شود. بارها آن را دیده ایم، شنیده ایم و اندیشیده ایم کیست این نوجوان؟ سایت ها و وبلاگ ها، را جست وجو کردیم. جز همان فیلم و توضیحاتی پیرامون آن، چیز بیشتری نیافتیم. انتشارات هایی که کتب شهدا و خاطرات جنگ را چاپ می کنند بررسی می کردیم، زندگی نامه و خاطره ای و مطلبی از این نوجوان مشاهده نکردیم! «کوچکترین ژنرال مین روب دنیا» لقبی است که در برخی وبلاگ ها به او داده بودند. این «سردار کوچک» چرا این گونه ناشناس است؟ در برخی وبلاگ ها او را «شهید 14 ساله» نامیده بودند. در مراسم یادواره شهدای دانش آموز که در آبان سال 1384 با حضور رئیس جمهور و مسئولان بسیج دانش آموزی و فرماندهان بسیج و سپاه برگزار شده بود نیز این نوجوان را «شهیدی که در سن 14 سالگی در دفاع از میهن اسلامی به شهادت رسیده است» معرفی می کنند!
سازمان عریض و طویلی که خود را متولی برگزاری یادواره ای برای شهدای دانش آموزی می داند و این نوجوان را به عنوان یکی از نمادهای خود برمی گزیند نیز به خود زحمت پرس وجو درباره آن فیلم را نمی دهد!
تصمیم بر آن شد تا پیرامون این نوجوان گزارشی تهیه شود، اما تنها نشانی که از وی در دست داشتیم این بود:
«مهرداد عزیزاللهی» اعزامی از اصفهان با همکاری بسیج اصفهان توانستیم با پدر و مادر «مهرداد»، سردار کوچک دفاع مقدس صحبت کنیم. «خانم عذرا منتظری»، مادر شهید مهرداد اولین جملاتی که بیان می کند این است: «اگر جوان ها نرفته بودند مملکت ما مثل عراق و فلسطین و افغانستان و هرزگوین می شد. ما مدیون خون شهدا هستیم.» این مادر 6 پسر داشته که 4 نفر از آنها در جبهه ها حاضر بوده اند و مهرداد و مسعود به شهادت رسیده اند و محمد هم اکنون جانباز شیمیایی می باشد. پسر دیگر نیز جزء آزادگان بوده است. مادر مهرداد درباره آن فیلم مشهور می گوید: «آن فیلم مال اوایل جنگ است که مهرداد تازه به جبهه رفته بود. امام خمینی هم آن فیلم را دیده بود و خواسته بودند تا مهرداد را ببرند پیش ایشان. امام مهرداد را می بینند و بازوی او را بوسه می زنند و او هم دست امام را می بوسد.»
به گفته مادر عکس های این دیدار را عده ای که برای مصاحبه آمده بودند، بردند و نیاوردند!! به گفته خانم منتظری بعد از مصاحبه ای که هفت - هشت سال پیش انجام داده بودند دیگر کسی سراغی از آنها نگرفته است! او درباره ملاقات امام و مهرداد ادامه می دهد: «مهرداد به امام می گوید چیزی را برای تبرک بدهید. امام هم یک قندان قند را دعا می خوانند و به او می دهند. خیلی ها آمدند و از آن قندها برای مریض شان بردند تا شفا پیدا کند...» مادر مهرداد با آهنگی بغض آلود می گوید الآن طاقت نمی آورم فیلم را تماشا کنم. برخلاف آنچه برخی می پندارند، مهرداد 6 سال در جبهه ها حضور داشته است و غیر از مین روبی، در غواصی هم ماهر بوده است. آنها که سخنان مهرداد را شنیده و دیده اند تصدیق می کنند این نوجوان همچون بسیاری از رزمنده های دوران دفاع مقدس از سن خود سال ها جلوتر بوده است. به گفته مادرش او نبوغ و استعداد بسیاری داشته است به گونه ای که از دفتر امام نامه هایی فرستاده و توصیه می شود که به خاطر «مغز» خوبی که دارد به جبهه نرود! شهید عزیزاللهی در بهترین هنرستان اصفهان در رشته برق تحصیل می کرده است و در کنار حضور در جبهه از درس و بحث خود غافل نبوده است. می پرسیم در تربیت مهرداد چه شیوه ای داشتید که در آن سنین کم آن طور عادلانه و مردانه سخن می گوید؟ مادرش می گوید: «نمی دانم تقریبا هوش و ذکاوت او خدادادی بوده است.» محمود عزیزاللهی، پدر مهرداد جزو فرهنگیان بوده است.
او نیز در پاسخ به این پرسش، نقش مادر و معلمینش را در این رابطه مهم می داند و می گوید: مهرداد زیاد سوال می کرد و همه چیز را پیگیری می نمود. هر سوالی هم که می کرد در حد توان فهم خودمان جواب می دادیم و حقیقت را به او می گفتیم. مثلا می پرسید خدا چیست؟ کجاست؟ و... ما هم جواب می دادیم خدا جسم نیست و نور خدا در تمام ذرات وجود دارد و مهرداد این مسئله را به خوبی درک می کرد.
خانم منتظری خاطره ای شنیدنی از مهرداد در دوران اوایل انقلاب نقل می کند: «در راه پیمایی ها بسیار شرکت می کرد وقتی مجسمه شاه را از میدان انقلاب پایین کشیدند از آنجا تا چهارراه تختی سر شاه را غلطانده بود. مهرداد متولد سال 1345 است. در اوایل انقلاب 10-12 سال داشت به ما گفت به چه کسی رای می دهید؟ گفتیم بنی صدر! گفت چقدر اشتباه می کنید روزی خواهد آمد که بنی صدر آرایش کرده و با چادر از مرز بیرون می رود. خدا شاهد است انگار همین دیروز بود این جمله را گفت. همیشه با بنی صدر مخالف بود و با آن سن کم بصیرت زیادی داشت و ذهنش اندازه یک «سردار» باز بود.»
مقبره ای به نام مهرداد عزیزاللهی در گلزار شهدای اصفهان وجود دارد اما مادرش در این باره نظر دیگری دارد. مهرداد در سال 1364 در عملیات کربلای 4 در جزیره ام الرصاص در حال غواصی شهید می شود و تا 3 سال از پیکر او خبری به دست نمی آید. بعد از این مدت پیکری را که لباس غواصی به تن داشته و یک دست و پایش قطع بوده بدون هیچ پلاک و مشخصاتی برای خانواده عزیزاللهی می آورند. مادرش می گوید او مهرداد نبود من قبول نکردم و می گفتم مهرداد مفقودالاثر است جریان خوابی که از مهرداد دیده است را تعریف می کند. مهرداد در خواب به وی می گوید «من در این قبر نیستم.»
پدر مهرداد هم خواب دیگری دیده است و می گوید: «من خوابش را دیدم از او پرسیدم تو می آیی پیش ما و یا اینکه ما می آییم پیش تو؟ جواب داد من دیگر نمی آیم، شما می آیید پیش من. به خاطر همین من می گویم مهرداد شهید شده است.» مادرش از خاطرات مهرداد می گفت: یک بار یک مین گوجه ای را خنثی کرده و در ساک گذاشته و به خانه آورده بود!! مهرداد روحیه شادی داشت و بچه نترس و شجاعی بود. او همچنین کاراته باز خوبی هم بود.
مهرداد در آن مصاحبه از پدر و مادرها می خواهد احساساتی و وابسته نباشند و از پدر و مادر خود که زمینه آمدن او به جبهه را فراهم کرده اند تشکر می کند اما جریان اعزام او به جبهه از زبان پدر و مادرش شنیدنی است:
مادرش می گوید: آمدند گفتند مهرداد می خواهد به جبهه برود، من گفتم سنش کم است کاری از او بر نمی آید بعد فهمیدم او آموزش رزم شبانه هم دیده است! گفتم مسئله ای نیست و به جبهه رفت. پدرش ادامه می دهد: به او می گفتیم آنجا باید مراقب باشی و هر خدمتی می توانی انجام دهی و بارها خودم او را می رساندم! بار آخر به او گفتم دیگر نمی خواهد بروی. مسعود شهید شده است، محمد هم در جبهه است تو بمان، او به من گفت پدر اگر می دانستی عراقی ها چه بلایی به سر هم وطن های ما می آورند، این را نمی گفتی. من باید حتما بروم...»
مهرداد وصیت نامه ای نداشت اما از او دفترچه خاطراتی به جا مانده است که به گفته مادرش برخی برگه های آن را گروه هایی که برای مصاحبه آمده بودند بریده بودند.
از این مادر شهید راجع به مسعود شهید دیگر این خانواده هم پرسیدیم: مسعود پسر ساکت و آرامی بود در رزم دفاع، دیسک کمر گرفت و از سربازی معاف شد و در سپاه استخدام شد. نامه ای از او به دست ما رسید که فلان روز فلان ساعت شهید می شوم و 19 اسفند سال 60 شهید شد. نوروز سال 61 به ما خبر دادند. در وصیت نامه اش نوشته بود همه کار من را خودتان انجام دهید و من و پدرش او را شستیم و کفن کردیم و در قبر گذاشتیم!
اگر مهرداد بود الآن حرفش چه بود؟ مادر جواب می دهد «ایراد به این برنامه ها می گرفت» می گویم کدامین برنامه ها؟ صدایش با بغض درمی آمیزد و کمی بلند می شود: «این برنامه ها برای اسلام نیست؛ بدحجابی، اعتیاد، بی بندوباری، گرانی و... اینها ما را عذاب می دهد... اینها از نبود پسرانم بیشتر عذاب آور است. بارها شده خدا را شکر کردم که رفتند و نیستند این برنامه ها را ببینند. اگر بودند مریض می شدند. مملکت ما شیعه است نباید این برنامه ها باشد کلا رها کردند بعضی مسائل قبلا این گونه نبود. به خانواده شهدا بی عزتی می کنند علنا می گویند می خواستید اجازه ندهید بچه هایتان بروند...!»
پدر مهرداد هم می گوید: «اینها خانواده شهدا را زجر می دهد بعضی مطالب متاسفانه پیگیری نشد.»
آری... در جامعه ای که مهرداد عزیزاللهی فراموش شوند و در پس پرده غفلت قرار گیرند این گونه مسائل عجیب نیست. رها کردند، رها کردیم و...
مادر این بار با عصبانیت بیشتری می گوید: «چندی قبل در تلویزیون برنامه شیطان پرست ها را نشان می داد. واقعا عذاب آور بود... در جمهوری اسلامی یک نفر شیطان پرست باشد، یک جوان این طور شود؟ خیلی برنامه های مملکت به هم ریخته است...»
مسئولین فرهنگی، دست اندرکاران بسیج و... اگر توجه به شهدا داشتند و این الگوهای ناب را به جوانان معرفی می کردند، بی شک این گونه این مادر شهید بی تاب نمی شد و آه نمی کشید... همه مشکلات از تهاجم فرهنگی نیست حجم بیشتری از آنها به خاطر تغافل فرهنگی ماست !
مهرداد عزیزاللهی در میان شهدا بسیار است؛ چشم های ما بسته است...
نوجوان بود ولی زیرک و تیز
روح چون کوه، ولی جسمش ریز
ذهن مملو شده از فکر جهاد
آسمان جبهه مرکب هم باد
مادرش شیرزنی زهرایی (س)
گل گلدان نه، گل صحرایی
داد در راه خدا یاد به او
«مهردادی» که خدا داد به او
راه سرخی که ولی اللهی است
نوجوانی که «عزیزاللهی» است
«عاصیا» دادن جان آسان نیست
قیمت قرب خدا جز جان نیست
شعر از طلبه بسیجی
(محمود عصر جدید)
الآن حدود 8-9 ماهه که در جبهه هستم. 3 ماه آن را در کردستان بودم.
در کردستان جنبه تبلیغاتی بوده که ما کار می کردیم.
تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می شد خدا می کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می آمدیم. یک خمپاره تقریبا 5 متری ما خورد. قشنگ 5 متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می کند.
خنثی بله کردیم. یک مقدار در عملیات بیت المقدس بود که برای برادرامون در فتح خرمشهر وحله اول و دوم و سوم که معبر باز کردیم. عملیات رمضان بود که معبر باز کردیم در تیپ نجف اشرف که واقعا معجزات زیادی بر ما شد همین عملیات که معبر باز نکردم در گردان بودم.
پدر و مادر من اتفاقا زمینه آمدن به جبهه را خودشان درست کردند. واقعا از آنها تشکر می کنم که اجازه دادند بیام جبهه. به بقیه پدر و مادرها هم می گم این قدر احساساتی نباشند. وابسته نباشند که فرزندشون بیاد جبهه ... بگذارند فرزندشون بیاید، خودشان بیایند ساخته بشن در این جبهه ها. به نظر من هر کس حداقل باید یک هفته بیاد و جبهه ها را حتی به صورت تماشا نگاه کند.
بله رفتیم ولی از نظر امنیتی درست نیست بگم کجا...
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]
گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی
نوشته شده توسط :احسان آیتی::نظرات دیگران [ نظر]