سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بخش اول»
92/2/2 12:0 ص


عمار کیست؟ اشعث کیست؟


وی عماربن یاسر بن عامر بن کنانه بن قیس عنسی مذحجی است. کنیه ابوالیقظان و هم پیمان بنی مخزوم است.


یاسر، پدر عمار، عربی قحطانی از قبیله مذحج است و پسر عمار وابسته و از موالی بنی مخزوم است و چنین بود که پدرش یاسر همراه دو برادر خود به نام مالک و حارث در جستجوی برادرشان به مکه آمدند. حارث و مالک به یمن برگشتند ولی یاسر در مکه ماند و با ابوحذیفه بن مغیره بن عبدالله بن عمر عمربن مخزوم همپیمان شد. ابوحذیفه یکی از کنیزان خود را که نامش سمیه بود به ازدواج یاسر درآورد که برای او عمار متولد شد. ابوحذیفه عمار را آزاد کرد و از همین جاست که عمار وابسته بنی مخزوم است در حالی که پدرش عربی آزاد و بدون وابستگی به کسی است. در این مورد اهل سیره اختلافی ندارند به مناسبت همین پیمان و وابستگی که میان بنی مخزوم و عمار بوده است پس از اینکه غلامان عثمان عمار را چنان زدند که گفته اند فتق گرفت و یک دنده هایش را شکستند. بنی مخزوم بر عثمان خشم گرفتند جمع شدند و گفتند به خدا سوگند اگر عمار بمیرد در قبال خونش کسی جز عثمان را نخواهیم کشت.


عمار بن یاسر از کسانی است که در راه خدا شکنجه شده است و سرانجام عمار با زبان خود آن چه را ایشان می خواستند گفت در حالی که دلش مطمئن به ایمان بود و آیه 106 سوره نحل که می فرماید« مگر کسی که مجبور شود و دلش مطمئن به ایمان باشد در مورد او نازل شده است . این موضوعی است که مفسران بر آن اجماع دارند.


سپس عمار به حبشه هجرت کرد و به هر دو قبله نماز گزارد و او از نخستین مهاجران به مدینه بود. سپس در جنگ بدر و همه جنگهای دیگر شرکت جست و سخت کوشش و پایداری کرد و پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ یمامه هم حاضر شد و در آن جنگ هم پایداری کرد و یک گوش او در آن جنگ قطع شد.


پیامبر صلوات الله علیه و آله فرموده اند «همانا سراپای وجود عمار تا سر استخوانهایش انباشه از ایمان است» و به صورت « تا گودی کف پایش» نیز روایت شده است.


از خالد بن ولید نقل شده است که پیامبر فرموده اند «هر کس عمار را دشمن بدارد و با او کینه توزی کند، خدایش او را دشمن می دارد»

شاید مهمترین جمله ای که در باب عثمان از زبان رسول الله صلی الله علیه و آله صادر شده باشد آن است که به ایشان فرموده باشد: یا عمار تقتلک الفئه الباغیه! ای عمار باغیان تو را خواهند کشت و آخرین نصیب تو از دنیا شیر مخلوط با آب است.


انس از پیامبر روایت می کند که فرموده است « بهشت مشتاق چهار تن است علی و عمار و سلمان و بلال».


ابن قتیبه در کتاب المعارف از قول خود ابوالغادیه روایت می کند که می گفته است: خودش عمار را کشته است. او می گفته نخست، مردی بر عمار نیزه زد که کلاهخود از سرش افتاد و من ضربتی زدم و سرش را جدا کردم؛ ناگاه دیدم سر عمار است. در ربیع الاول سال سی و هفت بود. علی علیه السلام عمار را در جامه هایش بدون اینکه او را غسل دهد به خاک سپرد.


مردم کوفه روایت می کنند که علی علیه السلام بر جنازه عمار نمازگزارده است و مذهب ایشان در مورد شهیدان همین گونه است که آنان را غسل نمی دهند ولی بر آنان نماز گزارده می شود. سن عمار روزی که کشته شود نود و چند سال بود.[2]


در هیبت او نوشته اند، عمار در زمان عثمان مردی است سیاه چرده و بلند قامت که سرش اصلع بود و فقط چند تار مو جلو و چند تار مو پشت سرش داشت.[3] در احوال او نوشته اند در زمان عثمان، بر خلیفه سلام به کنیه خلافت نمی دهد و در جواب مذمت عثمان می گوید:«به خدا سوگند هیچگاه از دوستی خود نسبت به علی پوزشخواه نیست.» وقتی عثمان از رفتار عمار به واسطه ابن عباس به علی شکایت می کند، حضرت جواب می دهند: «ای ابن عباس به خدا سوگند، او قرحه و دملی را می فشرد که درد رنجش به خودش بازخواهد گشت.»[4]


او چنان نحیف و نزار بود که در هنگام نبرد همه برایش دعای سلامتی می خواندند. زمانی که عمار بن یاسر برای جنگ با یکی از دلاوران جمل بیرون آمد، مردم انا لله و انا الیه راجعون می­گفتند و از خداوند می خواستند که او به سلامت بازگردد، زیرا عمار ضعیف­ترین کسی بود که در آن روز به جنگ او رفته بود، شمشیرش از همه کوتاه­تر و نیزه­اش از همه باریک­تر و ساق پایش از همه لاغرتر بود. حمایل شمشیرش از بندهای چرمی معمولی برای بستن بار بود و قبضه آن نزدیک زیر بغل او قرار داشت.[5]

توصیف حضرت امیر در باب عمار
علی علیه السلام در پاسخ به سوال اصحاب در باب عمار فرمود: او فردی بود که خدا ایمان را با گوشت و خون و مو و تن او در آمیخت ، آن جا که رفت با او رفت و دوزخ را نرسد که از او چیزی بخورد.[6]

نظر معاویه در باب عمار
معاویه] پس از شهادت مالک اشتر[ میان مردم برپا ایستاد و سخنرانی کرد و گفت: اما بعد راستش این است که علی بن ابی طالب دو دست راست داشت و من یکی از آنها را در جنگ صفین بریدم و مقصودش عماربن یاسر بود و آن دیگر را امروز بریدم که مالک اشتر بود.[7]

اشعث کیست ؟
نام اصلی اشعث، معدی کرب است و نام پدرش قیس الاشج[شکسته پیشانی]. مادر اشعث کبشه دختر یزیدبن شرحبیل بن یزید بن امری القیس بن عمرو مقصور پادشاه است.
چون اشعث ژولیده موی در محافل شرکت می کرد و آشکار می شد همین کلمه اشعث بر او چنان غلبه پیدا کرد که نام اصلی او فراموش شد.
پیامبر قتیله خواهر اشعث را به همسری خود در آوردند، ولی پیش از آن که به حضور پیامبر برسد آن حضرت رحلت فرمود.
اشعث پس از پیامبر به همراه قبیله اش از اسلام برگشتند و آن چنان که یعقوبی می نویسد خود اشعث اذان گوی یکی از متنبیان شد. زنی به نام سجاح دختر حارث تمیمی[8]
او در جنگهای ردّه با خیانتی که به قبیله خویش کرد دستگیر شد و نزد ابوبکر برده شد. ابوبکر او را بخشیدو خواهر کور خویش ام فروه را به عقد او در آورد.[9] اما ابوبکر در انتهای عمر خود که از اقامه نکردن شش منظور ابراز پشیمانی می کرد، یکی نکشتن اشعث بود که می گفت: او شری را نمی بیند مگر آن که او را یاری می کند.[10]
ابن ابی الحدید درباره وی می­گوید: هر فساد و نابسامانی که در مدت خلافت علی علیه­السلام اتفاق افتاده و هر پریشانی که صورت گرفته ریشه آن اشعث بن قیس بوده است.[11]
یکی از اشعاری که از اشعث در صفین نقل شده است بدین مضمون است: فرستاده، یعنی فرستاده وحی، پیش ما آمد، فرستاده علی که پاکیزه­ترین افراد خاندان هاشم است. او وزیر و داماد پیامبر و بهترین مردم جهان است.[12]



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    1.    تجدید حماس? اسلامی، در بازسازی و احیای افکار مسلمانان و مبارز? مسلحانه با استعمار و عاملان آن و هم? دشمنان اسلام در بلاد اسلامی نهفته است.

    2.    پیکار علمی و اصولی با غرب گرایی و مظاهر تمدن اروپایی
    3.    مبارزه با ملی گرایی که غالباً به منظور تفرق? مسلمانان و از میان بردن وحدت اسلامی از سوی استعمارگران تشدید و ترویج شده است.
    4.    توجه به این نکته که روحانیت در اسلام با سیاست همگام است و آن دو را به هیچ روی نمی توان از هم جدا کرد.
    5.    ترویج و تشویق اصل اجتهاد؛ زیرا مسلمانان باید بی آن که اصول خود را رها کنند، خود را با زمان تطبیق دهند و عقل خدادادی را در همه کارها به کار اندازند.
    6.    توجه به خلافت، زیرا بهترین نوع حکومت، خلافت الهی است نه جمهوری یا سلطنتی.... لازم نیست خلیفه قریشی باشد، بلکه هر کسی که لایق و مردم پسند باشد و از احکام الهی پیروی نماید، مردم باید از وی اطاعت کنند.
    7.    تلازم اقتصاد و سیاست، بدین معنی که استقلال اقتصادی بدون استقلال سیاسی ممکن نیست و این هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
    8.    اصلاح اخلاقی، بدین معنی که یک نهضت اخلاقی برای تهذیب و احیای اصول اخلاقی مسلمانان می بایست ایجاد شود.
    9.    بهبود وضع بهداشتی و تربیتی، زیرا در نظر اخوان المسلمین، سیاست و اقتصاد باید همدوش با تربیت و بهداشت پیش روند.
    10.    توجه به کشاورزی و ایجاد تعاونی ها، زیرا کشاورزی صحیح و مدون و تأسیس تعاونی ها و تهی? وسایل ورزشی و پیشاهنگی و توسع? مدارس و بویژه تهی? امکانات معقول برای تربیت و تحصیل بانوان بر اساس اصول اسلامی، جوامع اسلامی را به سوی تعالی و ترقی سوق خواهد داد. 

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    چنانچه صهیونیسم نشانگر طرح غربى و خنجر زهرآلود آن در قلب جهان اسلام و ماهیت ویران کننده اش براى هر آنچه الهى و انسانى است، باشد و اینکه این طرح غربى امروزه، چون سلولهاى سرطان زا در تمامى کالبد جهان از خلال اختاپوس اقتصادى تبلیغاتى و هنرها، ادبیات، ناوگانها، سرویس هاى امنیتى و مزدوران و دست نشاندگانش گسترش یافته است، مستوجب این مى باشد که روند آزادسازى فلسطین به همان سطح از گستردگى و فراگیرى بلکه بیشتر از آن برسد.

    چون بیرون راندن صهیونیسم به مثابه اقدام پاکسازى فراگیر و ژرف، همه مدنیت انسانى است و تحقق این امر بدون بسیج عمومى کلیه تواناییهاى امت بلکه تمامى مستضعفان و آزادگان جهان امکان پذیر نمى شود.

    هرگز صهیونیست ها از فلسطین بیرون نخواهند رفت مگر اینکه تمامى جهان به یعنى صحنه نبرد فراگیر علیه طرح « فلسطین»، نبردى همه جانبه مبدل شود.

    فلسطین یعنی صحنه نبرد فراگیر علیه طرح شیطانى صهیونیستى -آمریکایى که سموم فکرى و ابزارهاى تخریبى آن در تمامى پیکره جهانى گسترده است تا اینکه تلاش ها و فعالیت هاى تبلور دهنده و بیدارگر و پیکار جو براى تثبیت طرح جایگزین  -طرح اسلامى-  تداوم و توسعه و شدت یابد، بطوریکه هر گامى براى اصالت بخشیدن به معنویات و اخلاق در حیات فرهنگى، رفتارى و اقتصادى ما، هر گامى براى تقویت روابط خانوادگى و والایى بخشیدن به حیات جنسى به سمت فضاهاى پاکدامنى و معنویت گرایى، هر کوشش براى بالابردن هنر و اندیشه و ادبیات به سوى چشم انداز انسانى ارجدار بدور از هوس انگیزى و بى بندوبارى، هر گامى براى ضربه زدن بر اقتصاد سرمایه دارى سامرى بمنظور برقرارى روابط همکارى، عدالت، اخوت و منوط ساختن سود به تلاش وتوزیع عادلانه نعمت هاى الهى بر اساس دیدگاه انسانى، هر گامى براى مقاومت علیه دیکتاتورى و مرکز حاکمیت به سمت گسترش دایره مشارکت در اتخاذ تصمیم، هرگامى به سمت متحد ساختن امت و شوراى امنیت! در جهت روابط « سازمان » ردّ قانون به اصطلاح بین المللى بویژه برابر و همکارى میان ملتها... هر گامى در این راه بصورت گامى بسوى آزادسازى فلسطین و از معانى مرکزیت مسأله فلسطین، تقلى مى شود.

    این است آنچه ما اسلام گرایان از مرکزیت مسأله فلسطین در چارچوب حرکت رهایى بخش جهانى و مسائل اسلامى در نظر داریم.

    بخشی از مقاله فراز و نشیب های جنبش آزادسازی فلسطین
    نوشته شیخ راشد الغنوشی
    برگرفته مجموعه مقالات مسئله فلسطین و طرح صهیونیسم
    به ترجمه و توضیحات سیدهادی خسروشاهی


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    آقای خامنه ای به یاد می آورد که در سال 1343 به خانه حاج شیخ مجتبی قزوینی رفت؛ رفت که رضایت او را برای گذاشتن امضایش پای اعلامیه ای بگیرد. آقای قزوینی اعلامیه را خواند. پسندید. گفت که امضاء می کنم، اما دیگر آقایان خواهند گفت فلان جای اعلامیه اشکال دارد و چون قزوینی امضا کرده و دیگر امکان تغییر دادن آن نیست، امضاء نخواهند کرد؛ بهانه میگیرند و امضاء نمی کنند.

    توصیه کرد اعلامیه را ابتدا به آنان نشان دهد، کم و زیاد کند، امضاءها را بگیرد؛ نام و امضاء او پای این اعلامیه محفوظ است. حتی توصیه کرد ابتدا نزد فلان عالم نبرد؛ او امضا نمی کند و نخواهد گذاشت دیگران هم امضاء کنند. و گفت که از آقایان میرزاجوادآقا تهرانی و حسنعلی مروارید شروع کند. 

    حاج شیخ مجتبی قزوینی برای اندک مبارزان شهر مشهد منشأ امید و دلگرمی بود. او دردل و گلایه ها را می شنید، و از نفوذ و رکود و دلسردی به جان آنان جلوگیری می کرد.

    کتاب شرح اسم، زندگی نامه آیت الله سیدعلی حسینی خامنه ای (1318-1357) ص 202

    استاد محمدرضاحکیمی در وصف ایشان می فرمایند:

    عالم ربّانی، متألّه قرآنی، جوهر روحانی، مربّی بزرگ، متعقّل سترگ، جامع معقول و منقول، حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی از «متالهان زبده قرآنی» در سده پیشین است. وی سومین کس از سه رکن بزرگ «مکتب تفکیک» است در سده چهاردهم هجری قمری. 

     

    پانوشت: وقتی جنس انسان از اخلاق و ایمان باشد در بالاترین درجات اختلاف مشرب علمی با حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه) چنین در مقابل حرکت عمومی اسلام خاضع بودند. قابل توجه علمایی که به زور سایت و مطبوعه و ماهواره می خواهند راه امام خمینی را ادامه دهند.

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    رونوشت: الم ترکیف ضرب الله مثلاً کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها کل حین باذن ربها. سوره مبارکه ابراهیم آیات 24 و 25

    دکتر کلیم صدیقی:

    نضهت اسلامی از این پس هیچ گاه در خلاء جریان نخواهد داشت. حالا [با تحقق انقلاب اسلامی ایران] مسلمانان جهان با یک واقعیت انقلابی مواجهند. علیرغم تمام تحریفات و جعل اخباری که رسانه های گروهی متخاصم با این انقلاب می کنند، همان اطلاعات اندک و درستی که از واقعیت جدید انقلابی ایران به دست توده ها مسلمان سراسر جهان می رسد، آینده تاریک و سرنوشت شوم رژیم های به ظاهر اسلامی موجود را تضمین کرده است. ایران بر آن نیست که انقلاب خویش را صادر کند. انقلابات درجهای دیگر جهان اسلام از درون آنها خواهد جوشید.

    در رویدادهایی که در کشورهایی نظیر عربستان سعودی، خلیج فارس، عراق، سوریه، سودان، تونس، الجزایر و حتی مصر می گذرد، تدریجا می توان بازتاب های انقلاب اسلامی ایران را مشاهده کرد. سرعت سیر این رویدادها در این کشورها متفاوت خواهد بود، حدت و شدت و سرعت این سیر نیز یکسان نخواهد بود، لکن کل جهت جریان رویدادهایی که در این کشورها می گذرد رو به سوی انقلاب اسلامی دارد.

    منبع: انقلاب اسلامی در ایران/حامدالگار/ترجمه مرتضی اسعدی/انتشارات قلم/مهر 1360/ص 11

    کلیم صدیقی نفر سمت راست و سمت چپ فرزند وی اقبال صدیقی

    این کتاب(+) چهار سخنرانی از پرفسور حامد الگار است که در موسسه اسلامی لندن ایراد شده است. ابتدای کتاب دکتر کلیم صدیقی نیز مقدمه مختصری مرقوم فرموده اند.

    از میان متفکرین درجه اول جهان که در باب انقلاب اسلامی سخن رانده اند، کمتر کسی به اندازه پرفسور حامد الگار در ماهیت و حقیقت انقلاب اسلامی هم دلانه و منصفانه سخن گفته است. یا بهتر بگوییم که حتی بسیار بهتر و دقیق تر از متفکرین دانشگاهی ایرانی انقلاب اسلامی را در همان اوان شناسانده است.

    ان شاء الله در مطالب آتی برخی اظهارات ایشان را منتشر خواهم کرد.

    مرتبط:

    (کلیپ) مختصری درباب دکتر کلیم صدیقی(حاوی فیلم هایی از تظاهرات مسلمانان انگلیس بر ضد سلمان رشدی)

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    <      1   2   3   4   5   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی