سفارش تبلیغ
صبا ویژن







با شکست فتنه گران در اولین گام از سناریوی تحریم انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، و افزایش آمار داوطلبان ثبت نام کرده برای انتخابات، نگرانی‌ها بر اردوگاه فتنه گران بیش از پیش سایه افکنده است. این جریان که گمان می‌کرد خواهد توانست از اقبال نامزدها برای ثبت نام در انتخابات بکاهد، ناباورانه مشاهده کرد که اکثریت نمایندگان اقلیت مجلس بدون توجه به این سناریو و با جدا کردن صف خود از تحریم کنندگان بار دیگر در صف نامزدهای انتخابات نهم قرار گرفتند. ضمن آنکه به سادگی نسل جدیدی از تحصیلکردگان کشور جای خالی جریان افراطی و ساختارشکن جریان دوم خرداد را نسبت به انتخابات گذشته پر کرده و سناریوی تحریم را در اولین گام بر زمین زدند. این مسیر نویدبخش انتخاباتی باشکوه است که باحضور حداکثری ملت برگزار خواهد شدو تنها روسیاهی برای تحریم کنندگان باقی خواهد ماند. همین شرایط ایجاد شده و پیش بینی اولیه کافی بود تا اردوگاه فتنه را به تلاطم افکنده و آنان را وادار نماید تا با اقدامی ناشیانه سناریوی جدی را به ظاهر آغاز نمایند.

سناریوی جدید با انتشار خبری کوتاه در سایت ضدانقلابی جرس کلید خورده که عنوانی اینچنین یافته است:  "امکان سنجی سبزها برای بازگشت دوباره به خیابان"! نویسنده سایت مدعی است که «هسته های اجتماعی جوانان سبز در حال امکان سنجی بهترین روز برای براه انداختن دوباره تظاهرات خیابانی هستند. منابع نزدیک به شورای هماهنگی راه سبز امید در تهران از بررسی گزینه های مختلف برای تداوم جنبش خبر می‌دهند. در میان این گزینه ها تجمعات خیابانی نیز مورد بررسی است. برنامه ریزان جنبش زمستان 90 را به دو بازه زمانی تقسیم کرده اند. بازه اول از 19 دی تا 12 اسفند و بازه دوم از 13 اسفند به بعد. در بازه نخست گزینه تجمعات خیابانی و دوشنبه های اعتراض از گزینه های تحت مطالعه است، سه گزینه 19 دی، 25 بهمن و 12 اسفند به عنوان بهترین زمان تجمع مسالمت آمیز خیابانی روی میز است» در مورد این خبر به نکات زیر می‌توان توجه داشت:

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

    معرکه تحریم کنندگان

     

     با آغاز ثبت نام نامزدهای نمایندگی مجلس، فرآیند برگزاری انتخابات مجلس نهم وارد مرحله‌ای جدی شد. و از این به بعد باید شاهد جدی‌تر شدن رقابت‌های انتخاباتی میان احزاب و گروههای سیاسی درون نظام اسلامی باشیم. اما آنچه در این میان جالب توجه است، راهبردی است که اردوگاه فتنه برای مقابله با انقلاب اسلامی و این بار به بهانه انتخابات پیش‌رو اتخاذ کرده است. در هفته گذشته حداقل سه بیانیه از درون این اردوگاه صادر شده که به خوبی ماهیت مشترک این اصحاب فتنه را آشکار می‌سازد.

    اولین بیانیه توسط شورای هماهنگی راه سبز امید که توسط ضدانقلابیون تازه فراری اداره می‌شود صادر گردیده که در آن با صراحت انتخابات نهم را نمایشی خوانده و از تحریم سخن گفته است.

     حزب غیرقانونی و منحل شده مشارکت نیز با صدور بیانیه‌ای اعلام داشته به این جمع بندی رسیده است که «در انتخاباتی که در فضای آزاد برگزار نشود، نامزدهای مردمی اجازه ورود و رقابت نداشته باشند و از آن مهم‌تر رأی مردم به هیچ‌ انگاشته شود نمی‌توان شرکت کرد« مشارکت که خود می‌داند اتخاذ این تصمین به معنای خروج رسمی از حاکمیت است، با نگرانی اضافه می‌کند که «این تصمیم به منزله قهر با انتخابات نیست. ما بر این اعتقاد هستیم که سرنوشت کشور باید در پای صندوقهای رای و نه لزوماً در کف خیابان روشن شود.»

    همچنین 39 نفر از مجرمین سیاسی جریان فتنه از جمله بهزاد نبوی، محسن میردامادی، مصطفی تاجزاده، محسن امین زاده که اغلب سردمداران گروههای منحل شده سازمان مجاهدین و مشارکت هستند نیز برای آنکه از معرکه تحریم کنندگان جا نمانند، با انتشار نامه‌ای سرگشاده و با ادبیاتی خیانت آمیز اعلام داشته اند که «امروز گرم کردن تنور این انتخابات به هر شکل و بای نحو کان، کمک به استبداد و در تقابل با آرمان محوری استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نیز در تقابل با تحقق دمکراسی و تضمین حقوق بشر در کشور عزیزمان ایران است.»

    مرور محتوایی این نوشتارها و تبیین مغالطه‌های فراوانی که سرتاپای این متون را در برگرفته، مجالی دیگر می‌طلبد، اما نکته اساسی آن است که با دقت در وزن افراد و گروههایی که بیانیه ها به آنان منسوب است، متوجه می‌شویم که این جریان به واقع یک مجموعه واحد بیشتر نیست که در قالب نامها و ادعاهای متفاوت تلاش دارد تا خود را متکثر و پر تعداد نشان دهد! این مجموعه همان شاخه افراطی جریان دوم خرداد است که با محوریت مجاهدین - مشارکت در دو دهه اخیر کشور فعال بوده و همواره در آستانه انتخابات و با جنجال سازی تلاش کرده تا با متهم نمودن دستگاههای برگزار کننده انتخابات از افزایش مشارکت عمومی بکاهد. بخشی از این جمع همینک به خارج گریخته، جمعی به دلیل جرائم امنیتی در زندان بسر می‌برند و جمعی در داخل کشور هنوز فعالند.

    آنچه در این میان تغییر یافته آن است که این جریان چون پیش از این هنوز به بازگشت به قدرت امید داشت، هیچگاه بطور رسمی انتخابات را تحریم نکرده بود. اما این بار به خوبی می‌داند که به خاطر خیانتی که در انتخابات 22 خردادماه 88 داشته و بعد از شکست از ملت با آشوب آفرینی اقدامات زیاده خواهانه غیرقانونی را دنبال کرده، از بخشی از حقوق سیاسی از جمله کسب کرسی مجلس محروم شده است. لذا با اتخاذ تاکتیک "فرار به جلو"،‌ این بار به کلی انتخابات را تحریم کرده است.

    خطاب به این ورشکستگان سیاسی باید گفت که این اقدام در جهت تحریم انتخابات، اعلام رسمی "خروج از حاکمیت" و پیوستن به اردوگاه ضدانقلابی است که در طول سه دهه علیه انقلاب اسلامی با تحریم انتخاباتهای مختلف به گمان خود در تلاش برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بوده اند. لذا دیگر نباید امیدی داشتند باشند که بتوانند از حقوق لازم برای فعالیت سیاسی برخوردار شوند. ضمن آنکه نباید فراموش کنند اگر ضدانقلاب سی ساله توانسته با تحریم ها و تهدیدهای خود مانع حضور ملت در پای صندوقهای رای شوند، شما نیز خواهید توانست از این بیانیه ها، به جایی برسید، که محققا نخواهید رسید، چرا که جمهوری اسلامی شجره طیبه است که ریشه در اسلام ناب محمدی(ص) و تکیه بر اراده ملت مومن ایران دارد: «ایدک به نصره و بالمومنین»



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    نظرسنجی وارونه درباره پهپاد

      

     

    کنترل و مهار هواپیمای فوق مدرن آمریکا همچون بمبی خبری، در روزهای گذشته، افکار عمومی جهان را مورد توجه خود قرار داده و نظام سلطه را مقهور خود ساخته است. آمریکایی ها که از وقوع چنین اتفاقی شگفت زده شده بودند و آبروی خود را از دست رفته می‌دیدند، بر آن شدند تا با انواع و اقسام شگردهای رسانه ای اصل این حادثه مهم را تحت الشعاع خود قرار دهند.

    اما عجیب‌تر از اقدام رسانه‌های غربی، رفتاری بود که ضدانقلاب خارج نشین از خود نشان داد. این پیاله لیسان که از شکست اربابان ترسیده و به خشم آمده بودند، تلاش کردند تا حق نوکری را به جای آورده و برای دفاع از آبروی از دست رفته ارباب، سینه چاک کنند! این افراد در سایتها و شبکه های ماهواره‌ای خود به عنوان کارشناسان و تحلیل گران مسایل ایران، ابتدا اصل خبر را تکذیب کردند! در گام بعد، مدعی شدند که این پهپاد در افغانستان سقوط کرده و نه در ایران! برخی مدعی شدند که بعداز سقوط نابود شده و تنها لاشه آن در اختیار ایران است. اما وقتی پهباد در برابر دوربینها رونمایی شد، دیگری گریزی برای پذیرش این حقیقت نبود که پهپاد بطور سالم توسط سربازان و افسران جوان جنگ الکترونیک کشورمان مهار و از کنترل آمریکایی‌ها خارج شده و به کنترل دلاور مردان ایران زمین درآمده است.

    این مساله آنقدر آشکار بود که عالی ترین مقام آمریکایی نیز سرانجام مجبور شد تا اعتراف کند که پهپاد اکنون در اختیار جمهوری اسلامی است! بنظر می‌رسید این اعتراف اوباما دیگر پایانی باشد بر گزافه گویی های این نوکران بی مزد و مواجب، اما همچنان شاهد آن هستیم که جریان ضدانقلاب خارج نشین در تلاش است تا به نحوی در این افتخار نظام اسلامی خدشه وارد کرده و از پذیرش توانایی بالای مرزداران ایران اسلامی طفره رود.

    نمونه ای از این دست و پا زدن‌های بیهوده، اقدامی است که سایت ضدانقلاب جرس دنبال می کند. این سایت با راه اندازی بخشی برای نظرسنجی از مخاطبین خود این سوال را مطرح ساخته است که «ارزیابی شما از سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در خاک ایران چیست؟» و برای آن 4 گزینه بدین ترتیب لحاظ نمود: الف- توانایی ایران در نفوذ به سیستم هدایت و کنترل هواپیما، ب- بروز مشکل فنی در هواپیما و سقوط در خاک ایران، ج- امداد غیبی، د- هیچکدام

    نتیجه حاصله نشان می‌دهد، تقریبا 51 درصد به گزینه ب، رای داده و تنها حدود 20 گزینه اول را برگزیده اند. این نظرسنجی در حالی در این سایت منتشرشده است که امروز گذری به خیانها و همنشینی با مردم کوچه و بازار به خوبی نشان می‌دهد که این اقدام جسورانه و مقتدرانه چنان موجب رضایت ملت شده است که قابل مقایسه با دیگر موارد مشابه نیست.

    در باب نتایج اینگونه نظرسنجی‌ها  توسط سایتهای ضدانقلاب جرس باید به نکاتی توجه کرد. این مساله به خوبی نشان می‌دهد که مخاطبین این سایتها و آنهایی که از مقالات و اخبار آن متاثر می‌شود، اغلب کسانی هستند که در خارج از کشور بوده و تعلق خاطری به نظام اسلامی ندارند. این افراد در فضای توهم آلودی که رسانه‌های غربی و سایتهای ضدانقلاب از ایران برایشان ساخته اند، تنفس کرده و اصلا نمی‌توانند باور کنندکه جمهوری اسلامی به آن حد از پیشرفت در حوزه فن آوری و آمادگی دفاعی رسیده باشد که بتواند با نفوذ به سیستم هدایت و کنترل فوق سری‌ترین هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا، آنرا به غنیمت بگیرد! لذا علی رغم همه شواهد موجود ترجیح می‌دهد به گزینه ای رای دهد که از بروز مشکل فنی سخن گفته است.

    بخشی دیگر از آراء نیز حکایت ازآن دارد که بخشی از ضدانقلاب که اغلب به نان خور استکبار تبدیل شده‌اند، آنقدر از این واقعیت عصبانی شده و چشم دیدن موفقیتها و پیشرفتهای جمهوری اسلامی را ندارند که ترجیح می‌دهند علی‌رغم علم به حقیقت مساله، تنها برای ابراز کینه و نفرت خود از نظام اسلامی در فضایی مجازی و بدون پرداخت هزینه به مبارزه علیه ملت ایران ادامه داده و با رای دادن به گزینه "ب" مخالفت خود را با جمهوری اسلامی اعلام نمایند!

    نکته قابل ملاحظه دیگر آن است که این نظرسازی‌ها نشان می‌دهد این سایتها در فضای مجازی به پاتوقی بسته برای جمع محدودی از ضدانقلاب تبدیل شده است که برای خود می‌نویسند و بر اعضای خود تاثیرگذارند! فضایی ایزوله که علی رغم ادعاهای روشنفکری اجازه ورود هرگونه حقایقی که متفاوت با عقاید و منافع آنان باشد را سلب می‌کند. به واقع مثل این جمع مصداق آن قومی است که خداوند آنان را در آیه شریفه 171 سوره بقره چنین توصیف کرده است:

    «و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لا یسمع الا دعاء ونداء صم بکم عمی فهم لا یعقلون»

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

    «از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‏شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.»!
    برای مخاطبی که برای اولین بار این عبارت را شنیده و گوینده و مخاطب آن را نمی‌شناسد، شنیدن این عبارت در شرایط سیاسی امروز تداعی کننده نام "مهدی کروبی" است! ساده لوحی که متاسفانه در حوادث سالهای اخیر بازیچه عناصر نفوذی بیگانه شده و با اعتماد بیجا افسار امورش را بدست آنان داده است. اما بررسی در ذیل عبارت فوق نشان می‌دهد که این تعبیر توسط حضرت امام(ره) و خطاب به آقای منتظری ایراد شده است، بعد از آنکه اقدامات ساده لوحانه منتظری کار را بدانجا کشاند که امام(ره) در آخرین روزهای عمر گرانقدر خود طی نامه مشهور 6/1/68،‌ وی را از قائم مقامی رهبری عزل کرد.
    مروری بر عملکرد و رفتار سیاسی و عاقبت کار این دو مشابهت‌های فراوانی را در اذهان تداعی می‌کند، به نحوی که فرزند کروبی نیز با افتخار از این تشابهات سخن گفته است! محمدحسین کروبی در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر ساخته می نویسد: «اگرچه در حصر بودن پدر و محرومیت از زندگی و همراهی با ایشان برای من ناراحت‌کننده و دلگیرکننده است اما مسرور و خوشحالم از اینکه اکنون با تجربه چنین حصری، نام پدرم در کنار نام نیک روحانیون بزرگوار، همچون آیت‌الله العظمی منتظری قرار می‌گیرد.»
    این اظهار خوشحالی به خوبی حکایت از تفکرات منحرف و ضدانقلاب فرزند کروبی دارد، و نشان می‌دهد که چطور القائات دشمنان انقلاب اسلامی موجب شده تا وی با ادبیات ضدانقلاب سخن گفته و بی‌آبرویی از بابت مقابله با نظام اسلامی و زندانی شدن و حبس را افتخاری برای پدرش برشمارد و از همجواری نام کروبی و منتظری مباحات کند!
    حال که چنین است، جهت تکمیل خوشحالی و سرور این آقازاده و همه علاقمندان به آقای کروبی می‌توان مروری بر همان نامه مشهور حضرت امام مروری نمود تا ابعاد بیشتری از شباهتهای منتظری و کروبی آشکار شود. مشابهت‌هایی فراوانی که می‌توان آنها را در ذیل تعبیر "ساده لوحی" این دو قرار داد!
    حضرت امام(ره) پس از توصیه مذکور مبنی بر پرهیز از دخالت منتظری در سیاست، خطاب به وی می‌نویسند: «نامه‏ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‏های گروهی به مردم می‏رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
    در این زمینه نیز شبهات بسیاری بین رفتار کروبی و منتظری وجود دارد و برای آن کافی است تا مروری بر اظهارات و اقدامات چند سال اخیر کروبی داشته باشیم تا مشخص شود که اظهارات کروبی تا چه اندازه واگویه ادعاهای ضدانقلاب و دشمنان انقلاب اسلامی بوده است.
    توصیه دیگر امام به منتظری آن بود که «سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین نریزد» توصیه ای که متاسفانه باید به کروبی نیز کرد، چرا که یکی از دلایل انحراف وی را باید در همین اطرافیان آلوده کروبی دانست. وقتی فردی سابقه دار با پرونده محکومیتی همچون کرباسچی مسئول ستاد انتخاباتی کروبی را برعهده بگیرد (وی در نهایت آشکارا اعلام ‌کرد که به موسوی رای می‌دهد!) یا منحرفینی فکری چون عبدالکریم سروش و عطالله مهاجرانی در صف حامیان وی برآیند و یا عنصرضدانقلابی چون مجتبی واحدی خود را سخنگوی کروبی معرفی ‌کند، دیگر چه انتظار از شیخ ساده لوح است که در مسیر فتنه گام بر ندارد!
    علاوه بر مواردی مذکور موارد دیگری را نیز بر فهرست این مشابهات‌ها می‌توان افزود: احساسی بودن و اظهار نظر و اتخاذ تصمیمات عجولانه، ‌نفوذ ضدانقلاب در حلقه اطرافیان،‌ اعتماد داشتن به بیگانگان و ضدانقلاب بیش از اعتماد به نظام و نیروهای حزب اللهی، تبدیل شدن به تریبون ضدانقلاب و تکرار سخنان ایشان علیه نظام اسلامی، حرکت در مسیر تجدیدنظرطلبی و جدایی از خط انقلاب و امام(ره)، ایستادگی در برابر رهبری نظام اسلامی، ایجاد تفرقه و دودستگی در جامعه، قدرت طلبی و حب ریاست و ...
    البته امیدواریم که کروبی حداقل در عاقبت کار شبه به منتظری نشود و به فرموده حضرت امام «برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند» فرصتی که هیچگاه منتظری قدر آن را ندانسته و بر عناد و انحاف وی افزوده شد و سرانجام در جبهه مخالفت و معاندت با انقلاب اسلامی چشم از جهان گشود.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]

     

     

    هفته گذشته خبری در رسانه ها انتشار یافت با این عنوان که "سلمان رشدی جمهوری آذربایجان به قتل رسید." خبر مربوط به قتل «رافق تقی لی» نویسنده آذری بود که توسط یک فرد ناشناس در حالی که از اتوبوس پیاده می‌شد، با ضربات چاقو کشته شد. وی به دلیل اهانت‌های بی‌سابقه به حضرت رسول اکرم، مورد نفرت مردم جمهوری آذربایجان بود.
    * * *
    درست 5 سال پیش مردم آذربایجان از آیت الله العظمی فاضل لنکرانی درباره وی استفتاء کرده و پرسیده بودند که وظیفه شان در قبال این توهین کننده به اسلام و ساحت مقدس حضرت رسول اکرم(ص) و روزنامه منتشر کننده این توهینها چیست؟ معظم له در 4 آذر 1385 در پاسخ مرقوم فرمودند:
    «بسمه تعالی، چنین شخصی چنانچه مسلمان‌زاده باشد، با اعترافات مذکور مرتد است و چنانچه کافر بوده، از مصادیق ساب النبی است و در هر صورت بر فرض چنین اعترافاتی قتل او بر هر کسی که دسترسی داشته باشد لازم است و مسئول روزنامه مذکور که چنین افکار و عقائدی را با علم و توجه منتشر می‌کند همین حکم را دارد. خداوند اسلام و مسلمین را از شر دشمنان حفظ فرماید. یریدون لیطفوا نورالله بافواهم والله متم نوره ولوکره الکافرون.»
    * * *
    با انتشار خبر مرگ رافق تقی، آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی، فرزند مرجع عالیقدر مرحوم لنکرانی با صدور بیانیه ای ازاین اقدام حمایت کرده و هلاکت وی را تبریک گفت. بعد از این بود که دو تن از روشنفکران پرادعای اردوگاه فتنه وارد میدان شده و علیه این حکم تاریخی مرجع عالیقدر شیعه موضع گیری کردند.
    * * *
    محسن کدیور با نوشتن نامه ای به آیت الله فاضل لنکرانی، مدعی شد که «اعدام مرتد و ساب النبی و هدر بودن دم آنها فاقد هرگونه مستند قرآنی است، بلکه روح قرآن برخلاف چنین احکامی است» و چنین نوشت: «من  از قتل فجیع و ناجوانمردانه  این شهروند بی ادب آذری به نام اسلام و و تشییع  شرمنده ام»
    اکبرگنجی نیز با انتشار مقاله ای توهین آمیز مرجعیت عالیقدر شیعه را مورد هتک قرار داده و می‌نویسد: «آیت الله فاضل لنکرانی تروریستی بیش نیست»! وی مغرضانه مدعی می‌شود که «دین را منتقدان و دین ستیزان نابود نمی‌کنند، ارباب دین و مشایخ تروریست نابود می‌سازند. جوانی که می‌بیند منتقدی را به حکم آیت اللهی سلاخی کرده‌اند از دین متنفر می‌شود»

    * * *
    این اظهارات با صراحت، حکم تاریخی حضرت امام(ره) را نیز زیر سوال برده و آن را غیرشرعی و غیرانسانی معرفی کرده است که بنظر می‌رسد ضرورت دارد تا عاشقان و شاگردان برجسته حضرت امام(ره) و حضرت آبت الله العظمی فاضل و همه پژوهشگران و محققین حوزه‌های دینی نسبت به این مساله حساس بوده و برای اظهارات این مدعیان روشنفکری پاسخهایی در خور ارائه دهند تا از فریب افکار عمومی جلوگیری شود. همچنین باید توجه داشت که این جریانهای مدعی روشنفکری طی دو سال اخیر و بعد از فتنه 88 بیشترین هجمه‌ها را به افکار و اندیشه‌های حضرت امام(ره) وارد کرده اند که ضرورت دارد جبهه فرهنگی پویایی برای مقابله با آن شکل گیرد.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی