سفارش تبلیغ
صبا ویژن







این بخشی از نریشن قسمت سوم برنامه «سلام» است که انشاءالله جمعه شب پخش خواهد شد. در قسمت سوم مصاحبه ای دارم با حاج محمدرضا غلامرضا زاده که15سال است کمیل های بین الحرمین را می خواند… و با یک شیعه ی کشمیری که 25 سال است برای نمازهای مسجدالنبی فرش پهن میکند؛ به اضافه ی ادامه ی صحبت های شنیدنی دکتر حشمت الله قنبری که در نخلستان نخاوله در صحن مسجد شیعیان مدینه ضبط کردیم.
در مدینه النبی دعاگوی همه هستیم…

 

بزرگی می گفت اهل ولایت خسته نمی شوند، هرکس می گوید خسته شده اید بیاید و ما را ببیند…
اهل ولایت خسته نمی شوند که اگر خسته شوند تاریخ بر مراد اهل فتنه و منافقین خواهد چرخید.
اهل ولایت خسته نمی شوند که اگر خسته شوند نفاق پیکره ی امت را از درون خواهد خورد. .. اگر خسته شوند اهل تردید همگان را به کفر خود مومن می کنند و عالم را در صف های نماز جماعت مسجد ضرار ردیف خواهند کرد.
ولی اهل ولایت خسته نمی شوند… اگر کسی می گوید ما خسته شده ایم بیاید و ما را ببیند.




نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

صلی الله علیک یا رسول الله

از جوار مضجع شریف رسول الله این مطلب را می نویسم…
دعاگوی همه رفقا و غیره هستم.
خبر خوش همین بود؛ به لطف خدا مقرر شد به همراه تیم برنامه «دیروز، امروز، فردا» مدینه منوره و مکه مکرمه را برای شما روایت کنیم.
همه حرف همین است. هر هفته به خواست خدا دومستند گزارشی تقدیم شما می شود به نام «سلام». قرار است سه شنبه و جمعه هر هفته تا آخر ذی حجه این برنامه از شبکه سه پخش بشود.(فکر کنم حدود ? تا ?? شب)
اولین برنامه همین هفته پخش خواهد شد… ان شاءالله

فعلا قدری غیر عادی هستم. امروز اولین روز تشرف به حضور حضرت رسول بود. عجب جذبه ای دارد این صحن شریف.
از همه ی رفقاو غیره می خواهم که برای توفیق ما در ساخت این برنامه ها دعا کنند. ما هم نائب الزیاره ایم.

خیلی وقتمان موسع نیست ولی نظرات شما را می خوانم. دریغ نفرمایید… کمک کنید تا در ثوابش شریک باشید.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    دل شکسته بیداری اسلامی!

    این دو یادداشت را سال گذشته در بحبوحه ی توهین یاران قدیمی انقلاب(!) به آرمان های انقلاب نوشته ام. اینروزها که یکبار دیگر پرچم انقلاب در بحرانی ترین نقطه خاورمیانه به اهتزاز درآمده، بد نیست دوباره بخوانمشان… به شکرانه ی انفاس قدسی آقا.

    اوایل دهه 80 بود. ایران اوضاع خوبی نداشت. جریان روزنامه های زنجیره ای و سالگردهای منافقانه ی ?? تیر ?? در رسانه های منطقه با موزیانه ترین روش ها منتشر و برجسته سازی شده بود. رسانه ها تمام تلاششان را معطوف کاستن اقتدار فرهنگی ایران در جهان اسلام کرده بودند. عرب های امریکایی تمام ایران را در دانشگاه تهران خلاصه کرده بودند و وضع و حال این دانشگاه هم که معلوم بود.

    در پاییز همان سال فرصتی دست داد تا میهمان برادران حزب الله لبنان باشیم. لبنان هنوز شادمان از اخراج تحقیرآمیز صهیونیست ها در معرکه ی 2000 بود. این اولین بار بود پس از اشغال بیروت در دهه ی هشتاد میلادی که هیچ اثری از ردّپای کثیف آنها در لبنان باقی نمانده بود.

    با یکی از جوانان حزب الله در کوچه های ضاحیه ی جنوبی بیروت قدم میزدم و درباره ی مسائل ایران و لبنان با هم گفتگو می کردیم. دانشجوی مهندسی مکانیک بود در دانشگاه بیروت. با حالتی متأثر از اوضاع داخلی ایران پرسید. من از پاسخ طفره رفتم. برایم دشوار بود که نگرانی و ناراحتی ام را ابراز کنم. به او گفتم یک چیز را مراقب باشید. ما از برخی اصولمان تنازل کرده ایم و علتش هم عافیت طلبی پس از جنگ تحمیلی است. شما مراقب باشید تا فرار صهیونیست ها را آغاز عافیت طلبیتان قرار ندهید. خندید و گفت حواسمان جمع است، ما همیشه در مبارزه ایم.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    ما که پشت پرده ای نداریم!

    تماس ها و اظهارنظرهای برخی رفقا در چند وقت اخیر:

    حاج آقای پناهیان:
    - چی شد؟ تعطیل شد؟
    - بله حاج آقا… فعلاً
    - چرا
    - … (وقت آن نیست که از پرده برون افتد راز)
    - سایت که داری؟
    - بله حاج آقا.
    - خوبه. دیروز امروز فردا رو ببر به سایتت… فضا رو ادامه بده… نذار سرد بشه.
    - چشم حاج آقا…

    حاج سعید قاسمی زنگ زد:
    - چطوری یامین جان؟!(با صدای حاجی بخونیدش!)
    - مخلصیم حاج سعید…
    - زنگ زدم حالتو بپرسم…بهت تبریک می گم!
    - تبریک برا چی حاجی؟!
    - فیلم ترمیناتور رو دیدی؟!
    - آره! خب؟
    - وقتی یارو رو می زدند و پودرش می کردن رو می گم!
    - خب؟! چی اش تبریک داره؟!
    - ترمیناتور شدی تو هم برادر! پودرت کردن! دیدی ما اونقدرها هم بیراه نمی گفتیم که … (این بخش به جهت پاره ای مصالح سانسور می شود!)… تو هی می گفتی نه حاجی شلوغش می کنی
    - حاجی دست بردار.
    - یامین جان یادت باشه، ترمیناتور وقتی پودر می شد دوباره همه سلول هاش بهم می رسیدن و دوباره سرپا می شد. حواست هست که برادر؟
    - حاجی مخلصیم. ایشالا سرپا می شیم. دعا مون کن
    - یا علی برادر…

    خداییش یاد بی سیم های جنگ نمی افتی با اون خش و پشششش…
    حاجی سیّدتو کشتن!

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : پشت پرده ای

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    1. «یهودیان برای رسانیدن پیام خدا به کل جهانیان انتخاب شده اند. یهودیان حامل برترین خونها در رگهای خود هستند. آنها فرزندان خدایند. ما مسیحیان در مقایسه با آنها بیگانه ایم. همانطور که در داستان "زن کنعانی" آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نانهای بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق می کنیم.»

    سخن فوق را دانشنامه یهود (encyclopedia judaica) از قول مارتین لوتر نقل کرده است. مارتین لوتر بنیانگذار مهمترین انشعاب تاریخ در مسیحیت است: پروتستانتیزم؛  پروتستانتیزم هرچند در ابتدا به عنوان روشی اصلاح طلبانه در برابر مفاسد اخلاقی، اقتصادی و انحراف معرفتی کلیسای کاتولیک شناخته شد، لیکن به تدریج در گذر تاریخ پستوی معرفتی منحرف خودش را در چهره ی این انشعاب گسترده نشان داد.

    2. پروتستانتیزم، مذهبی مطابق با نفسانیت مدرن و مورد توقع بورژواهای اهل تسامح قرن هفدهم اروپا بود. اینکه پروتستانتیزم چگونه در آن تاریخ و بدون وسایل ارتباط جمعی قابل اعتنایی با آن سرعت در اروپای دین گریز منتشر می شود خود از سوالهای معنادار تاریخ است. شاید یکی از دقیقترین پاسخ ها را باید در کتاب معروف ماکس وبر: «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری» بیابیم. پروتستانتیزم، همان چیزی بود که اروپاییان خسته از کلیسا، در پناه آن، اومانیته و نفسانیت خودبنیاد خود را توسعه می دادند. دست کم هزار سال تکیه ی اصلی کلیسای کاتولیک بر زندگی زاهدانه و پرهیز از استکبار در منش و معرفت بود؛ اما مذهب جدید لوتر نسبتی با معانی ریاضت، قناعت و پرهیز نداشت. این همان دینی بود که بر تن فربه شده ی اومانیست های قرن هفده اندازه شده بود. بطور مثال در تاریخ آمده است که یکی از دلایل گسترش پروتستانتیزم در انگلستان، از علاقه‌ی پادشاه آن مملکت به زنی دیگر و ممنوعیت طلاق همسر اول در کاتولیسیسم نشأت میگیرد. «تامس مور» (نویسنده‌ی کتاب معروف "اتوپیا")، کشیش دربار، راضی نشده بود که حکم طلاق همسر اول را صادر کند. او جانش را بر سر مذهب کاتولیکش گذاشت. پروتستانتیزم راه حل رسیدن پادشاه به خواسته ی نفسانی اش بود. او اعلام کرد که پروتستان شده است و دستور داد که رعیت نیز چنین باشند! آنگونه که گفته اند پروتستانتیزم کم کم راه مبادلات اقتصادی همراه با ربا را نیز هموار کرد. روشی که منطبق با شیوه های یهودی بود ونه مسیحیت.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   36   37   38   39   40      >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی